کتابخانه یاس
سید مجید پورطباطبایی
معرفی های گزارشی
فاطمه (س) در آینه ی کتاب
اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، چاپ اول، قم، دلیل ما، 1380، 872 ص، وزیری.
مجموعه ی حاضر، مشتمل بر اطلاعات و مشخصات 2022 نسخه کتاب خطی و غیرخطی است که به زبان های مختلف درباره ی حضرت فاطمه زهرا (س) نگاشته شده است.
در ابتدای کتاب مقدمه ای مفصل در باب اهداف، شیوه ی کار و تاریخچه ی این نوع گردآوری درج گردیده است. این مجموعه بر اساس الفبای عنوان مرتب شده است. نگارنده درباره ی هر کتاب اطلاعات کتاب شناختی فراهم آورده است.
در انتهای کتاب فهرست عناوین، فهرست اعلام، اماکن و منابع به چاپ رسیده است.
قرآن و پلورالیزم
محمد حسن قدردان قرا ملکی، چاپ اول، تهران، دانش و اندیشه ی معاصر، 1380، 220 ص، رقعی.
مؤلف در این کتاب در صدد آن بوده است تا نشان دهد که از منظر کلام الهی، و روایات ائمه (ع) نمی توان ادیان دیگر را در عرض و هم سنگ آیین گرامی اسلام قرار داد. به عبارت دیگر همه ی ادیان را نمی توان به یک اندازه حق انگاشت.
نویسنده با استناد به آیات قرآن کریم و روایات و احادیث ائمه اهل بیت (ع) به بررسی مقوله ی «پلورالیزم » پرداخته و مطالب مربوط به تکثرگرایی دینی را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
معرفت شناسی حضرت فاطمه زهرا (س)
تهیه و تنظیم: مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، چاپ اول، تهران، برگ زیتون، 1380، 124 ص، رقعی.
کتاب حاضر سومین مجلد از مجموعه مقالات و سخنرانی های ارایه شده در ایام ولادت حضرت صدیقه طاهره (س) در سال 1379 است که با عنوان معرفت شناسی حضرت فاطمه زهرا (س) به چاپ رسیده است. در این مجموعه، ضمن مروری کوتاه بر زندگی آن بانوی بزرگوار و مکرم، سیره ی اخلاقی و تربیتی، کرامات و فضایل، و فعالیت های سیاسی آن حضرت بازگو می شود.
درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن
جعفر نکونام، تهران، هستی نما، چاپ اول، 336 ص، رقعی (شمیز) .
در این کتاب تاریخ ثبت و ضبط آیات قرآن کریم طی شش فصل بیان شده است. منظور از تاریخ گذاری قرآن عبارت است از: تعیین تاریخ نزول وحی هایی که بر پیامبر اکرم (ص) در طول دوره ی بیست و سه ساله ی نبوتش فرود می آمده است; چه این وحی ها یک سوره ی تمام بوده باشد چه بخشی از یک سوره. عناوین فصل های کتاب به شرح زیر است:
تعریف و اهمیت تاریخ گذاری قرآن; پیشینه ی تاریخ گذاری قرآن; مبانی تاریخ گذاری قرآن; منابع تاریخ گذاری قرآن; دشواری های تاریخ گذاری قرآن; تاریخ گذاری نخستین سوره های قرآن.
زن، عقل، ایمان، مشورت
زهرا آیت اللهی، سیمیندخت بهزادپور، کبری خزعلی، تهران، سفیر صبح، دی ماه 1380، چاپ اول، 280 ص، رقعی.
مؤلفان در این کتاب با تفسیر و توضیح خطبه ی 79 نهج البلاغه بر آن هستند تا وجود یا عدم وجود نقص در عقل، ایمان و بهره ی اقتصادی زنان را توضیح دهند. ایشان هم چنین شرحی از نقش و جایگاه زن و مرد بر اساس مباحث عقلی، نقلی و حقوقی به دست داده اند. عناوین فصل های کتاب بدین شرح هستند:
نگرش به موضوع زن در نهج البلاغه; بررسی خطبه ی 79 نهج البلاغه; بررسی وسعت شخصیت حضرت علی (ع) ; هویت انسانی زنان در قرآن; اشاره مختصری به سیره ی حضرت علی (ع) در مورد زنان; شبهه ی نقصان عقل زنان; شبهه ی نقصان ایمان زنان; شبهه ی نهی از مشورت با زنان و اطاعت آن ها.
روی ماه خداوند را ببوس
مصطفی مستور، نشر مرکز، تهران، اسفند 79، چاپ اول، 112 صفحه، شمارگان 2200 نسخه، قیمت 790 تومان.
«هر کس روزنه ای است به سوی خداوند، اگر اندوه ناک شود. اگر به شدت اندوه ناک شود...» ; (صفحه ی اول کتاب)
«یونس فردوس » در حال نگارش پایان نامه ی دکترای جامعه شناسی خود است. موضوع پایان نامه ی او «تحلیل جامعه شناسانه ی خودکشی دکتر محسن پارسا (یکی از اساتید برجسته ی فیزیک کشور)» است. پارسا در سن سی و چهار سالگی خود را از طبقه ی هشتم ساختمان نگین آبی به بیرون پرتاب کرده و مرده است.
«یونس » برای به خانه بردن همسر عقد کرده اش «سایه » باید مدرک دکترای خود را به پدر «سایه » عرضه کند. این شرط عروسی و استقرار زندگی آنان بوده است. «سایه » دانشجوی فوق لیسانس الهیات است و در حال نگارش پایان نامه ی فوق لیسانس خود با عنوان «مکالمه ی خدا با موسی (ع) در کوه طور» می باشد.
«مهرداد» دوست دوران دبیرستان «یونس » است که برای ازدواج با دوست دختر مکاتبه ای اش «جولیا» به امریکا رفته و همان جا مقیم شده است. حال پس از چند سال زندگی سعادتمندانه، جولیا دچار سرطان شده و در حال مرگ، به «آفرینش و زندگی و مرگ، اشکالات جدی می گیرد و این، زندگی را برایش تلخ و دشوار می کند.» (ص 6)
«علیرضا» بسیجی جبهه رفته ی بی تکلف و متواضعی است که با وجود داشتن مدرک مهندسی کامپیوتر از دانشگاه امیرکبیر و فوق لیسانس مهندسی الکترونیک بدون هیچ ادعای خاصی به رتق و فتق امور دوستان و نزدیکان خویش اهتمام دارد. «علیرضا» ضلع سوم مثلت دوستی مهرداد، یونس، علیرضاست. سه یار دبستانی که هر یک مسیری را برگزیده اند.
«یونس » با مشکلی اساسی سر و کله می زند. او در وجود خداوند شک کرده است. او خطاب به مهرداد می گوید: «به نظر تو خداوند وجود داره؟ فعلا این مهم ترین چیزیه که دلم می خواد بفهمم. این سؤال حتی از این تز لعنتی و دلیل خودکشی پارسا و خیلی چیزهای دیگه هم برای من مهم تره. به نظر من پاسخ به این سؤال تکلیف خیلی چیزها را روشن می کنه و جواب ندادنش هم خیلی چیزها را تا ابد در تاریکی محض نگه می داره. هست یا نیست؟ » (ص 24)
در همین میان، منصور، دوست رزمنده ی علیرضا که از جانبازان قطع نخاعی است در حال تماشای یکی از مستندهای جنگ دچار حمله ی قلبی شده و به شهادت می رسد.
هر چه «یونس » بیشتر تحقیق می کند از دلایل خودکشی دکتر پارسا کمتر نتیجه می گیرد. یونس در می یابد که پارسا در حال نگارش مقاله ای تحت عنوان «تحلیل ریاضی مفاهیم انسانی » بوده است که در دام عشق «مهتاب کرانه » یکی از دانشجویان خود می افتد. در ادامه، «یونس » در می یابد، پنجره ای که دکتر پارسا خود را از آن به بیرون پرتاب کرده است رو به روی ایوان منزل «مهتاب کرانه » بوده است. در حقیقت خودکشی دکتر هیچ تحلیل جامعه شناسانه نداشته و تنها به این دلیل بوده است که در ذهن ماشینی دکتر پارسا عاشق شدن قابل درک نبوده و ادله تحمل این معنا را نمی کرده است و عشق را قابل تحلیل با مفاهیم ریاضی ندانسته و دچار حیرت شده و خودکشی کرده است.
«مهرداد» مجددا با علیرضا دوست می شود و به همراه او برای زیارت به مشهد رفته است. «سایه » هم به دلیل تردیدهای «یونس » ، در عروسی با او دچار تردید می شود و او را طرد می کند. «یونس » سرخورده از همه ی این ماجراها با نامه ای از «علیرضا» مواجه می شود که در آن نامه علیرضا او را به خدا می خواند. «یونس » به پارکی می رود، پسر بچه ای را که نتوانسته بادبادک خود را به هوا بفرستد گریان می یابد. او را در هوا کردن بادبادک کمک می کند. «پسرک » جیغ می کشد: هورا! هورا! بچه ها! بادبادک من رسید به آسمون، رسید به خدا! به آسمان نگاه می کنم به جایی که بادبادک رسیده است، به خداوند.»
«روی ماه خداوند را ببوس » در حقیقت استعاره ای زیبا از آشتی دوباره ی انسان با خداست. انسانی که با صنعتی شدن جامعه اش روز به روز از خدا، دین و مفاهیم ارزشی بیشتر فاصله گرفته است. فضای داستان بسیار سیال و صمیمی است و بدون شعار زدگی ما را با واقعیات سرد و خشن زندگی آشنا می کند و در کنار آن تنها مامن و پناهگاه انسان را خداوند معرفی می کند.
سؤال هایی غامض و پیچیده مانند خوره، ذهن نویسنده را به بازی گرفته، نویسنده پس از پالایش سؤالات، آن ها را با آرامش و بدون این که قصد تحمیل داشته باشد با خواننده مطرح می کند. سؤال هایی مثل این که اگر خداوند هست پس این همه ظلم و ستم و تعدی به حقوق مظلومین، بیماری های لاعلاج و جنگ و درگیری برای چیست؟
قهرمان داستان در کنار سؤالات ذهنی خود، سعی در شناخت دلایل خودکشی پارسا دارد. شخصی که همه چیز را از زاویه ی علمی و ریاضی نگاه می کند و حتی مفاهیم انسانی را با تحلیل های ریاضی در ذهن خود جست و جو می کند; او هنگامی که دچار عشق می شود و نمی تواند از عهده ی تحلیل آن با خط کشی ها و مقیاس هایش برآید، دچار حیرت می شود و با وجود این که معشوقش سعی در کمک به او داشت، او بدون زمینه ی قبلی به دلیل عدم ظرفیت ادراک عشق دست به خودکشی می زند.
نویسنده سؤال در مورد وجود خداوند را تنها مخصوص مسلمانان نمی داند و حتی شخصیتی مانند «جولیا» (دوست دختر مهرداد) نیز درگیر این گونه سؤالات است. در آخر داستان پس از نامه ی علیرضا که حکم راهنمای الهی برای «یونس » را دارد. «یونس » به خدا باز می گردد. بازگشت «یونس » به خداوند و استعاره ی زیبای رسیدن بادبادک به خداوند پایان می یابد. نویسنده وجود راهنما و دلیل را برای به مقصود رسیدن انسان با طرح شخصیتی چون «علیرضا» واجب می داند. داستان با توجه به حجم اندکش به دور از فضاهای مرسوم این گونه داستان ها با پرداخت صحیح و شخصیت های ملموس و استفاده از فضایی پلیسی اقدام به طرح سؤالاتی می کند و بدون قضاوت صریح، ذهن پویای مخاطب را به سرانجام می رساند.
«مصطفی مستور» در مصاحبه ای با هفته نامه ی «کتاب هفته » به طور صریح اظهار داشته است «گوهر دین که معنویت و ایمان است در هر کجا که بروز و ظهور پیدا کند می توان به آن هنر دینی گفت » . نویسنده در توجیه حضور «علیرضا» در داستان می گوید: «شخصیت علیرضا که به نوعی مسیح داستان است در جبهه هم بوده است. گرچه این مسیح بودن او محصول رزمنده بودن او نیست بلکه کاملا برعکس. رزمنده بودن او محصول مسیح وار بودنش است. بررسی کتاب «روی ماه خداوندرا ببوس » را با نظر «مصطفی مستور» درباره ی «مهم ترین مؤلفه ی ادبیات دینی » به پایان می بریم: «اگر منظور از دینی بودن مفاهیم بلند و عمیق انسانی باشد، طیف گسترده ای از محصولات ادبی ما در مجموعه ی ادبیات دینی هستند. گوهر دین که معنویت و ایمان است در هر کجا که بروز و ظهور پیدا کند می توان به آن هنر دینی گفت و توجه داشته باشید که هنرمند نمی تواند خود را به این هنر نسبت دهد یا ندهد، بلکه این مخاطبان هستند که می توانند آن را بگویند. اعتقاد به نیروی ما ورایی که نزدیک است و ما سخت به آن نیازمند هستیم، ایمان است و تفاوت هم نمی کند که در کجا باشد استیصال روحی و نجات از آن یک درک دینی است. نباید فراموش کنیم که کانون دین خداوندی است که روح های شوریده، تنها نزد او قرار پیدا می کند» .