ماهان شبکه ایرانیان

روایتی جالب از کتابی که دوبرنده نوبل اقتصاد نوشته‌اند

وقتی خود رابرت موگابه برندهٔ بلیت بخت‌آزمایی ۱۰۰ هزار دلاری شد!

هر چند دو هفته از اعلام اسامی برندگان نوبل اقتصاد می‌گذرد اما دریغ است بخشی از کتابی را که دو تن از ۳ برنده نوبل اقتصاد نوشته‌اند نقل نکنیم چون برای مخاطبانی که کتاب " چرا ملت‌ها شکست می‌خورند" را نخوانده اند بسیار جذاب و شگفت‌آور خواهد بود.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند دو هفته از اعلام اسامی برندگان نوبل اقتصاد 2024 می‌گذرد اما دریغ است بخشی از کتابی را که دو تن از 3 برنده نوبل اقتصاد- دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون- مشترکا نوشته‌اند نقل نکنیم چون شک ندارم برای مخاطبانی که کتاب " چرا ملت‌ها  شکست می‌خورند" را نخوانده‌اند بسیار جذاب و شگفت آور خواهد بود.

  این دو نفر به اضافه سیمون جانسون  به دلیل پژوهشی که درباره چگونگی شکل‌گیری نهادها و تأثیر آن‌ها بر رفاه انجام داده‌اند به عنوان برندگان جایزه نوبل اقتصاد 2024 در فرهنگستان علوم پادشاهی سوئد معرفی شدند. 

    دو نفر اول اما در ایران بیشتر با کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند»  شناخته می‌شوند که مورد استقبال قرار گرفته و تجدید چاپ هم شده و جالب این که کار ترجمه کتاب به زبان فارسی را دو چهره مشهور سیاسی - محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی‌پور- و مقابله متن را سید علیرضا بهشتی شیرازی انجام داده‌اند.

     جالب‌تر اما مقدمه دکتر احمد میدری است. (همین آقای میدری وزیر جدید کار در دولت آقای پزشکیان).

      او در مقدمه می نویسد:

   راهکار ساده نویسندگان کتاب برای دست‌یابی به جامعه مدنی قدرت‌مند ،‌توان‌مند سازی مردم است و این موضوع را در فصل آخر با عنوان «‌جهان چگونه می‌توانست متفاوت باشد» با بررسی تجربهٔ برزیل توضیح داده‌اند. در چگونگی توان‌مند سازی هم به ساز وکارهایی مانند آموزش، گسترش اطلاعات از طریق رسانه‌های آزاد، شرکت در سازمان‌های غیر دولتی و حضور احزاب در فضای سیاسی اشاره شده است.

    با این توضیحات مشخص می‌شود چرا چند چهرهٔ اصلاح‌طلب وقت و انرژی فراوانی صرف ترجمهٔ این کتاب کرده‌اند که حالا نویسندگان آن جایزه نوبل اقتصاد 2024 را هم به دست آورده‌اند.

همه بخش‌های کتاب جذاب است  اما در فصل سیزدهم داستان حیرت‌آوری نقل شده با این عنوان: چگونه در زیمبابوه یک مسابقه بخت آزمایی را ببریم؟ داستانی که اگر در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی خوانده بودیم احتمالا تصور می‌شد ساختگی است ولی در فصل 13 کتاب حکایت آن به این شکل آمده:

   ژانویه 2000ِ- حراره/ زیمبابوه: مجری مراسم مسؤول بیرون کشیدن بلیت‌های برنده در مسابقهٔ بخت آزمایی ملی بود. مسابقه‌ای که یک شرکت بانکی زیمبابوه به نام زیم‌بانک برگزار می‌کرد و هر که در دسامبر 1999 درحساب خود در این بانک  5000 هزار دلار یا بیشتر داشت می‌توانست در آن شرکت کند.  جایزهٔ بخت آزمایی هم  100 هزار دلار بود. فکر می‌کنید نام چه کسی به عنوان برنده خوش بخت 100 هزار دلاری اعلام شد؟

وقتی مجری بلیت را بیرون آورد به شدت شگفت زده شد.  در اعلامیه زیم بانک هم آمده بود: وقتی فالوت چاواوا مجری مراسم بر روی بلیتی که در دست داشت که جایزه 100 هزار دلاری را برده بود نام عالیجناب رابرت موگابه رییس جمهور را مشاهذه کرد نمی‌توانست به چشمان خود اعتماد کند!

 رابرت موگابه
   رییس جمهور موگابه که از 1980 با هر دوز و کلک و معمولا با مشت آهنین بر زیمبابوه حکومت کرده بود در یک بخت‌آزمایی به ارزش 100 هزار دلار هم برنده شد یعنی 5 برابر درآمد سرانه و زیم‌بانک ادعا کرد نام آقای موگابه در میان هزاران مشتری واجد شرایط بیرون آمده بود و چه مرد خوش اقبالی!


    این در حالی بود که واقعا به فرض صحت مراسم هم چنین پولی نیاز نداشت  چون اندک زمانی قبل از آن افزایش 200 درصدی حقوق خود و اعضای کابینه اش را اعمال کرده بود.

نویسندگان کتاب این گونه تحلیل می‌کنند که ماجرای بخت آزمایی صرفا شاهدی دیگر بر وجود نهادهای استثماری در زیمبابوه بود و این واقعیت که رابرت موگابه اگر می خواست می توانست برنده بخت آزمایی هم باشد و این از سلطه او بر تمام امور زیمبابوه حکایت می کرد.

آنان در صفحات بعد می‌نویسند: امروز ملت‌ها به این دلیل شکست می‌خورند که نهادهای اقتصادی استثماری انگیزه‌های مورد نیاز برای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری و نوآوری را در مردم به وجود نمی‌آورند.

  شما چه فکر می‌کنید؟ کدام حالت متصور است؟

1.رابرت موگابه واقعا آن قدر خوش اقبال بوده که نام او از بین همه شرکت کنندگان درآمده و تقلبی در کار نبوده. اسم او درآمده مثل هر اسم دیگری که محتمل بوده.
2. از ابتدا روی تمام برگه‌ها نوشته بودند: رابرت موگابه! تا هر برگه‌ای که مجری بیرون آورد باز او برنده باشد.  بی آن که بداند چه خبر است.
3.  مجری مراسم هم آدم خود آقای موگابه بوده یعنی تماما یک نمایش و ماموریت مجری همین بوده تا مردم باور کنند موگابه خوش‌بخت است و سهم آنان از زندگی جز بدبختی نیست.

در حالت اول اصلا چرا موگابه باید در چنین قرعه کشی‌یی شرکت کند؟ فرض بر این است که این گونه بخت آزمایی‌ها فرصتی باشد برای کسانی که از امکانات دیگر محروم هستند. روی کاغذ چنین احتمالی منتفی نیست ولی چگونه می توان باور کرد از بین هزاران نفر او برنده شود؟

در حالت دوم اما می توان به عمق فساد در یک ساختار پی برد که جای هیچ امیدی به اصلاح باقی نمی گذارد.

در حالت سوم همان خیمه شب بازی که برای انتخابات اجرا کرده بود تا همواره نام خودش بیرون بیاید اینجا هم تکرار شده است.

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان