ماهان شبکه ایرانیان

قائمی‌نیا در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد:

تفاوت دو رویکرد هرمنوتیکی به قرآن

گروه اندیشه: حجت‌الاسلام قائمی‌نیا معتقد است که رویکرد هرمنوتیک روشی و فلسفی به قرآن با هم متفاوت است و در ایران بیشتر هرمنوتیک فلسفی مطرح شده است.

«هرمنوتیک» اصطلاحی منبعث از فلسفه غرب است که برخی از فیلسوفان برجسته چون شلایرماخر، دیلتای، گادامر،‌ هایدگر،‌ ویکو و ... آن را گسترش داده‌اند. هرمنوتیک با متن و یا فهم سر و کار دارد و به عنوان رویکردی جدید به قرآن، مورد توجه برخی از اندیشمندان قرار گرفته است. اما هرمنوتیک چیست و آیا می‌‎تواند در خصوص قرآن به کار گرفته شود؟ برای پاسخ به این پرسش، خبرگزاری‌ بین‌المللی قرآن(ایکنا)، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام علیرضا قائمی‌نیا به عمل آورده است. وی در این گفت‌وگو به تفاوت رویکرد هرمنوتیک روشی و فلسفی پرداخته است که در پی مطالعه می‌کنید:
قائمی‌نیا در گفت‌وگو با ایکنا در پاسخ به این پرسش که شما پیشتر به تولد ناقص هرمنوتیک اشاره کرده‌اید، اساسا رویکرد هرمنوتیک به قرآن به چه معناست؟ گفت: همان طور که مستحضرید، هرمنوتیک‌‌ از دانش‌هایی است که در فلسفه قاره‌ای شکل گرفته است و ریشه آن به یونان باستان بر می‌گردد، همچنین هرمنوتیک تحولات زیادی داشته است.
وی ادامه داد: امروزه آن چیزی که بیشتر مد نظر است دو جریان است. اولی به عنوان دانشی به عنوان تفسیر و فهم که از آن به هرمنوتیک روشی یاد می‌شود که در واقع این دانش روشی می‌دهد برای اینکه ما یک متن را بفهمیم. در عصر رومانتیک، هرمنوتیک روشی مطرح بود و کسانی مانند شلایرماخر، کلادنیوس و آست تلاش می‌کردند روشی برای فهم ارائه دهند. این‌ اندیشمندان تلاش می‌کردند روشی برای فهم محصولات و تجلیات زبانی ارائه دهند.
نویسنده کتاب «معناشناسی شناختی قرآن»، ادامه داد: رویکرد دوم در هرمنوتیک، هرمنوتیک فلسفی است که با رویکردی فلسفی به تحلیل خود فهم می‌پردازد و در واقع هرمنوتیک فلسفی دانش فهم است و از امکان فهم و اینکه تحت چه شرایطی فهم ممکن است، بحث می‌کند. هر جا فهم است هرمنوتیک فلسفی وارد می‌شود و در اینجا فهم تنها فهم متن نیست و آثار هنری، رفتارهای اجتماعی و هر جا پای فهم در میان باشد را شامل می‌شود و سر و کله هرمنوتیک فلسفی پیدا می‌شود. هرمنوتیک فلسفی البته کاربردهایی در زمینه فهم متن نیز دارد. آنچه در ایران مطرح شده است بیشتر هرمنوتیک فلسفی و نه هرمنوتیک روشی بوده است.
در رویکرد هرمنوتیکی به قرآن
وی در پاسخ به این پرسش که وقتی می‌گویم «با رویکرد فلسفی به فهم قرآن می‌پردازم»، دو رویکرد هرمنوتیکی که اشاره کردید، چه معنا خواهد داشت؟ گفت: اینکه من به هرمنوتیک فلسفی روی می‌آورم یک اقتضائی دارد و رویکرد روشی نتیجه دیگری خواهد داشت. هرمنوتیک قرآن نیز می‌تواند دو معنا را داشته باشد. شما یا هرمنوتیک را روشی فهمیده‌اید و روشی برای تفسیر قرآن اخذ کرده‌اید و یا اینکه روش‌ و اصول خود را برای فهم قرآن با هرمنوتیک فلسفی به دست می‌آورید.
قائمی‌نیا در پاسخ به این پرسش که این دو رویکرد چه تفاوت خاصی با هم دارند، گفت: هرمنوتیک روشی از نامش پیداست که به دنبال روش است که بنا به دیدگاه‌های مختلف اجزای مختلفی دارند، برخی تحلیل لغوی و زبانی دارند و برخی دور هرمنوتیکی را مطرح می‌کنند و سایرین روش‌های دیگری را مطرح کرده‌اند. هرمنوتیک روشی چندان نسبت به حوزه‌های خودمان و علم اصولی که در آن مطرح می‌شود پیشرفت خاصی ندارد. علم اصول در حوزه‌‎های علمیه ما و تفسیر قرآن نیز کارایی دارد و یا مباحث زبانی در حوزه‌های ما مطرح است که هرمنوتیک روشی چندان پیشرفتی نسبت به آن‌‎ها ندارد.  
نویسنده کتاب «بیولوژی نص» تصریح کرد: از این‌رو هرمنوتیک روشی قرآن هر چند امکان‌پذیر است، نباید انتظار داشت که چندان بحث به‌روزی را ارائه کند. اما هرمنوتیک فلسفی دنبال روش نیست و ضد روش است. البته نه هر روشی بلکه روشی که از زمان دکارت مطرح شد. در فلسفه غرب دکارت روشی را مطرح کرد که فهمنده و خواننده بیرون از سیاق تاریخی و اجتماعی بایستند و خودش را کاملا از پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌ها پیراسته کند و بتواند متن را بفهمد.
وی تصریح کرد: در واقع هرمنوتیک فلسفی معتقد است هر فهمی درون شبکه‌ای از پیش فهم‌ها و انتظارات شکل می‌گیرد و هر مفسری متاثر از پیش‌فهم‌هاست.
تمایزات هرمنوتیک روشی و فلسفی
وی ادامه داد: چند تفاوت میان هرمنوتیک روشی و هرمنوتیک فلسفی وجود دارد، یکی اینکه هرمنوتیک روشی، دانشی درجه اول است و ناظر به تحلیل متن است که وقتی می‌خواهید متنی را بفهمید، باید چه روشی داشته باشید و در واقع روشی می‌دهد برای فهم متن، اما هرمنوتیک فلسفی دانشی درجه دو است و بحث‌های فلسفی‌ای که می‌کند ناظر بر خود فهم است و البته این دانش درجه دو نتایج و پیامدهایی در دانش سطح یک تفسیر هم خواهد داشت و ممکن است به این نتیجه برسیم که هرمنوتیک روشی نداریم و یا باید هرمنوتیک روشی خاصی‌ داشته باشیم. اما اساس هرمنوتیک فلسفی دانشی درجه دو است و در خصوص فهم بحث فلسفی می‌کند اینکه خود فهم امکان‌پذیر است و یا تحت چه شرایطی امکان‌پذیر است.
قائمی‌نیا افزود: از سوی دیگر تفاوت دوم این است که چنانچه اشاره شد، هر روشی مبتنی بر حدود روشی برای فهم متن است، اما هرمنوتیک فلسفی جدا از شرایط تاریخی نیست و روش دکارتی را نفی می‌کند و قائل است که چنین روشی که نسبت به پیش داوری‌ها و پیش فرض‌ها بی‌طرف باشد، وجود ندارد.
نویسنده کتاب «خاستگاه دین» در خصوص تفاوت سوم هرمنوتیک روشی و فلسفی، گفت: در هرمنوتیک روشی فهم متن مطرح شده است، اما هرمنوتیک فلسفی با مطلق فهم سرو کار دارد و چنانچه اشاره شد هر جایی که فهم وجود داشته باشد، فهم آثار هنری، پدیده‌های طبیعی، حالات روانی، متون و... در هرمنوتیک فلسفی مورد بررسی و تحقیق قرار خواهد گرفت. تفاوت دیگر در این است که اگر ارزشی هم نگاه کنیم، هرمنوتیک روشی جنبه ایجابی و سلبی دارد، یعنی ممکن است با به کارگیری یک هرمنوتیک روشی، برخی از چیز‌ها را رد و برخی دیگر را اثبات کنید، مثل یک هرمنوتیک روشی دیگر که با آن برخی چیز‌های دیگر را می‌توان اثبات و یا رد کرد.
قائمی‌نیا در پایان گفت: هرمنوتیک فلسفی بیشتر جنبه سلبی دارد و بیشتر می‌توانید با استفاده از این هرمنوتیک فلسفی، به عنوان مثال فهم‌های گذشتگان را نفی کنید، اما در مقام بازسازی و جنبه ایجابی دست مفسر را خالی می‌گذارد.‌‌ همان طور که در ایران چنین اتفاقی افتاده است و برخی از روشنفکران پس از نقد سنت با هرمنوتیک فلسفی چیز را به عنوان امر ایجابی نتوانسته‌اند بیان کنند.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان