به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه صبح نو با اشاره به اظهارات اخیر بهزاد نبوی نوشت:
از پیش از چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود که جبهه اصلاحات مجددا با چالشهای داخلی و اختلافنظرهای قابلتوجهی مواجه شد که بر استراتژیها و تصمیمگیریهای این جریان تأثیرگذار بوده است. از آن زمان برخی از احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب بر لزوم مشارکت فعال در انتخابات تأکید داشتند و معتقد بودند که حتی با وجود محدودیتها، باید از فرصت انتخابات برای ایجاد تغییرات هرچند حداقلی در سیاستهای جاری استفاده کرد. این گروه بر این باور بودند که معرفی نامزدهای هویتی و حداکثری، حتی در صورت رد صلاحیت، میتواند به تقویت هویت اصلاحطلبی و حفظ پایگاه اجتماعی این جریان کمک کند.
در مقابل، گروهی دیگر از اصلاحطلبان معتقد بودند که احتمال رد صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب وجود دارد و تأکید داشتند که باید با احتیاط بیشتری عمل کرد. این دسته پیشنهاد میدادند که به جای تمرکز بر نامزدهای صرفا اصلاحطلب، به گزینههای میانهرو و اعتدالی نیز توجه شود تا شانس تأیید صلاحیت و پیروزی در انتخابات افزایش یابد.
در این میان برخی از اصلاحطلبان هم بودند که بر طبل تحریم انتخابات میزدند و معتقد بودند با توجه به وضعیت موجود، مشارکت در انتخابات نمیتواند به تغییرات اساسی منجر شود. این افراد بر این باور بودند که فضای سیاسی کشور به گونهای است که هیچگونه تأثیری در سیاستگذاریهای کلان نخواهد داشت و به همین دلیل باید از شرکت در انتخابات خودداری کرد.
این گروهها معمولا استدلال میکردند در وضعیت کنونی، نمیتوان انتظار تغییرات معناداری در سیاستها و ساختارهای حکومتی داشت و تنها با فشار از بیرون از جمله تحریمها یا اعتراضات خیابانی، میتوان به نوعی اصلاحات یا تغییرات را به منصه ظهور رساند که در مقابل، گروهی از اصلاحطلبان میانهرو معتقد بودند که هرچند شرایط دشوار است؛ اما عدم مشارکت تنها به انزوای بیشتر منجر خواهد شد و باید از طریق مشارکت فعال در انتخابات، به دموکراسی و اصلاحات نهادی کمک کرد.
این جدال در درون جریان اصلاحات، موجب تنشهای داخلی، شکافها و اختلافهایی شد. هر کدام از گروههای درون جریان اصلاحات بهویژه در مورد نحوه تعامل با حکومت و چگونگی مشارکت در انتخابات، نظرات متفاوتی داشتند. برخی بر تحریم انتخابات تأکید میکردند و بعضی دیگر معتقد بودند که باید با رویکردی متفاوت و پیشنهادات اصلاحی، از درون سیستم تغییرات ایجاد کرد. این تنشها باعث شد که در نهایت جریان اصلاحات با چالشهای زیادی در تعیین یک گزینه مشترک برای حضور در انتخابات روبهرو شود.
در نهایت اصلاحطلبان از بین چند گزینهای که مطرح بود، مسعود پزشکیان را بهعنوان گزینه نهایی خود برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 انتخاب کردند. پزشکیان که سابقه طولانی در مسئولیتهای دولتی و پارلمانی داشت، بهعنوان یک چهره میانهرو در داخل جریان اصلاحات شناخته میشد و در آن برهه زمانی بهعنوان یک گزینه قابلاتکا برای جلب حمایتهای مختلف در جامعه اصلاحطلب معرفی شد. انتخاب او بهعنوان کاندیدای نهایی، اگرچه بهطور کلی توسط بخشی از جریان اصلاحات پذیرفته شد؛ اما همچنان مخالفان خود را داشت و همین امر بر شدت شکافهای داخلی در این جریان افزود.
دیدگاههای متفاوت درباره وفاق ملی
با روی کار آمدن مسعود پزشکیان بهعنوان گزینه اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری، بحث وفاق ملی به یکی از موضوعات اصلی داغ در محافل سیاسی تبدیل شد. پزشکیان که بهعنوان یک چهره میانهرو و معتدل شناخته میشود، تلاش داشت با معرفی کابینهای متشکل از افراد مختلف با گرایشهای گوناگون، زمینهساز وحدت و وفاق ملی باشد. او امیدوار بود که از این طریق بتواند حمایتهای مختلفی را از طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی جلب کند و درعینحال، تغییرات لازم را در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اجرا بگذارد.
اما وقتی پزشکیان گزینههای خود را برای کابینه معرفی کرد، اختلافات در میان اصلاحطلبان افزایش یافت. برخی از چهرههای اصلاحطلب معتقد بودند که معرفی برخی افراد در کابینه ممکن است بهطور غیرمستقیم به تضعیف این جریان منجر شود. درحالیکه برخی دیگر با معرفی این گزینهها بهویژه افرادی که ارتباط نزدیکی با دولتهای گذشته داشتند، مخالف بودند و بر این باور بودند که برای جلب حمایت عمومی باید تغییرات جدیتری در انتخابها صورت گیرد.
این اختلافات نشان داد که در درون جریان اصلاحات هنوز هم تضادهای عمیق بر سر انتخاب استراتژی و تاکتیکهای سیاسی وجود دارد. بخشی از اصلاحطلبان همچنان بر اصول خود پافشاری کرده و معتقد بودند که باید یک تغییر جدی در ترکیب کابینه و رویکردهای اجرایی صورت گیرد، درحالیکه بخش دیگر، بر حفظ وضعیت موجود و توازن میان گروههای مختلف تأکید داشتند. این مسائل باعث شد تا وفاق ملی به موضوعی پیچیدهتر تبدیل شود که به تنشهای داخلی بیشتر در میان اصلاحطلبان دامن زد.
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات با اشاره به دخالت برخی جریانها در انتصابات دولتی، اظهار کرد که برخی از این جریانها که خود عامل اصلی شکاف بین حاکمیت و ملت هستند، تفسیر خاصی از وفاق ملی دارند و حتی برای بهکارگیری افراد در ردههای میانی توسط پیروز انتخابات، محدوده و خط قرمز تعریف میکنند.
تأثیر اختلافات بر تصمیمگیریهای جبهه اصلاحات
این اختلافنظرها منجر به عدم اجماع کامل در جبهه اصلاحات شده است. برخی احزاب مانند حزب کارگزاران سازندگی، معتقدند که باید پس از اعلام نتایج تأیید صلاحیتها، نامزد نهایی معرفی شود تا از افزایش حساسیتهای حاکمیتی نسبت به اصلاحطلبان جلوگیری شود. در مقابل، احزابی مانند حزب اتحاد ملت بر معرفی زودهنگام نامزدهای هویتی تأکید دارند. شکافهای درونی جبهه اصلاحات، ناشی از تفاوت در رویکردها و استراتژیهای انتخاباتی، میتواند بر انسجام و کارآمدی این جریان در انتخابات پیشرو تأثیرگذار باشد.
حمایت بهزاد از وفاق
بهزاد نبوی از چهرههای سرشناس جریان اصلاحات و نزدیک به روزنه گشاها در گفتوگویی در این زمینه به تلاشهای مستمر و جدی برای ایجاد وفاق ملی اشاره و گفته بود: «ائتلافی میان بسیاری از اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان وجود دارد که میتواند به حل مسائل اساسی کشور کمک کند.» او همچنین به جلسه سران سه قوه بهعنوان نمادی از وفاق ملی اشاره کرده و گفته بود: «این وفاق باید در عمل، نظیر برداشته شدن تحریمها، نتیجه ملموسی برای مردم داشته باشد.»
نبوی بیان کرده است: «بسیاری از تندروها در داخل کشور هنوز در برابر وفاق ملی مقاوم هستند؛ اما مردم بهطور کلی منتظرند تا دستاوردهای این وفاق را مشاهده کنند.» همچنین نبوی تأکید کرده است: «پزشکیان در برابر فشارها از سوی اقلیتی خاص ممکن است تصمیمات مهمی بگیرد؛ اما بعید است که تحت این فشارها، گزینههای کلیدی مانند محمدجواد ظریف را کنار بگذارد.»
چالشهای ائتلاف جناح لیبرال و سوسیال روزنهگشا در دولت پزشکیان
ائتلاف جناح لیبرال و سوسیال روزنهگشا که فلسفه سیاسی دولت مسعود پزشکیان را نمایندگی میکند، در شرایطی حساس قرار دارد. به نظر میرسد این ائتلاف در نخستین گام باید از تکرار سرنوشت دولتهای خاتمی، روحانی و بنیصدر جلوگیری و از فرصت دولت چهاردهم برای مقابله با ساختارگرایان اصلاحطلب استفاده کند. بهطور جدی، باید گفت یکی از مسائل مهمی که این ائتلاف با آن روبهرو است، چگونگی غلبه بر دوگانههای سیاسی و رسیدن به وفاق و کارآمدی در میان اصلاحطلبان است.
یکی از چالشهای کلیدی، موقعیت خانم منصوری در جبهه اصلاحات است. بر اساس برخی تحلیلها، ایدههای تحریمی این جناح در اتحاد ملت با شکست روبهرو شده است و بر همین اساس، برخی پیشنهاد میکنند که زمان آن فرا رسیده است تا افراد دیگری همچون بهزاد نبوی به رأس این جبهه بازگردند. این ائتلاف بهطور خاص از حزب ندا و اعتماد ملی برای پیوستن به این حرکت نام برده و تأکید دارند که با همگرایی این افراد، میتوان به تحرکات سیاسی مؤثری دست یافت.
سعید آجورلو در مطلبی نوشته است که روزنه گشایان متحد شوند و آذر منصوری را از جبهه اصلاحات برکنار کنند. او در بخشی از متنی که به روایت اش از همایش وفاق مربوط می شود و در مجله آگاهی نو منتشر شده، این گونه نوشته:
«روزنه گشایان متحد شوید و خانم منصوری را از جبهه اصلاحات برکنار کنید و بهزاد نبوی را به راس این جبهه بازگردانید. الان وقت اتحاد محمد رضا جلایی پور و قوچانی برای تغییر خانم منصوری است. در این میان چه بهتر که شهاب الدین طباطبایی از حزب ندا و الیاس حضرتی از اعتماد ملی هم به این ائتلاف بپیوندند. چرا که ایده تحریم طلبی خانم منصوری و دوستان شان در اتحاد ملت شکست خورد و اتفاقا ایده روزنه گشایی موجب سرکار آمدن پزشکیان شد . اما برای شکست ایده شان هزینه پرداخت نکرده اند حال آنکه بهزاد نبوی هزینه انتخابات 98 و 1400 را پرداخت. از نظر من جبهه اصلاحات توسط تفکر نیابتی تاجزاده در حال اداره شدن است در حالی که دولت چهاردهم در بستر فکری و سیاسی مخالف تاج زاده به پیروزی رسید».
در نهایت، میتوان گفت که ائتلاف روزنهگشا در شرایط پیچیدهای قرار دارد. برای اینکه موفق شود، باید از پارازیتهای حداکثری و شکافهای داخلی عبور و زمینهای برای وفاق و همگرایی در میان جناحهای مختلف ایجاد کند.
2727