«اسلام » آیین جهانى و جاودانى است که قوانین و موازین آن از سرچشمه وحى جارى گردیده است و چون مقررات آن منشایى آسمانى دارد، گستره آن تمامى حالات فردى و اجتماعى را دربرمى گیرد، مصالح و مفاسد امور، روابط و پیوستگى ها و ظاهر و باطن کارها را در نظر مى گیرد و بر اثر گذشت زمان یا مقتضیات سیاسى و اجتماعى در اصل این قوانین دگرگونى ایجاد نمى شود .
از منابع حقوق اسلامى; قرآن، سنت، عقل و اجماع است . قرآن به منزله قانون اساسى است که غالبا کلیات و اصول و ضوابط احکام را پیش روى پیروان حق نهاده است . و رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم و جانشینان راستین آن حضرت با گفتار، رفتار و تقریر، جزئیات موازین شرعى و اعتقادى را بر حسب شرایط زمانى و مکانى بیان فرموده اند، از این امور به «سنت » تعبیر نموده اند که مطلق هاى قرآنى را تقیید مى کند، عموم آن را تخصیص مى زند، مجمل ها را توضیح مى دهد و نیز مسائلى را که در قرآن نیامده است، بیان مى نماید .
جامعه جهانى بعد از دومین جنگ بین الملل که با سلاح علم، تمدن و تکنیک بسیارى را به خاک و خون افکند و شهرهاى زیادى را به خرابه مبدل ساخت; میلیون ها نفر را معلول و مجروح نمود و پس از آن همه خسارت هاى مادى، فرهنگى و اجتماعى براى حفظ حقوق انسان ها، به چاره اندیشى پرداخت، اندیشمندان و نمایندگان پنجاه و شش کشور در 86 جلسه و در طول هفتصد روز و دهها هزار ساعت کار، تنها سى ماده به نام «اعلامیه حقوق بشر» نوشتند که متاسفانه ضامن اجرایى نداشت و موفق نگردید به جنگ هاى خونین، استثمار انسان ها، تجاوز، زورگویى، غصب و چپاول حقوق محرومان پایان دهد! هنوز مرکب این قوانین خشک نشده بود که آتش جنگ در بین بسیارى از کشورها زبانه کشید و هر روز که از آن مى گذشت، دامنه اش گسترش مى یافت . آرى اندیشمندان و متفکران که از اعماق روح و زوایاى ذهن و فکر بشر و مناسبات اجتماعى آنان درک ژرفى نداشتند و به سرچشمه قرآن، وحى و سنت معصومین متصل نبودند، در یک گردهمآیى توان فرسا و وقت گیر، قوانینى را تنظیم کردند که نه تنها گرهى از دشوارى ها و آشوب هاى جهانى بر نداشت و موفق نگردید از تجاوز و بى عدالتى جلوگیرى کند، بلکه همان کشورهایى که منادى حقوق بشر بودند، سرزمین هاى آفریقایى و آسیایى را مورد یورش وحشیانه خویش قرار دادند و به غارت ثروت هاى فرهنگى، ملى و مادى مردمان کشورها پرداختند!
در داخل سرزمین هاى خود نیز به اقلیت هاى دینى ستم کرده و مى کنند، آنان را از انجام مراسم مذهبى و اجراى سنت هاى دینى باز مى دارند، از گسترش اماکن عبادى مسلمانان جلوگیرى مى کنند و اجازه نمى دهند انسان ها به نداى «فطرت و وجدان » خویش که یکتا پرستى و روى آوردن به فضیلت و کرامت هاى ملکوتى است، پاسخ گویند; از زمامداران خودسر و ستمگر حمایت مى کنند، امواج گمراهى و جهالت را با رشد سرطانى فرقه هاى ضاله گسترش مى دهند و بازهم وقیحانه ادعا مى کنند: «ما مدافع حقوق انسان ها هستیم و از اینکه کشورهاى مسلمان حقوق شهروندان خویش را مراعات نمى نمایند، در رنجیم!»
اعلامیه سازمان ملل متحد که در 25 نوامبر 1948 م . صادر شده و در آن تاکید کرده است: «تمامى مصادیق و اشکال تعصبات و تبعیض بین افراد، ادیان و اعتقادات مختلف باید برچیده شود .» اما فرانسه آن را زیر پا مى نهد و «حجاب » را که فریضه اى دینى و اصل مسلم قرآنى است، در مدارس و مراکز آموزشى ممنوع مى کند . این است معناى دموکراسى از نوع غربى!
در فرهنگ اسلامى، حقوق و تکالیف، اوامر و نواهى از مذهب ریشه گرفته اند . اسلام به انسان از نظرگاه فردى و اجتماعى، مادى و معنوى تواما مى نگرد که این نگرش چند جانبه، در غایت و نتیجه باهم تفاوتى ندارند . ایجاد هم آهنگى بین حقوق شخصى و منافع عمومى و امور مادى و مسایل آخرتى تنها با به کار بستن صحیح دستورات قرآن میسر است . اصول عدالت، تقوا و مسؤولیت انسان شالوده تکالیف هر فرد مسلمان را نسبت به خود و در حق دیگران بنیان نهاده است . تعالیم قرآنى و روایى فضایى در جامعه پدید مى آورد که مسلمین را باهم پیوند مى دهد و در برخوردها و معاشرت ها با ادب و احترام متقابل روبه رو مى شوند . این ها همه مبین آن است که اسلام حقوق بشر را کاملا مورد توجه قرار داده است و هیچ گاه نمى خواهد به آزادى واقعى و اصیل انسان خللى وارد سازد . بر پایه چنین اصلى بود که در صدر اسلام آن پیروزى چشمگیر و آن دگرگونى در افکار و نگرش ها در جامعه جاهلى اعراب بروز نمود . انسان ها و جامعه بر بنیان این نظام ارزشى، اعتبار و عزت و حیثیت تازه اى به دست آوردند . آدمى به مقام خود وقوف یافت و با وظایف و تکالیف خویش آشنا شد و توانایى و استعداد وى در چنین فضایى امکان شکوفایى به دست آورد . امتیازات شخصى، قومى و قبیله اى جاى خود را به تقوا و فضیلت انسانى داد .
منشورى منور
اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان، حقوقى را قایل گردیده است که هرکس بخواهد آنها را نادیده تلقى نماید و یا تضییع کند، گناهکار و متجاوز به شمار مى آید . حق همسایگى در اسلام، آن چنان اهمیت دارد که قرآن کریم پس از مطرح نمودن توحید و یکتاپرستى و اجتناب از شرک ورزیدن به ساحت پروردگار متعال، دعوت عملى به تضامن و تعاون اجتماعى نموده و در این میان پس از فراخوانى به پرستش خداوند، نیکى به والدین، ارحام، یتیمان و فقیران، «احسان به همسایه » را مورد اهمیت قرار داده است .
در واقع از دیدگاه ارزشى اسلام هر انسانى باید قلمرو محظوظ بودن از امکانات زندگى و نعمت هاى الهى و همکارى و همیارى خویش را از چهار دیوارى خانه بیرون آورد و به محیط پیرامون و محله اى که در آن سکونت دارد، سرایت دهد و در معاشرت ها و رفت و آمدها مراعات حال همسایگان جدى تلقى گردد .
دستور قرآن در آیه 36 از سوره نساء در خصوص همسایگان - اعم از مسلمان، خویشاوند و حتى غیر مسلمان - متضمن برنامه اى است که اگر از سوى مسلمانان به کار گرفته شود، بسیارى از مشکلات جوامع انسانى به لحاظ امنیت روانى، تسهیلات زندگى، بهبود مناسبات اجتماعى، مرتفع مى گردد . ارتباط با همسایگان و خوش رفتارى با آنان در فرهنگ قرآن و عترت به آن درجه اى از اهمیت است که معصومان علیهم السلام در سخنانى گهربار این ویژگى را از جمله اهداف بعثت رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم ذکر نموده اند و نیز نیکى با همسایه را در ردیف واجباتى چون نماز و از جمله «مکارم اخلاق » برشمرده اند . (1)
چهارمین فروغ امامت، دفاع از حقوق انسان را در سیره و سخن پى گرفت و در این راه اسوه اى براى تمامى آدمیان عصرهاى بعدى شد .
در آن عصر وحشت، ضلالت و رذالت امویان، امام سجاد علیه السلام فریاد برآورد:
«از جمله گناهانى که بلاى آسمانى را نازل مى نماید و نعمت را به نقمت تبدیل مى کند، تجاوز و تعدى به حقوق مردم است .» (2)
در فراز یکى از بیانات امام چهارم آمده است:
«یکى از دو گناهى را که خداوند مورد آمرزش قرار نمى دهد، ضایع کردن حقوق برادر دینى است .» (3)
در رساله حقوقى که از ایشان به یادگار مانده است، طى 50 ماده «حقوق انسان ها» را مطرح نموده و ضامن آن را ایمان و اعتقاد مسلمانان و وجدان انسانها و نظام برخاسته از ایمان مى داند . (4)
امام در این منشور منور راههاى رفتار و سلوک انسانى و بنیان نهادن فرهنگ و تمدن بشرى را بر اصولى استوار نموده اند که تمامى عوامل آرامش روحى و مصونیت آن از هر گونه آشوب و آشفتگى، به وفور در آن مشاهده مى گردد . امامى که بصیرتى عمیق و گسترده نسبت به حالات انسان ها، زندگى و روابط آنان دارد، حقوقى را بر ایشان مقرر نموده و همه را مسؤول رعایت و پاسدارى از آن قرار داده اند تا بدان وسیله بنیاد «جامعه اسلامى » به تمام و کمال ایجاد شود . اما قبل از آنکه هریک از این حقوق را بیان فرمایند، به اجمال و اختصار به آنها پرداخته اند که در فرازى از آن تاکید نموده اند: «بزرگ ترین حقوقى که خداوند بر تو واجب کرده است، حقوقى مى باشد که نسبت به خود تو بر تو واجب گردانیده که اساس همه حقوق بوده و تمام آنها از آن نشات گرفته است .» و پس از برشمردن این حقوق، مى فرمایند: «خوشا به حال کسى که خداوند او را براى اداى این حقوق واجب یارى کرده و او را موفق و ثابت قدم بدارد .»
سى و یکمین حق از این حقوق، «حق همسایه » است که امام این گونه مطرح فرموده است:
اما حق همسایه این مى باشد که وقتى غایب است، حرمت و حقوق او را در نبودنش از هر جهت حفظ کنى و چون حاضر است، تکریمش نمایى و او را احترام کنى و در هر حالى به او کمک نمایى . براى پى بردن به عیب ها و لغزش هاى او تفحص و جستجو ننمایى و اگر هم ناخودآگاه از عیب او مطلع شدى، در خصوص دانسته هاى خویش نسبت به معایب او بسیار پرده پوش باش که اگر بخواهند با نیزه هایى دلت را بشکافند و به اندرونت دست یابند، موفق نشوند . به سخنان ناآگاهانه وى وقعى مگذار و اعتنا نکن، در سختى ها رهایش مکن و اگر امکاناتى دارد، بر او رشک مورز . از لغزش او درگذر و خلافش را اغماض نما و اگر ندانسته به تو بدى کرد، متانت به خرج بده و بردبار باش . مبادا بدرفتارى کنى . اگر کسى خواست درباره او زبان به بدگویى بگشاید، جلوگیرى کن و اگر فردى خواست مکرى درباره اش به اجرا بگذارد، با دلسوزى این نقشه را خنثى کن و با کرامت و بزرگوارى با وى معاشرت نما . هیچ نیرو و توانى به جز خدا نیست (پس از آن کمک بگیر) .»
امام سجاد علیه السلام در این فراز از رساله حقوق براى همسایگان اهمیت فوق العاده اى قائل گردیده و مراعات حقشان را سفارش نموده است . هدف از این تاکیدها و توصیه ها و اهتمام و عنایت به امور و شئون همسایگان ایجاد همبستگى اجتماعى و احیاى اخوت دینى در میان «جوامع اسلامى » است تا در پرتو این انسجام، محبت و مودت شکل متقابل و فراگیرى به خود گیرد و هرگونه اختلاف، بدبینى، بددلى و سوء تفاهم از دل ها رخت بربندد و مردم براى رشد فضایل و مکارم گام بردارند .
امام از پیروان خویش مى خواهد وقتى مصائبى براى همسایه اى پیش مى آید، او را تنها نگذارند و به امدادش بشتابند; زیرا وقتى فرد مصیبت دیده، خود را در توفانى از حوادث و بلایا مشاهده کرد، دچار فشار روحى و روانى شدیدى مى شود و اگر با او همفکرى و همکارى نشود و در جهت نجات دادن وى از شدائد و ناگوارى ها اقدام نشود، هجوم ناگوارى ها ذهن و دلش را پژمرده نموده و نشاط روحى و آرامش روانى را از وى سلب مى کند; آدمى با این وضع ناگوار نمى تواند در امور اجتماعى و برنامه هاى انسان ساز اسلامى حضورى مؤثر و فعال داشته باشد .
به علاوه وقتى ما با همسایه خود ارتباط برقرار مى کنیم، باید شئونات وى را کاملا حفظ کنیم و به گونه اى نباشد که در معاشرت با ما، ارج و منزلت اجتماعى وى تنزل یابد . رعایت این حقوق، غیر از آنکه شبکه روابط اجتماعى را در جامعه مسلمانان استحکام مى بخشد و دوستى و عواطف عالى را بین آنان رواج مى دهد، موجبات رشد، پویایى و کمال یابى آنان را فراهم مى سازد .
البته حقوق مذکور متقابل است و مجاورت مسلمانان با یکدیگر تعهد ایجاد مى کند . در رعایت حق همسایه هیچ کس نمى تواند ادعا کند به همکارى و مساعدت دیگران نیازى ندارد . (5) زیرا قرآن کریم مى فرماید: «و تعاونوا على البر والتقوى » (6) و در این همکارى در نیکى و تقوا، استثنا و تخصیص وجود ندارد .
قلمرو ممنوع
انسان باید متوجه این واقعیت باشد که نوع معاشرت با همسایگان، در روح و روانش اثر مى گذارد .
مجاورت با افراد خاطى، گناهکار و اهل عصیان، دل را تیره مى کند . شهید مطهرى مى گوید:
«انسان با روحى حساس و قابل تغییر آفریده شده است; به همین جهت، صلاح و فساد بدون آنکه خود اشخاص متوجه باشند، از فردى به فرد دیگر سرایت مى کند . به تعبیر حضرت على علیه السلام وقتى آدمى با افراد بد معاشرت و مجالست دارد، مثل این است که وى را در فراموشخانه ایمان برده اند زیرا حداقل به طور موقت و تا وقتى که با او مرتبط است، افکار و عقاید پاک خویش را از یاد مى برد .» (7)
تحمل اذیت و آزار همسایه
گرچه به فرمایش رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم از موارد مهم شومى خانه ها، همسایه بد مى باشد . (8) اما در منابع اسلامى بردبارى نشان دادن در مقابل آزار همسایگان، از نشانه هاى ایمان معرفى شده است و امام على علیه السلام مى فرماید: «هر کس ناروایى همسایگان را تحمل کند، نیکى را تکمیل نموده است .» (9) امام سجاد علیه السلام فرموده اند: «رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: من و پیامبران قبل از من پیوسته گرفتار کسانى بودیم که ما را اذیت مى کردند .» (10)
در سیره آن حضرت آمده است که اگرچه پیامبر صلى الله علیه و آله با اذیت و آزار همسایگان مواجه بود اما آن وجود مبارک با کرامتى فوق العاده در برابر این فشارها مقاومت نموده و شکیبایى نشان داد .
رفتار امام چهارم با دشمنان و کینه توزان با گذشت، نیکى، بخشش و احسان توام بوده است:
اسماعیل بن هشام مخزومى - والى مدینه - در اذیت و آزار امام چهارم بسیار مصر بود . این فرماندار که از سوى امویان به چنین سمتى برگزیده شده بود، در همسایگى امام سجاد علیه السلام سکونت داشت که حق جوار را نادیده گرفته، به نحوى که تمامى اهل محل از رفتارهاى منفى وى به ستوه آمده بودند موقعى که ولید بن عبدالملک روى کار آمد، به دلیل اختلافاتى که پیش از رسیدن به قدرت با فرزند هشام داشت، او را از ولایت مدینه برکنار نمود و در سخنانى به مذمتش پرداخت و به مردم اعلام نمود: هرکس حقى دارد، از او بازپس گیرد . حتى دستور داد او را در ملا عام نگاه دارند تا همسایگان به تلافى اذیت هایى که از این فرماندار دیده اند، او را آزار دهند .
ابن هشام بیش از همه کس از امام زین العابدین علیه السلام - به دلیل عداوتى که با آن حضرت داشت - نگران بود و مى گفت: من از هیچ کس جز على بن الحسین نمى ترسم زیرا وى مرد صالحى است و خلیفه حرف او را درباره خلاف هاى من مى پذیرد .
هنگامى که درپشت دیوار کاخ مروان قرار گرفته بود، امام چهارم همراه گروهى از اصحاب و یارانش بر او گذشت اما نه خود متعرض اسماعیل بن هشام گردید و نه اجازه داد یارانش بر او اعتراض کنند . حتى دستور داد کسى حق ندارد کلمه اى خشن و تند نسبت به این فرماندار برکنار شده به زبان جارى سازد . امام با او ملاقت نمود و با سیماى گشاده با وى روبه رو گردید و پیشنهاد کرد تا در مدت گرفتاریش در خصوص رفع حوائجش او را یارى دهد; حضرت خطاب به وى فرمود: «خداى تو را عافیت دهد . من از آنچه برایت روى داده ناراحتم، آنچه دوست دارى از ما بخواه .» اسماعیل بن هشام از مشاهده این همه کرامت و محبت، پریشان گردید و بسیار خجالت کشید و با شگفتى و حیرت عرض کرد: الله اعلم حیث یجعل رسالته; خداوند بهتر مى داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد و به کسى که اراده اش تعلق گرفته است تفویض کند و بسپارد . (11)
احسان به همسایگان
از آنجا که از هر طرف خانه تا چهل منزل همسایه آدمى تلقى مى گردد، امام سجاد علیه السلام اغلب اهل مدینه را همسایه خود مى دانست و نیمه شب راهى خانه هاى آنان مى گردید و هر آنچه لازم داشتند، در اختیارشان قرار مى داد و قرضشان را مى پرداخت .
در صد و هفتمین سوره قرآن (ماعون)، آیه هفتم چنین مى خوانیم: «و یمنعون الماعون » ، منظور از ماعون (از ریشه معن) اشیاء جزئى و لوازمى عادى است که معمولا همسایگان به عنوان قرض یا تملک از یکدیگر مى گیرند . رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم فرموده اند: «هر کس از همسایه اش ماعون (لوازم مورد احتیاج او) را منع کند و به عاریه ندهد، روز قیامت خداوند وى را از خیر محروم مى کند و او را به خودش وا مى گذارد . پس چه حال بدى خواهد داشت .» (12) امتناع از دادن چنین امکاناتى، عواقبى ناگوار در همین دنیا نیز خواهد داشت و بنا به فرمایش امام زین العابدین علیه السلام یکى از گناهانى که موجب خشکسالى مى گردد، قرض ندادن اثاث و لوازم به افراد همسایه است . (13)
امام على بن الحسین علیهما السلام مى فرماید: «به درستى که نیازهاى مردم به شما، از نعمت هاى الهى است; از روى آوردن حاجتمندان به سویتان، احساس ملال و ناراحتى نکنید .» (14)
امام سجاد علیه السلام از رد نمودن محرومان به شدت نهى مى فرمود . سعید بن مسیب روایت کرده است:
روزى خدمت امام زین العابدین علیه السلام شرفیاب بودم، سائلى در زد . امام فرمود: «او را دست خالى رد نکنید .» (15)
روز جمعه اى حضرت، کنیزى را که سکینه نام داشت، فراخواند و به وى فرمود: «نباید محرومى از در خانه من عبور کند مگر آن که او را اطعام نمایید، آخر امروز جمعه است!» ابوحمزه ثمالى که این ماجرا را نقل کرده است، مى گوید: عرض کردم اى مولاى من! همه آنان استحقاق ندارند . امام فرمود: «از آن خوف دارم که بعضى از افراد سائل مستحق باشند و ما او را غذا ندهیم و دست رد برسینه اش بزنیم و در نتیجه آنچه بر یعقوب و اهل بیت او نازل گردید، بر ما هم فرود آید . به آنها اطعام کنید .» (16)
به راستى محروم نمودن فقیر محتاج و کمک نکردن به او، از جمله عوامل زوال نعمت و فرا رسیدن خشم خداست . در روایتى چنین مى خوانیم:
چون بنیامین از پیش حضرت یعقوب رفت، آن پیامبرخدا ندا کرد: پروردگارا! مرا رحم نمى فرمایى، دو نور چشم و دو فرزندم را از من گرفتى . خداوند به وى وحى نمود: یاد آور زمانى را که گوسفندى ذبح کردى و آن را بریان نمودى و خوردى و آن همسایه روزه دار خویش را از آن محروم کردى و او با حالت گرسنه در بستر خود خوابید . (17)
در روایت دیگرى آمده است: یعقوب بعد از این ابتلا، همیشه از منزلش هر چاشتگاه تا یک فرسنگى فریاد مى زد: هر کس صبحانه خواهد، به خانه من بیاید . و در شامگاه هم فریاد مى زد: کسى که شام مى خواهد، به خانه من وارد شود . و نیز ندا مى داد: اى همسایگان! بیایید با من هم غذا شوید . (18)
رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرموده اند: «به من ایمان نیاورده است کسى که جامه اى داشته باشد و همسایه اش از آن محروم باشد .» (19) چهارمین فروغ امامت نیز هشدار داده اند: «اگر فردى بیش از نیاز خود پوشاک داشته باشد و بداند کسانى در همسایگى او هستند که به آن نیاز دارند و به آنان ندهد، خداوند وى را در آتش جهنم خواهد افکند .» (20)
امام سجاد در سیره عملى بخشنده تر از همه مردم عصر خویش بود و نسبت به فقیران و مستمندان توجه ویژه مبذول مى داشت . حضرت از لباس هایى که خود برتن مى نمود، به محرومان صدقه مى داد . در زمستان لباس خز برتن مى نمود اما تابستان که فرا مى رسید، یا آن را به فقیران اهداء مى نمود و یا مى فروخت و پولش را به آنان مى داد و بارها مى فرمود: «از پروردگار خویش خجالت مى کشم از پول لباسى ارتزاق کنم که با آن جامه، خداوند را عبادت کرده ام .» (21)
محبوب ترین چیز از نظر امام «صدقه پنهانى » بود، بارها در ظلمت شب از خانه بیرون مى آمد و در محلات مدینه هدایا و عطایاى خویش را به مستمندان مى رسانید، در حالى که صورتش پوشیده بود . اهل محل و فقیران به این وضع عادت کرده بودند، از این رو بر در خانه هاى خویش مى ایستادند و چون امام را مشاهده مى نمودند، خوشحال مى شدند و به یکدیگر مژده مى دادند . ابن عایشه مى گوید از مردم مدینه شنیدم: «صدقه نهانى از ما قطع نشد مگر وقتى که على بن الحسین علیهما السلام از دنیا رفت .» گروهى از مردم این شهر از همین راه روزگار مى گذرانیدند و نمى دانستند چه کسى وسایل زندگى آنان را فراهم مى کند . (22)
امام سجاد علیه السلام همه روزه در مدینه اطعام عمومى مى نمود و هنگام ظهر در منزل خویش بار عام مى داد و صد خانوار را به طور پنهانى اداره مى نمود که هر خانوار، خود شامل چندین نفر بودند . براى مستمندان محل سکونت خویش (مدینه) احترام قائل بود و هرگاه به محرومى چیزى مى داد، آن را مى بوسید تا اثر ذلت و نیازمندى را در او احساس نکند . بر سر سفره امام علیه السلام یتیمان، بیچارگان، از کار افتادگان و مستمندانى که هیچ راهى براى ادامه زندگى نداشتند، حضور مى یافتند . و خود شخصا به دست مبارک از آنان پذیرایى مى نمود و تا آنجا حال فقرا را مراعات مى نمود که راضى نبود محصول نخل ها را شب هنگام که آنان حضور نداشتند، جمع آورى کند تا مبادا از خرماهاى این درختان محروم بمانند . (23)
همسایه در دعاهاى امام علیه السلام
در فقره 21 از دعاى شانزدهم صحیفه سجادیه، امام سجاد علیه السلام خداوند را ستایش مى نماید که چه زشتى هاى بسیارى از گناهان را بر دیده هاى همسایگان آشکار نگردانید . در فرازى از دعاى سى و دوم نیز به این موضوع اشاره شده است . (24)
دعاى بیست و ششم به همسایگان و دوستان اختصاص دارد . در نخستین فراز این دعا آمده است:
اللهم صل على محمد و آله و تولنى فى جیرانى و مولى العارفین بحقنا والمنابذین لاعدائنا بافضل ولایتک و وفقهم لاقامه سنتک والاخذ بمحاسن ادبک فى ارفاق ضعیفهم و سد خلتهم و عیاده مریضهم و هدایه مسترشدهم و ستر عواراتهم و نصره مظلومهم و حسن مواساتهم بالماعون .
در این مضامین عالى و با طراوت، امام پس از درود فرستادن بر رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم و آل پاکش در قالب «دعا» نکات مهم اعتقادى، سیاسى، اخلاقى و حقوقى را مطرح مى فرمایند:
1 . یارى، رعایت و مساعدت همسایگان و دوستانى که به حق خاندان عترت معرفت دارند و با چنین بصیرتى، محب ائمه و دشمن دشمنان خاندان نبوتند .
2 . امام از خداوند مى خواهد همسایگان سنت الهى را اقامه نمایند، محاسن اخلاقى و دینى را با عنایت به فقرا پیش گیرند و در رفع حوائج آنان، عیادت بیماران و راهنمایى و ارشاد به راه صلاح، بکوشند و حق خیرخواهى و صلاح اندیشى را چون باهم مشورت کنند، به جاى آرند .
دعاى چهل و چهارم را اگرچه حضرت زین العابدین علیه السلام هنگام دخول ماه مبارک رمضان بر زبان مقدس خویش جارى نموده و توسط مضامین آن با خداى خویش به راز و نیاز پرداخته اند، اما در این قلمرو نیز حضرت همسایگان را فراموش ننموده اند و در فرازى از آن فرموده اند:
«... [اللهم] و وفقنا فیه لان نصل ارحامنا بالبر و ان نتعاهد جیراننا بالافضال والعطیه; پروردگارا! در این ماه مبارک، ما را به صله رحم و نیکى و احسان در حق ارحام موفق ساز و هم [کرم کن] و توفیق ده که با همسایه به عطا، فضل و بخشش پردازیم .» (25)
امام در این مضامین نیز پیروان خود را به موضوعى جالب، توجه مى دهد: «حسن سلوک با همسایگان » و این موضوع نباید به زبان منحصر شود بلکه در رفتار، اعمال و امکانات و استفاده از آنها باید چنین خصوصیتى را بروز دهیم .
درخت دوستى بنشان، که کام دل ببار آرد
نهال دشمنى برکن، که رنج بى شمار آرد
___________________________________________________
1 . کافى، ج 3، ص 333; امالى، شیخ مفید، ص 205، الروضه من الکافى، ج 2، ص 51 و 52; تحف العقول، ص 29; تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 201 و 202 .
2 . الامام زین العابدین، علامه عبدالرزاق مقرم، ص 149 .
3 . تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، باقر شریف قرشى، ترجمه محمدرضا عطایى، ج 1، ص 107 .
4 . رساله حقوق، به اسنادى از ابوحمزه ثمالى، توسط شیخ صدوق روایت گردیده است: (خصال، ص 50) . منابع دیگرى که آن را نقل کرده اند، عبارتند از: من لایحضره الفقیه، صدوق; تحف العقول، ابن شعبه حرانى; مستدرک الوسایل، محدث نورى; فلاح السائل، ابن طاووس
5 . با الهام از خطبه 214 نهج البلاغه و حکمت ها و اندرزها، شهید مطهرى، ص 89 .
6 . مائده/آیه 2 .
7 . حکمت ها و اندرزها، ص 281 .
8 . حلیه المتقین، ص 245 .
9 . دره البیضاء، سید کاظم وفایى همدانى، ص 107 .
10 . علل الشرایع، ص 26 .
11 . طبقات، ابن سعد، ج 5، ص 220; تاریخ طبرى، ج 6، ص 536 .
12 . تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 679; من لایحضره الفقیه، باب المناهى .
13 . معانى الاخبار، صدوق، ص 78; الامام زین العابدین، مقرم، ص 149 .
14 . بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 74، ص 130 .
15 . کافى، ج 4، ص 15 .
16 . دارالسلام، نورى، ج 2، ص 14; الجواهر السنیه فى الاحادیث القدسیه، شیخ حر عاملى، ترجمه زین العابدین کاظمى خلخالى، ص 43 و 44 .
17 . اصول کافى، کتاب العشره، باب حق الجوار، ج 4، ص 491; المخازن، ج 1، ص 145; تفسیر برهان، ج 2، ص 243; وافى، ج 1، ص 350; المحجه البیضاء، ج 3، ص 426 .
18 . وافى، ج 1، ص 35; ذخیره العباد، جزء سوم، ص 53; سیرى در نماز، حسین انصاریان، ص 21 .
19 . مستدرک الوسایل، ج 2، ص 80; الحیاه، ج 1، ص 237 .
20 . مجموعه ورام، ج 2، ص 47 .
21 . ناسخ التواریخ، ج 1، ص 67 .
22 . بحارالانوار، ج 67، ص 89; الاتحاف بحب الاشراف، ص 49 .
23 . تحلیلى از زندگى امام سجاد علیه السلام، ج 1، ص 128 - 126 .
24 . الدلیل الى موضوعات الصحیفه السجادیه، محمدحسین مظفر، ص 282 .
25 . در ترجمه عبارات صحیفه سجادیه از ترجمه مهدى الهى قمشه اى و نیز صدرالدین بلاغى استفاده شده است