شناسه : ۳۰۴۷۷۵ - چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۳۶
نصراله حکمت گفت:
نسبت یافتن با وحی مستلزم نقد عقل است/ کار کانت در قیاس با ابنعربی بازی کودکانه است
گروه اندیشه: نصراله حکمت با بیان اینکه نسبت یافتن با وحی مستلزم نقد عقل است گفت: فلاسفه مسلمان پیش از کانت به نقد عقل پرداختند و ابن عربی اوج این کار بود و کار کانت در مقایسه با او بازی کودکانه است.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، نشست «نقد عقل در ابنعربی» عصر امروز (27 اردیبهشت) در باشگاه اندیشه برگزار شد. در این نشست نصراله حکمت گفت: عرائضم را سه قسمت مطرح خواهم کرد، ابتدا مقدمه کوتاهی درباره معنای نقد عقل ارائه داده و در قسمت دوم پیشینهای از نقد عقل قبل از ابنعربی عنوان داشته و در نهایت به دیدگاه ابنعربی خواهم پرداخت. البته به علت زمان محدود و گستردگی بحثم تنها به بحث فهرستوار محدود خواهد بود.
وی ادامه داد: تعبیر نقد عقل را زیاد دیدهایم. نقد عقل بحثی پیچیده است و تزیینی نیست که چون دوست داریم به کار ببریم. پیچیده است و کانت در تاریخ فلسفه غرب برای اولین بار به این بحث پرداخته و او را به عنوان موسس فلسفه نقدی میشناسیم.
حکمت افزود: کانت در مقدمه نقد عقل محض میگوید با نقد عقل میخواهم راه را برای ایمان بگشایم. برای ایمان داشتن باید تکلیف عقل را قبلا مشخص کنیم. تمام کسانی که به ایمان میپردازند باید ابتدا مساله عقل را مشخص کنند. نقد عقل ابعاد معرفت شناختی دارد که مربوط به به حدود قدرت آن است. همچنین این بحث جنبه هستیشناختی و عملگرایانه دارد که برای ما این بخش اخیر مهم است و بسیاری از اشکالاتی که ما پس از انقلاب داشتهایم به همین مسئله برمیگردد زیرا ما حیطه عقل را مشخص نکردهایم.
وی تصریح کرد: در عالم اسلام نقد عقل از نخستین فلاسفه مسلمان یعنی کندی و فارابی شروع شده است. ما این مسئله را در فارابیشناسی معاصر نداریم. تاریخ فلسفه اسلامی را غربیها مطالعه کردهاند، عربها نوشته و ما ترجمه کردهایم و ما نتوانستهایم در خصوص فلسفه اسلامی که اکثرا ایرانی بودهاند مطلب جدی تولید کنیم.
حکمت با بیان اینکه در تاریخ فلاسفه فلسفه اسلامی غلط معرفی شده است، گفت: فارابیی که من خواندهام، بنیانگذار نقادی عقل بوده است. مراد از عقل هم عقل فلسفی است که مستقل و انسانی است.
وی ادامه داد: در تاریخ فلسفههای موجود گفته میشود فلسفه اسلامی حاشیهای است برفلسفه یونان که آنها به وجود آوردهاند و بعد ترجمه شده است و در میان مسلمانان پدید آمده است و مسلمانان تنها مسائلی را به مسائل فلسفه یونان اضافه کردهاند.
حکمت افزود: افزودن مسائل فضلی برای مسلمانان نیست. فلسفه اسلامی تفاوت ماهوی با فلسفه یونانی دارد. فلسفه در خلا پدید نمیآید و در مواجهه با مسئله به وجود میآید. اما فلسفه یونان مواجه با کدام فلسفه بوده و فلسفه اسلامی چه مسئله اصلی داشته است؟ فلسفه یونان در مواجهه با تفکر سوفسطایی پدید آمده است. روزی که فلسفه یونان متولد شدند تفکری حاکم بود که سوفسطائی بود و مدعایش از زبان بزرگترین سوفیست، گرگیاس این بود که حقیقتی وجود ندارد، اگر حقیقتی وجود داشته باشد نمیتوان آن را شناخت و اگر بتوان شناخت نمیتوان آن را منتقل کرد.
استاد دانشگاه بهشتی افزود: نتیجه آن خواهد بود که حق با غالب است و آتنیان در نبود حقیقت زندگی میکردند و حقیقت حاصل صوت و صدا بود و در نتیجه هر کس میتوانست در دادگاه پیروز شود محق بود.
وی ادامه داد: به طور طبیعی فلسفه در مواجهه با سوفسطاییان عقل را برجسته کردند، چون سوفسطاییان عقل را انکار میکردند و معتقد به امکان کشف حقیقت به واسطه عقل نبودند. فلاسفه مدعی بودند که عقل همه چیز را برای زندگی، اعم از متافیزیک، اخلاق و منطق ارائه میدهد.
وی تصریح کرد: فارابی در عصر سوفسطاییان زندگی نمیکرد. مردم بغداد مومن بودند و نه سوسطایی و علم دین در سرزمین اسلامی رایج بوده است. بنابراین فیلسوف ما مواجه با سوفسطاییان نبود و او با وحی و پیامبر نسبت داشته است. نفس این مواجهه مستلزم نقد عقل بوده است. مساله فارابی و فلاسفه مسلمان پیامبر و وحی بود، پس باید بررسی میکرد من تاکجا میتوانم حقیقت را درک کنم و چه نسبتی میان عقل و نقل وجود دارد، پس بنیانگذار نقد عقل نه کانت که فارابی بوده است.
حکمت افزود: اسم فارابی با رساله الجمع گره خورده است که غربیها آن را حاصل فهم نادرست فارابی میدانند. او این رساله در برای نقادی عقل متافیزیکی نوشته است و نه جمع بین آراء ارسطو و افلاطون. فارابی میگوید اگر افلاطون و ارسطو فیلسوف هستند و همه عقلا اجماع دارند و عقل بشری واحد است پس چرا اختلاف دارند پس ما نمیتوانیم از فلسفه انتظار شنیدن حقیقت را داشته باشیم.
وی با اشاره به آیه «والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ: و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان مى آورند...» (بقره،4) گفت: مسلمان باید به تمام تعالیم پیامبران اعتقاد داشته باشید و اختلافی میان پیامبران نیست در حالیکه فلاسفه هم را قبول نداشتند.
وی افزود: شما امروز فلسفه را به مشا، اشراق و صدرایی تقسیم میکنید و معتقدید که فلاسفه عرفا را قبول نداشتند و این درست نیست عرفان ابن عربی ادامه فلسفه فارابی و ابنسیناست و نقد عقل در ابنعربی به اوج خود رسیده است.
وی ادامه داد: ابنعربی باید با میزان تعالیم ائمه شناخته شود و اشتباه هم زیاد داشته است. او 500 اثر داشت که امروز 200 اثر آن باقی مانده است و کسی که اینقدر اثر داشته اشتباهش هم زیاد خواهد بود.
وی ادامه داد: اگر کسی بگوید عرفای ما با عقل مخالفاند از عرفان چیزی نمیداند، مگر میشود مولانا با عقل مخالف باشد و کدام آدم عاقلی با قوایی که خدا داده مخالفت میکند عرفا عقل را نقد کردهاند و مخالفتی با عقل نداشتهاند.
حکمت افزود: نقادی عقل یعنی باید بدانیم عقل را باید کجا استفاده کنیم. بخش عمده فتوحات نقادی عقل است. مطالعه ابنعربی در خصوص عقل کمتر در دیگر اندیشمندان اسلامی دیده میشود.
حکمت در پایان گفت: حرف ابنعربی به صورت خلاصه این است که عقل فقیر است و توان عقل برای فهم اسرار هستی کم است و اگر عوالم فرا عقلی وجود داشته باشد که دارد باید به طریق دیگری آن را شناخت. اگر نقادی عقل ابنعربی را با کانت مقایسه کنیم، نقادی عقل کانت در برابر ابنعربی یک بازی بچگانه است.