به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، بنا بر نظر مفسران، در آیات قرآن کریم از روزه با سه تعبیر «صیام» (183 بقره) ، «صبر» (45 بقره) و «سیاحت» (توبه، 112) یاد شده است. روایات اهل بیت(ع) حاکی از آن است که منظور از سیاحت در ماه مبارک رمضان، سیر در آیات قرآن کریم و تدبر و تعمق در آن است. بر این اساس، با هدف نگاهی عمیقتر به آیات الهی در این ماه مبارک، به سراغ علیرضا فرهنگ، مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادیان و عرفان رفتیم تا به تبیین گلچینی از آیات منتخب هر جزء بپردازد. آنچه در ادامه میخوانیم، تفسیر آیات منتخب از جزء اول قرآن کریم است.
بنابر روایت خبرگزاری بینالمللی قرآن، جزء اول قرآن کریم شامل آیاتی بسیار مهم است، شاید بتوان گفت که مهمترین سوره این جزء، سوره فاتحه است که در ابتدای قرآن قرار دارد. این سوره جای تأمل و تدبر فراوانی دارد. از آنجا که قصد داریم درباره کل این جزء صحبت کنیم، از بررسی عمیق سوره فاتحه عبور میکنیم و به آیاتی از سوره بقره میپردازیم.
مهمترین بخش سوره بقره را میتوان داستان خلقت انسان دانست. اگرچه این داستان در سورههای دیگری مانند طه نیز مطرح شده، اما دو نکته در این بخش وجود دارد که در سایر قسمتهای قرآن تکرار نشده است؛ نخست، جدل ملائکه درباره خلقت انسان و دوم، تعلیم اسماء از سوی خداوند به انسان.
جدل ملائکه و پیشینه آن در کتاب مقدس (تورات) ذکر نشده است. هرچند بخشهایی مانند خلقت جهان در شش روز، داستان باغ عدن و اخراج از بهشت در تورات آمده، اما این موضوع خاص در تورات وجود ندارد. با این حال، در تلمود که شرح و تفسیر تورات در سنت یهودی محسوب میشود، به این موضوع اشاره شده است. در تلمود آمده که چهار ملک (فرشته) به نامهای ملک حقیقت، صلح، رحمت و عدالت در برابر فرمان خداوند نظراتی بیان میکنند و فقط فرشته رحمت از ابتدا موافق خلقت انسان است. فرشته حقیقت به دروغگویی، فرشته صلح به خشونت انسانها (یسفک الدماء) و فرشته عدالت به ستمگری احتمالی اشاره میکنند. این مباحثه بسیار خواندنی و جالب توجه است. در نهایت، خداوند تصمیم نهایی خود را به آنها اعلام میکند و به همه آنان دستور میدهد انسان را یاری کنند که معادل سجده آنها در قرآن بر آدم است.
همه انسانها در هبوط هستند
استفاده از فعل جمع و نه مثنی برای هبوط (اهبطوا منها جمیعا) و اشاره به دشمنی بعضی با بعضی (بعضکم لبعض عدو) که همگی افعال جمع هستند، نشان میدهد که هبوط فقط شامل آدم و حوا (و ابلیس به تعبیر برخی مفسران) نیست، بلکه همه انسانها را دربر میگیرد. از اینجا میتوان دریافت که داستان خلقت انسان، آموزش اسماء، قرار گرفتن در بهشت و هبوط از آنجا، درواقع داستانی نمادین است که گویی برای همه انسانها اتفاق افتاده است.
در ادامه این سوره، داستان بنیاسرائیل مطرح میشود که نام سوره بقره نیز از همین داستان گرفته شده است. این بخش، مفصلترین بخش قرآن درباره بنیاسرائیل بهشمار میرود و تقریباً 12 ماجرای سرکشی و نافرمانی آنها را بیان میکند. شاید در ذهن خواننده این آیات این پرسش مطرح شود که چرا خداوند این وقایع را با تفصیل بیان کرده است.
یکی از دلایل این امر، شباهتهای موجود بین شریعت اسلام و شریعت یهود است. در هر دو شریعت، محوریت قانون الهی و اطاعت از خداوند مورد تأکید قرار گرفته است. داستانهای بنیاسرائیل به مسلمانان هشدار میدهد که از آن مسیرهای نادرستی که آنها رفتند، پیروی نکنند؛ مسیری که شامل بهانهجوییهای نفسانی، رفاهطلبی، توجیهات شرعی نادرست، دوگانگی رفتاری، ناسپاسی و نفاق بوده است. خداوند در این داستانها به روشنی به این مسائل اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه بنیاسرائیل ناسپاسی و بهانهجویی کردند و توجیهات نادرست شرعی ساختند. عرفا نیز این داستانها را نمادی از مبارزه با نفس انسان تفسیر کردهاند. درواقع، بنیاسرائیل نمادی از نفس هبوطیافته انسان و این داستانها روایتی از سرکشی نفس هر انسانی است.
با این حال، خداوند در خلال این آیات، تأییدی بر ادیان دیگر و از جمله یهودیت دارد. به عبارت دیگر، هدف خداوند از بیان وقایع و رخدادهای مربوط به قوم بنیاسرائیل، رد دین یهود نیست، چنانکه در آیه 62 سوره بقره تأکید میکند که چه یهودی، چه نصرانی (مسیحی) و چه مسلمان، اگر به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند، هیچ ترس و اندوهی برای آنها نخواهد بود. این موضوع در آیات دیگر قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است، بهویژه در سوره مائده، آیات 44 تا 48.
هر امتی ویژگیهای ممتازی دارد
سؤال دیگری که ممکن است در ذهن مخاطب با خواندن این آیات ایجاد شود، مسئله برگزیدگی بنیاسرائیل در آیات یادشده است، آنجا که خداوند میفرماید: «إِنِّی فَضَّلتُکُم عَلَی العَالَمِینَ؛ من شما را بر جهانیان برتری دادم.» باید دانست که خداوند در قرآن برای هر یک از امتهای مسلمان، مسیحی و یهودی، جداگانه، ویژگیهای ممتازی ذکر کرده است؛ بهطور مثال درباره مسلمانان چنین فرموده که آنها امتی متعادل (امتا وسطا) هستند. برای مسیحیان نیز بیان شده که مؤمنان به مسیح تا روز قیامت بر کافران به مسیح برتری خواهند داشت و برای بنیاسرائیل، همانطور که پیشتر اشاره شد، تفضیلها و برتریهایی بیان شده است.
اما آنچه قابل تأمل است اینکه، این تفضیلها در همه جوانب نیست و نشاندهنده لطف خاص خداوند به این قوم است. خداوند پیامبران متعددی در میان آنها مبعوث کرد تا آنان را از سرگردانی نجات دهند و به سرزمین موعود برسانند. این لطف و برگزیدگی طبق تورات نتیجه عهدی است که خداوند با ابراهیم بست و این عهد به اسحاق، یعقوب و سپس به 12 سبط بنیاسرائیل منتقل شد تا ذریه ابراهیم و اسحاق را حمایت کند.
در آیه 102 به دخالت نیروهای لطیف با عنوان هاروت و ماروت اشاره شده است. این نیروها را میتوان حتی به جنها نیز نسبت داد. خداوند در این آیه ارتباط بین نیروهای صوری لطیف و انسانها را قطع میکند و آن را مجاز نمیداند؛ زیرا این ارتباط میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد؛ بنابراین جادوگری و تسخیر جن در اسلام مجاز نیست.
در آیه 106، مسئله نسخ آیات مطرح شده است. خداوند بیان میکند که بعضی از آیات قرآن نسخ میشود. این مسئله بسیار مهم است؛ زیرا نشان میدهد که خداوند در طول 23 سال نزول قرآن، در قوانین خود تجدید نظرهایی انجام داده و این تجدید نظرها متناسب با شرایط و رفتار قوم بوده است؛ اما نکته درسآموز این است که چرا خداوند و پیامبر اسلام(ص) آیات منسوخ را از قرآن حذف نکردهاند و آنها را در قرآن باقی گذاشتهاند؟
به نظر میرسد که این امر حاوی این پیام است که اگر در طول 23 سال، شرایطی پیش آمد که بعضی از قوانین به تغییر نیاز داشت، در زمانهای بعد نیز ممکن است چنین شرایطی پیش بیاید. خداوند به ما این اجازه را میدهد که در احکام فرعی، متناسب با زمان، جغرافیا و فرهنگ تجدید نظر کنیم. البته این تجدید نظرها شامل احکام اصلی و عبادات بنیادین مانند شهادتین، نماز و... نمیشود؛ اما در احکام فرعی، امکان نسخ و تغییر وجود دارد. بدیهی است که روش درست و ضرورت برای تغییر چنین احکامی نیز از مقایسه بین احکام ناسخ و منسوخ قابل فهم است.
پس از آیه 112، خداوند اسلام را اینگونه تعریف میکند: «مَن أَسلَمَ وَجهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحسِنٌ؛ کسی که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد.» اسلام درواقع به معنای تسلیمکردن وجود خود در برابر خداوند و احسانورزیدن به دیگران است. این تعریف دقیقاً مطابق با دو دستور اصلی حضرت مسیح است؛ اول، پرستش خدا با تمام وجود و دوم، نیکیکردن به دیگران.
آیه مهم دیگری که در این سوره وجود دارد، این است که خداوند میفرماید: «فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللَّهِ؛ به هر سو رو کنید، وجه خدا آنجاست.» در عرفان اسلامی، از این آیه و آیات مشابه نتیجه گرفته میشود که کل هستی تجلی حضور الهی است و همهچیز در محضر خداوند قرار دارد. این مفهوم، بیانگر وحدت وجود است که در عرفان اسلامی جایگاه ویژهای دارد.
الههسادات بدیعزادگان