ماهان شبکه ایرانیان

در جستجوی نسخ خطی / یگانه وقایع نگاری مسیحیّت غرب به زبان فارسی۱

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، مجموعه ای خطّی با عنوان منشآت عصر صفوی نگهداری می شود، که تحریر و نگارش آن از سال ۱۰۱۸ شروع شده و به سال ۱۰۳۳ ه

چکیده

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، مجموعه ای خطّی با عنوان منشآت عصر صفوی نگهداری می شود، که تحریر و نگارش آن از سال 1018 شروع شده و به سال 1033 ه . ق .پایان یافته است. این دستنویس، حاوی اسناد و گزارشاتی است از گروه مسیحی دوران صفوی، که مطالب بسیار مفیدی از روابط شاه عباس صفوی و غرب مسیحی ارائه می کند و در شناخت ارتباط میان اسلام و مسیحیّت کاتولیک در جغرافیای سیاسی ایران، حائز اهمیّت است.

نویسنده گفتار بر آن است که حجم مهمی از مجموعه مذکور، یادگار مانده از نخستین حضور کارملیت های مسیحی در ایران است که در سال 1018 ه . ق (1608 م) به ایران راه یافتند و اعتماد بسیار از جانب شاه عباس صفوی به دست آوردند. نویسنده در ادامه مقاله، نحوه انشا وتحریر گزارش ها و نامه های دستنویس یاد شده را مورد بررسی قرار داده و با قرائن و دلایلی چند ابراز داشته است که متنی از سوی کارملیت های مسیحی و کاتولیک، انشاء گردیده و باید آن را نخستین گزارش های انشاء شده از سوی غربی های تازه آموز به زبان فارسی در تاریخ ادبیات ایران داشت.

در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تصویری از مجموعه ای خطی به شماره 874836 ثبت و نگهداری می شود که دربرگیرنده وقایع نامه و حوادث چهارده سال روابط بین دولت صفوی با مسیحیت لاتین زبان ِ کاتولیک و اروپایی است.2

این وقایع نامه دارای اهمیت فراوان است. هیچ مجموعه ای به زبان فارسی به حجم آن اسناد و گفته های مربوط به روابط و تعامل بخشی از روزگار دولت صفوی با دنیای مسیحیت را در خود جای نداده است و اهمیت آن زمانی صد چندان می شود که دست فرنگیان تازه وارد به ایران در شکل یابی آن آشکار گردد. این مجموعه از زوایا و نگاههای گوناگون قابل تأمل است.

مجموعه حاضر بیانگر تصویری است که مؤسسه دینیِ مسیحیتِ کاتولیک دستگاه پاپ در رُم از دولت اسلامیِ صفوی دارد3. منبعی است در حوزه مطالعات روابط اجتماعی و سیاسیِ نهادِ سیاسیِ شیعی با مسیحیت4. گزارشی را در بر دارد از نخستین موضع گیری نهادِ دینی اسلامی و اجتماعی ایرانی در برابر اروپایِ مسیحی. بیانگر رفتار و نگاهی است که دولت شاه عباس در یک تعاملِ سیاسیِ همراه با آزمون و خطا، از اروپا در حالِ تجربه کردن است5. بیانگر عکس العملی است که دولت مرکزی ایران با گذشت بیش از یکصد سال از اشغال هرمز، توسط پرتغالی ها از خود آشکار می سازد6. انعکاسی است از فتح هرمز توسط امام قلی حاکم شیرازِ بزرگ و بازتابی که این فتح در پایتخت از خود برجای می گذارد7. سوژه ای است در بررسیِ نگاهِ کشورهایِ اروپایی به ایرانِ صفوی. سوژه ای است در بررسی نقش اروپا در برانگیختن جدالِ شرق با شرق صفوی و عثمانی . نخستین گزارش به زبان فارسی و حکایت شده از سوی پدران روحانی مسیحی است که اختلافِ غرب با غرب را تبیین می کند.

سوژه ای است در مطالعاتِ اقتصادِ صفوی و تحولاتی که پس از کشفِ راه های دریایی و پایان یافتن اهمیت راه های زمینی بر ایران وارد آمد8. سوژه ای است در شناخت رابطه مصلحت، دین، سیاست و اقتصاد در حوزه روابط بین الملل در دولت صفوی. سندی است در سنجش میزان صداقت و مصداقیت ایران در روابط بین الملل. سندی است در سنجش صداقت و مصداقیت تعامل غرب با ایران و دنیای اسلام. سوژه ای است در مطالعات آنتروپولوژی و اجتماعی فرهنگیِ ایرانی، بینِ "ما"یِ مسلمانِ شیعیِ ایرانی و "دیگریِ" مسیحیِ شرقی و غربی.

سوژه ای است در تشخیصِ تمایزی که ایران بین مسیحیت شرق و مسیحیت غرب از آن برخوردار بوده است. سوژه ای است در مطالعه دستگاه و شبکه تبلیغیِ مسیحیتِ کاتولیک در دنیای شرق با پایان قرون وسطی. سوژه ای است در تاریخنگاری گروه راهبان و مبلغان کرملیت . سوژه ای است در بررسی حجم دستاوردهای مسیحیت در ایران به عنوان جزئی از جهانِ اسلام. گزارشی است از نخستین ارتدادهای دینی و خروج از اسلام، بینِ ایرانیانِ تازه مسلمان.9 سندی است در برخورد دولت صفوی با مفهومِ جُرم و جزای ارتداد دینی. متن، دستورالعملی را دربردارد که از سوی کاردینالِ مسیحیان خطاب به پدر ژان تاده صادر شده و چگونگی برخورد با کسانی که از آیین کاتولیک خارج شده و به تعبیر متن، هراطقه10 و ترسا (پروتستان) شده و دیگر بار توبه کرده و کاتولیک شده اند را تبیین می کند. سندی است در شیوه قضاوتی که دستگاه دینی تشیع و روحانیت در برخورد با دیگریِ مسیحی، ابراز می دارد. سندی است در بررسی های مربوط به نخستین نهاد اجتماعی ونیمه خودمختار و مسیحی به نام جلفای اصفهان که توسط دولت صفوی، شکل یافت و حمایت شد.11 یگانه سندی است که از میزان آگاهی و دغدغه ایران از آخرین وضعیت اسلام و گروههای مسلمان در آندلس خبر می دهد12 مسلمانانی که در تاریخ اسلام پدیده ای بسیار مهم را در قالب تقیه دینی یعنی تظاهر به مسیحیت و ایمان قلبی به اسلام به منظور حفظ جان، پس از سقوط غرناطه در حال تجربه کردن بودند .13 سندی است در آگاهی دولت صفوی از وضعیت اسلام و جامعه اسلامی در شمال آفریقا مغرب عربی . تنها سندی است که در شکلی سرّی، از ارتباط دولت صفوی با نخستین کیانِ سیاسیِ سرزمین لبنان، یعنی دولت امیر فخرالدین، خبر می دهد14. سندی است در مطالعه نخستین گفت و گوهای پدیدار شناسانه بین اسلام و مسیحیت در ایران15. سندی است در بررسی حجم آگاهی صفوی از سیر تطور اندیشه در اروپا با ظهور پدیده پروتستان16. گزارش گونه ای است از دگرگونی های اجتماعی ایران، پس از حضور مسیحیت در قلب ایران، یعنی اصفهان.17 سندی است در ترسیم نگاه مسیحیت غرب به ایران با پایان قرون وسطی، در این نگاه تمایزی بین ایرانِ پیش از اسلام، با ایرانِ پس از اسلام، دیده نمی شود،18 بدین معنی که در نگاه دستگاه سنتیِ مسیحیت، ایران، همان ایرانِ شاپور دوم است! نخستین دفتر در تاریخ ادبیات فارسی است که بیانگر سطح آموخته هایِ واژگانیِ تازه آموزان زبان فارسی است. نخستین گزارش نویسی، وقایع نگاری و روزنامه نگاری در ایران است که غیر ایرانیان در آن نقش داشته اند. نخستین مستندسازی و جمع آوری اسناد است که با گذشت دوره ای سیاسی، شکل یافته است.

پرسشهایی در یافتنِ هویتِ متن

با آنچه بیان شد، اهمیت متن آشکار گردید. علاوه بر آن، برای پژوهشگرانی که با این متن سروکار داشته اند، روشن است که بخش عمده ای از آن شامل، مکاتبات و فرامین ردّ و بدل شده، بین پاپ و پادریان و شاه عباس است. با این حال، دقیقا مشخص نیست که چه کسی و یا کسانی مبادرت به جمع آوری این اسناد و یا گزارشها کرده اند؟ گرایش و هویت دینی گردآورندگان چیست؟ برای روشن شدنِ این مطلب، تنها وسیله در پیش رو، پرسشگری از خود متن است.

1 گردآورنده یا گردآورندگان چه کسانی اند؟

2 هویتِ دینی گردآورنده یا گردآورندگان چیست؟ اسلام یا مسیحیت؟

3 انعکاس این هویت در متن چگونه است؟

4 اگر فرض را بر مسلمان و ایرانی بودن متن بگذاریم، چرا متن اثر با صاحب اثر (گزارشگری که با هویت اسلامی فرض شده) همخوانیِ هرمنوتیکی و سموتیکی ندارد.

5 اگر فرض شود که گردآورنده مسیحی و غیر ایرانی است، چرا سموتیک "بسم الله الرحمن الرحیم" و یا "هجریة النبویة"، و یا "هجریة المصطفویة" در آغاز کتابت همخوانیِ سموتیکی با گردآورنده مسیحی ندارد؟ (سموتیک این واژگان کاملاً اسلامی است و هیچ مسیحی مؤمن به آئینش، آن هم با افکار قرون وسطایی از این واژگان استفاده نمی کرده است).

6 آیا سموتیک و هرمونتیک متن می تواند ما را به آنتروپولوژی و حوزه فکری فرهنگی گردآورندگان نزدیک کند؟

7 چنانچه مطالعه متن و شواهد تاریخی، مسیحی بودنِ گردآورنده یا گردآورندگان را اثبات کند، آنها جزء کدام دسته از گرایشهای مسیحی حاضر در آن روزگارند؟

آشنایی مبلغان مسیحی به زبانهای شرقی

تاریخ حضور گروههای تبلیغی مسیحیت در دنیای شرق و خاورمیانه، گواه بر آن است که پاره ای از آنها به زبانهای شرقی از جمله: عربی، فارسی، ترکی و ارمنی آشنا بوده اند.

این احتمال را می توان داد که این گروهها زبان فارسی را به واسطه تجّار و یا ایرانیان ساکن در مناطق شرق مدیترانه آموخته اند. ایرانیانی که یا مسلمان بوده اند و یا ارمنی. تجّار آن مناطق هم گروههایی بودند که در طول مسیر جاده ابریشم پراکنده بوده و از سوی غربِ ایرانِ کنونی در شهرهایی مثل: حلب و حیفا و قدس و ... و حتّی وِنیزِ ایتالیا دفاتر بازرگانی داشتند.

از جمله گروههای تبلیغی کاتولیک که به زبانهای شرقی آشنایی داشته و به ایران آمدند، کرملیت های مسیحی اند. گروهی که مبادرت به املاء متن منشآت کرده و ما در این جُستار به دنبال روشن ساختن آن هستیم.

کرملیت ها به آموختن زبان فارسی، اهتمام خاص داشتند و معتقد بودند "سخن گفتن به زبان فارسی مهمترین ابزار تبلیغی در ایران به شمار می رود و پدرانی که می خواهند در ایران مردم را دعوت به پیروی از مسیح کنند، باید آماده پذیرش سختی ها بوده و از آگاهی لازم در علوم دینی و دینوی برخوردار باشند و بتوانند با صبر و حوصله به اقامه برهان و دلیل در مقابل مسلمانها، گرجیها و یهودی ها بپردازند"19

بر همین اساس، آنها متون مقدس مسیحی و ادعیه دینی مسیحیت را به زبان فارسی برگردان و تبلیغ به فارسی را در اولویت برنامه های خود قرار دادند.20 کرملیت ها بنابر آنچه اظهار داشته اند، مجبور بودند در دنیای شرق با چهار زبانِ عربی، فارسی، پرتغالی و هندی گوایی صحبت کنند.

آنها علاوه بر آموختنِ زبان، به تبادل اندیشه نیز اقدام کردند. از آن جمله در پاسخ به تقاضای امام قلی خان21 حاکم فارس، کتابهای فلسفه افلاطون و ارسطو و فرهنگ لغت "لاتین عربی" و انجیلِ به زبان عربی را برای حوزه علمیه شیراز مدرسه خان که ملاصدرا در آنجا تدریس می کرد ارسال کردند و یا در مناظرات علمی حضوری فعال یافتند.

کرملیت ها چه کسانی اند؟

کرملیت ها گروهی روحانیِ عارف از مبلغان مسیحی اند که در سال 1016 ه/ 1607 م پس از گذشت بیش از سه سال از آغاز حرکتشان به سوی ایران، توانستند به پایتخت آن، یعنی اصفهان برسند. آنها در مسیر حرکتشان چند تن از همراهان خود را از دست دادند، سه تن از معروفترین آنها که به ایران رسیدند، عبارت بودند از؛ پول سیمون Poul Simon و ژان تادروس John Tadderus (در بین ایرانیان به جوان تاده شهرت یافت) و وینسنت Vincent. این اولین حضور رسمی کرملیت ها در دربار شاه عباس بود.22

آشنایی این گروه با دنیای شرق پیشینه ای طولانی داشته و به روزگار جنگهای صلیبی بازمی گشت. آنها همچون گروه تبلیغی فرانسیسکن، جزو نخستین گروههای مسیحی کاتولیک بودند که از نزدیک با دنیای اسلام آشنا شدند. کرملیت ها در نخستین حضور، همراه صلیبی ها وارد حیفا در فلسطین شدند و تا نیمه سده دوازدهم میلادی یعنی زمان سقوط آخرین امارت نشین صلیبی در آن منطقه، در کرمل، ساکن شدند.

کرملیت ها همراه با خروج آخرین گروه صلیبی، فلسطین را ترک و به اروپا بازگشتند، امّا با آغاز سده هفدهم، مجددا فعالیت خود را در دنیای شرق شروع کردند.

اگر چه حضور رسمی آنها در ایران همانگونه که اشاره شد مربوط به سال 1016 ه/1607 م است امّا آشنایی آنها با ایران به اواخر سده شانزدهم میلادی یعنی سال 1592 م باز می گردد، در آن زمان آنها به جغرافیای بزرگ ایران وارد و با این منطقه آشنا شدند.23

در آغاز سده هفدهم، رهبر گروهِ عارفانِ کرملیت طی نامه ای که در تاریخ تبلیغ گروههای مسیحی شهرت دارد، خطاب به پاپ کلمنت هشتم چنین نوشت "ما باید برای رستگاریِ تمامیِ مردمِ روی زمین تلاش کنیم". وی با تأکید بر این عبارت، خواهانِ کسب مجوّز رسمی از نهاد روحانیت مسیحی کاتولیک در انجام فعالیتهای تبلیغی در دنیای غیر کاتولیک و غیر مسیحی شد24. پاپ در پاسخ، اجازه داد تا کرملیت ها بشارت مسیح را مطابق با آنچه که دستگاه مسیحیت کاتولیک می خواهد، به سرزمین های غیر کاتولیک برسانند.

با آغاز به کار مجّدد کرملیت ها در دنیای شرق در سده هفدهم میلادی، آنها همچنین، توانستند رؤیای دیرین خود را در بازپس گیریِ مکانِ مقدس و روحانیشان از عثمانی ها در سال 1361م، محقق سازند. این مکان مقدس در کوه کرمل واقع، و مجموعه ای بود، شامل صومعه و کلیسای مقدس25.

شبکه تبلیغی عارفانِ کرملیت در سده هفدهم میلادی، دارای دوازده هزار عضو روحانی در سراسر دنیا بود.26

باورهای دینی عارفان کرملیت

مبانی دستگاه دینی عارفانِ مسیحی کرملیت ، همچون سایر کاتولیک ها است. علاوه بر این، آنها معتقدند باید در حقیقتِ ربوبیتِ مسیح ذوب و فنا شد و باب ذوب و فنا در ربوبیت، فقط پیروی از طریقتِ معنویِ مریم عذرا است. مریم، مونسِ همگان است. شفاعت گر بشریت است. آلام بخش مصائب است. ملکه نجات در سختی هاست.

عارفان کرملیت ، همچنین برپایه طریقت معنوی ای که اختیار کرده بودند آئین مربوط به خود را داشتند. لباس متحد الشکل بر تن می کردند، که برگرفته از لباس مریم مقدس بود. با پای برهنه راه می رفتند. از لذّات دنیوی بهره نمی گرفتند و همچون زاهدان و درویشان زندگی می کردند. آنها معتقد بودند باید به حقیقت کلیسای نخست راه یافت. در اسرار الهی تأمل کرد، نماز عقلی Orason و نماز لیتورجیارا بجای آورد.27

وظایف کرملیت ها در ایران28

کرملیت ها، چهارمین گروه مسیحی بودند که پس از مسیحیان فرانسیسکن،29 دومنیکن30 و آگوستین31 وارد ایران شدند.32

وظایفی که پدران کرملیت در زمان شاه عباس بر عهده گرفتند را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

الف) وظایفی که پاپ برعهده آنها نهاد.

ب) وظایفی که شاه عباس از آنها توقع داشت.

پاپ، خواهانِ آن بود که آنان، به تبلیغ کلیسای کاتولیک در بین مسیحیانِ غیرکاتولیک و شرقی (ارامنه، گرجی، آشوری و...) بپردازند. از ورود اندیشه پروتستان در بین مسیحیت شرق جلوگیری کنند. آنانی را که پروتستان شده اند، بار دیگر کاتولیک کنند، دولت صفوی را ترغیب به ادامه مبارزه با دولت عثمانی کنند، عامل و میانجیِ ارتباط بین پادشاهانِ کاتولیک اروپایی با دولت صفوی باشند.

شاه عباس نیز پس از استقرار آنها در اصفهان توقع داشت که واسطه خوبی در ایجاد ارتباط بین ایران بااروپا باشند، به عنوان سفیر، پیامهای شاه عباس را به کشورهای غربی ارسال کنند، نامه های ارسال شده را ترجمه کنند. از تبلیغ مسیحیت در بین مسلمانان و رعیت شاه پرهیز کنند. به مشکلات اروپایی های کاتولیک در ایران رسیدگی و برای حل آن، مراتب را به دربار اعلام کنند. با حضور در بحثهای علمی و دینی پاسخ روشنی در تبیین افکارشان داشته باشند.

مورد اخیر باعث شد تا آنها خلاصه کتاب آیینه حق نما33 را که در لاهور تألیف شده بود به منظور پاسخگویی علماء اصفهان در اختیار آنها قرار دهند.

با آنچه بیان شد معلوم شد که هیئت اولیه کرملیت به همان اندازه که وظایف دینی برعهده داشت، سیاسی نیز بود. موارد زیادی وجود دارد که افرادی از کرملیت ها به دلیل پیشامدهای وقت و از سوی پادشاهان و شاهزادگان اروپایی مجبور به پذیرش مسئولیت های یک نماینده تام الاختیار می شدند.

چند دلیل در کرملیت بودنِ متن

با آنچه بیان شد، تلاش شد تا فضای بیرونی متن تا اندازه ای روشن شود. حال می خواهیم با نشانْ گذاریِ متن، به شرح ذیل، چنین اثبات کنیم که متن تعلق به مسیحیان کرملیت دارد.

1 آغاز شکل گیری متن، همزمان است با ورود کرملیت ها به ایران یعنی سال 1018 ه/ 1608 م.

2 پایان متن، همزمان است با چندین حادثه پُرتنش و پی در پی و آمیخته بین مسایل دینی، سیاسی و نظامی، این حوادث از هرمز تا اصفهان امتداد داشت. در نتیجه یکی از این حوادث، گروهی از مُفتّشها و بازرسانِ دولتی به محل اقلیتِ پدران مسیحی در اصفهان وارد شده و محل را قرنطینه کردند. در آن حادثه نیروهای دولتی پدران روحانی را برای چند روز در محل اقامتشان حبس و ممنوع الملاقات کرده و تعدادی از وسایل و اقلام آنها را با خود به همراه بردند.

3 هر چه از آغاز متن می گذرد نقش محوری کرملیت ها و بطور خاص پدر ژان تاده بیشتر می شود.

4 پاره ای از نامه های متن، نامه هایی است که بین مسیحیان غربی و پدران کرملیت رد و بدل شده است. به دیگر سخن نامه هایی است، درون تشکیلاتی، بین اجزای نهادهای تبلیغی مسیحی در شرقِ اسلامی.

5 پاره ای از نامه ها، توصیه نامه هایی است که پدر ژان تاده، بخاطر نقشِ قابل اعتمادی که در بین ایرانیان داشته به منظور رفع مشکل و یا حمایت از مسیحیان غربی ساکن در ایران، نگاشته است.

6 گزارشهای پایانی متن که تقریبا مقارن گشته با حضور گروه تفتیش در محل اقامت پدران روحانی، به قتل تراژدی گونه چند تن از تازه مسیحیان می پردازد. شیوه پردازش قصه و صحنه های این قتل فقط و فقط از سوی نگارنده ای مسیحی و کاتولیک امکان پذیر است.

این گزارشها عبارتند از:

الف: "حکایت از پنج نفر عیسویانِ عجم که جملگی به دینِ رومانیه کاتولیک درآمده بودند و همچنین گزارش از قتل چهار نفرِ ایشان در تاریخ 13 شهر ماه فبریه سنه 1622 م و از عربیه ربیع الآخر سنة 1032 ه".

ب: حکایت از دستگیری و قتل الیاس که یعقوب اراونه کلمجی انگلیس خاطر مذکور نمود در تاریخ سنه 1622 و از عربیه شهر ربیع الآخر 1031.

7 بخش هایی از پایان متن، به ترجمه "مزامیر" اختصاص یافته است. پیترو دلاواله در سفرنامه اش می گوید، پدرژان تاده به دستور شاه عباس این مزامیر را ترجمه کرد.34

8 در گزارش های پایانی، گزارشگر، قتل چند تازه مسیحی کاتولیک، که به دستور شاه عباس انجام شد را تحلیل و آن را با قتل عام مسیحیان ایران در زمان شاهپور دوم در روزگار ساسانی، مقایسه می کند. گزارشگر، معتقد است این قتلها در اصفهان در همان ایام از سال انجام پذیرفت که شاهپور، نخستین قتل عام را در بین مسیحیان در ایران انجام داد.

گونه شناسی این حکایت و مقایسه ای که بین دوران ساسانی و پادشاهی شاه عباس، انجام شده، فقط و فقط از سوی گزارشگری مسیحی و متعصب امکان پذیر است.

9 برخی از گزارشهای متن عینا همان است که در کتاب تاریخ کرملیت ها آمده است.

10 گزارش گفت و گوی شاه عباس با کاتولیک ها و پروتستان ها و ضدیت گزارشگر با پروتستان35 و یهودی دانستن باورهای آنها، حکایت از کاتولیک بودنِ گزارشگر دارد.36

11 سموتیک عبارتی مثل "دین حضرت عیسی، صاحب ما" که بیانگر ربوبیت عیسی مسیح است، تنهادر دستگاه فکری مسیحی قابل بیان است.

12 در آغازِ هر گزارش، تاریخ میلادی بر تاریخ هجری پیشی گرفته است. این پیشی، حاکی از تمایلات مسیحی و غربیِ گزارشگر دارد.37

13 ادبیات متن در پاره ای از بندها، روان نیست و بیانگر کاستی هایی است که املاء کننده و یا کاتب اصلی، نسبت به زبان و ادبیات فارسی داشته است.

14 املاء کننده، به زبانهای لاتین آشنایی داشته است لذا به راحتی می توانسته نقش مترجم و برگردان کردن نامه های وارده را برعهده گیرد.

15 پیشی گرفتنِ صفت بر موصوف، حاکی از تأثیراتی است که زبانِ لاتین بر املاء کننده داشته است.38

16 پاره ای از نامه های رد و بدل شده دارای زبان رمزی است تنها واسط و مترجمی که به این زبان رمزی آگاهی داشته پدر ژان تاده بوده است.

17 رسم الخط متن، متأثر از زبان و رسم الخط عربی است، مثلِ آمدنِ تاء تأنیث در آخر نام کشورها مثل روسیة، اسپانیة و... و بکار بردن مع به جای "با" و قرار دادن دو نقطه زیر حرف یاء و یا استفاده از جمع های مکّسر عربی. این گمان را می توان، وارد دانست که با توجه به آشنایی کرملیت ها به زبان عربی، متن نیز تأثیر پذیرفته است.

18 در صفحات پایانی، گزارشی وجود دارد که بعید است، گزارشگر، ایرانی و یا کاتبِ دربار، باشد.39

19 نقش حمایتی و کنسولگری پدر ژان تاده برای مسیحیان غربی ساکن در ایران در متن کاملاً آشکار است. لذا بیشترین اسمی که در متن تکرار می شود، نام پدر ژان تاده است.40

20 در متن منشآت، درخواستی وجود دارد که شاه عباس مستقیما از پدر ژان تاده مطالبه کرده است. این درخواست شامل خرید اقلامی چند از فرنگ است.41

نشانه های اسلامی متن چگونه توجیه پذیر است؟

با آنچه بیان شد هویت مسیحی متن، آشکار گردید، حال سخن این است که با نشانه های اسلامی، متن چه باید کرد؟ و این نشانه ها، چگونه توجیه پذیر است؟

پاسخ روشن و قابل طرح نخست این است که هر متن به طور طبیعی، متأثر از جهان پیرامون خود است، و متن جستار شده نیز از این قائده کلی، مستثنی نیست. به عنوان مثال، القاب وتعارفات آغاز نامه های رد و بدل شده بین شاه عباس و پادشاهان اروپایی و پاپ، چیزی نیست جز تأثیراتی که متن از فضای حاکم بر دربار سلاطین ایرانی بر خود پذیرفته است. با این اصل کلی، شاید بتوان اندک نشانه های اسلامی متن را توجیه کرد و علت را فضای حاکم بر اصفهان دانست. با این حال گمانه زنی های دیگری نیز قابل تأمل است. از آنجمله:

1. این گمان را می توان داد که متن از همان سرآغاز ورود و شروع کار کرملیتها، تا پایان و شکل گیری، تنها توسط پدران روحانی انشاء، املاء و نگارش شده است، پدرانی که علاوه بر زبان فارسی، رسم الخط آنرا نیز آموخته اند با این گمانه زنی می توان اشتباه های کتابتی متن را نیز توجیه کرد.

2. این گمان را می توان داد که، متن، نزد کرملیتها و در محل استقرار آنها، شکل نخست را یافته و توسط آنها انشاء شده، اما کاتبی که فارسی می دانسته و به استخدام آنها در آمده و کتابت آنچه، آنها انشاء و املاء کرده اند را بر عهده گرفته است.

3. با توجه به آنکه کرملیتها فقط مسیحیان را در امور مهم استخدام می کردند، این فرض قابل طرح است که کاتب، مسیحی بوده، آنهم با گرایش شرقی، و نژاد ارمنی یا گرجی و یا چرکسی، و به مرور زمان به مسیحیت غربی، تمایل پیدا کرده و کاتولیک شده است.

4. ممکن است کاتبی که وظیفه ضبط مطالب را از سوی کرملیتها برعهده گرفته، تازه مسلمانی سرگردان در حوزه دین، از ارامنه و یا گرجی و یا چر کسی های شمال غرب ایران باشد که توسط شاه عباس به وسط ایران هجرت داده شده و به ظاهر مسلمان شده، اما پس از ارتباط با پدران کرملیت، بار دیگر مسیحیی شده است.

در این صورت، متن، علاوه بر هویت تشریح شده، هویت دیگری نیز می یابد و آینه ای می شود از سیر تطور فکری کاتب و یا پاره ای از انسانها که توسط ایرانیان در روزگار صفوی مسلمان شده، اما با حضور گروههای مسیحی در ایران و فعالیتهای تبلیغی پنهان آنها، در تغییر دینی حاصل شده بر ایشان، شبهه کردند. با این گمانه زنی می توان گفت، به مرور زمان که نگاه کاتب تغییر یافته و به مسیحیت گرایش پیدا کرده، آثار آن در متن نیز آشکار و آشکارتر شده است.

