اصلاح گرایی در نهضت عاشورا

در سالهای اخیر، مساله اصلاحات و راهکارهای آن یکی از بحث انگیزترین موضوعات در کشور بوده است . ابهام این واژه از نظر محتوا و مفهوم، موجب بروز مشکلات عملی و نظری در عرصه مسائل سیاسی و فرهنگی گردید .

چکیده:

در سالهای اخیر، مساله اصلاحات و راهکارهای آن یکی از بحث انگیزترین موضوعات در کشور بوده است . ابهام این واژه از نظر محتوا و مفهوم، موجب بروز مشکلات عملی و نظری در عرصه مسائل سیاسی و فرهنگی گردید .

در مقاله حاضر، با توجه به این مشکلات تئوریک، به مساله اصلاحات از منظر حسین بن علی (ع) پرداخته شده است تا در ماه خون و قیام، ره توشه عاشقان آن امام همام باشد . برای تحقق این هدف، مباحثی همچون مفهوم شناسی اصلاحات، مؤلفه های اصلاح گرایی، علل حدوثی و غایی اصلاحات در نهضت عاشورا و آسیب شناسی اصلاحات مورد بررسی قرار گرفته است .

مقدمه

براصحاب معرفت و ارباب حکمت پوشیده نیست که انسان موجودی کمال گرا و تعالی طلب می باشد و همواره بر رشد و پویایی تکیه و تاکید دارد و از سیر قهقرایی، توقف و تحجر بیزاری می جوید و این در ذات و فطرت او نهفته است و تکوین و تکامل و پیدایش و گسترش فرهنگ ها وتمدن ها در فراز و فرود تاریخ حیات بشری نیز معلول این ویژگی الهی - انسانی اوست و هویت فرهنگی - اجتماعی انسان را همین بینش و گرایش فطری تشکیل می دهد .

در آموزه های دینی و اسلامی تعابیر هدایت و ظلالت، نور و ظلمت، صلاح و فساد، تقوا و فجور، ایمان و کفر، حیات و ممات، احیا و اماته، سعادت و شقاوت، کمال و نقصان، رشد و غی، صعود و سقوط، شفا و بیماری، تذکیه و تدلیس، علم و جهل و . . . با همه بارهای معرفتی و فرهنگی اش موجود است و پر واضح است که انسان با رشد، فلاح، علم، حیات، هدایت، سعادت، تقوا، ایمان، کمال، تزکیه، صعود و صلاح و اصلاح، ارتباط وجودی و فطری دارد ولی در این میان «اصلاح » ، «مصلح » و اصلاح طلبی و احیا گری از یک قداست ویژه ای برخوردارند و هر انسانی دوستار این حقایق طراوت بخش و حیات آفرین و شورانگیز است و پیامبران الهی نیز از بزرگترین احیاگران و اصلاح طلبان به شمار می رفتند . اگر ما از آیات قرآن و نقش پیامبران الهی بگذریم، در حوزه احادیث و روایات و کارکردهای امامان معصوم علیهم السلام نیز حقایقی چون احیا و اصلاح راخواهیم دید . از القاب امام مهدی علیه السلام «محیی » و «مصلح » می باشد و ثمره مجموعه بعثتها و رسالتها و امامتها و ولایتها در امامت و رهبری آن عزیز تجلی می یابد . در این میان، زندگی و قیام جاودانه حسین بن علی علیه السلام، حلقه اتصال جامع و معیار مبارکی برای شناخت و سنجش احیای دین و اصلاح اجتماعی است که اساسا هویت و ماهیت قیام عاشورا احیاگری و اصلاح گرایی بوده است و نهضت حسینی در جهت احیای اندیشه و تفکر اسلام ناب نبوی و مبارزه با همه انحراف ها، تحریف ها، کژاندیشی ها، تحجر و جمودگرایی ها و فسادهای فردی و اجتماعی بوده است و عنصر احیاگر و اصلاح کننده «امر به معروف و نهی از منکر» ، همه حوزه های دینی و انسانی، فردی و اجتماعی را شامل شده است و ما در این مقال بر آنیم تا احیاگری و اصلاح گرایی را در افق اندیشه های نورانی و حرکت الهی و جاودانه حسین بن علی علیه السلام جستجو نماییم . لکن شناخت پیشینه فرهنگ دینی و نهضت حسینی از این منظر و با این رویکرد ضروری تر و مغتنم می باشد و قیام عاشورا الگویی بسیار مهم و کار آمد در احیای اندیشه دینی و اصلاح اجتماعی خواهد بود و با بافت و هویت دینی جامعه اسلامی و انقلابی ما نیز سازگاری بیشتری دارد و در عین حال آیینه زلال و صافی برای نقد جایگاه و منزلت ما قرار گیرد و اگر حرکت احیایی و اصلاحی باید در بستر انقلاب اسلامی متکامل و متزاید که دارای حرکتی اشتدادی و طولی می باشد، واقع شود، چه نیکوست که «واقعه عاشورا» چنان چه سرآغاز و الگوی آفرینش انقلاب اسلامی بود، به همین صورت منشا خیزش نوین و بازسازی و بازپروری دوران های جدید این انقلاب و نظام الهی و اسلامی نیز قرار گیرد تا نهضت حسینی در حدوث و استمرار و بقای آن نقش محوری و بنیادین داشته باشد . در نیل به هدف نوشتاری خویش، بحث را در چند محور پی می گیریم:

1- مفهوم شناسی واژه های اصلاح و احیا;

2- مؤلفه های اصلاح گرایی و احیاگری;

3- علل حدوثی و غایی اصلاح و احیا;

4- آسیب شناسی و آفات شناسی اصلاحات و احیاگری .

1- مفهوم شناسی اصلاح و احیا

«اصلاح » به لحاظ لغوی، مصدری عربی و مفرد واژه «اصلاحات » است و دارای معانی متعدد و متنوعی است که عبارتند از به سامان آوردن، درست و راست کردن، التیام بخشیدن، سازش و آشتی دادن، دور کردن تباهی، رفع عیب و فساد، به صلاح آوردن، نیک و بهتر و استوار کردن . در زبان عربی، کلمه «اصلاحات » رایج بوده و از واژه «التعدیلات » نیز به جای اصلاحات به کار می رود و » و در قیاس با آن نیز به کار می رود و معادل Reform] » می باشد . البته اصلاحی که معادل رفرم است، اصطلاحی خاص در فرهنگ و اندیشه سیاسی است و به نوعی خاص به تحولات و تغییرات اجتماعی نظر دارد . البته روشن است که مقصود از «اصلاح » در واژه «اصلاح طلبی » ، اصلاح اجتماعی است و اصلاح اجتماعی; یعنی دگرگون ساختن در جهت مطلوب یا رهایی از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب و این به دو صورت ممکن است: یا نفی وضع موجود به طور کلی برای نیل به وضع مطلوب و یا بازسازی و تحول زایی در وضع موجود با حفظ هویتها و اصول در رسیدن به وضع مطلوب . از نظر استاد شهید مطهری، «اصلاح » به معنی سامان بخشیدن در مقابل «افساد» است . چنین اصلاح طلبی یک «روحیه اسلامی » است . چنانچه آورده اند:

«اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است . هر مسلمانی به حکم این که مسلمان است، خواه و ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است، زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یک شان پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است .» (2)

از نظر علمی نیز بر اساس متدلوژی فقهی و اجتهادی، در حوزه های عملیاتی دین، اساسا «اجتهاد» و تفقه در دین با همه جوانب آن در جهت احیا، اصلاح، زنده کردن و پویا نگه داشتن اندیشه و تفکر اجتماعی اسلام و سامان بخشی جامعه در جهت رشد، پیشرفت و توسعه همه جانبه می باشد .

ناگفته نماند واژه اصلاحات از واژه های پر طرفدار و پر جاذبه می باشد که باید بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی که مبنا و پشتوانه فرهنگی و معرفتی آن است، تبیین و تحلیل و سپس پیرامون آن داوری شود . از این رو، مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:

«اصلاحات از آن واژه هایی است که همیشه پرجاذبه بوده است . همه انسانهایی که از هر فساد رنج می برند، دلشان با این شعار می طپد و طرفدار اصلاحاتند .» (3)

اصلاح در قرآن و احادیث

«اصلاح » در قرآن معنایی اثباتی و ارزشی دارد; یعنی، به معنای از میان برداشتن فساد و تباهی در محیط اجتماعی که اصلاح امور جامعه و جهت دهی صحیح و هدفمند و ایجاد صلاح و رشد خواهی در متن جامعه می باشد (4) و البته به معنای آشتی دادن مردم متخاصم نیز آمده است . (5) راغب اصفهانی نیز در مفردات، «اصلاح » را در برابر «افساد» قرار داده و این اوصاف را عموما مختص اعمال و افعال انسانی دانسته است و اصلاح، گاهی نیز در برابر گناه آمده است . (6)

در قرآن، اصلاح و افساد و مصلح و مفسد در مقابل هم قرار گرفته اند و اگر به لطایف به کار رفته در آیات توجه داشته باشیم، تحلیل و تبیین «اصلاح گرایی » برای ما روشن تر و آسان تر خواهد بود و معیارها و ملاک ها را در فکر و فعل و حتی انگیزه و انگیخته های داعیان اصلاح دریافت خواهیم کرد . چرا که قرآن، گاهی افرادی را که ادعای اصلاح طلبی دارند، مفسد معرفی می نماید و گاهی ره آورد انبیا را اصلاحات و هدف از رسالت آنان را «اصلاح » معرفی می نماید . مثلا به این آیات بنگرید:

«و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انمانحن مصلحون » (7)

«ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توکلت و الیه انیب » (8)

بنابراین، «اصلاحات » هم مورد پذیرش موحدان و مؤمنان و هم مورد ادعای کفار و منافقان می باشد . به راستی چه میزان سنجش و ملاک ارزش و داوری وجود دارد؟ آیا جز این است که باید به مبانی اعتقادی، انسان شناسی، جامعه شناسی، کارکردهای عملی، رفتاری، سیاسی، اجتماعی و صداقت مدعیان در قول و فعل بنگریم؟

در روایات نیز واژه اصلاح و معیارهای نظری و واقعی آن ذکر شده است که جهت تنویر اذهان به برخی از آنها اشاره ای خواهیم داشت . پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند:

«لا یصلح آخر هذه الامة الا بما صلح به اولهما .» (9)

این امت در فرجام و نهایت خویش، تنها به واسطه آنچه ابتدا به وسیله آن به اصلاح رسیده بود سامان می یابد .

علی علیه السلام د رصدر منشور حکومتی خویش، اصلاح جامعه را از جمله چهار وظیفه اصلی حکومت به شمار آورده است:

«جبایة خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها .» (10)

جمع آوری مالیات، جهاد با دشمنان، اصلاح جامعه و آباد نمودن سرزمین .

امام حسین علیه السلام نیز در این باره می فرمایند:

«اللهم! انک تعلم انه لم یکن ما کان منا منافسة فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنری المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک و یامن المظلومون من عبادک .» (11)

خدایا تو می دانی که قصد ما رقابت برای رسیدن و دست یافتن به قدرت و زیاده خواهی مال دنیا نبود . بلکه برای آن بود که نشانه های دین تو را به دیگران بنمایانیم و با قدرت، دست به اصلاح سرزمین ها زنیم تا بندگان ستمدیده ات امنیت یابند .

بنابراین، در نگاه احادیث و روایات، مبانی و اهداف و حتی روشهای اصلاح گری به صورت دلالت مطابقی و یا تضمنی آمده است که عبارتند از:

1- راه اصلاح گری باز گشت به اسلام نخستین، اسلام ناب محمدی است .

2- اصلاح طلبان باید خود به مقام صالح رسیده باشند و اصلاح درونی کرده باشند .

3- حکومت اسلامی هدفی جز اصلاحات در ابعاد مختلف ندارد .

4- اصلاح جامعه، زمینه تحقق اهداف بعثتها و رسالتها در ابعاد فردی و اجتماعی است .

5- اصلاحات واقعی در ذات و جوهره اسلام اصیل قرار دارد و یک امر درونی است نه برونی و زاید بر ذات آن .

در نتیجه کسانی که در صددند اندیشه اصلاح طلبی را اندیشه ای برون دینی و بیگانه از آموزه های اسلامی و یا حتی در مقابل تفکر و معرفت و فرهنگ اسلامی جلوه دهند و خواستگاه غربی برای آن پیدا کنند نه اسلام را درست شناخته اند و نه اصلاحات را، زیرا در درون اسلام و انقلاب اسلامی، «اصلاح گرایی » نهفته است و به تعبیر مقام معظم رهبری:

«اصلاحات یک حقیقت ضروری و لازم است و باید در کشور ما انجام بگیرد . اصلاحات در کشور ما از سر اضطرار نیست، جزء ذات و هویت انقلاب و دین ما است . اصلاحات یک فریضه است .» (12)

احیا

«احیا» نیز به معنای زنده کردن، با طراوت نگه داشتن و جان بخشیدن است و نیز به معنای ثمربخش و فایده رسان نمودن است . در قرآن و روایات نیز «احیا» در موارد متعدد از جمله احیای جان انسانها، احیای زمین های مرده، احیای عقل و دل و . . . به کار رفته است . از این رو، معلوم می شود احیا بیشتر از آن که جنبه های اجتماعی داشته باشد، جنبه فرهنگی و روحی و درونی دارد .

