ماهان شبکه ایرانیان

در آستان امامان ؛ ملائکه و دیدار با امامان (ع)

محور سخن شرح زیارت جامعه کبیره بود که عالی ترین متن امام شناسی است. در این مقاله فراز «مختلف الملائکة » را معنا می کنیم که در بسیاری از زیارت ها امامان (ع) را به این وصف می خوانیم.

محور سخن شرح زیارت جامعه کبیره بود که عالی ترین متن امام شناسی است. در این مقاله فراز «مختلف الملائکة » را معنا می کنیم که در بسیاری از زیارت ها امامان (ع) را به این وصف می خوانیم.

از ویژگی هائی که برای امامان معصوم (ع) در زیارت های متعدد از جمله زیارت جامعه آمده است آن است که آنان را با واژه «مختلف الملائکة » نامیده است یعنی امامان (ع) محل آمد و رفت ملائکه بوده و این چهره های معصوم آسمانی در زمین به زیارت امامان می آیند.

واژه مختلف

واژه مختلف اسم مکان است از ماده اختلاف که به معنای تردد و آمد و رفت است.

«طریحی » از علماء اهل لغت گوید: «... واختلف من موضع الی موضع تردد» (1) از جائی به جائی اختلاف کرد یعنی آمد و شد نمود.

در برخی از روایات واژه اختلاف صریحا به این معنی ذکر شده است در روایتی آمده است که راوی (عبدالمؤمن انصاری) از امام صادق (ع) پرسید که معنای این روایت که از پیامبر اکرم (ص) روایت شده چیست که آن حضرت فرموده است که «ان اختلاف امتی رحمة » ؟ همانا اختلاف امتم رحمت است! ! بنابراین اگر اختلاف آنها رحمت است، اجتماع و وفاق و وحدت آنها عذاب است؟

امام (ع) فرمود: «لیس حیث ذهبت » روایت را بد معنی کردی آن گاه امام (ع) فرمود مقصود از این اختلاف آمد و رفت به محضر پیامبر اکرم (ص) جهت تعلم معارف دین است آنگاه حضرت با خواندن آیه نفر (سوره توبه آیه 122) فرمود:

«فامرهم ان ینفروا الی رسول الله (ص) و یختلفوا الیه فیتعلموا، ثم یرجعوا الی قومهم فیعلموهم، انما اراد اختلافهم من البلدان لا اختلافا فی دین الله انما الدین واحد.» (2)

پس خداوند مسلمانان را به کوچ کردن به محضر پیامبر (ص) امر کرد که به سوی آن حضرت آمده از آن حضرت معارف الهی را آموخته، در بازگشت آن را به قومشان آموزش دهند پس مراد از اختلافی که رحمت است آمد و رفت از شهرها جهت آموزش دین است نه آن که مقصود اختلاف در دین خدا باشد که در آن اختلاف معنا ندارد چون دین یکی بیش نیست (بنابراین اختلاف در دین چرا؟)

در روایت دیگری نیز واژه «اختلاف » در معنای آمد و شد به کار رفته است و آن روایت این است که امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «من اختلف الی المساجد اصاب احدی ثمان; آن کس که به مساجد آمد و رفت کند، حداقل به یکی از هشت فائده نائل می گردد:

1- اخا مستفادا فی الله ; دوستی خدائی می یابد.

2- او علما مستطرفا ; دسترسی به علم مفید و اطلاعات ارزشمند می یابد.

3- او آیة محکمة; از آیات محکمات قرآن مطلع می گردد یا آن که برخورد به نشانه های ذات مقدس ربوبی کرده اعتقاداتش مستحکم می شود.

4- او رحمة منتظرة; یا به رحمت الهی مورد انتظارش دست می یابد.

5- او کلمة ترده عن روی ; یا گفتاری را می شنود که او را از انحراف وا می دارد.

6- او یسمع کلمة تدله علی هدی; یا گفتاری را می شنود که او را به راه راست هدایت می کند.

7 و 8- او یترک ذنبا خشیة او حیاءا; (3) یا همین آمد و رفت موجب می شود که گناهی را از خشیت الهی یا حداقل به خاطر حیاء از مردم ترک کند.

در این روایت واژه اختلاف به معنای آمد و شد است ضمنا از این روایت می توان رسالت مساجد را نیز استنباط کرد که مسجد باید کانون انس مؤمنان بوده، مرکز آموزش های لازم دینی باشد. نیز مساجد می تواند کانونی گرم جهت پاسخگوئی به شبهات و هدایت طالبان صراط مستقیم باشد، بنابراین نباید مساجد فقط جای برگزاری نماز جماعت باشد و بس ، گرچه برپائی نماز جماعت نیز امر مهم و مورد تاکید شارع است لیکن نباید نقش مساجد را به آن محدود نمود.

واژه ملائکة

ملائکة جمع ملک است و معادل فارسی آن فرشته می باشد، «ملک » در اصل «مالک) بر وزن «مفعل » می باشد که از ماده «الوکة » به معنای رسالت بوده همزه مالک به علت کثرت استعمال حذف شده است دلیل آن که ریشه این است، آن که در جمع همزه برمی گردد و «ملائکه » می شود که گفته اند «الجمع والتصغیر یردان الاشیاء الی اصولها» جمع و تقصیر کلمات را به اصل و ریشه اش برمی گرداند. و تاء ملائکة جهت مبالغه افزوده شده است در زمینه ماهیت ملائکة بحث های مبسوطی در کتاب های تفسیری و کلامی مطرح می باشد که نقشی در بحث مورد نظر «مختلف الملائکة » نداشته اند از آن مباحث صرف نظر می کنیم.

مختلف الملائکة

اینک بعد از واژه «مختلف » و واژه «ملائکة » به تفسیر این ترکیب می پردازیم.

«مختلف الملائکة » با توجه به آن چه گفته شد معلوم شد که این که امامان مختلف الملائکة اند یعنی آن که فرشتگان به محضر امامان آمد و شد دارند، در برخی روایات آمده است که تعلیم و آموزش فرشتگان به عهده امامان است چون نور امامان قبل از نور فرشتگان خلقت شده است. (4)

در برخی روایات آمده است که «ملائکة » به خانه امامان آمد و شد دارند. حسین بن ابی العلاء از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: «یا حسین - و ضرب بیده الی مساور فی البیت - مساور طال ما اتکت علیها الملائکة و ربما التقطنا من زغبها» (5)

ای حسین (بن ابی العلاء) و دست به پشتی هایی زد که در اطاق بود. اینها پشتیهایی است که مدتی طولانی فرشتگان بر آنها تکیه زده و چه بسا که ما از پر آنان برچیدیم.

نزول ملائکه در شب قدر

در روایاتی که ذیل سوره قدر وارد شده است تصریح شده که در شب قدر فرشتگان بر امامان معصوم (ع) وارد می شوند. (6)

و امامان (ع) به استناد همین روایات ضرورت امامت را در همه اعصار بر مسند نشانده اند با این توضیح که همان گونه که «لیلة القدر» اختصاصی به زمان نبی گرامی اسلام (ص) ندارد در همه اعصار هست پس باید در همه اعصار امام معصومی باشد که در شب قدر فرشتگان بر او نازل شوند. و درک عقلانی هم مؤید مدعای فوق است، زیرا میزبان باید با مهمان سنخیت داشته باشد و تنها میزبان زمینی که این لیاقت را دارند که فرشتگان بر آنها وارد شده و میهمانشان گردند، امامان معصوم (ع) می باشند.

این گونه روایات به اصطلاح طلبه گی به دلالت مطابقی دلالت می کند که فرشتگان با امامان (ع) آمد و رفت دارند.

از برخی از روایات این معنا با دلالت های التزامی و تضمنی استفاده می شود.

محدث بودن امامان (ع)

از جمله روایاتی که ائمه را «محدث » خوانده است.

«محدث » یعنی کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار می گیرد. امام صادق (ع) به زراره فرمود این پیغام را به «حکم بن عتبه » (او استاد آل اعین خاندان زراره قبل از شیعه شدن این خاندان بوده است) برساند که: «ان اوصیاء محمد علیه و علیهم السلام محدثون » (7) براستی اوصیاء پیامبر (ص) محدث بوده مورد خطاب فرشتگان قرار می گیرند. در کتاب ارزشمند اصول کافی کتاب الحجة بابی تحت این عنوان مطرح کرده است که «باب ان الائمة محدثون » در این باب چندین روایت ذکر کرده است معنای التزامی این سخن این است که: پس آنها محل آمد و شد ملائکه اند که محدث اند.

در روایتی آمده است که محمد بن مسلم گوید که در محضر امام صادق (ع) سخن از محدث به میان آمد حضرت فرمود: «انه یسمع الصوت و لایری الشخص »

امام صدای فرشته را می شنود ولی چهره او را نمی بیند، محمد بن مسلم گوید پرسیدم جانم به قربانت از کجا می فهمد که این سخن فرشته است؟

حضرت فرمود: «انه یعطی السکینة والوقار حتی یعلم انه کلام ملک » (8) او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان می یابد می فهمد که کلام فرشته است.

عرضه اعمال بر امامان (ع)

از جمله روایاتی که به دلالت التزامی یا تضمنی بر مضمون «مختلف الملائکة » دلالت می کند روایاتی است که در آن بر عرضه اعمال همه مردم بر پیامبر (ص) و امامان (ع) تاکید شده است و روایتی آمده است که حسن بن علی وشاء گوید: «سمعت الرضا (ع) یقول ان الاعمال تعرض علی رسول الله ابرارها و فجارها» (9) از امام رضا (ع) شنیدم که فرمود اعمال همه چه خوبان و چه بدان بر پیامبر اکرم (ص) عرضه می شود.

به همان ملاکی که اعمال مردم بر پیامبر عرضه می شود بر امامان نیز عرضه می گردد.

در روایتی آمده است که روزی عبدالله بن ابان که نزد امام رضا (ع) از شان و منزلتی برخوردار بود و مورد محبت آن امام قرار گرفته بود، به امام عرض کرد برای من و خاندانم دعا بفرمائید (التماس دعا داریم)

امام (ع) فرمود: «او لست افعل » شما فکر می کنید که من دعا نمی کنم؟ !

«والله ان اعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیلة » به خدا قسم اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه می شود.

عبدالله بن ابان از این امر متعجب شد. حضرت فرمود: اما تقرء کتاب الله عزوجل و قل اعملوا فسیری الله عملکم و رسوله والمؤمنون » (10)

آیا قرآن نخوانده ای که می فرماید بگو هر چه می خواهید انجام دهید که به زودی خدا و رسولشان و مؤمنان عملتان را می بیند.

امام رضا (ع) فرمود: «هو والله علی بن ابی طالب » (11)

مقصود از مؤمنان به خدا قسم امام علی (ع) است.

پر واضح است که مراد در این جا تنها شخص امام علی (ع) نیست بلکه مقصود حیثیت امامت و ولایت حضرت است که پس از آن حضرت به فرزندان معصومش منتقل شده است. لذاست که امام رضا (ع) برای این نکته که نظارت بر دوستان خود دارد استناد به این روایت می نماید.

ازدیاد پیوسته علم امامان

از برخی روایات استفاده می شود که علم امامان نیز پیوسته ازدیاد می یابد.

در کتاب شریف کافی بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: «لولا ان الائمة (ع) یزدادون لفقد ما عندهم » اگر علم امامان توسط ذات مقدس ربوبی زیاد نشود علمشان تمام می شود.

در اولین روایت از این باب آمده است که صفوان بن یحیی گوید از امام کاظم (ع) شنیدم که فرمود:

«کان جعفر بن محمد (ع) یقول لولا انا نزداد لانفدنا» (12) امام صادق (ع) پیوسته می فرمود اگر بر علم ما افزوده نمی شد، همانا پایان می پذیرفت.

بی تردید یکی از راههای افزایش علم معصومین، اطلاع رسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم خدمت امام (ع) شرفیاب گردند این دسته از روایات نیز دلالت التزامی بر آمد و شد ملائکه به محضر امامان علیهم السلام دارد.

مقام آسمانی و ملکوتی امامان (ع)

این واژه گویای آن است که یک شیعه که امامان (ع) را باور دارد باید ضمن آن که «بشر» بودن پیامبر و امامان (ع) را می پذیرد مقامات ملکوتی، لاهوتی آن ها را هم بپذیرد که نپذیرفتن آن ملازم با بی معرفتی به ساحت مقدس امامان (ع) است.

بی معرفتی که طی سالیان اخیر فراوان شاهد آنیم و آخرین مورد آن گفتار سخیف عضو ارشد سازمان موسوم به مجاهدین انقلاب اسلامی است.

او در سخنرانی خود در خانه معلم همدان گفته است:

«البته این طبقه (روحانیت) ابتدا امامان معصوم را لاهوتی می کرد تا بعد خودش بتواند به عنوان نایبان آن امام معصوم لاهوتی بشود.»

این انکار و به سخریه کشیدن مقامات والای الهی معصومین (ع) است، مقام لاهوتی معصومین را روحانیت به امامان معصوم (ع) نداده است، این خالق جهان هستی و خالق معصومین است که این مقام والا را به آنها داده است که ملائکه در ساحت مقدسشان زانو بزنند!

این مقام لاهوتی را خداوند به آنها داده است که به اذن خداوند علم غیب داشته باشند!

این مقام لاهوتی را خداوند به آنها داده است که به اذن او تصرف در جهان تکوین کنند و آن کنند که حضرت عیسی انجام می داد. به اذن خداوند مرده زنده کنند، مریض لاعلاج را شفا دهند و....

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست

سابقه هجمه به دین و مقدسات

این هجمه و هجمه به دین، مقدسات و احکام دینی، تقلید و در نهایت روحانیت به عنوان سخنگویان دین، مسبوق به سابقه است.

در نهضت مشروطیت هم با همین شگردها روشنفکران بیمار آن را قبضه کردند تا آن جا که وارث مشروطیت رضاخان قلدر و پسر خبیثش محمد رضا خان شد!

جالب است که مشروعه خواهان و هواداران شهید آیة الله شیخ فضل الله نوری نیز از همین اهانت ها می نالیدند آنان در پی بست نشینی در حضرت عبدالعظیم بیانیه ای صادر کردند که در بخشی از آن آمده است:

«... همین که مذاکرات مجلس شروع شد و عناوینی دائر به اصل مشروطیت و حدود آن در میان آمد در اثناء نطق ها و لوایح و جرائد، اموری به ظهور رسید که هیچ کس منتظر نبود... از آن جمله در منشور سلطانی که نوشته بود مجلس شورای ملی اسلامی لفظ اسلام گم شد و رفت که رفت.... و دیگر به رای العین هم دیدیم و می بینیم که از بدو افتتاح این مجلس جماعت لاقید، لاابالی، لامذهب از کسانی که سابقا معروف به بابی بودن بوده اند و کسانی که منکر شریعت و معتقد به طبیعت هستند همه در حرکت آمده و به چرخ افتاده اند.

دیگر روزنامه ها و شب نامه ها پیدا شد اکثریت مشتمل بر سب علمای اعلام و طعن در احکام اسلام و این که باید در این شریعت تصرفات کرد و فروعی از آن را تغییر داده تبدیل به احسن و انسب نمود و آن قوانینی که به مقتضای یک هزار و سیصد سال پیش قرار داده شده است باید همه را با اوضاع و احوال مقتضیات روز مطابق ساخت...

این که امروز در فرنگستان فیلسوفها هستند خیلی از انبیاء مرسلین، آگاه تر و داناتر و بزرگ تر و نستجیر بالله حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه را امام موهوم خواندن و اوراق قرآن مجید را در مجلس شورا دریدن و پاشیدن و نگارش این که مردم بی تربیت ایران سالی بیست کرور تومان می برند و قدری آب می آورند که زمزم است و قدری خاک که تربت است و این که اگر این مردم وحشی و بربری نبودند این همه گوسفند و گاو و شتر در عید قربان نمی کشتند و...» (13)

ملاحظه می فرمائید اکثر مطالبی که در روزها و ماههای اخیر علیه دین و مقدسات القاء می شود مطالب تازه ای نیست بلکه مطالب کهنه و نخ نما شده ای است که روشنفکران بیمار برای انحراف مشروطیت گفتند و به کام خود رسیدند و علماء را از صحنه به در کرده و شهید فقیه آیة الله شیخ فضل الله نوری را به دار کشیدند.

این منحرفان باید بدانند که این آرزو را در این انقلاب اسلامی به گور خواهند برد و نخواهند توانست به کام شیطانی خود برسند انشاءالله.

در این زمینه گفتنی ها فراوان است به علت ضیق مجال می گذریم.

در پایان تذکار این نکته مفید است که وقتی فرشتگان با آل الله تردد دارند چرا ما انس ویژه با این نخل های بی خار جهان هستی نداشته باشیم. شکی نیست که در زمان ظهور امامان بی سعادت آنها بودند که خفاش گونه از نور امامان دوری می جستند و بر خلاف سیر این کوثرهای معراج الهی حرکت کردند.

ولی اینک که در عصر غیبت حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داریم، می توانیم با «زیارت » و تردد به بارگاههای نورانی آن ها که محل تردد ملائکة الله است، تجدید عهد با این انوار تابناک کرده و انس روحی با آنان برقرار نمائیم.

پی نوشت ها:

1 . مجمع البحرین، ج 1، ص 544.

2 . معانی الاخبار، ص 157.

3 . من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 237; الخصال ج 2، ص 410.

4 . الانوار الساطعة.

5 . الکافی ج 1، ص 393.

6 . همان، ص 247.

7 . همان، ص 270.

8 . همان، ص 271.

9 . همان، ص 220.

10 . توبه، آیه 105.

11 . الکافی، ج 1; ص 219.

12 . همان، ص 254.

13 . نهضت امام خمینی، ج 3، ص 62.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان