شناسه : ۳۷۲۶۹۸ - پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۴:۴۲
قرائت جدید از دین
آقای بجنوردی ضمن اشاره به تاثیر دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد، قرائت جدید از دین را امری ضروری و ناگزیر می شمرد و در عین حال بر گنجیدن آن در محدوده ضوابط دینی صحه می گذارد و نیز بر اهمیت شناخت موضوعات جدید برای استنباط احکام تاکید می نماید.
چکیده:
آقای بجنوردی ضمن اشاره به تاثیر دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد، قرائت جدید از دین را امری ضروری و ناگزیر می شمرد و در عین حال بر گنجیدن آن در محدوده ضوابط دینی صحه می گذارد و نیز بر اهمیت شناخت موضوعات جدید برای استنباط احکام تاکید می نماید.
لازمه قائل شدن به تاثیر زمان و مکان در اجتهاد، به دست آمدن برداشتهای جدید است; چون اجتهاد یعنی همان برداشت فقیه; پس وقتی قرار شد زمان و مکان در استنباط فقیه مؤثر باشد، قرائت جدید لازم می آید. قرائت جدید به معنای یک سخن تازه بر خلاف موازین اسلام نیست. قرائت از دین یعنی فهم اسلام شناس از منابع اسلامی به مقتضای زمان و مکان. اسلام شناس نمی خواهد سخنی بر خلاف موازین و اصول وارد اسلام کند تا اینکه برخی بگویند اسلام یک قرائت بیشتر ندارد و آن قرائت اهل بیت علیهم السلام است. همه این سخن را قبول داریم و کسی منکر آن نیست; چون سخنان اهل بیت منبع قرائتهای جدید است. دین متعلق به جامعه است. مگر می شود قوانینی که برای مردم می آورد، جدای از جامعه شناسی و روان شناسی و توجه به علم باشد؟ شناخت برخی موضوعات ارتباط تنگاتنگی با اینها دارد و فقیه تا اینها را نفهمد، نمی تواند حکم را کما هو حقه بیان کند.
یکی از مواردی که در آن کاری انجام نشده است، بحث توبه است. توبه در حقوق جزای اسلام، نقش مهمی دارد. یعنی شما در مواردی می بینید توبه به کلی مسقط کیفر است و آنجا ارشاد به توبه هم باید از سوی قاضی صورت بگیرد. توبه نقش عزیمتی دارد نه رخصتی; یعنی حکمی است که اگر موضوع آن اتفاق افتاد، قاضی موظف است جزا را اسقاط کند; نه اینکه مجاز به آن باشد. اساس اسلام بر کیفر نکردن و عفو است. اگر واقعا بنشینیم و کار بکنیم، زمینه نوآوری های اصیل باز است، نه اینکه از این سو هم افراط کنیم.
اشاره
1. قرائت آقای بجنوردی از مساله تعدد قرائتها، قرائتی جدید و دارای نکاتی درخور توجه است; از جمله اینکه ایشان در چندجا تاکید می کنند که قرائتها همان برداشت مجتهدان است; پس روشمند و مطلوب و روی حساب و کتاب است. مجتهدان پای بند به اصول و موازین هستند و بر مبنای اصول صحیح علمی به شناخت دین روی می آورند. از این جهت باید از آقای بجنوردی تقدیر کرد که قرائتی از مساله قرائتها عرضه کرده اند که در آن پای بندی به اصول و موازین و روش صحیح علمی، مورد تاکید واقع شده است.
2. در عین حال باید توجه داشت که همه مطرح کنندگان مساله قرائتهای متعدد از دین چنین دیدگاهی ندارند. اغلب کسانی که تعدد قرائتها را مطرح می کنند، مقصودشان چیزی به مراتب متفاوت از اختلاف مجتهدان است. از نظر آنان، تمام اختلاف مجتهدان در چارچوب یک قرائت جای می گیرد. مقصود آنان اختلافات مبنایی و اصولی در فهم و برداشت از دین است. آنان معتقدند در دنیای نسبیت نباید از پایه و اصول واحد سخن گفت، نباید از برداشت ثابت و حکم قطعی شرعی سخن گفت. در دنیای نسبیت همه چیز سیال می شود و هیچ حکم هنجاری و حتی توصیفی ثابتی از دین باقی نمی ماند و هرکس بنا بر یافته های تجربی خویش به فهمی دیگر از دین می رسد. برخلاف تصور آقای بجنوردی، برای تعدد قرائتها در نظر آنان هیچ حد و حصر و مرزی وجود ندارد. آنان فهم اهل بیت را در کنار فهم اهل سنت از دین یکسان تلقی می کنند. در نظر آنان می توان قرائتهای لیبرال و سوسیال را یکسان به دین نسبت داد و هیچ ترجیحی برای یک قرائت نسبت به بقیه وجود ندارد.
3. برداشت آقای بجنوردی از مساله قرائتها هرچند ناصواب است، اما اصل سخن به لحاظ منطقی قابل پذیرش است; یعنی این مطلب که تغییر زمان و مکان در تغییر موضوعات نقش دارد و موجب اختلاف حکم و طبیعتا اختلاف فتوای مجتهدان می شود، سخنی معقول و پذیرفتنی است; اما ربطی به مساله قرائتها ندارد.