استادیار دانشگاه قم
چکیده
در این مقاله با استدلال عقلی به اثبات این مدعا پرداخته شده است که جمع آوری و نظم و ترتیب قرآن کریم در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و با نظارت و تدبیر او، انجام گرفته و تا پس از رحلت آن حضرت به تاخیر نیافتاده است . این دلیل از چند مقدمه تشکیل شده است:
الف) خداوند حکیم قرآن کریم را نازل کرده است که تا قیامت هادی مردم باشد .
ب) تحقق این هدف مستلزم آن است که قرآن کریم بدون هر نقصان و یا زیادتی باقی بماند .
ج) عدم زیادت و نقصان در قرآن کریم نیازمند آن است که قرآن کریم، بر اساس هدایت پروردگار و با نظارت خود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جمع آوری و مترتب گردیده باشد .
حکیم بودن و عاقبت اندیشی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اقتضاء دارد که به چنین امر مهمی در زمان حیاتش اهتمام ورزیده و آن را به بعد از حیات خود به تاخیر نیانداخته باشد
کلیدواژه ها: جمع قرآن کریم، حکمت الهی، حکمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، توقیفی بودن ترتیب قرآن کریم .
1 . مقدمه
از مهمترین موضوعات درباره قرآن کریم، موضوع جمع و میان دو جلد نهادن آن است . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم از همان اوائل نزول قرآن کریم که به صورت تدریجی، در قالب سوره ها و آیه ها، و بر اساس نیازها و شرایط اجتماعی نازل می شد، دستور کتابت قرآن کریم را صادر می فرمود و افرادی مانند حضرت علی علیه السلام و کاتبان دیگری، به تدریج همه قرآن کریم را نوشتند ; ولی اینکه چه زمانی به صورت فعلی تنظیم و ترتیب یافت، مورد بحث می باشد و دانشمندان علوم قرآنی و مفسران و مورخان اهل سنت و شیعه آراء گوناگون درباره آن مطرح کرده اند .
این موضوع از اهمیت فوق العاده ای برای مسلمانان و دلبستگان به قرآن کریم برخوردار است ; زیرا از رهگذر آن، مصونیت و یا عدم مصونیت آن از تحریف روشن می شود .
جان برتون می نویسد:
بعضی از اروپائیان معاصر مانند نولدکه، گلدزیهر، جفری که درباره تاریخ قرآن کریم سخن گفته اند، برآنند تا با استناد به برخی از نظریات و شواهد ذکر شده در کتب تاریخ قرآن، تحریف آن را اثبات کنند و حجیت آنرا مشکوک نمایند [1].
گروهی از محققان و دانشمندان بزرگ اسلامی از شیعه و سنی به این مساله پی برده و به نقد و بررسی شواهد و اسناد تاریخی مجعول و متناقض در این موضوع پرداخته اند و با ادله و شواهد معتبر اثبات کرده اند که قرآن کریم در زمان خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و با امر و نظارت آن حضرت در یک جلد به نام مصحف جمع آوری و تالیف گردید . نام تعدادی از این محققان به این قرار است:
سیدمرتضی، نظام الدین نیشابوری، ابن حجر عسقلانی، بیهقی، ابوبکر باقلانی، خازن بغدادی، ابن الانباری، محمد غزالی، شیخ حرعاملی، سید شرف الدین، ابوجعفر نحاس، شوقی ضیف، سیدجعفرمرتضی عاملی، سیدابوالقاسم خوئی، حسن حسن زاده آملی، سیدباقر حکیم و [. . . 2].
در این مقاله سعی می شود از منظر عقل به این مساله نگریسته شود ; لکن قبل از ورود به اصل بحث ذکر نکاتی چند ضروری می نماید:
1 . قرآنی که امروزه در دست ما مسلمانان است، همان قرآنی است که بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده و با تواتر به ما رسیده است و این مورد اتفاق علمای اسلام است . به تعبیر دانشمند بزرگ معاصر، شهید مطهری، قرآن کتاب منحصر به فردی است که قرنها بر آن گذشته بدون آنکه تحریفی در آن راه یافته باشد . در مورد قرآن کریم مسائلی از این قبیل که انتساب فلان سوره بدان مشکوک است یا فلان آیه در فلان نسخه هست و در فلان نسخه نیست، وجود ندارد . قرآن کریم بر نسخه و نسخه شناسی پیشی گرفته است . جای کوچکترین تردیدی نیست که آورنده همه این آیات موجود حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم است و هیچ کسی نمی تواند ادعا کند یا احتمال بدهد که نسخه دیگری از قرآن کریم وجود داشته یا دارد . هیچ مستشرقی هم پیدا نشده که بخواهد قرآن شناسی را از اینجا شروع کند [. . . 3]. سر این مطلب آن است که تمام آیات قرآن کریم به تواتر نقل شده است .
2 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از همان اوائل نزول تدریجی قرآن کریم، فرمان کتابت آن را صادر کرد و برای این منظور افرادی را به نام «کتاب وحی » برگزید و خود آن حضرت بر اصل کتابت، نحوه نگارش و مواضع آیات در سوره ها نظارت داشت .
3 . کتابت قرآن کریم در نسخه های متعددی صورت می پذیرفت و در اختیار تازه مسلمانان قرار می گرفت و از این رهگذر مشرکان و کفار نیز از قرآن کریم و محتوای آن اطلاع می یافتند و به اسلام گرایش پیدا می کردند .
داستان اسلام آوردن عمربن خطاب شاهدی گویا بر این امر است:
در سال ششم بعثت، بعد از اینکه حمزه، سه روز بود که اسلام آورده بود، عمر شمشیر برداشته به منظور کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به طرف خانه ارقم نزدیک کوی صفا، که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آنجا بود، به راه افتاد ; در راه به فردی از قبیله خود (قبیله بنی عدی) به نام نعیم بن عبدالله نحام برخورد . وی از عمر پرسید: کجا می روی؟ گفت: می خواهم بروم، محمد را به قتل برسانم . نعیم بن عبدالله گفت: اگر او را بکشی، بنی عبدمناف تو را خواهند کشت . سپس به وی گفت: تویی که خواهر و شوهر خواهرت اسلام را پذیرفته اند و از تو مخفی کرده اند، چگونه می خواهی محمد را به قتل برسانی؟ ! عمر با برآشفتگی به سوی خواهر و شوهرش رفت که ناگاه دریافت خباب بن ارت از روی نسخه ای سوره طه را به آنها آموزش می دهد . آنها با آگاهی یافتن از آمدن عمر خباب را در صندوقخانه پنهان کردند و نسخه را نیز مخفی ساختند . عمر وارد شد ; گفت: این صداها چه بود که من شنیدم؟ گفتند: چه صدایی؟ عمر گفت: من می دانم که شما دین محمد را پذیرفته اید و در این حال با تازیانه ای بر شوهر خواهرش، سعیدبن زید زد . فاطمه همسر سعید جلو رفت که عمر را از زدن شوهرش مانع شود . عمر به او ضربه ای زد . او به گریه افتاد و گفت: آری، ما مسلمان شده ایم و به خدا و رسول او ایمان آورده ایم ; هر کاری می خواهی انجام ده . عمر از کرده خود پشیمان شد و با لحن ملایمی گفت: آنچه را که می خواندید، به من بدهید تا ببینم محمد چه آورده است . خواهر آن را به او داد و او آنرا خواند و از فصاحت و بلاغت آن در شگفت شد . تصمیم گرفت پیش پیامبر برود و مسلمان شود و این کار را کرد [4].
آیات متعددی حکایت از آن دارد که قرآن کریم به صورت مکتوب، در مرآی و منظر مشرکان و کفار نیز قرار داشته است، از جمله:
الف . قال الذین کفروا ان هذا الا افک افتراه و اعانه علیه قوم آخرون، فقد جاءوا ظلما و زورا، و قالوا اساطیر الاولین اکتتبها فهی تملی علیه بکرة و اصیلا [فرقان / 5- 4] ; کافران گفتند: این قرآن جز دروغی که او بر خدا بسته است، نیست و دیگران هم به او کمک کرده اند . این کلام کافران، ظلم و نسبت ناحقی است و هم آنان گفتند: این افسانه های پیشینیان است که مکتوب کرده است . آن صبح و شام بر او املا می شود .
از این آیه به خوبی استفاده می شود که کافران قرآن کریم را به صورت مکتوب می دیدند و آن را می خواندند ; لذا در صدد بر می آمدند که انتساب آن را به خدا تکذیب کنند تا مردم به آن گرایش نیابند .
ب . وقالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم [زخرف / 31] ; کافران گفتند: چرا این قرآن بر بزرگی از مکه یا مدینه نازل نشده است؟
درباره این آیه، آورده اند که کافرانی چون ولیدبن مغیرة مخزومی، ابوجهل، عاص بن وائل و جماعتی دیگر در حالی که با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مناظره می کردند، گفتند که چرا خدا این قرآن را بر فردی از رؤسای قبایل مکه و مدینه نازل نکرده است [5]. به نظر نگارنده، عبارت هذا القرآن به قرآن مکتوب اشاره دارد .
ج . در آیات تحدی از کفار و مشرکان و آنان که قرآن کریم را به عنوان کتاب آسمانی نمی دانستند، خواسته شده است تا مانند آن یا ده سوره و یا حداقل مانند یک سوره بیاورند و چون نتوانستند بیاورند، باید اذعان کنند که قرآن کریم معجزه و کلام الهی است [اسراء / 88 ، هود / 13 و بقره / 25].
به نظر می رسد، تحدی در موردی صحیح است که آیات و سوره ها به صورت مکتوب در اختیار کافران باشد تا بتوانند آنرا بخوانند و درباره خصوصیات، محتوا و ظرافتهای بلاغتی آن بیندیشند وگرنه می گفتند: ما چیزی در دست نداریم تا بتوانیم روی آن فکر کنیم و مانند آن بیاوریم . اگر چیزی در دست ما بود، می توانستیم مانند آن بیاوریم ; اما اینکه آنان چنین نگفتند، دلیل آن است که سوره ها به صورت مکتوب در دسترس آنان بوده است و تعبیر «هذا القرآن » که در این آیات بکار رفته است، مؤید این معناست .
4 . ترتیب آیات قرآن به همین صورتی که امروزه در قرآن کریم وجود دارد، در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و با دستور و نظارت خود آن حضرت انجام گرفته است و هیچ عاملی جز وحی در تنظیم کلمات، جملات و ترتیب آیات دخالتی نداشته است . بنابراین ترتیب آیات در سوره ها توقیفی است و این امری است که به تصریح ابوجعفربن زبیر مورد اتفاق علمایی است که در زمینه جمع قرآن کریم بحث کرده اند [6].
2 . حکمت و تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
شرح این دلیل آنست که بر اساس شواهد عقلی و اعتقادی لزوما جمع آوری و تنظیم قرآن کریم باید در زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و با نظارت و تدبیر همان حضرت انجام شده باشد و امکان ندارد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از این امر مهم غفلت کرده باشد تا بعد از وی، دیگران به آن بپردازند .
مقدمات این دلیل عبارتند از:
الف . خداوند حکیم از آن جهت که هر کارش از روی حکمت و هدفدار است و هیچ کاری را بیهوده انجام نمی دهد، قرآن کریم را به عنوان کتاب جامع دین و شریعت اسلام برای هدفی نازل کرده است و آن این است که بشر از زمان نزول تا قیامت، برنامه زندگی خود را بر اساس آن تنظیم کند و زمینه سعادت ابدی را برای خویش فراهم سازند .
ب) به اقتضای حکمت پروردگار و تحقق هدف مذکور باید قرآن کریم بدون هر گونه کاستی یا زیادتی در همه اعصار و قرون، نسل اندر نسل در اختیار مردم قرار گیرد و این جز با هدایتها و تدبیرهای لازم خداوند و پیامبرش صلی الله علیه و آله وسلم در جمع و حفظ آن و پیشگیری از تحریف نمی تواند باشد و از جمله این هدایتها این است که قرآن کریم، پراکنده و بدون نظم و ترتیب نماند ; بلکه بر اساس نظم و ترتیب مورد نظر پروردگار منظم و مرتب شود .
خداوندتعالی، خود به مقتضای حکمتش چنین اشاره کرده است: لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید [فصلت / 42] باطل نه در حال و نه در آینده به آن راه نمی یابد . آن از سوی [خدای] حکیم و ستوده نازل شده است .
آیه مبین این حقیقت است که چون قرآن کریم از ناحیه خدای حکیم نازل شده، هیچگونه کاستی و زیادتی و تحریف که مصادیق بطلانند، در آن راه ندارد و چون جمع آوری و نظم و ترتیب آیات و سوره ها، از بهترین تدبیرها، برای پیشگیری از تحریف و بطلان است، مسلما برای چنین تدبیری هدایتهای لازم انجام گرفته است و خداوند پیامبرش را به نظم و ترتیب مورد نظر واقف ساخته است .
شاهد این امر آن است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پس از نزول وحی به برخی از اصحابش می فرمود: جبرئیل می گوید که این آیه را بعد از فلان آیه، در فلان سوره بگذارید [7] و ادله و شواهدی که بر توقیفی بودن ترتیب آیات و سوره ها اقامه شده، نیز گواه بر هدایت و تدبیر الهی در این زمینه است [8].
ج . رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، گذشته از آنکه مشمول هدایت و تدبیر الهی است، خود حکیم، و مدبری یگانه است و می داند که قرآن کریم باید تا قیامت، بدون هر گونه کاستی یا زیادتی باقی بماند ; زیرا بعد از او پیامبری دیگر نخواهد آمد ; بنابراین، ضروری است که برای حفظ قرآن کریم و به هدر نرفتن زحمتهای بیست و سه ساله اش تدبیری درست بیاندیشد . او بهتر از هر سیاستمداری می دانست که در آن اوضاع و احوال سیاسی که منافقان، مشرکان، دولتهای بزرگ و پیروانی از ادیان دیگر می خواستند، به هر صورت ممکن قرآن کریم را که اساس اسلام است، از بین ببرند و می فهمید که پراکنده گذاشتن آن، زمینه مناسبی برای دشمنان اسلام است که با تحریف قرآن اعتبار و حجیت آن را مخدوش سازند .
علاوه بر این پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم متوجه بود که بی نظم و ترتیب گذاشتن قرآن کریم، عدم اهتمام وی به آن تلقی می شود و این امر، در ذهن دوست و دشمن تاثیر سوء روانی بجای خواهد گذاشت . دوست، آن اهمیتی را که باید به قرآن کریم بدهد و در صورت نیاز با نثار جان از آن پاسداری کند، به آن نخواهد داد و دشمن نیز تصور می کند، اینکه آورنده قرآن کریم به جمع و ترتیب آن اهتمام نورزیده، نشانه آن است که خود به آینده ای درخشان، برای دین و قرآن کریم خویش امیدوار نیست . روشن است که این تصور باعث می گردد، امید دشمن به موفق شدن برای نابودی دین و قرآن بیشتر شود و زمینه توطئه را هموار بیند و با اطمینان بیشتر به فعالیت پردازد .
از این دو نکته ضرورت تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جمع آوری و تنظیم قرآن کریم روشن می گردد و با توجه به اینکه این تدبیر، در زمان خود آن حضرت عملی بوده و هیچ مشکلی را به بار نمی آورده است، معنا ندارد که پیامبر حکیم این کار بسیار ارزنده و لازم را به تاخیر انداخته باشد .
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که برای امور کم اهمیتی نظیر ثبت و تنظیم تعداد افرادی که مسلمان می شوند، جنگجویان خط مقدم، میزان اموال بدست آمده، میزان مصرف و پرداخت، دیون، زکات، تعداد و مساحت زمینهایی که در جنگها به غنیمت مسلمانان در آمده و تعهدات، دفاتر و دیوان هایی را اختصاص می دهد [9]، چگونه می توان قبول کرد که رضایت دهد به اینکه قرآن کریم، پراکنده و بدون نظم و ترتیب باقی بماند؟ با اینکه اهتمام وی به قرآن کریم بیش از هر چیز دیگر بوده است . برخی از موارد اهتمام آن حضرت نسبت به این امر به شرح ذیل است .
1 . از همان آغاز نزول تدریجی قرآن کریم، برای نوشتن آیات و سور اقدام کرد و علی علیه السلام را به عنوان کاتب وحی بر این امر مهم گماشت و بعدها از کاتبان دیگری نیز استفاده نمود [10].
2 . سعی داشت آیات و سور قرآن کریم از سخنان خودش متمایز باشد تا حتی یک حرف به آن اضافه نشود ; از این رو به کاتبان وحی دستور می داد تا غیر از قرآن کریم ننویسند تا قرآن با غیرقرآن نیامیزد [11].
3 . بر کتابت قرآن کریم ، خود، نظارت می فرمود و حتی نوع رسم الخط حروف را خود مشخص می کرد [12].
همچنین از کاتبان می خواست تا پس از تحریر، پیش آن حضرت بازخوانی کنند تا اطمینان حاصل شود که عینا همان طور که خواسته است، مکتوب گردیده است [13].