5. همانگونه که بیان شد، این گمان وارد است که متن، دفتر ثبت احوالاتی باشد، نزد کرملیتها که پس از آشفتگی مقطعی احوالشان در اصفهان مطالب آن به دست کاتبی از دستگاه حکومتی افتاد و او پاره ای از اسناد و سخنان ناگفته دیگر را که در دیوان حکومتی بین شاه عباس و پدران کاتولیک ها و پروتستان های انگلیسی ردّ و بدل شده را در مطالب پایانی درج کرده است. از هرمنوتیکِ ثبتِ گفت و گوهای پایانی می توان، روایت سوم شخص را، یعنی راوی، برداشت کرد. اگر این گمان را بپذیریم. نشانهای اسلامی آغاز متن نیز به آسانی توجیه می شود. با قبول این فرض مستندسازِ مجموعه، یک شخصیت ایرانی می شود که اسناد چهارده سال تعامل دولت صفوی با مسیحیت غربی و گفته ها و ناگفته های بسیار آن را جمع آوری و مستندسازی کرده است، آنهم بدون اعمال سلیقه شخصی و فقط با انجام عملیات استنساخ، و فهرست نگاری اسناد در سرآغاز متن.

6. پذیرش، ظهور چنین پدیده ای بی بدیل را در قالب مستندسازی، در اصفهان و در دربار شاه عباس به راحتی نمی توان پذیرفت. لذا احتمال دیگری نیز قابل طرح است، بدین گونه که پدیده مستندسازی نهایی در شهر شیراز رخ داده است و نه در اصفهان، چرا که از طرفی چند تازه مسلمان دوباره مسیحی شده، که عازم هرمز بودند، طی مسیر شیراز توسط نیروهای امام قلی، دستگیر و کشته شدند، و پاره ای سند نیز از آنان بدست آمد، و حتی همین حادثه دستگیری و قتل تراژدی گونه در متن گزارش شده است. و از طرف دیگر در همان سالهای پایانی، پایگاه جدید دینی پدران کرملیتها در شیراز شکل گرفته است. و صورت جلسه محضر مالکیت این پایگاه نیز، در متن درج شده است.

پی نوشتها

1.آنچه در این مقال آمد برگرفته از فصل هشتم پایان نامه دکتری نگارنده است که به دانشگاه سن ژرف بیروت زیر عنوان: التفاعل بین الاسلام و المسیحیة فی عهد الصفوی الاول، سال 2004، ارائه شده است.

2. آقای محمد تقی دانش پژوه این متن را اینگونه فهرست کرده است: "منشآت یا مکاتیب شاه عباس و فرمان روایان ایران با پاپ و پادشاه از 1018 تا 1033 ه . ق/1608 تا 1623 میلادی با فهرستِ در آغاز، کتابخانه ناپلی در 328 برگ". مراجعه شود به: فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران جلد سوم مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران 1363 به کوشش محمد تقی دانش پژوه.

3. این نکته قابل توجه است که دستگاه دینی مسیحیت کاتولیک طی سده های متمادی پس از ظهور اسلام تعامل با دنیای اسلام را حرام می دانست.

4. دستگاه مسیحیت دریافته بود که دستگاه فکری اسلام شیعی و اثنی عشریِ حاکم بر ایرانِ صفوی، با دستگاه فکریِ اسلام سنی عثمانی حاکم بر روم ترکیه کنونی تفاوت دارد.

5. تعامل شاه عباس با اروپا را می توان به دو مرحله زمانی تقسیم کرد. نخست دوره ای که شاه عباس، اروپا را اتحادیه ای سیاسی زیر فرمان پاپ می پندارد و دیگر، دوره ای که اروپا را اروپایی غیر متحد و با سیاستهای پراکنده می یابد. دوره دوم از زمانی آغاز شد که رفت و آمد و خبررسانیِ اروپایی ها به دربار ایران افزایش یافت.

6. این عکس العمل همراه با سایر اتفاقاتی که در کشور، بین مسیحیتِ تازه وارد به پایتخت و ایرانیان مسلمان روی داد تنش های اجتماعی گوناگونی را برانگیخت. در این خصوص پژوهشی انجام پذیرفته که در آینده ای نزدیک از سوی نگارنده منتشر خواهد شد.

7. عکس العمل دولت صفوی را در مقابل اشغال هرمز باید بر دو بخش تقسیم کرد. عکس العملی که پیش از فتح لار از خود نشان می دهد و عکس العملی که بعد از فتح لار، ظهور کرده است. علاوه بر آن عکس العمل ملوک هرمز با عکس العمل دولت مرکزی متمایز است. چرا که تجربه ها و برداشتها و احساسهای هر یک از آنها، از آنچه در هرمز می گذرد متفاوت است. در پیکره سیاسی و نظامی دولت نیز احساسِ "الله وردی خان" و پسرش "امام قلی" به عنوان حاکمان فارسِ بزرگ، با احساس دولت مرکزی تفاوتهایی دارد.

8. این عامل از جمله عوامل عقب ماندگی خاورمیانه و ایران در چهارصد سال اخیر به شمار می رود. همچنین لازم به ذکر است در آن زمان ابریشم به عنوان مهمترین کالای صادراتی ایران به شمار می رفت.

9. در منابع ارمنی و غربی گزارشهای گوناگونی در بازگشت مجدد تازه مسلمانان ارمنی، گرجی و چرکسی به مسیحیت در روزگار صفوی ثبت شده است.

10. هرطقه، تعبیری است در دستگاه دینی مسیحیت، به معنای بدعت.

11. در حال حاضر در چهارصدمین سال شکل گیری جلفای اصفهان (2004 2005 میلادی) قرار داریم. شکل گیری پدیده جلفا از نگاههای گوناگون قابل تأمل است از آنجمله در دستگاه فقه سیاسی و اینکه چگونه این دستگاه به غیرمسلمان اهل ذمّه اجازه بهره بردای از امکاناتی ویژه در پایتخت کشوری مسلمان را می داد. و یا اینکه در برابر اهداء این امکانات از سوی حکومت، به غیر مسلمانان، فقهاء سیاست سکوت را اتخاذ می کردند.

12. در بین خاورشناسان و یا تاریخنگارانِ مسلمان، چنین شایع است که در دنیای اسلام این فقط دولت عثمانی بوده که نسبت به مسایل مسلمانان در آندلسِ دغدغه داشته است در حالی که یکی از گزارشات متن حاضر حاکی از آن است که شاه عباس شخصا پیامِ شفاهی اعتراض آمیز به پادشاهی اسپانیا ارسال کرده است.

13. الف: در اسپانیا در دوره تقیه دینی، معماری ترکیبی ای شکل یافت که آمیخته ای از آموزه های اسلامی مسیحی بود. بسیاری از پژوهشگران معتقدند این معماری توسط همان مسلمانانی پدیدآمده که در تقیه دینی به سر می بردند.

ب: در تاریخ اسلام، آنچه از تقیه شناخته شده است تقیه مذهبی و یا نحله ای است. شاید بتوان گفت تنها نمونه تقیه دینی و دسته جمعی در تاریخ اسلام، در آندلس، پس از سقوط، روی داده است. عده ای از دانشمندانِ آنتروپولوژی، معتقدند گروههایی از جامعه اسپانیاییِ امروز که در عروسی ها هلهله می کنند، بازماندگان همان مسلمانانی اند که در این سرزمین، قرن ها، زندگی می کردند.

14. اگر چه لبنان به مفهوم امروزی خود در نیمه قرن بیستم شکل و استقلال یافت، امّا برخی از پژوهشگرانِ منطقه شرق مدیترانه و خاورمیانه معتقدند، نخستین کیانِ سیاسی و مستقل لبنان در زمان امیر فخر الدین در آغاز قرن هفدهم میلادی شکل یافت. امیر فخرالدین مسلک دَروزی داشت و پس از مدتی و با فشارهای وارده از سوی دولت عثمانی مجبور به فرار به سوی ایتالیا شد. لازم به ذکر است در زمان امیر فخرالدین شیعیان از منطقه تاریخی و مهم کَسْرَوان در شمال لبنان به سمت بُقاء و جنوب لبنان رانده شدند و مسیحیان جای آنان را گرفتند. پیرو آن پاره ای از سادات و شیعیانِ به جای مانده در این منطقه مجبور شدند از دیانت اسلامی خارج و مسیحی شوند. در حال حاضر در لبنان مسیحیانی زندگی می کنند که به آل هاشم معروف و از خاندان آل البیت هستند. کَسْرَوان، همان خُسروان، و واژه ای فارسی است.

15. در تاریخ اسلام دوگونه گفت وگو بین اسلام و مسیحیت شکل گرفته است گفت و گوهای پدیدارشناسانه و گفت وگوهای جدلی. گفتگوی پدیدارشناسانه یا فنومنولوژی به افکار دیگری، صرفا به شکل یک پدیده نگاه می کند و هدف از انجام گفت و گو حذف دیگری نیست. در حالی که در گفت و گوهای جدلی و اقناعی هر یک از طرفین تمایل دارد دیگری را مغلوب افکارِ خود ساخته و از میدان خارج کنند.

16. در این سند، کاتولیکها علاقمند بودند در معرفی دستگاه دینیِ پروتستان به شاه عباس، آن را برگرفته از افکار یهود معرفی کنند و شاه عباس هم علاقمند بود، مقایسه ای شود، بین "کاتولیک و پروتستان" در مقابلِ "شیعه و سنی".

17. این پدیده، یعنی حضور مسیحیت در قلب ایران از زمان ظهور مسیحیت در زمان اشکانیان تا پایان قرن شانزدهم میلادی بی سابقه بود و این تنها شاه عباس بود که به این امر مبادرت کرد. شاه عباس در یکی از گفت و گوها، خود به این مهم اعتراف می کند.

18. در تاریخ مسیحیت، از روزگار شاپور دوّم ساسانی، به عنوانِ روزگاری سیاه در تاریخ مسیحیت یاد می شود. روزگاری که مسیحیان، به دستور شاهپور قتل عام شده و ایران ساسانی از مسیحیت، تنفّر فراوان داشت. پژوهشهای جدید، در بین خاورشناسان این نگاهِ بر جای مانده از مسیحیتِ قرون وسطی را نقض می کند و زمان شاهپور دوّم را نیز همگون با سایر دوره ها در ایران گزارش می کند، یعنی تعاملی که با تسامح، نسبت به سایر باورهایِ دینی ازجمله مسیحیت، همراه بوده است.

19. A Chronicle of the Carmelites in persia and the papalmission of the ×VIIth and ×VIII centuries, london, 1939, v1. p25

20. نسخه های خطی فراوانی از ادبیات مسیحی به زبان فارسی در کتابخانه های معتبر دنیا و نیز جلفای اصفهان و تبریز نگهداری می شود. امّا متأسفانه تاکنون از سوی مسیحیانِ ایرانی و یا پژوهشگران ایرانی، اقدام بایسته ای در پژوهش بر روی این متون انجام نپذیرفته است. نگارنده در پایان نامه دکتری خود، چندین متن از این دست را کاویده است.مهمترین خاورشناسی که بر روی پاره ای از این متون کار کرده است فرانسیس ریشارد فرانسوی F.Richardاست وی تا سال گذشته مسئولیت بخش نسخ خطی فارسی کتابخانه ملّی فرانسه را برعهده داشت.

21. امام قلی خان و پدرش الله وردی خان هر دو تازه مسلمان اند. الله وردی خانِ گرجی الأصل زمان شاه طهماسب مسلمان شد.

22. گروهی از پژوهشگران، المسیحیة عبر تاریخها فی المشرق، مجلس کنائس الشرق الاوسط، بیروت، 2001،ص 694

23. همان، ص 688.

24. فصلنامه المنار، جمعیت مرسلینِ مَوارِنِه لبنان، سال 30، شماره یک و دو 1989، ص 63.

25. همان. کرملیت ها علاوه بر اصفهان توانستند در سایر مناطق در دنیای شرق مراکز دینی تأسیس کنند از آن جمله در سند به سال 1612، در شیراز به سال 1623، در بصره به سال 1623، در جلفا به سال 1653 و 1692، در مسقط به سال 1625، در بغداد 1731 و در بوشهر، کلیسای آنها در بوشهر تا حدود هفتاد سال پیش شناخته شده بود.

26. همان، ص 60.

27. همان، ص 64.

لازم به ذکر است در متنِ مورد بحث نیز، خصوصیاتی از کرملیت ها توصیف می شود. مثلِ ؛"از آداب و طریقت حضرت مریم" اند. "از محبت و تعیش خداوند ترک دنیا کرده اند" "ریاضت کشند". "درویش اند و ترک تعلقات دنیوی نموده اند"

28. از جمله منابع معتبر در معرفی تاریخ تبلیغ مسیحیت عبارت است از:

LES MISSIONS DES ORIGINES AU ×VI SIECLRIE, LIBRAIRIE GRUND, PARIS EDITIONS DE L'ACANTHE MOIVACO. 1956.

29. نخستین حضور فرانسیسکن در ایران به روزگار مغول باز می گردد. آنها از سده دوازدهم میلادی حضور گسترده ای در روسیه، تبّت و پکن داشتند. میراحمدی، مریم، دین و مذهب در عصر صفوی، انتشارات امیرکبیر. 1663، ص 120.

30. گروه پدران دومنیکن (برادران واعظ) در سده دوازدهم در فرانسه شکل گرفت. هدف آنها در آغازِ پیدایش، مبارزه با افکار و دیانت مانوی بود که سده ها از اضمحلال آن در ایران می گذشت لکن در فرانسه حضور جدی داشت. نگاه شود به، المسیحیة عبر تاریخها فی المشرق. مجلس کنائس الشرق الاوسط، 2001 لبنان، ص 692 .

31. گروه پدران آگوستین در سال 1007 ه/ 1598 م در بیشتر نقاطی که پرتغالی ها اشغال کرده بودند حضور یافتند. از آن جمله در بندر گوا در هند و هرمز در جنوب شرقی ایران در همان سال ریاست گروه پدران آگوستین Donalexix de mensez هیئتی رسمی را به نمایندگی از پادشاه اسپانیا راهی دربار شاه عباس اول کرد. آنها در نخستین مذاکره خواهان گسترش روابط سیاسی و تجاری با اسپانیا و در اختیار گرفتن پاره ای از اراضی اصفهان برای ساخت کلیسا شدند.

نخستین پدر روحانی که با صفت رسمی در اصفهان مستقر شد Fere simound de Moreis است. نک: سیوری، راجر، ایران عصر صفوی، ترجمه احمد صبا، انتشارات کتاب، تهران 1362، ص 94.

32. پدران آگوستین از ورود پدران کرملیت به اصفهان با روی باز استقبال نکردند، و حضور آنها را دخالت در فعالیت خود دانشتند A Chronivle ...1939 p13.

33. نسخه کامل این کتاب توسط پدر جروم خاویر Jerom xavier تألیف شد. وی از نزدیکان نَسَبی فرانسیس خاویر xavier Francis است و به مدت چهار سال دردربار اکبر شاه به آموختن زبان فارسی مبادرت کرد. توسط همین خانواده مسیحیتِ کاتولیک به ژاپن راه یافت. این گروه با نخستین گروه پرتغالی که از راه دریا وارد دنیای شرق شدند، به این منطقه آمدند و اوّل بار در بندر گوا در هند مستقر شدند.

34. این ترجمه به همراه نخستین نسخه چاپی از انجیل به زبان عربی به شاه عباس داده شد. ظاهرا این انجیل در حال حاضر در کتابخانه آیت اله مرعشی قم نگهداری می شود. نک: سفرنامه پیترو دلاواله، ترجمه فارسی از محمود بهفروزی، نشر قطره، تهران، جلد اول، 1380، ص 733 و 742.

35. منشآت عصر صفوی ص 254، "گفت و شنود در مرتبه اول که نواب اشرف با پادریان و جماعت انگلیس..."

36. منشآت عصر صفوی ص 290 "انگلیسی ها یهودی بودنِ خود را آشکار کردند"

37. ممکن است این احتمال مطرح شود که ثبت کننده این گزارشها ارمنی بوده و در نزد کرملیت ها کار می کرده است. در صورت پذیرش این احتمال مطمئنا آن شخصِ ارمنی کاتولیک است و نه گریگوری. علاوه بر آن لازم به ذکر است، ارامنه تاریخ مربوط به خود را داشته که با تاریخِ میلادیِ رایج نزد مسیحیانِ لاتین، متفاوت است.

38. لازم به ذکر است هیچ یک از ایرانیانِ مسلمان در آن زمان به زبانهای اروپایی آشنایی نداشتند.

39. نسخه خطیِ منشآت، ص 9. "حکایتی که پادری نبینکو به سردار جماعت پادریان فرستاد و گفت و شنید که در میانه نواب اشرف گذشته درآمدن پادری زونتو و پادری نبینکو در تاریخ شهر خانیو سنه هزار و ششصد و هشت و از عربیه در تاریخ شهر ربیع الاول سنة 1019 م.

40. همانگونه که اشاره رفت، ژان تاده مسئولیت رسمی در کنسولگری نداشت، امّا بخاطر اعتمادی که به خود جلب کرده بود، نامه هایش در دستگاه حکومتی مؤثر بود.

41. از جمله تقاضاهای شاه عباس عبارتند از: اسلحه شخص با مشخصاتی ویژه، یک قطعه آینه و یک سگ پا کوتاه.

صفحه اول نسخه خطی


*. پژوهشگر حوزه مطالعات تطبیقی اسلام و مسیحیّت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان