خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین اعوذبالله من الشیطان الرجیم.
و نفس و ماسویها ، فالهمها فجورها و تقویها ، قد افلح من زکیهاوقد خاب من دسیهااوصیکم عبادالله بتقوی الله واتباع امره ونهیه طبق روال خطبه های گذشته، خطبه اول در ادامه بحث اخلاقی است، از بحث اعتدال در خلقیات عبور کردیم و امروز فصل جدیدی را درباره اخلاق آغاز می کنیم که در محور آیات قرآن است و از قدیم از آنروز که مشکل علم اخلاق بصورت مدون در اختیار بشر است، معمولا دانشها و روشهای بشری را به دو گروه تقسیم کردند، حکمت عملی و حکمت نظری.
سالها این محور برای تاریخ علم وشناخت موضوعات علم حاکم بوده و هنوز هم در بسیاری از مراکز علمی با همین محور تقسیم بندی می شود، حکمت نظری بیشتر مباحث فلسفی که در بحث الهیات، طبیعیات، فلکیات و ریاضیات شعبه های مختلف بحث های فلسفی راداشت.
حکمت علمی دارای سه شاخه مهم است، یکی اخلاق، دیگری تدبیر منزل، سوم تدبیر سیاست جامعه که امروز اکثر علوم اسلامی در همین محدوده است.
ما الان در بخشهای تدبیر منزل و سیاست جامعه و بسیاری از رشته های علوم انسانی که در دانشگاهها و حوزه های علمیه بحث می شود وارد نخواهیم شد این بخش اول را که اخلاق است محور قرار می دهیم و آنرا هم از دید و محور قرآن مطرح می کنم البته دارای حواشی می باشد.
در حکمت نظری، محور، فکر و دانش است اما در حکمت عملی بیشتر به عمل و شهود، مشاهده و عرفان توجه می شود و در حکمت عملی در فصل اخلاق پایه های نسبتا محکمی در متون اخلاقی ریخته شده که کمتر آسیب دیده البته با علم روانشناسی که امروز بسیار وسیع است و شاخه های فراوانی دارد مسائل جدی در بحثهای اخلاقی هم پیش آمده اما تفاوت اساسی بین روانشناسی و علم اخلاق وجود دارد.
در علم اخلاق توجه به مسائل ارزشی است ولی روانشناسی بیشتر به واقعیات و حقیقت های روان می پردازد بدون آنکه توجهی به بعد ارزشی داشته باشد ولی در هر حال مسائل فراوانی از روانشناسی و علم اخلاق مشترک هستند که بحث را از شیوه های قدیمی جدا می سازد.
علم اخلاق در تعلیمات گذشته سه مرحله و حالت متصل به هم ضروری بود تا انسان بتواند بطرف هدف علم اخلاق حرکت نماید مرحله اول تخلیه، دوم تجلیه و سوم تخلیه است هر سه کلمه عربی است و هماهنگ از لحاظ لفظی وزنی آمده است، تحلیه یعنی اینکه انسان خود را از رذائل اخلاقی و صفات مذموم خالی کند این یکی از بخشهای مهم حرکت اخلاقی انسان است و تجلیه یعنی انسان با عمل خوب خودش را به جای صفات و رذائلی که از خودش دور می کند غنی تر سازد و جلی دهد و مرحله عالی تحلیه است که از حولی و زیور گرفته شده که انسان خودش را باصفات بسیار حسنه آرایش دهد که در علم اخلاق مرحله مکارم اخلاق بوده و اخلاق معمولی نیست چون در علم اخلاق دو ایستگاه مهم است.
عامه مردم در حد حسن خلق اکتفا می کنند اما انسانهای برجسته و خود ساخته به وادی مکارم اخلاقی می رسند که به قول امروزیها اخلاق فعال در مقابل اخلاق کسانی است شاید این دو چیز قابل تطبیق باشد اما تحلیه که زینت بخشی وجود انسان است و انسان را با صفات ربوبی نزدیک می کند حالت عالی است که نمونه هائی از مکارم اخلاق در آن پدید می آید.
در ادامه بحث این موضوع را شکافته تر خواهیم گفت.
این سه حالت جزو ضروریات داشتن اخلاق حسنه ومناسب قرآنی است که ما باید در وجود خودمان داشته باشیم و همانطور که اشاره کردم موضوع علم اخلاق انسان بوده و جزو اصیل ترین علوم انسانی است که رسالت آن ساختن انسان می باشد.
در علم اخلاق از کجا شروع و به کجا باید برسیم شاید پایه های اخلاق و ریشه های اخلاق خوب و تعالی دهنده انسان در فطرت انسان و آفرینش الهی تعبیه شده باشد که عمده آن بدینصورت است.
لذا ما دوگونه صفات اخلاقی داریم، صفات اخلاقی فطری که خداوند در ما قرار داده و دیگری صفات اخلاقی که باید در عمل کسب کنیم و دستاورد خودمان باشد که اکتسابی نام گرفته است.
جدا کردن مرز این دو هم آسان نیست چون همین که ما می گوئیم اکتسابی همه نقاط ضعف و هم نقاط مثبت آن در فطرت ما ریشه دارند این آیه قرآنی که اول خطبه تلاوت شد بسیار خوب موضوع را مطرح می سازد و از همه سخنان من، این آیات کوچک مطلب بهتر را بیان می کند.
و نفس ما سوها ، فالهمها فجورها و تقویها ، قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها.
چهار آیه از سوره شمس که آیه اول آن قسم است خداوند در سوره شمس یازده قسم خورده که دهمین، یازدهمین در این آیه است که قسم به نفس انسانی وخالق نفس انسانی و نفس ما سویها این آیه دارای دو قسم است حالا نفس چیست؟ بحث تفصیلی جدی دارد که من در این بحث وارد نمی شوم بعضی ها گفته اند نفس روح انسان و بعضی ها دیگر نقل می کنند که ترکیبی از روح و جسم است که نظر خود من نیز این است که ترکیبی از روح و جسم انسان است و این آیه هم به هر دو توجه دارد.
انسان مجموعه روح و جسم است، جوهر روحی و جسمی انسان این موجود مقدسی است که خداوند به او قسم خورده بعد از او هم به خودش قسم خورده کسی که این موجود شریف، عزیز و عجیب و احسن المخلوقین را آفریده است بعد از یازده قسم خداوند مسئله را بدینگونه مطرح می کند و می فرماید این نفس و این موجود عجیب که ساخته شده «فالهمها فجورها و تقویها» خالق این نفس در درون این نفس فجور و تقوی را به خود او الهام کرده است یعنی این موجود بافطرت خودش مجموعه ای از برداشتها نقاط ضعف و نقاط قوت و راه درست و غلط، سرمایه حرکت به سوی تعالی یا تنزل را داراست.
این که خداوند چگونه الهام کرده از بحث های تفصیلی است که خیلی در این خطبه لازم نیست تا وارد بحث های عملی شویم فقط همین جمله رامی گویم که معنای الهام از نظر مفسران قرآن با وحی یک تفاوتی دارد چندتفاوت را بیان می کنم یکی اینکه در مورد وحی به کسی که وحی می شود می داند که این اطلاع از کجا آمده اما در مورد الهام ممکن است نداند منشا اطلاع از کجاست اما مطلع می شود.
انسان موقعی می بیند که یک چیزی را توجه می کند و خودش هم نمی فهمد که چطور به این نکته توجه کرده است این شاید تعبیر خوبش همین الهام باشد ولی در این مورد خداوند می فرماید ما به نفس انسانی «تقوی و فجور» آلودگیها و پاکیزگیها در فطرتش بصورت الهام گذاشت شبیه آیه دیگری است که می فرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا و هدیناه النجدین » این مضمون در قرآن متواتر است و در بسیاری از آیات قرآن به چشم می خورد که خداوند به ما راهنمایی فطری و الهامی کرده که در وجود خودمان یا استعداد و مقداری هم فعلیت آشنایی به خیر و شر و سعادت و شقاوت خودمان داریم.
حالا ما با این سرمایه ای که خداوند در وجودمان قرارداده باید در مسیری که هدف آفرینش بوده حرکت کنیم و شاید همه آفرینش زمینی و اطراف آن و شاید آفرینش خود انسان اگر اغراق نکنیم آفرینش خود انسان هدفدار بوده است و هدفش این بود که انسان بطرف خدا حرکت کند و تعالی و تکاملش او را به صفات الهی و ربوبی با این سرمایه نزدیک کند.
منتهی واقعیت چه می شود، واقعیت این دو آیه بعدی است خداوند با این هدف ما را با این الهام مسلح کرده اما انسانها اینجا دو دسته می شوند «قد افلح من زکیها» کسیکه این فطرت را رشد بدهد در جهت کمال پیروز و موفق است یعنی آن هدف را پیدا کرده است ولی کسی که آلوده کند و این فطرت را از بین ببرد شکست خورده وسرمایه اش را از دست داده است.
تعبیرات قرآن اینجا جالب است «قدافلح » فلاح یعنی رستگاری موفقیت مطلق «قد افلح من زکیها» تزکیه هم به معنای رشد و هم به معنای پاکیزگی است که در این آیه مراد است یعنی هم نفس را پاکیزه کند و هم نفس خود را رشد دهد و آن سرمایه فطری که خداوند به او عطا کرده است.
«وقد خاب من دسها» کسی که این فطرت پاک را آلوده ومدفون کند شکست خورده «خاب » یعنی «خسر» خسران می بیند درست تعبیر «شکست » که در فارسی بکار می بریم یعنی ناموفق بودن «دسها» به معنی زیر خاک کردن است در مورد آنهایی که بچه هایشان را زنده به گور می کردند در قرآن همین تعبیر وجود دارد.
حالا اینجا معنایش نسبت به فطرتی که قران می گوید کسیکه فطرتش را «دسها» کند این شکست خورده شاید به معنای این که غبارهای ظلم، فسق، فجور و تباهی آلوده کند و یا شاید معنایش این است که به کلی از این ارزش را از بین ببرد وقتی که از بین رفت مثل کسی است که زیر خاک مدفون شده به هرحال منظور این است که سرمایه الهی را از دست بدهد و اگر کسی این کار را بکند شکست خورده است.
این چند آیه قرآن برای ما یک کتاب ویک راه در انسان شناسی و راه انسان تبیین می کند که خلاصه بحث های اخلاقی در همین دو سه آیه دیده می شود بقیه مسائل را برای شیوه ها، شناختها و راهکارها در علم اخلاق باز کردند چگونه باید حرکت بکنیم که اینجا دوباره یک نکته روانشناسی دیگری، انسان شناسی دیگری را باید مطرح کنیم و آن اینکه محور این حرکت ما اختیار است یعنی انسان مختار آفریده شده مجبور نیستیم در فطرت ما این اجبار وجود ندارد که ما را به طرف خداوند پیش ببرد همانگونه که یک دانه گیاه، درخت، نطفه یک حیوان وقتی که حرکت نموی را شروع کرده و بطور طبیعی به محل ماموریتش می رود و تکامل می کند نفس انسان اینگونه نبوده و انسان باید با اختیار حرکت کند ما یک حرکات تکاملی جسمی داریم که اینها طبیعی است اگر ما هم دخالت نکنیم رشد کرده، بزرگ می شویم، استخوانهایمان، رگها، اعصاب، قلب و مغز براثر رشد طبیعی بزرگ می شود.
اما جوهر انسانی و نفسی که خداوند به آن قسم خورده اینگونه نیست در آن اختیار وجود دارد و باید انتخاب کنیم ما از طرف خداوند هدایت شدیم تا راه کمال اختیار کنیم ولی می توانیم راه سقوط، تنزل و دوری از خدا راهم اختیار کنیم که دو راهی همین جاست که انسان یا بطرف سعادت مطلق حرکت می کند و یا بطرف درکات و جهنم و آتش می رود.
امیدواریم انسانها ارزش این سرمایه الهی را بدانند خیلی این مهم است تعبیری که در آیه معروف سوره عصر داریم «والعصر ، ان الانسان لفی خسر» قسم به روزگار، قسم به زمانه که انسان را اگر به حالت خودش رها شود ممکن است دائما در حالت خسران باشد این حالت از دست دادن سرمایه است.
یکی از علما می گفت که می خواستیم یک تعبیری خوبی برای خسران و این آیه بیابیم که با یک دستفروشی که با استفاده از گاری در خیابانها یخ به مردم می فروخت مواجه شدیم که در تعریف سرمایه وضع خودش به مردم می گفت:بیائید این سرمایه ها را بخرید سرمایه ای که در حالت خسر است و دائما در حالت از دست رفتن است.
قطعه یخ است که لحظه به لحظه آب می شود و از بین می رود.
مگر ما چقدر عمر داریم این سرمایه فطری که توضیح دادم این را در مثلا 75 سال ضرب کنید هر لحظه ای که می گذرد یک بخشی از این سرمایه از بین می رود مثل قالب یخی است که در حال آب شدن است سرمایه ماندنی نیست اگر برخوردمان با معیارهای درست و راهنمایی قرآن باشد این سرمایه ای که آب می شود و می ریزد مبدل به سرمایه جاودان و ماندنی و آب نشدنی خواهد شد.
در پایان عمر یک فضای عظیمی از برکات الهی را در اختیار داریم ولی اگر بی توجهی کرده و غفلت کنیم و نعوذبالله برعکس عمل کنیم سرمایه از بین می رود و شما یک یخ فروشی را برای خودتان در زندگی مجسم کنید ببینید که چقدر انسان همینطور غیرعادی و غیرمعمولی سرمایه بزرگی را که در اختیار دارد با فرصتی که ما از 15 سالگی تا نهایت 65 یا 75 سالگی که این مقدار را برای رشد و نمو این سرمایه در اختیار داریم را تمام می کند اینجا اراده، تصمیم و انتخاب می خواهد.
توضیحاتی که درباره این آیات ارائه کردم بحث خیلی روشن است با «قد افلح من زکیها» این سرمایه را خودت باید رشد دهید و اگر نکنید خسران است و اینگونه نیست که اگر انجام ندادید هیچی نباشد به فسق و فجور مبتلا نشویم اما سرمایه مان را از دست داده ایم و لذا ما مهم ترین کارمان این است که با شیوه های درست و با همین محورهای اخلاقی که بسیار با ارزش است و در اختیار ماست ما نسل و وجود خودمان را به طرف خداوند تکامل دهیم و حرکت کنیم و هر روز که می گذرد یک گام به سوی خداوند نزدیک شویم، خوب فضائل اخلاقیات فکری خیلی فراوان است مثلا عدالت خواهی، خداجوئی، کمال جوئی، مساوات، آزادیخواهی و خیلی چیزهای دیگر که اینها جز چیزهایی است که در وجودمان هست وضد اینها هم از خود اینها می تواند دربیاید، اکثر فضائل اخلاقی که در کتب اخلاقی نوشته اند، صبر، توکل، استقامت و خیلی چیزهایی که شما جزو اصول مسلم فروع اخلاقی می دانید اینها یا کلا اکتسابی است یا ریشه هایی در وجودمان دارد و ما باید اینها را تقویت کنیم و به صورت صفت اخلاقی در وجودمان بوجود بیاوریم و هیچ وقت هم نباید قانع باشیم که فکر کنیم که الحمدلله ما یک استانداردی از اخلاقیات را داریم، هیچ وقت این راه تمام نمی شود، چون راه به سوی خداست و بی پایان است گفتم در تعریف ما نقطه عالی آن همان مکارم اخلاق است، یک حدی از اخلاق، حد متوازنی است که انسانهای معمولی که بد نباشند دارند اما برای انسان این کافی نیست وشایسته نیست که اینجا ما توقف کنیم.
یکی از فلاسفه و سیاستمداران عاقل غربی که در تقسیم بندی خودش اخلاق را به دو جور تقسیم می کند، تقسیمی دارد که می گوید اخلاق ساکن واخلاق متحرک، بد تقسیمی هم نیست، غربی ها الان بیشتر روی این محور در توجیهات اخلاقیشان حرکت می کنند، ما هم این تعبیر را به صورت دیگری داریم، اخلاق فعال یا اخلاق انفعالی، اخلاقی که با مقتضیات و فطرت مان در وجودمان هست با شرایط اجتماعی در ما خلق می شود ولی اخلاقی که یک حالت تعالی انسانی است، انسان پیشرفته و انسان تکامل یافته و عارف می تواند در وجودش داشته باشد ما از این اخلاق مکارم اخلاق نام می بریم، از نمونه های مکارم اخلاقی بعضی از آیات قران است که کسانیکه حالت ایثار دارند و با نیاز خودشان به دیگران هم توجه می کنند اینها یک نوع از مکارم اخلاق است و یا مرتب با کارهای خوب آلودگی ها وپلشتی ها را از وجود خودشان دور می کنند که همین اخلاق فعال است، در محاوره و مکالمه و برخورد ومباحثه این هم اخلاق فعالی است و هم از مکارم اخلاق محاوره است آن تعبیر حضرت رسول که فرمود من فقط مامورم که مکارم اخلاق را تکمیل کنم در جامعه نه اینکه ماموریت های دیگر پیامبر ندارد، اهمیت این بخش ماموریت پیغمبر است که رسالت پیغمبر، این گلی که می خواهد از این درخت مقدس بچینند این مکارم اخلاق است و ما واقعا از جامعه مان در حکومت اسلامی، نظام اسلامی، در مکتب اهل بیت باید انتظار داشته باشیم که این نمونه هایی که برای ما الگوهایش را خود آنها تقسیم کرده اند زیاد ببینیم که الحمدلله کم نیست، ما از آنها و بزرگان وپیرمردها و همه بخش های جامعه مان نمونه های بسیار با ارزشی را می بینیم، در همین نمونه های مکارم اخلاق که عرض کردم ولی با چند گل بهار نمی شود و انتظار این است که جامعه اسلامی یک جامعه ای باشد که حاکمیت اخلاق حسنه ومکارم اخلاق در آن دیده شود البته این یک بحث فشرده ای بود و من بسیاری از نکات مهم علم اخلاق را مطرح کردم، در خطبه های آینده خواهید دید که وارد اصول می شویم و یک مقدار پیاده تر و موردی تر و کارهای عملی و اجرایی که در اخلاق الان در کتب اخلاق هست آنها را باز خواهیم کرد.
پروردگارا به مقدرانت و مقدساتت قسمت می دهیم که ما را از شاگردان خوب مکتب اخلاق قرآنت به حساب بیاور و به ما توفیق بده که این معارف و ارزش هایی که قران برای ما آورده از آنها استفاده کنیم.
پروردگارا ارواح پاک شهدا را از ما راضی بفرما و ما را قدردان مجاهدت ها و ایثار آنها بفرما.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله وعلی علی امیرالمؤمنین وعلی الصدیقه الطاهره وسبطی الرحمه وعلی بن الحسین ومحمدبن علی وجعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد والحسن بن علی والخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادالله بتقوی الله فانه من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب.
در رابطه با مناسبتهای هفته چند موضوع را مختصر عرض می کنیم اولین موضوع مساله انتخابات است که باید از این مردم خوب مان قدردانی کنیم برای اینکه برای بیست ویکمین بار با این وسعت پای صندوقهای رای حاضر شدند و علاقه خودشان و وفای خودشان را به انقلاب و رهبرشان و راه امام شان ابراز کردند، نزدیک 27 میلیون انسان پای صندوقها آمد که در مقایسه با انتخابات چهار سال پیش حتی با توجه به رشد جمعیت که در این چهار سال، چون یک سال سن انتخابات بالا رفته بود، سه سال آنرا حساب کنیم اگر از چهار سال پیش بهتر نباشد بدتر نیست، یعنی نشانی از ادامه رشد فکری و آمادگی مردم برای توجه به سرنوشت خودشان وانقلابشان است، از دست اندرکاران این کار بزرگ شورای نگهبان، وزارت کشور و نیروی انتظامی ومردمی که به مقدار زیادی در این کارها زحمت می کشند باید صمیمانه قدردانی کنیم و می بینید که بااین وسعت و با این رقابت و با این تحریکاتی که از جاهای مختلف داشتیم انتخابات سالم و با امنیتی برگزار شده، این نشان خوبی است از سطح شعور و آگاهی مردم ما در مورد خود بنده هم باید تشکر کنم از کسانیکه باز اعتماد کردند و به من رای دادند، و هم چنین احترام می گذارم به همه آن کسانی که نخواستند به من رای بدهند و تشخیص شان این بود که به افراد دیگری رای بدهند که این هم برای ما هم محترم است و باید به آثار این انتخابات مردم احترام کامل بگذاریم که خواهیم گذاشت و انتظارمان هم از همه کسانیکه انتخاب شدند این است که از این موقعیتی که انقلاب ومردم به آنها داده خوب بهره برداری کنند در جهت وفاق ملی، در جهت ایجاد هماهنگی بین قوای سه گانه، دولت و مجلس وقوه قضائیه و سایر نهادها و در سایه رهبر عزیز انقلاب حرکت انقلاب را شتاب دهیم و تحکیم کنیم و تعمیق کنیم و به مسائل اصلی و نیاز جامعه بپردازیم، کمبودها را رفع کنیم، بحث هایی که به طور معمول در موقع انتخابات برای تبلیغات در همه جای دنیا از جمله در ایران هست مناسب همان زمان است، اینها را برای بعد از انتخابات دیگر تکرار نکنیم که نیروها به جان هم نیفتند بجای صرف نیروها در جهت تخریب یکدیگر برای تقویت همدلی و همکاری ما زحمت بکشیم و کار کنیم که انشاالله مثل گذشته در بعد از انتخابات ها همیشه همین حالت پیش آمده این بار هم اینطور بشود انشاالله آنهائیکه به میدان آمدند و خودشان را عرضه کردند و رای نیاوردند آنها هم نگران نباشند و برای خدمت کردن به خدا و انقلاب و اسلام و مردم میدان منحصر به مجلس نیست در خیلی جاهای دیگر می شود خدمت کرد که انشاالله از همه نیروها استفاده شود و حرکت خدمتی را ما بیشتر شاهد باشیم.
مناسبت دومی که کمی اشاره می کنم یاد شهدایی است که در اول اسفند سال 64 از دست ما گرفته شدند، جمعی از بهترین یاران انقلاب برای مسافرت به خوزستان و رفتن به پشت جبهه ها و دیدن رزمندگان، عازم اهواز بودند که رژیم عراق طبق روالی که داشت که مقررات جنگ را رعایت نمی کرد هواپیمای مسافربری را با موشک هدف گرفت و هواپیمایشان در خوزستان سقوط کرد و بیش از 45 نفر از بهترین یاران انقلاب و امام شهید شدند که در بین آنها شهید محلاتی از برجستگی بیشتری برخوردار است، ما 8 نفر از نمایندگان بسیار دلسوز و متعهد و انقلابی مجلس را در آن فاجعه از دست دادیم، جمعی از قضات و شخصیت های دیگر، روحانی و غیر روحانی که حقیقتا این یک فاجعه بود و نشانی از سبوعیت دشمن ما بود و چون جمع زیادی از اینها روحانی بودند ما آنروز را به نام روحانیت و جنگ و دفاع مقدس نام گذاشتیم که بعدا خیلی تکرار نشد ولی باید یاد شهدا را در هر مقطعی ما زنده نگاه داریم و مواظبت کنیم.
مساله دیگری که به مناسبت این هفته مربوط نمی شود و مربوط است به هفته های قبل است اما چون من در این مدت به خاطر محدودیت های تبلیغات انتخابات حرف نزدم آن را می خواهم عرض کنم حضور بسیار پرشکوه و معنادار شما مردم در مراسم 22 بهمن بود و در دهه فجر امسال ملت ما بخوبی نشان داد که وفادار و صمیمی و عاشق انقلابش است و علی رغم آن همه سم پاشی و شیطنتی که می شود برای دلسرد کردن مردم، مردم ارزش آن دستاورد بیست و یک سال قبل خودشان را فراموش نخواهند کرد و مثل جانشان از آن حفاظت می کنند که باید از این مردم خاضعانه از هوشیاریشان و حضور در صحنه قدردانی کنیم ودیگر اینکه باز به همان دوران مربوط می شود کارهای فراوان عمرانی بود که دولت اعلام کرد، اعلام کردند حدود 6 هزار طرح را در ایام دهه فجر افتتاح کردند.
در شهرها وروستاها که خیلی از آنها مربوط به نقاط محروم در روستاها بود که متصدی آن هم دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری است.
انصافا امیدوارکننده بود این مقدار طرح که درباره دو نمونه آن می خواهم حرف بزنم به خاطر اینکه طرحها خیلی مهم است و فضای انتخاباتی نگذاشت مردم ما با آنها خوب آشنا شوند و حق آن طرحها ادا نشد.
یکی همین متروی تهران بود، خوب خیلی ساده از آن گذشتیم، یک کار خیلی مهمی و انجامش هم خیلی شیوه مهمی دارد تاریخ مهمی هم دارد فکر می کنم که چند دقیقه ای از این تریبون عام بگویم که چه گذشته است می دانید که قبل از انقلاب فرانسوی ها آمدند طراحی متروی تهران را کردند و شروع به اجرا هم کردند و سه کیلومتر هم از خیابان میرداماد تا حدود مصلی تهران تونل حفاری کردند، بعد از پیروزی انقلاب یک دفعه این نیروهای تند و بیشتر چپ و مارکسیست ها، حزب توده و اینها آمدند و گفتند اصلا مترو برای ایران ضرورت ندارد، مترو مسخره است، کشوری که روستاهایش اینگونه است، شهرش اینگونه است و نیازهای اولیه در آن نیست، در تهران مترو ساختن لوکس بازی است.
در دولت موقت رسما تعطیل شد و امکانات کارگاهی هم جمع شد.چندسال گذشت معمول شد اشتباه کردند تعطیل کردند.
تهران آثار مشکلات ترافیک و آلودگی هوا خودش را نشان داد با آنکه زمان جنگ بود و تهران هم رونقی نداشت ولی اشکالات پیدا شد.
نمایندگان تهران جمع شدند ما در مجلس بودیم بررسی گردید دیدیم اشتباه شده باید این طرح را احیا کنیم آنموقع دولت هم موافق نبود.
من خودم رفتم در جلسه دولت یک بحث طولانی دو سه ساعته ای با وزرا کردیم مخالفین حرفهایشان را گفتند ما هم حرفهایمان را گفتیم خوشبختانه دولت تصویب کرد طرح مترو دوباره اجرا شود.
منتهی دولت امکانی نداشت جنگ بود و نیازها بگونه ای بود که نمی شد به مترو بودجه ای بدهد آنهم به تهران مجلس هم هیچوقت حاضر نبود به تهرانی ها چیزی بدهد خوب معلوم است تهرانی ها ثروتمندتر از شهرهای دیگر هستند.
خوب خودشان باید بسازند. رفتیم دنبال اعتبارات بانکی و جاهای دیگر بتدریج باید از بانکها باید تشکر کنیم که در این طرح دراز مدت خوب سرمایه گذاری کردند و شریک شدند.
خرج ساختمان را به تدریج دادند.
نکته بسیار بسیار مهم این است که طرحی که قرار بود صددرصد بدست خارجی ها انجام شود صددرصد ساختمان آن بدست بچه های ایرانی ساخته شد.
و این خیلی با ارزش است. شماها از روی زمین می شنیدید و خبر از زیرزمین نداشتید حالا می بینید.این طرح بودجه دولتی هم نداشته است فقط اعتباراتی از بانکها گرفته یا درآمدهای محدودی داشته است.
حتی بودجه ارزی هم نداشته است در اصفهان پالایشگاه اصفهان که در زمان دولت قبل ساخته شده بود مخازن مناسبی برای مازوت نداشت مازوت ها داخل گودالهایی اطراف پالایشگاه می ریختند.
محیط زیست را خراب کرده بود گاهی یکی از آنها آتش می گرفت و دود بالای سر منطقه را فرا می گرفت و اگر باران می آمد باران سیاه می آمد و یک بار هم در تهران شما دیدید باران سیاه آمد بخاطر همین وضع که در پالایشگاه تهران اتفاق افتاد.
اجازه گرفتیم از امام که مترو آن مازوت های منجمد شده را بفروشد آمدند طراحی کرده و رقیق کردند و به بندرعباس بردند و از آنجا صادر کردند و نیازهای محدود ارزی خودشان را تامین کردند.
با این شرایط ادامه دادند و امروز شما حدود ده کیلومتر سوار مترو می شوید البته اگر امکانات بیشتر بود خط یک هم کاملا قابل بهره برداری است غیر از یک مشکلاتی که دارد از میرداماد تا بهشت زهرا این قسمت هم ایستگاهها ساخته شده و ریل گذاری آن صورت گرفته است و ساخته می شود کار خیلی بزرگ است و مهم اینست که غربی ها اگر این طرح را می ساختند فرعش و سودش حدود پنج میلیارد دلار باید پرداخت می کردیم و امروز کمتر از 800 میلیون دلار تجهیزات وارداتی را خریداری کردیم و در سایه این حرکت متروساز و واگن ساز شدیم و می توانیم یکی از کشورهایی باشیم که صنعت مترو را می تواند در دنیا با این وسعت اجرا کند و انشاالله مبارک باشد بر شما.
مساله دیگری هم که مثل مترو غریب برگزار شد در تبلیغات انتخابات، طرح نیشکر اهواز بود با اینکه رئیس جمهور رفتند و افتتاح کردند اما اولویت رسانه ها آن نبود آن طرح خیلی مهم است آن هم با مشکلاتی شبیه مترو درگیر بوده است من هنوز در مجلس بودم که در مجلس این طرح تصویب شد.
آنروز بررسی کردیم در چند مورد بطور مزمن به خارج وابسته هستیم یکی از آن موارد قند و شکر که هنوز هم وابسته ایم ما الان حدود 800 هزار تن قند و شکر وارد می کنیم با اینکه در اکثر رمینه های نیازهای مردم خودکفا هستیم.در محصولات دامی، نیازهای صنعتی و...
در سه زمینه هنوز هم وابسته ایم یکی شکر است و یکی روغن نباتی است.
در زمینه روغن نباتی طرح زیتون کاری بنام طرح طوبی مطرح است و دولت روی آن فعال است که امیدواریم به نتیجه برسد.
ما حداقل باید یک میلیون تن روغن خام از زیتون بگیریم چون آب در کشور ما آنجور نیست که دنبال بعضی محصولات زمینی باشیم.
اینجا می توانیم فعال باشیم.
یکی هم شکر است. از واردات شکر بی نیاز کند.
این طرح هم اعتبار دولتی ندارد و در بودجه های سالانه چیزی برای آن نمی گذارند.
بناست یک طرح اقتصادی باشد و اقتصادی هم هست.
رسالتش این است که دو میلیون تن محصول استراتژیک بدهد آنهم از کویرهای اهواز و آبی که به دریا می ریزد و شور می شود.
در هشتاد هزار هکتار زمین که باید هشتصد هزار تن شکر تولید کند و چهارصد هزار تن کاغذ تولید کند و مقدار زیادی خوراک دام و چیزهای دیگر.
آنجا نیازهای ریالی را بانکها و تامین اجتماعی شریک شد و کمی هم از عوارض شکر نیازهای ارزی از یک منبع سوخته شده استفاده شد و این جالبتر است در مورد کارخانجات یک طلبی داریم از کشور مصر که پیش از انقلاب در زمان شاه بخاطر باجی که می دادند یک باجی به اینها دادند و مصری ها هم بالا زده بودند و نمی دادند از کلوپ پاریس هم اجازه گرفته بودند بدهی هایشان را به این زودی نپردازند ما رفتیم این طلب را که با بهره اش حدود 150 میلیون دلار می شد تبدیل کردیم به همین کارخانه های شکر.
مصری ها را در آن شریک کردیم که در ساخت آن از طلبشان یک مقدارش هم در ایران ساخته شد پنج کارخانه را از این منبعی که مثل پولهایی که از سوریه طلبکار هستیم و نمی توانیم بگیریم و یا بتدریج یک چیزهایی می گیریم مصری ها با آن دوستی هم که نداشتند نمی دادند به ما.
سوری ها خوب دوست ما هستند و بخاطر مسائل فلسطین بخاطر اینکه در جبهه مقدم هستند این وام به آنها داده شده بود بهرحال این طرح به نتیجه رسید و اولین کارخانه آن به بهره برداری رسید انشاالله در مدت کوتاهی در آینده بسرعت طرحهای بعدی می آید آنروزی که شما هشتصد هزار تن شکر از آنجا بگیرید و مبالغ زیادی امکانات برای توسعه دام بگیرید و کاغذ به اندازه همه کشور از آنجا بگیرید توجه می کنید که چه طرح عظیمی است آنهم به دست فرزندان خودتان.
ما باید از این مدیرانمان، کارگران و تکنسین هایمان اینهایی که سالهای سال بدون هیچ اسمی از آنها، قدردانی کنیم تا بدانند مردم بفکر آنها هستند و زحماتشان را می فهمند و یکی از خواسته های بنده از رسانه ها این است که از اینگونه کارها به آسانی نگذرند و برای مردم توضیح دهند.این کار آنها را تقویت می کند و به آنها روحیه می دهد و هم دشمنان را مایوس می کند و می فهمند در ایران حرکت سازندگی ادامه دارد و مردم دارند کشورشان را می سازند و هم مدیران و مسئولان را تشویق می کنند و تشکر می کنیم از دولت که این برنامه های خوب را رها نکرده و ادامه می دهد.
و مساله آخر یک بحث سیاسی داخلی و بین المللی است که در مورد نتایج انتخابات عرض می کنم.
غربی ها و بخصوص امریکائیها و اسرائیل تفسیرهای نادرستی از انتخابات می کنند مثل برخی انتخاباتهای گذشته بگونه ای تفسیر می کنند که بعضی از آدمهایی که مسئول هم هستند با گستاخی می گویند در ایران انقلاب به پایان رسیده و دوران بعد از انقلاب شروع شده و من هم به آنها می گویم که اشتباهات گذشته را تکرار نکنید شما مردم ایران را نمی شناسید شما اسلام را نمی شناسید شما عشق مردم را به انقلابشان نمی دانید اینگونه مسائل در داخل کشور ما رقابت در درون یک خانواده است.
هیچ اهمیتی ندارد که در درون خانواده که یک رقابتی می شود در یک فامیل مسائلی جابجا شود یکی بالا برود یکی پائین بیاید یکی موفق شود یکی شکست بخورد اینها اصل حرکت را تهدید نمی کند البته کسانی هم هستند که خیلی هم زیاد نیستند که به انقلاب علاقه ای ندارند و از این صحنه ها سواستفاده می کنند آنها در ایران سرنوشت ساز نیستند شما اگر می خواهید روی ایران حساب کنید و اگر می خواهید واقعا با ایران همکاری کنید قطعا بدانید اگر از این نیشها به انقلاب بزنید اگر از این سمپاشی ها علیه اسلام بکنید و فکر کنید نظام اسلامی در ایران پشتوانه ندارد دوباره عقب گرد می کنید و چیزی گیرتان نخواهد آمد.
در میان وضع آمریکا از دیگران متفاوت است امریکا الان بسیار متناقض حرکت می کند با تعبیر بی ادبانه خودشان سیاست چماق و هویج را در پیش گرفته اند.
با یک زبان می گویند ما نتیجه انتخابات را مهم می دانیم و در ایران زمینه آماده شده که ما برگردیم با یک زبان هم تهدید می کنند.
این بدترین اخلاق سیاست و گفتگوی از راه دور بین المللی است همین دیروز در مجلس سنای آمریکا با اتفاق آرا قانونی تصویب کردند که به دولتشان تکلیف کردند هر دولتی به ایران کمک کند در تسلیح ایران و ساختن سلاح برای ایران مجازات و یا تحریم شود.
این علامت چیست. مثبت تفسیر می کنیم و زمینه همکاری می بینیم.
روال ما ثابت است از اول گفته ایم و امروز هم همه می گوئیم سیاستمان تشنج زدایی است و در مقابل آمریکا هم زانو خم نمی کنیم امریکا باید بپذیرد که اشتباه کرده در گذشته نسبت به ایران و باید اول حقوق ما را بدهد و حسن نیتش را اظهار و اثبات بکند تا بتواند با ایران حرف بزند این حرف بوده از سالها تا امروز.
بعد از این انتخابات هم همین است قبل از این انتخابات هم همین بود.
شما اینجور که رفتار می کنید در تفسیر همین قانون از یکی از سناتورها پرسیدند شما از این طرف می گوئید به ایران می خواهید نزدیک شوید این چه قانونی است گفته ما هنوز قبول نداریم این حس تشنج زدایی از سطح پائین به مقامات عالی ایران هم سرایت کرده باشد لذا این قانون را برای آنها می گذرانید.
خوب اینها اینقدر گستاخ هستند اینجور تفکیک می کنند بین نظام و چند نفر بیرون از نظام.
اینکه رفتار شایسته یک حکومت مقتدری در دنیا نیست.
بهرحال سیاست خارجی ایران و مسائلی که مربوط به مسائل انقلاب و اسلام و حاکمیت اسلام می شود آنچنان ثابت و پابرجاست که با این موج ها هیچوقت آسیب نخواهد دید.
اعوذبالله من الشیطان رجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم قل هوالله احد. الله الصمد لم یلد و لم یولدو لم یکن له کفوا احد.
و السلام علیکم و رحمة الله