بهرام بیضایی فیلمساز، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر برجسته ایرانی بود که روز گذشته در 87 سالگی در آمریکا درگذشت. او از چهرههای پیشرو موج نو در سینمای ایران محسوب میشود که با بهرهگیری از اسطورهها و هنرهای نمایشی سنتی ایرانی، جریانهای نوینی در تئاتر و سینمای معاصر پدید آورد. بیش از نیمقرن فعالیت هنری او شامل نگارش دهها کتاب، نمایشنامه و فیلمنامه و کارگردانی چندین نمایش و دهها فیلم کوتاه و بلند میشود. آثار هنری او جوایز بینالمللی متعددی دریافت کرده و نامش در فهرست تأثیرگذارترین هنرمندان معاصر ایران برجسته است.
کودکی و خانواده
بهرام بیضایی در 5 دی 1317 در تهران به دنیا آمد. خانواده پدری او اصالتاً اهل آران و بیدگل کاشان بودند و پیشینهای عمیق در ادبیات، شعر و تعزیه داشتند. پدرش میرزا نعمتالله بیضایی با تخلص «ذکایی» شاعر و تذکرهنویس بود و سالها در حوزه تاریخ ادبیات و فرهنگ ایران قلم زد.
بیضایی یک خواهر بزرگتر از خود داشت و کودکی اش در محیطی گذشت که قصه، شعر و روایت بخشی از زندگی روزمره بود. مادربزرگ مادریاش نقش مهمی در آشنایی او با افسانهها و داستانهای عامیانه ایرانی داشت. روایتهایی مانند امیر ارسلان، افسانههای کهن و داستانهای شفاهی، بعدها به صورت مستقیم و غیرمستقیم در آثار نمایشی و سینمایی او بازتاب پیدا کردند.
دوران کودکی او هم زمان با سالهایی بود که تعزیه، نقالی و نمایشهای سنتی هنوز در حافظه جمعی زنده بودند. همین تجربه زیسته باعث شد بیضایی بعدها به یکی از مهمترین پژوهشگران نمایش ایرانی تبدیل شود.
تحصیلات و مسیر فکری
بیضایی اولین نمایشنامه خود را به نام آرش در 19 سالگی نوشت. او در مدرسه با گروهی از نویسندگان جوان همدوره بود و به تماشای آثار کلاسیک سینمای جهان میپرداخت تا مهارت لازم برای فیلمسازی را بیاموزد.
پس از پایان دبیرستان وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد، اما تحصیل دانشگاهی را پس از مدتی نیمهکاره رها کرد. این تصمیم نه از سر بیعلاقگی به تحصیل، بلکه به دلیل نارضایتی از ساختار آموزشی و تمایل به مطالعه مستقل بود. او بخش عمده دانش خود را از راه مطالعه شخصی، پژوهش میدانی و تماشای گسترده فیلم و تئاتر به دست آورد.
در همین سالها به طور جدی به تحقیق درباره تاریخ نمایش در ایران پرداخت. حاصل این پژوهشها بعدها در کتاب مهم نمایش در ایران منتشر شد؛ اثری که هنوز هم یکی از منابع مرجع در این حوزه به شمار میرود. این کتاب حاصل سالها بررسی تعزیه، نمایشهای آیینی، نقالی و اشکال فراموششده نمایش ایرانی است.
شروع فعالیت حرفهای و نخستین آثار
فعالیت حرفهای بیضایی از اواخر دهه 1330 با نوشتن مقاله و نقد در نشریات فرهنگی آغاز شد. او همزمان نمایشنامه مینوشت و به ساخت فیلمهای کوتاه تجربی روی آورد. نخستین نمایشنامههایش در اوایل دهه 1340 نوشته شدند و خیلی زود توجه محافل تئاتری را جلب کردند. او در اسفند 1345 نخستین اثر نمایشی خود، عروسکها را برای تلویزیون کارگردانی کرد.
اولین تجربه جدی او در سینما با ساخت فیلم کوتاه عمو سیبیلو در سال 1349 شکل گرفت. اما نقطه عطف ورودش به سینمای حرفهای، ساخت فیلم رگبار در سال 1350 بود. این فیلم با بازی پرویز فنیزاده، پروین سلیمانی و منوچهر فرید به اثری تاثیرگذار در موج نو سینمای ایران تبدیل شد و جایزه بهترین فیلم جشنواره سپاس را برای او به همراه آورد.
آثار پیش از انقلاب
در دهه 1340 بیضایی آثار متعددی در تئاتر و سینما عرضه کرد. در تئاتر، نمایشنامههایی مانند سلطان مار، ضیافت و میراث جایگاه او را به عنوان نمایشنامهنویسی صاحب سبک تثبیت کردند. از مهمترین آثار پیش از انقلاب بیضایی، نمایشنامه دراماتیک مرگ یزدگرد است که بعداً به فیلم تبدیل شد.
در سینما، علاوه بر رگبار، فیلمهایی مانند غریبه و مه و چریکه تارا به کارگردانی بیضایی ساخته شدند. چریکه تارا با بازی سوسن تسلیمی نمونه روشنی از نگاه اسطورهای و زنمحور بیضایی است که بعدها یکی از مشخصههای اصلی آثارش شد. با توقیف چریکه تارا پس از انقلاب، این اثر به نخستین فیلم توقیفی پس از انقلاب 57 تبدیل شد.
بیضایی علاوه بر کارگردانی، فیلمنامهنویسی را نیز ادامه داد و آثار او پیش و پس از انقلاب توسط دیگر فیلمسازان نیز به فیلم درآمد؛ از جمله فیلمنامه روز واقعه که بعدها توسط شهرام اسدی به فیلم تبدیل شد.
دوران پس از انقلاب و مهاجرت
پس از انقلاب 1357 فضای فعالیتهای فرهنگی محدود و بیضایی مانند بسیاری از روشنفکران با مشکلاتی روبهرو شد. با وجود محدودیتها، او همچنان به کار خود ادامه داد و برخی از مهمترین آثارش را در همین دوره ساخت. فیلم باشو، غریبه کوچک که در میانه دهه 1360 ساخته شد، نمونهای درخشان از سینمای فراتر از زمان خود است.
این فیلم با بازی درخشان سوسن تسلیمی، سالها اجازه نمایش نداشت اما پس از اکران به یکی از تحسینشدهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران تبدیل شد.

فیلم مسافران نیز از آثار مهم این دوره است که با حضور بازیگرانی مانند جمیله شیخی، مژده شمسایی و هما روستا ساخته شد.
در سال 1360 بیضایی پس از 20 سال خدمت دانشگاهی، از دانشگاه تهران اخراج شد و برای سالها اجازه تدریس نیافت. در طول جنگ ایران و عراق خانواده او به اروپا مهاجرت کردند و بیضایی پس از مدتی تلاش سرانجام خود را به جمع خانواده در آلمان و سپس سوئد رساند.
در دهه 1370 و بهویژه در دوران دولت خاتمی فضا تا حدودی بازتر شد؛ بیضایی در سال 1375 به دعوت انجمن نویسندگان به استراسبورگ رفت و پس از بازگشت در سال 1376 نمایش بانو آئویی (بر اساس یک اثر میشیما یوکیو) و همزمان کارنامه بندر بیدخش را در تئاترشهر تهران اجرا کرد.
در سالهای پایانی دهه 1370، بیضایی فیلم سگ کشی را ساخت که مژده شمسایی (همسر او) بازیگر نقش اصلی آن بود؛ فیلمی که به روایت مطبوعات وقت، پرفروشترین فیلم سال و، به روایت آمار دولتی، سومین فیلم پرفروش سال شد و جوایز فراوانی ازجمله جایزه بهترین فیلمنامه را از جشنواره فجر دریافت کرد.
آخرین فیلم سینمایی بهرام بیضایی وقتی همه خوابیم با بازی شمسایی در نقش اصلی نیز در سال 1387 ساخته شد.
با این حال با ادامه یافتن مشکلات سیاسی، بهرام بیضایی در شهریور 1389 ایران را ترک کرد و به عنوان استاد مدعو رشته مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا به فعالیت آموزشی و پژوهشی پرداخت.
زندگی شخصی بهرام بیضایی
بهرام بیضایی دو بار ازدواج کرد. همسر اولش (1344–1370) منیراعظم رضاییفر، از خانوادهای هنری بود. حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای نیلوفر (1345)، ارژنگ (1346) و نگار (1351) بود که ارژنگ در نوزادی درگذشت
در سال 1371 او با مژده شمسایی، بازیگر تئاتر و سینما و چهرهپرداز، ازدواج کرد. حاصل این زندگی مشترک، پسری به نام نیاسان (متولد 1374) است. شمسایی بازیگر نقش اول بسیاری از آثار بیضایی بوده و در سگکشی و نمایشهای متعدد او نقش آفرینی کرده است.
دستاوردها و افتخارات
بهرام بیضایی در طول زندگی هنری خود جوایز و تقدیرنامههای متعددی کسب کرده است. از جمله مهمترین آنها میتوان به جایزه «یک عمر دستاورد هنری» در جشنواره فیلم استانبول (2004)، درجه دکترای افتخاری دانشگاه سنتاندروز اسکاتلند (2017) و جایزه بیتا بنیاد مطالعات ایرانی استنفورد (2014) اشاره کرد.
آثار او در فستیوالها و جشنوارههای بینالمللی نیز حضور مستمر داشته و اغلب با استقبال و جوایزی از سوی منتقدان و داوران مواجه شده است.
سالهای پایانی زندگی و درگذشت
بیضایی در سالهای اخیر بیشتر به نوشتن، پژوهش و تدریس پرداخت و تئاترهایی ازجمله داشآکل بهگفته مرجان را در خارج از کشور روی صحنه برد.
گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد روز گذشته اعلام کرد که بیضایی در پنجم دی، سالگرد تولدش، درگذشت؛ روزی که به احترام زادروزش (و درگذشت اکبر رادی) روز نمایشنامهنویس نامیده شده است.
مژده شمسایی، همسر بیضایی نیز با تایید این خبر گفت که او در منزلش در کالیفرنیا آمریکا درگذشته است.
انتشار خبر درگذشت بیضایی با واکنش گسترده هنرمندان و دوستداران او همراه شده است.
آثار بهرام بیضایی
فیلم سینمایی
- 1387 وقتی همه خوابیم
- 1385 قالی سخنگو
- 1379 سگکُشی
- 1377 گفتگو با باد
- 1370 مسافران
- 1366 شاید وقتی دیگر
- 1364 باشو، غریبه کوچک
- 1360 مرگ یزدگرد
- 1357 چریکه تارا
- 1356 کلاغ
- 1352 غریبه و مه
- 1351 سفر
- 1351 رگبار
- 1349 عمو سیبیلو
نمایش صحنهای
- 1346 ضیافت
- 1346 میراث
- 1348 سُلطان مار
- 1358 مرگ یزدگرد
- 1376 کارنامه بُندارِ بیدَخش
- 1376 بانو آئویی
- 1382 شب هزارویکُم
- 1384 مجلس شبیه؛ در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رُخشید فرزین
- 1386 اَفرا، یا روز میگذرد
- 1391 جانا و بلادور
- 1392 آرش
- 1393 گزارش ارداویراف
- 1395 طربنامه
- 1397 چهارراه
- 1403 داش آکُل به گُفته مرجان
فهرست آثار متنی بیضایی بسیار بلند است. از او چندین عنوان نمایشنامه، پژوهش و نقد و نظریه باقی مانده است. هزارافسان کجاست یکی از مهمترین آثار پژوهشی بیضایی و دو کتاب نمایش در ژاپن و نمایش در ایران از جمله آثار پژوهشی بیضایی در زمینه تاریخ نمایش است.
منبع: روزیاتو