ماهان شبکه ایرانیان

استانداران امیر مؤمنان (ع) در مصر (۴)

در شماره گذشته خواندیم که پس از برکناری «قیس بن سعد» از استانداری مصر، امیرمؤمنان علیه السلام «محمد بن ابی بکر» را که فردی شجاع، پارسا و وفادار به امام بود، به استانداری مصر منصوب کرد . اینک دنباله ماجرا:

برکناری ناخواسته «قیس بن سعد» از حکمرانی مصر و وفاداری پایدار او به امام علیه السلام

در شماره گذشته خواندیم که پس از برکناری «قیس بن سعد» از استانداری مصر، امیرمؤمنان علیه السلام «محمد بن ابی بکر» را که فردی شجاع، پارسا و وفادار به امام بود، به استانداری مصر منصوب کرد . اینک دنباله ماجرا:

پارسای سیاستمدار

گویا حضرت علی علیه السلام قصد داشته قبل از محمد بن ابی بکر «هاشم بن عتبة بن ابی وقاص » را به استانداری مصر انتخاب نماید، چنانکه از خطبه 67 نهج البلاغه بر می آید . حضرت در فرازی از این خطبه تصریح می فرمایند که اگر وی در آن سرزمین بود، عرصه را خالی نمی گذاشت . زیرا وقتی «محمد بن ابی بکر» در تنگنا قرار گرفت از مقابل شورشیان گریخت و چنین پنداشت که با گریز خود، جانش را نجات می دهد، اما او را دستگیر کرده و به قتل رسانیدند .

در بخش دیگری از این خطبه، حضرت تاکید می فرماید که «هاشم بن عتبه » به دشمنان فرصت نمی داد، یعنی به گونه ای رفتار نمی کرد که مهاجمان به قلمرو مزبور نفوذ یابند . «هاشم بن عتبه » معروف به «مرقال » است که چون همواره شتابان به جنگ می رفته این لقب را به او داده اند، حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین پرچم خویش را بدو سپرد و او با سرعت پیش می رفت تا آنکه به شهادت رسید . هاشم مرقال از شیعیان و یاران حضرت علی علیه السلام می باشد . (1)

باری با آن که نظر امام اعزام هاشم مرقال به مصر بوده، اما سرانجام با اصرار برخی یاران و اصحاب از جمله «عبدالله بن جعفر» ، امیر مؤمنان علیه السلام در رمضان سال 36 هجری طی حکمی «محمد بن ابی بکر» را جانشین «قیس بن سعد» در مصر نمود . مادر محمد «اسماء» دختر «عمیس بن نعمان » است که از پیشگامان مسلمانان می باشد . و شصت حدیث از پیامبر روایت کرده و گروه بسیاری از او حدیث نقل کرده اند (2) .

نسب و محیط پرورش اولیه محمد بن ابی بکر

«اسماء» نخست همسر «جعفر بن ابی طالب » بود و همراه او به حبشه رفت و در آنجا وضع حمل نمود و عبدالله را به دنیا آورد . چون جعفر در جنگ «موته » به شهادت رسید «ابوبکر» با «اسماء» ازدواج کرد و او محمد را به دنیا آورد . پس از درگذشت ابوبکر، علی علیه السلام، «اسماء» را تزویج نمود و بدین ترتیب محمد در مکتب امیرمؤمنان علیه السلام و زیر نظر او تربیت یافت . او از دوران کودکی با شیر آمیخته با دوستی اهل بیت علیهم السلام و تشیع تغذیه گردید و مربی خویش را حضرت علی علیه السلام می دانست و برای هیچکس فضائل آن حضرت را قائل نبود تا آنجا که مولای متقیان می فرماید:

«محمد پسر من از صلب «ابوبکر» است . کنیه او ابوالقاسم می باشد، زیرا فرزند فاضل و فقیه او، «قاسم » نام داشت که دخترش «ام فروه » به همسری امام محمد باقر علیه السلام برگزیده شد و از بطن او امام جعفر صادق علیه السلام متولد گردید . (3)

«محمد بن ابی بکر» از پارسایان و عابدان قریش به شمار می رفت که در سنین جوانی در راس معترضانی قرار گرفت که نهضتی را بر علیه عثمان ترتیب دادند و موفقیتهای چشمگیری به دست آوردند، سپس با حضرت علی علیه السلام بیعت کردند و مردم را به سوی بیت ولایت هدایت کرد و دست فرصت طلبانی چون «طلحه » و «زبیر» را از خلعت رهبری جامعه اسلامی کوتاه نمود» .

این اقداماتش از بینش صحیح سیاسی وتفکر اصلاح طلبانه او حکایت دارد، استعدادهای سرشارش توانست او را بدان رتبه از کارآیی و لیاقت برساند که حضرت علی علیه السلام او را در حل معضلات حکومت، مشاور خویش قرار داد و فرماندهی بخشی از لشگر خود را در جنگ جمل به وی سپرد و در سن 26 سالگی او را والی کشور پهناور و مهم مصر کرد .

این کارگزار برجسته از استوانه های حکومت علی علیه السلام به شمار می رفت و در میان اقران خود از جامعیتی بی مانند برخوردار بود; او دانش، پرهیزگاری، عبادت، بینش قوی، اطاعت خالصانه از حضرت علی علیه السلام، روحیه بالای انقلابی و اصلاح طلبی و نیز توان عالی مدیریت و تدبیر را در سنین جوانی در خویش جمع کرده و خود را به خصالی عالی آراسته بود . (4)

دستورالعملی درخشان

«ابراهیم ثقفی » می گوید: حضرت علی علیه السلام هنگامی که محمد بن ابی بکر را به مصر اعزام فرمود، نامه ای خطاب به مردم این سامان نوشت که در آن محمد را هم مورد خطاب خویش قرار داد . آن مکتوب چنین بود:

«به نام خداوند بخشنده مهربان . این میثاقی است که بنده خدا امیرمؤمنان برای محمد فرزند ابی بکر نوشته است . زمانی که او را کارگزار مصر کرد، او را به پرهیزگاری و پیروی از دستورات الهی در آشکار و نهان و ترس از خداوند در پنهان و حضور فرمان داد، او را دستور داد تا به نرمش با مسلمانان و خشونت با فاجران و عدالت با اهل ذمه و انصاف با مظلوم و شدت عمل با ظالم و عفو مردم و احسان به آنان در حد توان بپردازد . خداوند نیکوکاران را اجر داده و مجرمین را عذاب می کند، او را فرمان داد که مردم را به طاعت و اتحاد فرا بخواند زیرا در این کار برای آنان فرجام خوب و ثواب وافری است که نه اندازه اش را بدانند و نه آنکه عمقش را بشناسند، او را امر کرد که همچون گذشته خراج و مالیات جمع کند و از آن کم نکند و به آن اضافه ننماید . سپس آن را بین آنان که استحقاق دارند طبق آنچه قبلا توزیع می کرده اند، تقسیم نماید و از او خواست که با نرمش رفتار کند و در نشستن و نگاه کردن به آنان مراعات مساوات را بنماید و لازم است افراد ناشناس و خویشاوند، نزدش در اعطای حق و یا مطالبه حقوق یکسان باشند و به وی دستور داد که در بین مردم به حق حکم و قضاوت نماید و عدالت را احیا کند و از هواهای نفسانی پیروی نکند و در راه خداوند از ملامت اهل سرزنش بیمی به دل راه ندهد زیرا خداوند با کسانی است که پرهیزگاری کرده و پیروی از دستورات او را بر اطاعت از دیگران برتری داده اند . این نامه را منشی حضرت; «عبیدالله بن رافع » (غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله) در آغاز ماه رمضان سی و شش هجری نوشت . «محمد بن ابی بکر» پس از ورود به مصر و قرائت نامه حضرت علی علیه السلام از جای خویش برخاست و برای مردم مصر خطبه ای خواند و چنین گفت:

«ستایش اختصاص به خداوندی دارد که ما و شما را به راه راست هدایت کرد و در میان این همه اختلافات حق را به ما نشان داد و ما را در مسایلی که گروهی از آنها بی خبرند و چشم بصیرت ندارند، بینا گردانید .

ای مردم بدانید و متوجه باشید که امیرمؤمنان علیه السلام مرا کارگزار شما گردانید و تمامی امور شما را همانگونه که شنیدید، به من تفویض فرمود و مطالب فراوانی را به اینجانب توصیه نموده که آنها را نیز باید اجرا کنم . تا حدی که توان دارم به شما نیکی می کنم و در جهت خیر و سعادتتان خواهم کوشید و باید از خداوند توفیق خواست و به او امیدوار بود . من اکنون با توکل بر پروردگار متعال کارها را آغاز می نمایم شما اگر از اعمال و رفتار من راضی شدید و آنها را مورد رضایت خداوند دیدید و عدالت و تقوا را در امور مشاهده کردید، خدای را شکر گزار باشید که این گونه کارها صورت می گیرد و خداوند هادی و راهنمای ما می باشد . اگر در جایی خلاف مشاهده کردید و دیدید به حق عمل نمی شود، آن را به من تذکر دهید و رفع کاستی ها و نقصان ها را از من بخواهید . از این که نابسامانی ها را به اطلاع من برسانید، شادمان می شوم و شما هم لازم است این مسایل را در نظر داشته باشید . خداوند ما و شما را توفیق دهد و با عنایت خود به کارهای شایسته راهنمایی فرماید» .

سپس «محمد بن ابی بکر» نامه ای برای مولای متقیان نوشت و طی آن، از حضرت علی علیه السلام مسایل حلال و حرام را پرسید و از آن امام همام درخواست نمود تا سنن و احکام را برایش توضیح دهد و وی را موعظه نماید .

حضرت در جوابش نوشتند:

«نامه ات به من رسید، مقصودت را دریافتم و شادمان شدم که به چنین مسائلی اهمیت می دهی و می خواهی جامعه مسلمانان از امور مزبور باخبر شوند و به سوی رشد و صلاح بروند . تصور می نمایم کسی که تو را به این عمل خیر راهنمایی کرده برای نیت درستی بوده است . اینک من برای شما ابواب قضاء را فرستادم که جامعیت دارد، خداوند به ما نیرو عطا کند و ما را کفایت نماید» .

پس از استقرار محمد در مصر، حضرت علی علیه السلام طی مکتوبی که برای وی و مردمان این سامان نوشتند در آغاز محمد بن ابی بکر را در خصوص توجه به تقوی و روی آوردن به آخرت و اخلاص در نیت، موعظه نمودند و سپس خاطرنشان ساختند:

«ای محمد بدان که تو را در بهترین شهرها و ناحیه های حکومت خود ولایت داده ام، مردمان مصر بهترین لشگریان من هستند، هنگامی که سرپرستی آنجا را به شما واگذار کردم تو را شایسته چنین مقامی دیدم اکنون به خودت توجه کن و کاری نکن که به دینت زیان برساند و خودت را در معرض هلاکت قرار دهد و دنیا و آخرت را بر تو تباه سازد .

در نامه ای دیگر نیز حضرت علی علیه السلام مردمان این سامان را نصیحت و ارشاد فرمودند و تاکید کردند:

«ای مردم شما را به تقوی توصیه می کنم و از انجام اعمالی که از آنها مورد سؤال قرار خواهید گرفت، کوتاهی نکنید . شما در گرو اعمال خودتان هستید و روزی به آنها خواهید رسید .

در فرازی از این نامه نسبتا طولانی حضرت مصریان را خطاب قرار داده و فرموده اند:

«ای بندگان خدا بدانید اگر شما از پروردگارتان بترسید و به خاطر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حقوق اهل بیت علیهم السلام او را حفظ کنید خداوند را با بهترین روش عبادت کرده اید و با نیکوترین وجه ذکر او را انجام داده اید و به وجه احسن شکر خدای را به جای آورده اید . بالاترین صبر را پیشه کرده و با بهترین نوع جهاد به کوشش پرداخته اید . اگر چه ممکن است در آنجا (مصر) کسانی غیر از شما (مخالفان) باشند که نمازشان از شما طولانی تر باشد و یا بیشتر از شما روزه بگیرند اما چون شما پرهیزکارتر هستید و از خداوند بیشتر پروا دارید و دوستان آل محمد9 را نصیحت می کنید و والیان امر آل پیامبر را در کارها راهنمائی می کنید، از همگان خاشع ترید .

در جای دیگر امام به مردم توصیه می فرمایند:

«ای مردم مصر اگر به نیرو و قوت الهی توانایی پیدا کردید که افعالتان گفته هایتان را تصدیق کند و نهانتان با ظاهرتان یکی باشد و دلهایتان با زبانتان هماهنگی کند، پس همان کنید . خداوند ما و شما را در راه هدایت نگهداری کند و راه وسط را نشان دهد و در زندگی به اعتدال و میانه روی رهنمون نماید . ای مردم مصر از دعوت فرزند «هند» که به دروغ ادعاهایی دارد، دوری کنید و در این باره فکر نمائید و بدانید که امام هادی و پیشوای گمراه با هم مساوی نمی باشند، وصی پیامبر و دشمن او یکی نیستند . خداوند ما و شما را از کسانی قرار دهد که آنها را دوست می دارد و اعمالشان را می پذیرد و از کارهایشان رضایت دارد ... ای اهل مصر با یکدیگر نیکی کنید و از هم حمایت نمائید و به کمک هم بشتابید و از «محمد بن ابی بکر» حمایت کنید و او را یاری دهید و در فرمانبرداری او استوار باشید تا در کنار حوض پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (حوض کوثر) حضور یابید» .

در این نامه مفصل که حاوی نکات عمیق اعتقادی، اخلاقی و معرفتی می باشد، حضرت علی علیه السلام استاندار خود را نیز به نکاتی جالب و ارزنده اندرز می دهد .

«برای مردم و افرادی که نزد تو می آیند و در کارها با تو مشورت می کنند و راه صواب در زندگی را خواستارند، آنها را طبق خیر و سعادت راهنمائی کن، خود را برای مسلمانان دور و نزدیک اسوه و مقتدا قرار بده تا مردم در کارهای خود از تو پیروی کنند و راهت را پیش گیرند» .

«محمد بن ابی بکر» به این دستورات گرانبها می نگریست و به آنها عمل می کرد .

رهنمودهای امام به دست معاویه می افتد

هنگامی که لشگریان اموی به فرماندهی «عمر و عاص » به مصر یورش بردند و «محمد بن ابی بکر» را کشتند، فرزند «عاص » این نوشته های نورانی را جمع کرد و نزد «معاویه » فرستاد و معاویه هم آنها را مطالعه می کرد و به دقت مورد بررسی قرار می داد . آن مجموعه مفید و سازنده همچنان در خزانه بنی امیه بود تا آن که «عمر بن عبدالعزیز» به خلافت رسید و او به مردم اعلام کرد این نوشته ها از آن حضرت علی علیه السلام است، مردم در آن زمان حقیقت را دریافتند .

مورخان خاطرنشان ساخته اند وقتی به گوش مولای پرهیزکاران رسید که نصایح و اندرزهای او و راهنمایی هایش در خصوص موازین شرعی و احکام دینی در اختیار معاویه قرار گرفته و از آنها استفاده کرده، از این وضع اظهار تاسف کرد و فرمود چون محمد بن ابی بکر را به استانداری مصر گماشتم او برایم نوشت که می خواهم از احکام و مسایل دینی اطلاعاتی به دست آورم از این رو کتابی برایش نوشتم و در آن این گونه مسایل را توضیح دادم تا او آنها را در مصر بکار گیرد، او کشته شد و این نوشتار به دست نااهلان افتاد . (5)

ادامه دارد

پی نوشت:

1) الغارات، ص 156 .

2) اعلام النساء، عمر رضا کحاله، ج اول، ص 58 .

3) المعارف، ابن قتیبه، ص 76

4) حیات فردی و اجتماعی محمد بن ابی بکر، جواد سلیمانی، ص 21 .

5) این نامه مفصل که ما فرازهایی از آن را نقل کردیم در آثاری چون تحف العقول، نهج البلاغه، امالی شیخ مفید، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، بحارالانوار و نهج السعاده درج شده است . البته برخی از آنها خلاصه ای از آن را آورده اند اما ما از کتاب الغارات گزینش نموده ایم که پاره ای از مصادر مذکور سند خود را به آن منتهی نموده اند . 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان