غالباً برای انجام هر کاری همیشه عوامل موفقیت را در نظر میگیریم: انگیزه، عمل و هدف که جزء اول یعنی انگیزه، بحث این مقاله است در واقع یکی از علل چاقی، تغذیه نادرست و کاهش فعالیت بدنی است. گاهی وقتی با کسی درباره اضافه وزن و چاقی او صحبت میشود فوراً جمله ”من که چیزی نمیخورم“ را مطرح میکند، ولی گاهی هم شخصی که دچار عارضه چاقی یا اضافه وزن است حتماً پر خور نیست، بلکه میتوان به کم تحرک بودن وی اشاره داشت یا به عبارتی به اندازهای که از غذاها انرژی میگیرد انرژی را مصرف نمیکند، بنابراین چاق میشود. البته مسئله مهمتر این است که با افزایش سن، به طور طبیعی فعالیت بدنی کاهش مییابد و بیشتر مواقع شخص بدون توجه به این قضیه به دلیل تغییر ندادن عادتهای غذایی خود دچار چاقی یا اضافه وزن میشود، چرا که وقتی به سن 50 سالگی هم میرسد درست مثل 20 سالگی خود غذا میخورد و این مسئله باعث ایجاد عوارضی مثل چاقی میشود.
خود چاقی هم باعث عوارض متعددی از جمله: فشار خون بالا، دیابت، نقرس، اختلالات مفصلی و بیماریهای قلبی – عروقی میشود.
دلایل پرخوری چیست؟
فشارهای متعدد عصبی و پناه بردن به غذا:
بعضیها تحت تأثیر فشارهای روحی- روانی مدام و بدون توجه به این که آیا گرسنه هستند یا خیر به خوردن خوراکیهای مختلف روی میآورند و قبل یا بعد چه خورده و چه خواهند خورد را در نظر نمیگیرند شما فکر کنید با توجه به فشارهای گوناگون فعلی در این زندگیهای امروزی فردی که چنین حالتی پیدا کند کمکم حکم یک جاروبرقی را پیدا میکند و بدون توجه به نیاز بدن مدام هر چه جلو دستش باشد را میبلعد.
غذاهای خوشمزه و ارادهای نه چندان قوی:
با توجه به تنوع غذایی که امروزه وجود دارد و با توجه به خوشمزگی غذاها و خوراکیها و نوشیدنیها مثل انواع تنقلات، شکلاتها و آبمیوهها و دیگر خوراکیهای پر کالری باید برای نه گفتن به آنها تمرین کنیم. در واقع یکی از راههای تقویت اعتماد به نفس، تقویت انگیزه است. نه گفتن به کاری که دوست دارید ولی میدانیم که برایمان مضر است و به ضررمان تمام میشود یکی از مهمترین راههای تقویت اراده است.
عادتهای غلط:
بعضی از خانوادهها خوردن غذاهای پر چرب را یک عادت عادی و روزمره تلقی میکنند، این قبیل افراد اغلب خانوادگی چاقاند و گاهی ابراز میکنند ما خانوادگی استعداد چاقی داریم.
جواب یک چنین تصوراتی این است که شما خانوادگی عادتهای بد غذایی دارید! یکی دیگر از عادتهای بد غذایی تند تند غذا خوردن است. از زمانی که ما غذا را میبینیم یا به قول خودمان اشتها باز میشود به طور طبیعی 20 دقیقه بعد مغز به معده دستور سیری را میرساند، بارها پیش آمده که با وجود گرسنگی شدید در حین غذا خوردن مجبور میشوید برای چند دقیقه از غذا دست بکشید وقتی مجدداً غذا را شروع میکنید اغلب میگویید اگر از سر غذا بلند شوم، اشتهایم کور میشود. این بدان معنی است که 20 دقیقه شما تمام شده است. افرادی که تند تند غذا میخورند اغلب افراد چاق یا دارای اضافه وزن هستند. بنابراین عادت خوب، آهسته غذا خوردن است.
چند دقیقه تفکر راجع به نحوه غذا خوردن به شما میگوید شما جزء کدام گروه هستید؛ صحیح غذا میخورید یا سهل انگارانه بدون احساس گرسنگی و از روی عادت و بدون توجه به نیاز بدنتان؟!
چرا باید تغذیه صحیح داشته باشیم؟
هر چه در مورد دلایل ضرورت تغذیه صحیح بیشتر بدانیم در تقویت انگیزه مؤثرتر است.
بر آوردن نیازهای غذایی:
همان طور که میدانید برای رشد، فعالیت تفکر نیاز به کسب انرژی از غذاها داریم که خوردن میتواند یکی از دلایل تغذیه باشد.
کاهش عوامل خطر بیماریها:
با داشتن تغذیه صحیح از ابتلا به بیماریهای مزمن مثل دیابت و فشار خون بالا و ... میتوان جلوگیری کرد.
کنترل بیماریها:
برای کنترل بسیاری از بیماریها نیاز به داشتن تغذیه صحیح است.
راهکارهایی برای شروع تغذیه صحیح:
کسب آموزش لازم و مشاوره با متخصص تغذیه و شناخت گروههای غذایی:
در واقع با یک مشاوره صحیح، فرد شناخت خوب و درستی نسبت به گروههای غذایی پیدا میکند و این امر باعث می شود جلو بسیاری از اشتباهات غذایی گرفته شود. شخص میآموزد که مثلاً وقتی پنیر میخورد گروه گوشت را مصرف کرده یا وقتی گردو میخورد سهم چربی را استفاده کرده است. تنها با کسب آموزش و مشاوره صحیح میتوان به این اطلاعات دست یافت.
تفکر درباره تغییرات کاربردی مثبت:
وقتی شناخت گروههای غذایی پیش میآید فرد یاد میگیرد چه گروههایی باعث چاقی و اضافه وزن میشوند؛ مثل چربیها و قندها. پس با شناخت خوب و کافی میتواند درست تصمیم گیری کند و آگاهانه تغییرات لازم را انجام دهد.
آغاز تدریجی:
انجام تغییرات باید آهسته و تدریجی باشد، نباید منتظر یک اتفاق غیر منتظره در برنامه غذایی باشیم. یک باره تغییر دادن عادتها مشکل است. ولی اگر این تغییرات به آهستگی و به تدریج باشد امکان پذیر میشود مثلاً، تصمیم بگیریم ابتدا با تصحیح وعدههای صبحانه شروع کنیم یا تصمیم بگیریم ابتدا هفتهای نیم کیلو وزنمان را کم کنیم و انتظار هفتهای 10 کیلو کاهش وزن نداشته باشیم.
آگاهی از گزینههای مطلوب ترکیبات غذایی:
با شناخت کافی که به کمک شرکت در دورههای آموزشی و یا ... یک مشاوره کسب میشود، شخص گزینههای بهتر و مطلوبتر را به راحتی بر میگزیند مثلاً از بین کربوهیدراتها، کربوهیدارتهای دیر جذب را انتخاب کند و از بین چربیها چربیهای مایع و غیر اشباع را انتخاب کند.
تقویت انگیزه:
عدم استفاده از برنامه غذایی پیچیده:
بعضی از افرادی که آگاهی خوب غذایی ندارند مدام منتظر یک برنامه غذایی پیچیده و خاص هستند، در صورتی که با توجه به توضیحات داده شده شخص مطلع به راحتی سهم خود را از گروههای غذایی یاد میگیرد و به این ترتیب به راحتی میتواند نسبت به تنظیم برنامه غذایی خود درست تصمیمگیری کند.
در نظر گرفتن اهداف کوتاه مدت:
پس از کاهش تدریجی وزن، در نظر گرفتن اهداف کوتاه مدت میتواند برای تغذیه صحیح شروعی تدریجی باشد مثل، کاهش وزن تدریجی یا انجام تغییرات کوچک در وعدههای روزانه.
یادداشت کردن تغییرات:
این کار را برای افرادی که میخواهند قند خونشان را هم کنترل کنند، توصیه میکنیم. چرا که یادداشت کردن تغییرات مثبت و مرور آنها به شخص انرژی مجدد میدهد و باعث تشویق او به ادامه راه میشود. این مسئله برای افرادی که قصد کاهش وزن دارند نیز کمک خوبی است.
تشویق کردن خود:
با مرور یادداشتها، تشویق هم نیاز است. البته به شرطی که این تشویق روی آوردن مجدد به خوراکیهای نباشد!
پیدا کردن رقیب و یا الگوی مقایسه در این راه:
این مسئله در ایجاد انگیزه برای شخص بسیار نتیجه بخش است. بنابراین با توجه به مطالب گفته شده امید است انگیزههای کوچکی برای افراد مورد نظر ایجاد شده باشد.
منبع: سایت مقالات علمی ایران