اهمیّت اخلاص در کار
اَمارات السَّعادةِ اِخْلاصُ العمل؛ نشانه سعادتمندی اخلاص داشتن در کار است (1 / 323).
قَدِّموا خَیْرا تَغْنَمُوا و اَخْلِصُوا اَعْمالَکُمْ تَسْعَدُوا؛ کارهای شایسته را مقدم بدارید تا سود بردید و در کردارتا اخلاص داشته باشید تا سعادتمند شوید (5/508).
اَلْعَمَلُ کُلُّه هَباءٌ الّا ما اُخْلِصَ فیه؛ تمامی کارها بی حاصل است مگر آن هایی که با اخلاص انجام شود (1/368).
اَخْلِصُوا اذا عَمِلْتُمْ؛ وقتی که کار انجام می دهید، اخلاص داشته باشید (2/239).
اَفْضَلُ الْعَمِلَ ما اُخْلِصَ فیه؛ برترین کار آن است که در آن اخلاص باشد (2/386).
آفَةُ الْعَملِ تَرْکُ الاِخْلاصِ؛ ترک اخلاص آفت عمل است (3/108).
مَنْ رَغِبَ فیما عِنْدَ اللّهِ اَخْلَصَ عَمَلَهُ؛ هر کس به آنچه در نزد خداوند است میل داشته باشد، عملش را خالص می کند (5/194).
بالاِخْلاصِ تُرفَعُ الاعمال؛ کارها با اخلاص ارزش پیدا می کنند (3/213).
صِفَتانِ لا یَقْبَل اللّه سُبْحانَهُ الاَعْمالَ الّا بِها، التُّقی و الاِخْلاصُ؛ دو صفت هست که خداوند متعال کارها را نمی پذیرد مگر با وجود آنها که یکی تقوی و دیگری اخلاص است (4/222).
لا یُدْرِکُ اَحَدٌ رِفْعَةَ الآخِرَةِ اِلّا بِاِخْلاصِ الْعَمَلِ وَ تَقْصیرِ الأَمَلِ و لُزُومِ التَّقْوی؛ کسی در آخرت بلند مرتبگی نمی یابد مگر از طریق خالص کردن عمل و کوتاه ساختن آرزو و رعایت تقوا (6/423).
مَنْ لَمْ یَصْحَبِ الاِخْلاصُ عَمَلَهُ لَمْ یَقْبَلْ؛ کسی که کارش را با اخلاص انجام ندهد، عمل او پذیرفته نمی شود (5/418).
تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ؛ پاک و خالص کردن کار از خود کار مشکل تر است (3/278).
قَلِّلِ الآمالَ تَخْلُصُ لَکَ الْاَعْمالُ؛آرزوها را کم کن تا کارهایت خالصانه باشد (4/511).
مِنْ کَمالِ الْعَمَلِ الاِخْلاصُ فیهِ؛ اخلاص داشتن در کار نشانه کمال آن است (6/11).
اَفْضَلُ العَمَلِ ما اُرِیدَ بِهِ وَجْهُ اللّه؛ بهترین کار آن است که با آن خشنودی خدا را اراده کنی (2/391).
لا یَحْرِزُ الاَجْرَ الّا مَنْ اَخْلَصَ عَمَلَهُ؛ تنها مخلص است که پاداش به دست می آورد. (6/397).
فَضِیْلَةُ العَمَلِ الاِخْلاصُ فِیهِ؛ اخلاص در عمل موجب ارزشمندی و فضیلت آن است (4/428).
بهترین و بدترین کارها
اَحْسَنُ الْفِعْلِ الکَفُّ عَنِ القَبیحِ؛ بهترین کار خودداری از ناپسند است (2/438).
اَفْضَلُ الاَعْمالِ لُزُومُ الحَقِّ؛ برترین کارها همراه بودن با حقّ است (2/467).
خَیْرُ اَعْمالِکَ ما قَضی فَرْضَکَ؛ بهترین کار تو آن است که بدان واجبی را به جا آوری (3/421).
خَیْرُ الاُمُور ما اَدّی الی الخَلاصِ؛ بهترین کارها آن است که باعث نجات انسان شود (3/424).
مِنْ اَفْضَلِ الاَعْمالِ ما أَوْجَبَ الجَنَّةَ وَ اَنْجا مِنْ النّارِ؛ از بهترین و با فضیلت ترین کارها آن است که موجب نجات از آتش جهنم و داخل شدن در بهشت شود (6/45).
اِنَّکَ لَنْ تَلْقَی اللّهَ سُبْحانَهُ بِعَمَلٍ اَضَرَّ عَلَیْکَ مِنْ حُبِّ الدُّنْیا؛ در موقع ملاقات با خداوند متعال هیچ عملی برای تو زیان بارتر از دنیادوستی نیست (3/58).
بِئْسَ العَمَلُ المَعْصِیَةٌ؛ گناه بدترین کار است (3/254).
بِئسَ الذُّخْرُ فِعْلَ الشَّرِّ؛ کار ناپسند ذخیره بدی است (3/254).
شَرُّ الاَفْعالِ ما جَلَبَ الآثامُ؛ بدترین کارها آن است که موجب گرفتار شدن به گناه شود (4/163).
شَرُّ الْعَمَلِ ما اَفْسَدْتَ بِهِ مَعادَک؛ بدترین کار آن است بدان آخرتت تباه شود (4/167).
یَنْبَغی لِمَنْ عَرَفَ دارَ الفَناءِ اَنْ یَعْمَلَ لِدارِ البَقاءِ؛ سزاوار است کسی که دنیای فانی را شناخت برای عالم آخرت ـ که جاودان است ـ تلاش کند (6/441).
بازداشتن از کارهای ناپسند
اِحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ اِذا سُئِلَ عَنْهُ صاحِبُهُ اِسْتَحْیی مِنْهُ و اَنْکَرَهُ؛ از هر کاری که وقتی درباره آن از صاحبش سؤال شود شرمسار می شود و آن را انکار می کند، دوری کن (2/273).
اِحْذَرْ مِنْ کُلِّ عَمَلٍ یُعْمَلُ فی السِّرِ و یُسْتَحیی مِنْهُ فی العَلانِیَةِ؛ از کاری که معمولاً در نهان انجام می گیرد و انسان از آشکار شدن آن شرم دارد، خودداری کن (2/275).
اِحْذَر مِنْ کُلّ قُوْلٍ و فِعْلٍ یُوءَدِّی اِلی فَسادِ الآخِرَة وَ الدِّینِ؛ از هر گفتار و کرداری که موجب تباهی دین و آخرت می شود پرهیز کن (2/357).
اِیّاکَ وَ فِعْلَ الْقَبیحِ فَاِنَّهُ یُقْبِحُ ذِکْرَکَ و یُکَّثِرُ وِزْرَکَ؛ از کار ناپسند دوری کن؛ زیرا علاوه بر زیاد کردن گناهانت موجب می شود که مردم از تو به زشتی یاد کنند (2/278).
مَنْ عَمِلَ للدُّنیا خَسِرَ؛ هر کس که [صرفا] برای دنیا بکوشد زیان می بیند (5/181).
اِحْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضاهُ عامِلُهُ لنفسِهِ و یَکْرَهُهُ لعامَّةِ الْمُسْلِمین؛ از کاری که انجام دهنده اش آن را برای خود می پسندد ولی برای همه مسلمانان نمی پسندد، بپرهیز (2/275).
اِیّاکَ وَ کُلَّ عَمَلٍ یُنْفِّرُ عنک حُرّا او یُذِلُّ لک قَدْرا او یَجْلِبُ عَلَیْکَ شَرّا او تَحْمِلُ به الی القیامة وزرا؛ بر حذر باش از هر کاری که انسان آزاده ای را از تو دور می سازد یا منزلت تو را از بین می برد یا شری برایت به بار آورد، یا به سبب آن در قیامت متحمل عقوبت شوی (2/316).
تشویق به کارهای پسندیدها
اِعْمَلْ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ اِنَّ اللّه مُجازیِه بِأسائتِهِ وَ اِحْسانِهِ؛ مانند کسی بکوش که می داند خداوند بر اساس کارهای نیک و بدی که انجام می دهد به او پاداش خواهد داد (2/194).
اِنْ کُنْتُمْ عامِلِینَ فَأعْمَلُوا لِما یُنْجِیْکُمْ یَوْمَ الْعَرْضِ؛ اگر می خواهید بکوشید، در کاری بکوشید که شما را در روز قیامت نجات بدهد (3/20).
اِنّکُمْ اِلی إِعْرابِ الاَعْمالِ اَحْوَجُ مِنْکُمْ اِلی إِعْرابِ الاَقْوالِ.؛ به درستی که شما به نیکو کردن کردار خود نیازمندترید تا زیباسازی گفتار خود (3/61).
بادِرُوا بِالْعَمَلِ وَ خافُوا بَغْتَةَ الاَجَلِ تُدْرِکُوا اَفْضَلَ الاَمَلِ؛ در انجام دادن کار بشتابید و از فرا رسیدن ناگهانی اجل بترسید تا به بهترین آرزو دست یابید (3/242).
عَجِبْتُ لِمَنْ یَعْلَمُ اَنَّ لِلْاَعْمالِ جَزاءٌ کَیْفَ لا یُحْسِنُ عَمَلَهُ؛ تعجب می کنم از کسی که می داند در قبال انجام دادن کارها پاداشی هست و با این حال به نیکو کردن کردارش اقدام نمی کند (4/342).
اِفْعَلوا الْخَیْرَ ما اَسْتَطَعْتُمْ فَخَیرٌ مِنْ الخَیْرِ فاعِلُهُ؛ هر چه می توانید کار نیک انجام دهید؛ چرا که بهتر از کار نیک انجام دهنده آن است (2/254).
لا ذُخْرَ اَنْفَعُ من صالِحِ العَمَلِ؛ توشه ای سودمندتر از کار نیک نیست (6/378).
عَلَیْکَ بِصالِحِ العَمَلِ فَاِنَّهُ الزّادُ اِلی الجَّنةِ؛ در انجام دادن کار نیک بکوش؛ چون کار نیک توشه بهشت است (4/289).
ثَمَنُ الجنَّةِ العَمَلُ الصّالِحُ؛ بهای بهشت کار نیک است (3/350).
ثَقِّلوا مَوازینَکُمْ بِالعَمَلِ الصّالِحِ؛ ترازوی اعمالتان را با کار نیک سنگین کنید (3/350).
اِنَّکُمْ مُجازون بِاَفْعالِکُمْ فَلا تَفْعَلُوا الاّ بِرّا؛ به شما در برابر کارهایی که انجام می دهید پاداش می دهند؛ پس جز کار نیک انجام ندهید (3/65).
اِنَّکُمْ اِنْ اِغْتَنَمْتُمْ صالِحَ الاَعْمالِ نِلْتُمْ مِنْ الآخِرَةِ نِهایَة الآمالِ؛ اگر کارهای نیک را غنیمت بشمارید به همه آرزوهایتان در آخرت می رسید (3/66).
اَلْعَمَلُ الصالِحُ حَرْثُ الآخِرَةِ؛ کار نیک کشت آخرت است (2/62).
طُوبی لِمَنْ بادَرَ صَالحَ العَمَلِ قَبْلَ اَنْ تَنْقَطِعَ اَسْبابُهُ ؛ خوشا به حال کسی که به کار نیک قبل از تباه شدن اسباب و زمینه آن اقدام کند (3/243).
کُنْ عامِلاً بالخَیْرِ ناهیا عَن الشَّرِ؛ کننده کار نیک و باز دارنده از کارهای بد باش (4/607).
کُلَّما قارَبْتَ اَجَلاً فَاَحْسِنْ عَمَلاً؛ هرگاه فرصتی به دست آوردی، کار پسندیده ای انجام بده (4/618).
لِیَکُنْ اَوْثَقُ الذَّخائِرِ عِنْدَکَ العَمَلَ الصالِحَ؛ باید مورد اعتمادترین ذخیره ها در نزد تو کار پسندیده باشد (5/51).
لا یَسْتَغنی المَرءُ اِلی حینِ مُفارَقَةِ رُوحِهِ جَسَدَهُ عَنْ صالِحِ العَمَلِ؛ انسان تا زمانی که زنده است از کار نیک بی نیاز نیست (6/416).
بادِرُوا العَمَلَ وَاکْذَبُوا الاَمَلَ وَ لا حِظُوا الاَجَلَ؛ برای کار شتاب کنید و آرزوها را دروغگو بدانید و به اجل و فرا رسیدن زمان مرگ توجه داشته باشید (3/241).
مَنْ حَسُنَتْ مَساعِیِه طاعَتْ مَراعیه؛ کسی که تلاشش نیکو باشد جایگاه پاکیزه ای خواهد داشت (5/270).
مِنَ السَعَادَةِ التُّوفِیقُ لِصالِحِ الاَعْمالِ؛ از نشانه های خوشبختی توفیق انجام دادن کارهای نیک است (6/19).
لِیَکُنْ اَحَبُّ النّاسِ اِلَیْکَ وَ اَحْظاهُمْ لَدَیْکَ اَکْثَرُهُمْ سَعْیا؛ باید دوست داشتی ترین و سودمندترین مردم در نزد تو کوشاترین آنها باشد (5/49).
اصول حاکم بر کار و کوشش
ثَوَابُ عَمَلِکَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلِکَ؛ پاداش عمل تو بیشتر و بهتر از اصل عمل است (3/346).
ثَمَرَةُ الْعَمَلِ السَیی ءِ کَاَصْلِهِ؛ میوه عمل بد مانند اصل آن است (3/333).
ثَمَرَةُ العَمَلِ الاَجْرُ عَلَیْهِ؛ میوه عمل پاداشی است که خداوند به آن می دهد (3/329).
مِنْ المُرُؤَةِ العَمَلُ للّهِ فَوْقَ الطّاقَةِ؛ از جمله نشانه های بزرگواری انسان آن است که بیش از توان خود برای خدا کار کند (6/19).
کُلُّ أمِرءٍ بِما عَمِلَ مُجْزیٌ؛ هر کس به آنچه عمل می کند پاداش داده می شود (4/536).
مَنْ اَحْسَنَ عَمَلَهُ بَلَغَ اَمَلَهُ؛ کسی که عملش را نیکو سازد به آرزویش دست می یابد (5/266).
مَنْ عَمِلَ بالحقِّ اَفْلَحَ؛ هر کس به حقّ عمل کند رستگار می شود (5/168).
مَنْ قَصَّرَ عَنْ فِعْلِ الخَیْرِ خَسِرَ و نَدِمَ؛ کسی که در انجام دادن کار خوب کوتاهی کند، زیان می بیند و پشیمان می شود (5/72).
التَّقصیرُ فی العَمَلِ لِمَنْ وَثِقَ بِالثَّوابِ عَلَیهِ غَبْنٌ؛ کوتاهی در عمل برای کسی که اطمینان به ثواب آن دارد، زیان است (2/103).
سُوُءُ الفِعْل دَلیلُ لُؤم الاَصْلِ؛ بدی کردار انسان دلیل پستی اوست (4/131).
بِالْعَمَلِ تَحْصُلُ الجنَّةُ لا بِالاَمَلِ؛ بهشت به کوشیدن به دست می آید، نه با آرزو (3/228).
فِی العَمَلِ لِدارِ البَقاءِ اِدْراکُ الفَلاحِ؛ نیل به رستگاری در گرو کوشش برای آخرت است (4/394).
مَنْ یُقَصّرْ فِی العَمَلِ یَزْدَدْ فَتْرةً؛ کسی که در عمل کوتاهی کند سستی او زیاد می شود (5/204).
مَنْ عَمِلَ بِاَوامِرِ اللّهِ اَحْرَزَ الاَجْرَ؛ هر که به دستور خدا عمل کند، پاداش دریافت می کند (5/281).
لا خَیْرَ فِی عَمَلٍ الّا مَعَ الیَقینِ وَ الوَرَعِ؛ کاری که با یقین و پرهیزگاری انجام نگیرد خیری ندارد (6/436).
الْمُحْسِنُ مَنْ صَدَّقَ اَقوالُهُ اَفْعالَهُ؛ نیکوکار کسی است که سخنان او را کارهایش تایید کند (6/405).