4 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کاتبان وحی را از اینکه قرآن کریم بر سنگ یا گل ولای (مدر) نویسند، نهی می کرد [14].
5 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مکتوبات قرآنی را در نسخه های متعدد، تهیه می کرد و در اختیار مسلمانان قرار می داد [15] و به یادگیری، قرائت و حفظ آن تشویق می نمود [16] و در اختیار مشرکان و کفار نیز قرار می داد تا بخوانند و از محتوای آن مطلع شوند و زمینه هدایت برای آنها فراهم گردد و بر متحدیان نیز حجت تمام باشد و نگویند: ما چیزی از قرآن نزد خود نداریم [17].
6 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مجرد اینکه کسی مسلمان می شد، معلمی برای او معین می کرد تا قرآن کریم را به او تعلیم دهد [18].
7 . نیز آن حضرت معلمانی را برای تعلیم قرآن کریم به مردم به بلاد مختلف اعزام می فرمود ; چنانکه آورده اند: قبل از هجرت به مدینه مصعب بن عمیر و ابن مکتوم و عمار و بلال و رافع بن مالک انصاری را به تناوب به مدینه فرستاد [19] و بعد از فتح مکه معاذبن جبل را به مکه اعزام نمود و ابوموسی و عمروبن حزم انصاری و ابوعبیدة بن جراح و در یک سفر دیگر معاذ را به یمن فرستاد [20] و عبادبن بشر را به قبیله بنی تمیم و گروهی از معلمان را به عضل و قارة اعزام کرد [21].
8 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برای کسانی که قرآن کریم را حفظ می کردند، امتیاز قائل می شد و کسانی را که نسبت به دیگران قرآن کریم را بیشتر حفظ داشتند، به امام جماعت منصوب می فرمود [22] و حتی در دفن شهداء دستور می داد، آنان که قرآن کریم را بیشتر حافظ بوده اند، زودتر و در جلوی قبور شهدای دیگر دفن نمایند [23].
9 . آن حضرت قرائت مشخصی از قرآن کریم را به مردم آموزش می داد و آنان را از اختلاف در قرائت باز می داشت و از آنان می خواست قرآن کریم را تنها به همان قرائتی که به آنها آموزش داده شده، قرائت کنند و چنانچه اختلافی را در قرائت قرآن مشاهده می کرد، اندوهگین می شد ; چنانکه عبدالله بن مسعود نقل می کند ما بر سر قرائت آیه ای اختلاف کردیم . پیش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم رفتیم . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از اندوه چهره اش برافروخته شد و فرمود: امم پیشین هم با همین نوع اختلافها خود را به هلاکت افکندند ; سپس علی علیه السلام رو به ما کرد و گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شما را امر می کند که بر طبق قرائت آموزش داده شده، قرآن را قرائت کنید [24].
10 . پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همانطور که آیات به تدریج نازل می شد، جایگاه آنها را در سوره ها، طبق نظم و ترتیبی که خداوند تعالی برای آنها معین کرده بود، مشخص می کرد و دستور می داد که در کتابت، دقیقا رعایت شود [25].
اینها و دهها موارد دیگر، از اهتمام فوق العاده رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به قرآن کریم حکایت دارد و گویای این حقیقت است که آن حضرت آیات و سور قرآن کریم ، را پراکنده و بدون نظم و ترتیب رها نکرده است ; بلکه آنها را منظم، در بین دو جلد طوری که آغاز و پایانش مشخص بود، جمع کرده و به صورتی که اکنون در دست ماست و برای آیندگان تا قیامت خواهد بود، در اختیار مردم قرار داده است .
هرگز روا نیست که تصور شود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جز این را تدبیر کرده باشد . شرف الدین از علمای برجسته اسلام می گوید: «پیامبری که به حکمت بالغه معروف و خاتم انبیاست و راهنماییها و تدبیرهایش صرفا به خاطر خدا و حفظ کتاب او و هدایت بندگان است و تدبر و تیزبینی او نسبت به عواقب امور برای همگان روشن، و نسبت به آینده امت اسلامی حساس است و تدبیرهای محتاطانه انجام می داده است، امکان ندارد که قرآن، این معجزه ابدی رسالت را پراکنده و بدون نظم و ترتیب رها گذارد و از این جهان برود» [26].
3 . پاسخ به دو سؤال
1 . برخی گفته اند: این استدلال همانطور که در عنوان مقاله آمده است، یک استدلال عقلی است و جمع آوری و نظم و ترتیب قرآن کریم، موضوعی تاریخی است و با دلیل عقلی اثبات نمی شود [27].
در پاسخ می گوئیم: اولا، جمع آوری قرآن کریم، صرفا یک موضوع تاریخی نیست ; زیرا مسائلی از قبیل توقیفی بودن ترتیب آیات و سور، حجیت و اعتبار قرآن کریم، حکمت و تدبیر و مدیریت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را در بردارد که همه آنها اعتقادی محسوب می شوند و نه تاریخی .
ثانیا، چه اشکالی دارد که موضوعی تاریخی از طریق تحلیل و استدلال عقلی مورد بررسی قرار گیرد؟ بی تردید وقوع یا عدم وقوع بسیاری از وقایع نقل شده در تاریخ، با تحلیل عقلی روشن می شود و از این طریق می توان، به صحت یا جعلی بودن اخبار مربوط به آن پی برد .
ثالثا، برخی از قضایای تاریخی این گونه اند که گرچه روز و ماه و سال و شرایط آنها از نظر نقل تاریخی معلوم نیست، ولی اصل آن قضیه از نظر عقلی مسلم است ; مانند مرگ یک رجل سیاسی یا مذهبی یا علمی در قرون گذشته، که گرچه سال و ماه و روز آن روشن نیست، اما شکی در وقوع آن نمی توان داشت . قضیه جمع آوری و ترتیب و تنظیم آن توسط پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز گرچه روز و ماه آن از نظر تاریخی معلوم نیست، ولی اصل آن بر اساس تحلیل عقلی امری مسلم است .
2 . نیز گفته اند که اهتمام پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به قرآن کریم چیزی نیست که قابل انکار باشد ; به همین جهت می پذیریم که ثبت آیات ضمن سوره ها در زمان خود آن حضرت انجام گرفت، ولی این اهتمام منافات ندارد با اینکه جمع سوره ها و ترتیب آنها پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و توسط اصحاب صورت پذیرفته باشد [28].
در پاسخ گفته می شود: اولا، با توجه به اینکه دشمنان اسلام در صدد بودند، قرآن کریم را کم و زیاد و تحریف کنند، به تاخیر انداختن جمع آوری آن با حکمت و تدبیر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سازگاری ندارد .
ثانیا، ضمانتی وجود ندارد که ترتیب قرآن کریم را همانگونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود به امر و هدایت پروردگار می تواند صورت دهد، به اصحاب واگذارد ; زیرا بر فرض که همه اصحاب از نظر امانتداری و تقوا برجسته باشند و منافقانی در بین آنها نباشند، مسلما مصون از خطا نمی توانستند باشند و احتمال تحریف در قرآن کریم همچنان باقی بود .
ثالثا، برای اینکه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نظم و ترتیب مورد نظر پروردگار را در قرآن کریم پیاده کنند، بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم لازم بود که نوع ترتیب و نظم صد و چهارده سوره را به اصحاب می آموخت و برای این امر وقت زیادی را اختصاص می داد ; بیش از وقتی که برای جمع آوری و نظم و ترتیب قرآن کریم، با نظارت خود آن حضرت لازم بود . تدبیر حکیمانه این است که خود حضرت به این مهم اقدام کند و آن را به تاخیر نیندازد .
رابعا، گوینده این سخن خود پذیرفته است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سوره ها مشخص شده و آیات در ضمن سوره ها نظم و ترتیب حاضر را یافته بود . حال سؤال می شود که مرتب کردن صدو چهارده سوره که همه آیاتش هم مشخص شده، چقدر زمان می برد که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به سالهای پس از رحلت خود موکول نماید؟ ! بر هیچ عاقل و حکیمی زیبنده نیست که چنین کند تا چه رسد به رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم که عقل کل است و حکیم تر از او در بین مخلوقات وجود ندارد .
منابع
1. Burton john the collection of the Guran, Cambridge University prss, 1919, 213P.
2 . ر . ک: سیوطی، عبدالرحمن ; الاتقان فی علوم القرآن، دار مکتبة الهلال، بیروت، 1 / 64- 62 و عاملی، سیدجعفر مرتضی ; حقائق هامة حول القرآن الکریم، نشر اسلامی، 1410 ق، ص 63 و رافعی، مصطفی صادق: اعجازالقران و البلاغة النبویه 32 و صبحی صالح ; پژوهشهایی درباره قرآن و وحی، ترجمه شبستری، 115 و طبرسی، فضل بن حسن ; مجمع البیان فی تفسیر القرآن، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 15 .
3 . ر . ک: مطهری، مرتضی ; آشنایی با قرآن 1 / 13 و 12 .
4 . ر . ک: ابن هشام، السیرة النبویة، دارالتراث، القاهره 1 / 370- 365 وابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، بیروت 3 / 1 القسم الاول، 194 .
5 . ر . ک: طبرسی، الاحتجاج 1 . /
6 . ر . ک: سیوطی، پیشین 1 / 60 .
7 . ر . ک: سیوطی، (پیشین) ص 62- 61 .
8 . ر . ک: همان، ص 63- 62 .
9 . ر . ک: احمدی، علی بن حسین، مکاتیب الرسول، دارالمهاجر، بیروت، ج 2- 1، ص 21و22، 491- 507، 509، 535- 557، و ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 343 و . . .
10 . ر . ک: همان، ص 24- 21 و معرفت، محمدهادی، تاریخ قرآن، سمت، 1375، ص 27 .
11 . ر . ک: عاملی، سیدجعفر مرتضی، پیشین ص 79 .
12 . ر . ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 92، ص 34 .
13 . ر . ک: هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالکتاب العربی، بیروت، 1967م . ج 1، ص 152 .
14 . ر . ک: ابطحی اصفهانی، محمدباقر، جامع الاخبار و الآثار عن النبی صلی الله علیه و آله وسلم و الائمة الاطهار، مؤسسه المهدی، قم، ج 1، ص 440 .
15 . ر . ک: ابن هشام، پیشین، ج 1، ص 370- 365 .
16 . ر . ک: حنبل، احمد ; مسند، دارالفکر، بیروت، ج 5، ص 324، زرکشی، محمدبن عبدالله، البرهان فی علوم القرآن، دارالکتب العلمیة، بیروت، ج 1، ص 463، طبرسی، پیشین، ج 1، ص 16 .
17 . ر . ک: ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، مکتبة المعارف و مکتبة النصر، بیروت ج 1، ص 80- 79، و ریاض، 1966 م . وابن سعد، پیشین، ص 194 .
18 . ر . ک: احمد حنبل، پیشین، ج 5، ص 324 و هندی، المتقی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، مؤسسة الرسالة، هند، 1381 ه . ق، ج 2، ص 324 .
19 . ر . ک: ابن هشام، پیشین، ج 2، ص 42، و طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری، انتشارات جهان، تهران، ج 1، ص 1214، و بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، دارالمعارف، مکة، ج 1، ص 257 .
20 . ر . ک: کاند هلوی، محمد یوسف، حیاة الصحابة، دارالکتاب العربی، بیروت ج 4، ص 47 و 44، و کتانی، عبدالحی، نظام الحکومة النبویة المسمی التراتیب الاداریه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 44 .
21 . ر . ک: ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، دارصادر، بیروت، ج 5، ص 90، لاند هلوی، پیشین ج 1، ص 46 ، ج 2، ص 178 و ر . ک: حاکم نیشابوری المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، بیروت، ج 3، ص 222 .
22 . دیار بکری، حسین، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، مؤسسه شعبان، بیروت، ج 1، ص 451 .
23 . ابن هشام، السیرة النبویه، دارالفکر، مصر، ج 3، ص 98 .
24 . طبری، جامع البیان فی تفسیرالقرآن، دارالمعرفه، بیروت، ج 1، ص 10- 9 . و هندی، پیشین، ج 2، ص 339، شماره 4183
25 . سیوطی، پیشین، ج 1، ص 62 و زرکشی، پیشین، ج 1، ص 297- 296 و احمدبن حنبل، پیشین، ج 1، ص 57 و 69 و زرقانی، محمدعبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، داراحیاء الکتب العربیة، بیروت، ج 1، ص 347، و حاکم نیشابوری، پیشین، ج 2، ص 221 و 330 .
26 . ر . ک: عاملی، سیدجعفر مرتضی، پیشین، ص 75 به نقل از شرف الدین، اجوبة مسائل موسی جارالله، مطبعة النعمان، نجف اشرف، ص 31 .
27 . معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 285 .
28 . معرفت، همان، ص 286 .