احیا دو جنبه دارد:

الف) احیای ایجابی یا آرایشی که محجورها و متروک های دینی را زنده می کند .

ب) احیای سلبی و پیرایشی که آنچه در دین نبود و وارد دین شده است را می زداید و گرد و غبارهای کاذب را از سیمای اندیشه ناب دینی بر می دارد و آدمیان را به سرچشمه های اصیل و زلال دین بازگشت می دهد تا دین خاصیت اصیل و اولی خویش که احیای مردم و هدایت و رهبری انسانها در عرصه حوزه های مختلف است را به دست آورد .

پس احیای دین بازشناسی و بازسازی فرهنگ و تفکر دینی خواهد بود و قیام عاشورای حسینی نیز از مصادیق بارز احیای دین در دو جنبه فرهنگی و اجتماعی آن بوده است، آنجا که امام حسین علیه السلام از زنده کردن سنت ها و میراندن بدعت ها در مقابل بدعت آفرینی های چندین ساله و از اصلاح امت اسلام و از عنصر امر به معروف و نهی از منکر و حاکم کردن حق و عدل و اقامه دین خدا، داد سخن می دهد، حکایت از جنبه های احیاگرانه و اصلاح گرایانه نهضت کربلا دارد و به جرات می توان گفت «قیام کربلا» قیامی احیایی و اصلاحی در حوزه های علمی و عملی، معرفتی و عینی و اجتماعی اسلام و مسلمین بوده است و نوعی فراخوانی جامعه به سوی بینش ها و ارزش های فراموش شده و حتی از دست رفته بوده است . نوعی القای بیداری و بینایی و پایداری بود و این همان احیای اصیل بود یا به عبارت دیگر، نهضت حسین بن علی علیه السلام عاشورای فرهنگی و عاشورای سیاسی و اجتماعی بود که تئوری «تربیت » و تئوری «عدالت » را از حوزه و بستر دین ناب محمدی جستجو می کرد .

احیایی که در آن عناصری چون کرامت انسان، حریت انسان، پویایی و پایایی دین، خلوص و صداقت، ایثار و نثار، جهاد و اجتهاد، ارزش گرایی و اصول خواهی، تامین حقوق فردی و اجتماعی، استبداد ستیزی، خداباوری و ملکوت بینی، مردم باوری دینی و اسلامی، نقش برجسته و شاخص ولایت و امامت و . . . کاملا مشهود و محسوس بوده است .

حال با توجه به ابحاث گذشته به محورهای دیگر بحث پرداخته و «اصلاح طلبی را در سیره علمی و عملی حسین بن علی علیه السلام باتوجه به نهضت و قیام عاشورا جستجو نموده و در مورد تبیین مؤلفه ها وهدف های اصلاح گرایی بر می آییم .

مؤلفه های اصلاح گرایی و احیاگری در اندیشه و عمل حسین بن علی علیه السلام

استاد شهید مطهری در این باره آورده اند:

«ابا عبدالله علیه السلام یک مصلح است و این تعبیر از خودش است . . . قیام من قیام مصلحانه است . من یک مصلح در امت جدم هستم . قصدم امر به معروف ونهی از منکر است . قصدم این است که سیره رسول خدا را زنده کنم، روش علی مرتضی را زنده کنم، سیره پیغمبر مرد، روش علی مرتضی مرد، می خواهم این سیره و این روش را زنده کنم .» (13)

نهضت حسین بن علی علیه السلام در یک شرایط ویژه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رخ داد و در طول نیم قرن از سال یازدهم هجرت تا شصت و یکم هجرت حوادث بسیاری در جهان اسلام حادث شد و جامعه اسلامی فراز و نشیب های زیادی به خود دید به گونه ای که امامت به خلافت و خلافت به سلطنت تبدیل شد و احزاب و جناح های فکری و سیاسی و اجتماعی به وجود آمدند و فرقه های کلامی نیز در حال شکل گیری بودند و از سقیفه تا کربلا، خط ممتد و مرتبطی به وجود آمد .

دشمن سه شیوه انحراف، تحریف و تز موازی در برخورد با اسلام اصیل و ناب را در پیش گرفت . چه دروغها که به پیامبر نبستند و معیارهای اصیل اسلامی را تحریف نکردند و معیارهای جاهلی را زنده ننمودند . دشمن آنچنان در تهاجم فرهنگی تبلیغاتی و روانی با روش های متنوع و متلون جلو آمد که جامعه دچار بحران هویت دینی، ارزشی، «استحاله فرهنگی » و دچار از خود بیگانگی دینی و اسلامی شد و بین نسل های اسلامی و انقلابی و بانسل های نوین اجتماعی شکاف ایجاد شد تا این که اسلام بدعت، جانشین اسلام سنت واسلام اموی، جایگزین اسلام ناب نبوی و علوی شد و ماجراهای تلخ و خونباری به وقوع پیوست . گویا پیش بینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود:

«کثرت علی الکذابه من بعدی .» ، «بدا الاسلام غریبا و سیعود غریبا .»

به وقوع پیوست!

به راستی چرا معاویه به جای علی علیه السلام برگزیده شد و امام حسن علیه السلام مظلوم و مهجور ماند و قیام کربلا رخ داد؟ چرا جامعه اسلامی و امت ختمیه آن قدر دچار انحراف فکری، روحی و عملی شد که با امام معصوم علیه السلام جنگیدند؟ ! آیا اوج بیگانگی با اسلام اصیل و فرهنگ ناب قرآنی و سیره علمی و عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام در حادثه تلخ و غم بار کربلا تجلی نیافت؟ در هر حال، مؤلفه ها و سنجش عناصر اصیل اصلاحات و احیاگری امام حسین علیه السلام، متفرع بر شناخت زمان امام حسین علیه السلام و تحلیل درست و منطقی و عمیق پنجاه سال تاریخ سیاسی اسلام و نقد و ارزیابی دوران پس از ارتحال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و زمان امامت و رهبری علی علیه السلام و حوادث زمان امام مجتبی علیه السلام خواهد بود و شاید از بهترین منابع، سخنان و نامه های حسین بن علی علیه السلام از مدینه به مکه و از مکه به سوی کربلا و در کربلا باشد که بسیار عمیق و دردمندانه و در عین حال ظریف و دقیق، حوادث فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در آن به تحلیل کشیده شده اند .

مؤلفه های اصلی اصلاح گرایی حسین بن علی علیه السلام عبارتند از اسلام ناب، تفکر جهادی و انقلابی، ظلم ستیزی و استبداد زدایی، بازگشت جامعه اسلامی به قرآن و سنت و سیره نبوی و علوی، احیای کرامت و حقوق انسان، اقامه عدالت اجتماعی، نقش دادن به مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود مبتنی بر معیارها و ارزشهای اسلامی، احیای عنصر حیات آفرین و عزت بخش امر به معروف و نهی از منکر، بدعت زدایی، خرافه ستیزی، مبارزه با تحریف های پیدا و پنهان در حوزه اندیشه دینی، احیای امت ختمیه و اصلاح بسترهای اصلی جامعه اسلامی .

حال به فرازهایی از سخنان و مکتوبات ارسالی امام حسین علیه السلام توجه نماییم: (نوع اسلام شناسی، انسان شناسی، و جامعه شناسی ویژه در حرکت اصلاحی امام علیه السلام مشاهده می شود) .

«انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب .» (14)

همانا قیام کردم تا امت جدم پیامبر صلی الله علیه و آله را اصلاح کنم . هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم و روش من روش پیامبر و علی علیه السلام است .

«. . . فان السنه قد امیتت و ان البدعه قد احییت .» (15)

که سنت پیامبر را کشته و میرانده اند و بدعت را احیا کردند .

«. . . الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه .» (16)

آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود .

«. . . فلعمری ما الامام الا الحاکم بالکتاب و القائم بالقسط و الدائن بدین الحق و الحابس نفسه علی ذلک لله .» (17)

به جانم سوگند امام و رهبر نیست مگر آن کس که به قرآن عمل کند و عدل را بپا دارد و حق را اجرا کند و خود را وقف راه خدا سازد .

نکات مندرج در سخنان و کلمات فوق:

1- هدف از قیام کربلا، اصلاح فرهنگی و اجتماعی امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است .

2- عنصر اصیل نهضت حسین علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر است که در اصلاحات حسینی نقش کلیدی و محوری داشت .

3- سیره و روش امام حسین علیه السلام در قیام، همان سیره و روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام بود که در واقع احیای سنت و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است .

4- احیای سنت های مرده و از بین بردن بدعتهای زنده شده از اهداف دیگر احیاگرانه حسین بن علی علیه السلام بوده است .

5- حق گرایی و حق خواهی و باطل ستیزی و باطل زدایی از انگیزه های نهضت اصلاحی عاشورا بوده است .

6- محورهای قیام اصلاح گرایانه، کتاب و سنت، عدالت خواهی و عدالت گستری و دین مداری بود .

7- مبارزه با انحراف های فرهنگی، تحریف های دینی، استبداد و ظلم حاکم، تفسیر به رای ها و قرائت های بی پایه از دین و آموزه های دینی که توسط تزویرگران و زراندوزان و زورمداران ترویج شد نیز از هدف های قیام کربلا به شمار می رفت .

8- احیای تفکر اصیل دینی و فرهنگ خدامحوری و انسان گرا و عدالت پرور و حق مدار اسلام ناب و اصلاح جدول ذهن و زبان و زندگی امت پیامبر اسلام نیز در ذات نهضت حسینی نهفته بود .

9- در نهضت اصلاحی، مصلح باید از ویژگی های اصیل و الهی و از درک دینی و درد دینی والایی برخوردار باشد . ویژگیهایی چون اسلام شناسی اصیل، زمان شناسی عمیق، دشمن شناسی زیرکانه، وظیفه شناسی، روش شناسی جامعه، اصول گرایی در مسیر اصلاح طلبی، تفکر جهادی و ارزشی، صبر و بصیرت، بیداری و پایداری در راه هدف، تبیین گر و تحلیل گر حرکت اصلاح طلبانه و احیاگرانه، طرفدار جدی امر به معروف و نهی از منکر، راه شناس و راه رفته و مستقل و آزادی خواه .

10- اصلاح طلبی و احیاگرایی جزء ذات دین و هویت اصیل اسلامی و انقلابی است نه در تعارض و تضاد با آن و این در همه زمان ها و زمینه ها لازم و ضروری می نماید .

علل حدوثی و غایی اصلاح طلبی و احیاگری در قیام کربلا

بدیهی است که حسین بن علی علیه السلام با درک درست و جامع شرایط زمان خویش و با پایبندی کامل به اصول اسلامی، وقتی با جامعه مسخ شده به لحاظ فرهنگی و ارزشی مواجه شد و در واقع توطئه نقاب دارانه و تهاجم فرهنگی و تئوریک دشمنان اسلام تا جایی پیش رفت که حضرت (در جریان بیعت خواهی با یزید بن معاویه) فرمود:

«و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید .» (18)

آن حضرت مرگ شرافت مندانه; یعنی جهاد و شهادت در راه خدا را بر حیات خفت بار در ظالمین را ترجیح داد و فرمود:

«لا اری الموت الا السعادة و الحیاة مع الظالمین الا برما .» (19)

یعنی: من مردن را برای خودم سعادت و زندگی با ستمکاران راموجب ملامت می بینم .

و هرگز تن به سازش و ذلت با ثمرات شیطانی نداد و فرمود:

«الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذله .» (20)

یعنی: مردم کوفه! آن زنازاده پسر زنازاده، امیر شما به من گفته که از این دو کار یکی را انتخاب کن: یا شمشیر یا تن به ذلت دادن؟ هیهات که ما زیر بار ذلت برویم .

در واقع نقاب از چهره سیاه دشمن برداشت و با اردوگاه ریشه دار دشمن به مبارزه جدی و عملی برخاست و روش قیام و جهاد خونین را بر روش های تبلیغی، موعظه ای و سیاسی ترجیح داد چه این که این روش ها را کار ساز و کار آمد نمی دید اگر چه به تبیین علل و ریشه و اهداف قیام خود همواره اهتمام ورزید تا حجت بر مردم تمام شود و راه تحریف نهضتش بسته شود . آنچه در علل حدوثی و غایی نهضت اصلاحی حسین بن علی علیه السلام لازم به ذکر می باشد، عبارتند از:

1- مبارزه با انحراف های فکری و استحاله فرهنگی جامعه .

2- احیای اسلام ناب محمدی .

3- مبارزه با ظلم و استبداد و تبعیض .

4- مبارزه با بدعت ها و تحریف های دینی و فرهنگی .

5- مبارزه با باطل گرایی، فساد خواهی، فزون طلبی و تجمل گرایی در جامعه .

آسیب شناسی اصلاح طلبی و احیاگرایی

تجارب تاریخی اسلامی - شیعی و تاریخ نهضت های اصلاح طلبانه و احیا گرایانه در طول تاریخ فرهنگی و سیاسی اسلام و در جهان غرب پس از قرون وسطی یا رنسانس و در ایران از دوره مشروطه به این سو، نشانگر آن است که نهضت های اصلاحی نیز دچار آفات و آسیبهای نظری، معرفتی، عملی و عینی خواهند شد و بر ارباب معرفت و عالمان و روشنفکران دینی و انقلابی است که به آسیب شناسی و آفت شناسی بپردازند . چه این که به تعبیر استاد شهید مطهری چه نهضت های اصلاحی که در آغاز و پیدایش اصلاحی بودند ولی در استمرار و تداوم دچار انحراف گشته و به ضد خویش، یعنی افساد تبدیل شده اند (21) یا نهضت های اصلاحی که از روش جامع و درست استفاده نکرده اند و به بار ننشسته، دستاویز سیاست ورزان قرار گرفته اند . پس در دوران ما نیز باید آسیب ها و آفات و موانع اصلاحات و احیای فرهنگی واجتماعی را بشناسیم که ما به برخی از آنها در این مختصر اشاره خواهیم داشت:

الف) آسیب شناسی معرفتی و نظری:

1- عدم تبیین و تحلیل مبانی و مؤلفه ها و هدف های اصلاح و احیا;

2- نفوذ و رسوخ اندیشه های انحرافی و التقاطی یا بیگانه;

3- تحریف تفکر اصیل دینی و ارزشی و انقلابی در حوزه های اصلاح و احیا;

4- خلط اصول و فروع در حوزه معرفت و عمل;

5- عوام زدگی عالمان، نخبگان و روشن فکران;

6- عدم زمان آگاهی و زمینه شناسی;

7- ابهام طرح های اصلاحی;

8- تحجرگرایی، جمودزدگی، واپسگرایی و قشری گری;

9- التقاطمحوری و زمان زدگی و انحراف عقیدتی;

10- عدم خردگرایی و عدم اهتمام به عدالت محوری در اصلاحات .

ب) آسیب ها و آفات عملی و اجتماعی:

1- ناتمام گذاشتن اصلاحات;

2- رخنه فرصت طلبان;

3- افراط و تفریط عملی در جریان اصلاح طلبی;

4- شکاف نسل های انقلابی در جامعه;

5- عدم کنترل و تعدیل اصلاحات;

6- خشونت گرایی افراطی;

7- تسامح و تساهل افراطی;

8- شتاب زدگی و عدم تدریج و تعقل در اصلاحات;

9- دامن زدن به اختلاف و تفرقه های حزبی و جناحی;

10- عمل زدگی و یک بعدی شدن .

پی نوشت ها:

1) دکتری عرفان، استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد کرج، مدیر گروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، محقق و نویسنده .

2) شهید مرتضی، مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 7 .

3) سخنرانی مقام معظم رهبری، 28/1/79 .

4) هود/88 .

5) نساء/114 .

6) الراغب الاصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالفکر، 1392، ص 292 .

7) بقره/12- 11 .

8) هود/88 .

9) علی اصغر، حکمت، تاریخ نهضت های دینی - سیاسی معاصر، انتشارات بهبهانی، تهران، صص 2- 1 .

10) نهج البلاغه، نامه 53 .

11) علامه مجلسی، تحف العقول، ص 172 .

12) مقام معظم رهبری، سخنرانی مورخ 28/1/79 .

13) شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 17، صص 108 و 188 .

14) مقتل الحسین مقرم، ص 156 .

15) فرهنگ جامع امام حسین علیه السلام، نشر معروف، چاپ اول، ص 356 .

16) بحار الانوار، ج 44، صص 18 و 381 .

17) ارشاد مفید، ص 204 و فرهنگ جامع امام حسین علیه السلام، نشر معروف، چاپ اول، ص 352 .

18) سیدبن طاوس، اللهوف، ص 11 .

19) علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 44، ص 381 .

20) سید بن طاووس، پیشین، ص 47 .

21) شهید مطهری، نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 11 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر