سردرد
سردرد انواع مختلف دارد، در طب سنتی اصفهان هیجده نوع آن شناخته شده است که مهمترین آنها عبارتند از: سردرد مشارکت معده، سردرد مشارکت رحم، سردرد صفرای، سردرد بلغمی، سردرد سوداوی که بسیطند. اگر اخلاط مرکب شوند، یعنی امراض صفراوی، عارض دموی هم بشود، سردردهای مرکب به وجود میآید. سردرد در اثر حرارت آفتاب، در اثر فشار معده، در اثربادهای مختلف، در اثر ضعف دماغ، میگرن (که در قدیم به آن شقیقه میگفتند، شقیقه یعنی نصف سر) و غیره است (تحقیقات میدانی مؤلف). در تهران اگر یک طرف سر و چشم درد میگرفت ناشی از رودل بود، مریض باید مسهل میخورد، سنای کوبیده را در آب یا آش ترش ریخته به مریض میدادند، اگر چشم سرخ و برافروخته بود، سردرد را از گرمی میدانستند، که مریض باید سفیداب روی با آب حل کرده، یا سفیداب حمام یا سرکه به پیشانی بمالد. یا تخم گشنیز را در سر قلیان ریخته بکشد، تریاک بکشد، یا بمالد. و اگر از سردی بود که سفیدی و پریدگی رنگ نشانهی آن بود، آب نمک یا آب خردل بمالد، یا نمک گرم در دستمال ریخته، ببندد (شهری: 419/5). اگر از باد باشد که نشانهاش گرفتن و ول کردن و جابه جا شدن درد است، باد را میبندند (همان: 420).
در خراسان با روشهای زیر درمان میکنند:
1. قدری گل ارمنی به سر و پیشانی میمالند.
2. اندکی ترنجبین در آب جوش میخیسانند و میخورند و قدری از آن نیز به سر و پیشانی و شقیقههای خود میمالند.
3. ارزن را در پاتیل یا ظرف مسی داغ میکنند و در کیسهای میریزند و روی سر میگذارند.
4. اگر سردرد به علت گرمی مزاج باشد، برگ درخت عناب را که در سایه خشک کرده باشند، در هاون میکوبند و مانند حنا با آب مخلوط کرده بر سر میگذارند. یا آنکه گل بنفشه و گل خطمی را میکوبند و از گرد آن ضمادی میسازند و ضماد را روی آتش نیم گرم کرده به سر میچسبانند.
5. اگر سردرد از گرما و یا تابش نور خورشید تولید شده باشد، ریشهی خطمی را میکوبند و با قدری لعاب اسفرزه مخلوط میکنند و بر سر میگذارند (شکورزاده: 250 - حشره درمانی).
در اردکان اگر صبح عارض شود، آن را صُداع شمسی مینامند و اگر از گرمی مزاج باشد، خوردن شیرهی کشیدهی تخم گشنیز و خرفه و خیار سبز در صبح ناشتا، و اگر از سردی باشد مربا، عرق شاهتره، نبات، مربای بالنگ و گل قند مفید است. خوردن یک لیون آب غوره و سایر خنکیها را نیز مفید میدانند، گِل شیرازی را آب کنند و بر پیشانی بمالند. آب نمک را بر پیشانی بمالند، اگر هنگام عصر عارض شود، صُداع قمری گویند و لازم است غذاهای خنک مثل آش آب غوره زیاد بخورند و اگر از گرمی مزاج باشد، باید صبح ناشتا شیرهی چهارتخمه (تخم گشنیز، خیار، خرفه و خشخاش) را همراه با سه نوع شیرینی، شکر، قند و نبات میل کنند. خاکشیر و نبات نیز مفید است (طباطبایی: 686).
در بافق به گونهی زیر درمان میکنند:
1. خوردن دم کردهی یکی از گیاهان دارویی از قبیل اوشن (1) (آویشن)، کلفوله (2) (کلپوره)، گل گاوزبان، شاهتره و نعناع.
2. استفاده از مرهم گیاه، به این طریق که بوته کسرک (3) و متخم (4) را در ظرفی گرم کرده و با پارچهای روی پیشانی میبندند (جانب اللهی، 1384: 119؛ - داغ درمانی).
در میبد گاوزبان، قهوه، تخم گشنیز و اگر از سردی بود خاک نمک میگذاشتند؛ یعنی کمی نمک را با گشنیز خشک میکوبیدند بعد انگشت را با آب دهان خیس کرده در گرد آن میزدند و به پیشانی میمالیدند. گاه به جای نمک از نبات استفاده میکردند یا یک تکهی کوچک نمک در دهان میگذاشتند و میمکیدند ( تحقیقات میدانی مؤلف)، یا چوب صندل را در آب گشنیز کشیده روی پیشانی میمالیدند (حیدریه زاده: 79).
در لرستان گندم برشته را گرما گرم با دستمال بر پیشانی میبندند (اسیدیان خرم آبادی و دیگران: 262).
در ایلام به ترتیب زیر درمان میکنند:
1. مالیدن عرق پودونه بر پیشانی
2. دم کردهی اسطوخودوس برای سردرد عصبی (همان: 262؛- حشره درمانی، کانی درمانی).
در سیستان نمک آب میگرفتند و به پیشانی میمالیدند (جانب اللهی، 1381: 242).
در میرجاوه سپنتان (اسفند) دود میکنند (همان: 246).
در خوزستان اگر به دلیل یبوست باشد، هندوانه ابوجهل خشک شده را میکوبند و یک قاشق چای خوری آن را در یک لیوان شیر و یک تخم مرغ کرده میخورند یا مقداری جو در پارچهای گذاشته و با آب داغ خیس میکنند، و به فرق سر و پشت سر میگذارند (افشار سیستانی: 323).
در الموت غنچهی سماق را دم کرده میخورند و زنجبیل به پیشانی می مالند (حمیدی و دیگران، 1384: 230).
در دلیجان مقداری سرکه به پیشانی میمالند (نوبان و دیگران، ص 234).
کردها با مرزنگوش، ریحان، حنا، پامچال دارچین، بابونه، برگ شوید و گشنیز درمان میکنند (صفی زاده: 177؛- ماکیان درمانی؛ کانی درمانی؛ بخور و بادکش درمانی. )
سرگیجه
در بافق برای درمان، خوشهی درخت کسیدون (5) و سیاه دانه را با هم میجوشانند و میخورند (جانب اللهی، 1384: 119).
زکام
در میبد لتیر داغ را روی مغز سر میگذارند، یا مقداری گندم را داغ کرده در کیسهای میریزند و به مغز سر میگذارند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در اردکان برای درمان زکام و نزله، لجن ته حوض را به مقعد بیمار میمالند (سیستانی، 1370: 832). (6)
در میرجاوه برای درمان زکام از دم کرده یا جوشاندهی سداف استفاده میکنند (جانب اللهی، 1381: 247؛ نیز - بخوردرمانی).
در تهران پنبه را به روغن بنفشه آلوده کرده، شب موقع خواب در مقعد نهند (شهری: 423/5).
کردها زکام و سرماخوردگی را با انواع داروهای زیر درمان میکنند: مرزنگوش، گل ختمی، گل گاوزبان، زنجبیل، دارچین، بابونه، پامچال، پنیرک، نخود، پیاز (پخته و برشته آن را )، مرزه، سیر، بنفشه، به، انار، ثعلب، ازگیل، شبدر، تخم تمشک، برگ کرفس، شلغم (صفی زاده: 177).
در راور دوای سرسام که معجونی است مرکب از نیل باد، جنگ، توتیا و صبر که ضماد کردهی آن بر شقیقه، بینی و میان دو ابرو، در رفع زکام، عطسه و باد نزله مؤثر است (کرباسی راوری: 155).
سرماخوردگی
در ساوه از برگ درخت گردو (سالاری: 334) و در ایلام و لرستان با شیوههای زیردرمان میکنند:
1. خوردن دم کردهی ازبوه
2. دم کردهی کولکنه
3. دم کردهی گل بنفشه
4. جوشاندهی گل ذرت
5. دم کرده گل اسطوخودوس (اسدیان و دیگران: 267).
در بافق دم کردهی پرسیاوش، مرزنگو، خارخسک (7)، گل زوقا، شاهتره و گشنیز میخورند (جانب اللهی، 1384: 119).
در سیستان بلغور گندم را تفت داده به مریض میدهند. همچنین برگ گیاه مسار (8) که شبیه برگ زردک است، و ازگن(9) و دارچین را مخلوط کرده با چای دم میکنند و به مریض میدهند (جانب اللهی، 1381: 242).
در ایرانشهر گیاهی به نام چارماهنگ (10) دم کرده و آب آن را مصرف میکنند یا نعناع میخورند (جانب اللهی، 1381: 254).
عشایر بویراحمدی از جوشاندهی گیاه پشموک (11) و ثعلب استفاده میکنند (نامه نور، شماره 10 و 11، فرهنگ زندگی،«داروهای عامیانه»).
در اصفهان ناخنک (اکلیل الملک)، بادرنجوبه، مریم نخودی (سرماخوردگی ریوی)، ریشهی ایرسا(12)، پوست کوکنار تجویز میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در الموت جوشاندهی برگ درخت گردو، دم کردهی گل گاوزبان یا رومانج (13) میخورند (حمیدی و دیگران 1384: 231).
در دلیجان عناب را با سپستان و گل بنفشهی دم کرده پس از صاف کردن به مریض میدهند (نوبان و دیگران: 234).
در کرمان گل زوفا با پرسیاوشون و ریش بز و (پنیرک)، گاو زبون، گیلونی، گل بنفشه، عناب و خطمی سفید دم میکنند و برای رفع سرماخوردگی میخورند (ستوده: 151).
در راور بابونهی سفید، پرسیاوشان، تخم بالنگو و چارشوبتو (مرکب از پرسیاوشان، اکلیل الملک، گل زوپا و عناب) تجویز میکنند (کرباسی راوری: 153-154).
سرمازدگی
در گیلان در مواردی که انگشتان دست یا پا به خصوص انگشت کوچک پا دچار سرمازدگی، تورم و خارش شدید میگردد، انار ترش را در خاکستر میپزند و بعد آن را شکافته و با همان گرمی و داغی به محل سرمازده میبندند (تائب، 1366: 35).
در راور از به دانه استفاده میشود (کرباس راوری: 154).
درد نیم سر (میگرن، سینوزیت)
در بوشهر مغز بادام تلخ را میکوبند، و با کمی آب مخلوط کرده خمیری از آن تهیه میکنند و آن را در محل درد قرار میدهند (افشارسیستانی 1369: 675؛ نیز - جادودرمانی).
گرمی
در بافق کسی که گرمی دارد، باید مقداری ترنجبین، گل ختمی سپستان و شیرخشت با هم خیسانده و بخورد (جانب اللهی، 1384: 121).
در میبد گل خواصی (پنیرک) درمان خوبی برای گرمی است (حیدریه زاده: 79). در خرسان چهار عرق میخورند، یا آنکه تخم گشنیز و زرشک و عناب را با عرق بید خیس میکنند و شب در حیاط میگذارند، صبح زود آن را در پارچهی نازکی میریزند، شیرهاش را میکشند و به مریض میدهند (شکورزاده: 266).
در ساوجبلاغ شیرخشت در آب سرد حل میکنند و برای دفع گرمی میخورند (جانب اللهی، 1372،پ: 26).
سردی
در بافق کسی که سردی دارد و دارای طبع سرد است، باید دم کردهی شاهتره و استوقدوس (14) بخورد (جانب اللهی، 1384: 121).
در سنگسر:
1. انگوم اروس (سرو کوهی) را برای رفع سردی مزاج میخورند یا دود میکنند.
2. علفی به نام پای گنجشک که معطر و زرد رنگ است و در کشتزارها میروید طبع آن گرم و بادکش است، برای رفع سردی به کار میرود.
3. باره که شبیه انغوزه است و فقط در کوههای بلند میروید، بادکش و دارای طبع گرم است، تازهی آن را مثل سبزی میپزند و برای رفع سردی میخورند (اعظمی: 58).
در ساوجبلاغ شیرخشت در آب گرم حل میکنند، برای درمان سردی مفید است.
گل پندرکی (15) که همان پنیرک است. برای درمان سردی مزاج به کار میرود (جانب اللهی، 1372،ب:26).
رطوبت مزاج
علامت آن بی حسی عمومی و سرازیر شدن آب از دهان، سردرد، حالت تهوع و دل به هم خوردگی، شل شدن زبان و افزایش ادرار است (طباطبایی، 1381: 690).
در خراسان بالنگو و ریحان و پرسیاوشان را دم کرده، افشردهی آنها را سر میکشند. خوردن زنجبیل پرورده و عشبه هم برای دفع رطوبت بدن مفید است (شکورزاده: 253).
استسقا
در ایلام برای درمان ورکواز (16) یا آشی که با آن درست کرده اند، در چند نوبت پی در پی میخورند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 277).
گرما زدگی
( - حشره درمانی و فضولات؛ حشره درمانی).
فشارخون
در مازندران از کرزنک (17) برای رفع فشار خون استفاده میشود (سازمان میراث فرهنگی، 1381: 90).
کم خونی
در ایلام با خوردن دم کردهی گل انار درمان میکنند (اسدیان خرم آبادی و دیگران: 277).
بادها
باد سرخ:
اگر این باد در بدن بریزد، بدن ورم میکند، و سرخ رنگ میشود. از دماغ شروع میشود، و از جوشی است که با کندن موی دماغ پدید میآید. در اصفهان آن را از امراض حاره میدانند و شیرخشت، هندوانه، ضماد پوست هندوانه و لعاب ختمی را برای آن تجویز میکنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
باد نزله:
در قسمتهای مختلف بدن میریزد و بدن را به درد میآورد. در اردکان جوهر استوقدوس را بر تن و پشت و موضع دردناک میمالند، کوبیدهی آن را در روغن زیتون یا کنجد حل میکنند و بر مواضع دردناک می مالند؛ روزانه، صبح ناشتا، یک لیوان آب غوره میل میکنند (طباطبایی: 673).
در گیلان نفت سیاه و فلفل کوبیده را مخلوط میکردند و میجوشاندند و به تن بیمار میمالیدند و غذاهایی با طبیعت سرد به بیمار میدادند (پاینده: 264).
سیه باد ( - پوست درمانی).
باد گرمی (- داغ درمانی).
پینوشتها:
1. owsan.
2. kalfula.
3. kaserk.
4. metoxm.
5. kasidun.
6. به نقل از نسخهی خطی طباطبایی مهریزی.
7. xar xesak.
8. masar.
9. ezgen.
10. carmahang.
11. pasmok.
12. iresa.
13. rumanj.
14. osto qedus.
15. pendereki.
16. varkowaz.
17. karzzank.
منبع مقاله:
جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه ی مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.