مداحی آری؛ اما چرا این گونه؟!

فکر می کنم همه این عوامل دست به دست هم داده تا آن شرایط به وجود بیاید. یعنی هر کسی به نوعی در این زمینه مقصر است

گفت وگو با مداحان و شاعران جوان

* بخش دوم

دیدارآشنا

این که مداح فکر می کند فقط باید سبک جدیدی بخواند، مقصر خودش است یا مستمع یا مدیر هیئت یا حتی منبری؟ یعنی این خلأ را چه کسی ایجاد کرده است؟!

آقای مهدی سلحشور

فکر می کنم همه این عوامل دست به دست هم داده تا آن شرایط به وجود بیاید. یعنی هر کسی به نوعی در این زمینه مقصر است. البته نه می خواهم مقصر بودن را نفی کنم نه تنوع طلبی را. از یک طرف زیاده خواهی جوان ها، که بخواهند همه چیز را نو ببینند، به اعتقاد من نقش اول را داشته است. پشت سرش خیلی از مداحان هم به خاطر این که نیازهای جوانان را جواب دهند، دنبال این شیوه رفتند. آن چیزی که عرض کردم اول قصه که مدسازی نباشد این را بخوانم که مشهور شوم، این را من بخوانم کسی دیگر نخواند، که همه بگویند فلانی خوانده است... خودِ این هم یک قدم در راستای همین بحث است. تنور این قصه را خیلی از مداحان دارند گرم می کنند. از طرف دیگر مسئول جلسه هم مقصر است، برای این که جلسه اش شلوغ شود و جوانان بیایند مجبور است مداحی را دعوت کند که مستمع را جذب کند و نوار و سی دی اش فروش رود و همه بگویند به به. همه این مسائل دست به دست هم داده اند. یک نفر را نمی توان مقصر دانست. به همان اندازه ختم کننده ها و منبری های جلسات مقصر هستند (که نیامدند آفات این افراطی گری را تبیین و تعادل این قصه را برقرار کنند). شاید هم علت و معلول جایش عوض شده است. کم کاری خودشان موجب شده که به حاشیه رانده شوند.

یکی از دوستان مداح تعریف می کرد: ما برای جلسه ای که داشتیم ـ قسم می خورد ـ به بیست نفر منبری زنگ زدیم، یک نفر هم نیامد، یکی گفت من کار دارم، دیگری گفت جلسه دارم... کم پیدا می شود مثل آقای... که گفته بود: شما آخوند نمی خواهید من می آیم جلسه تان صحبت می کنم. آن ها استقبال کردند.

فکر می کنم خود آقایان منبری ها مقصر هستند که مثل مداحان، هنرمندانه جلو نیامدند. بالاخره چون در خوانندگی هنرهایی نهفته است، بیشتر جلب توجه می کند و شاید در منبر این هنرنمایی کمتر باشد. لذا منبری هایی که هنرمند هستند به اعتقاد من به حاشیه رانده نشدند. مثل آقای انصاریان، آقای پناهیان و آقای تهرانی. به اعتقاد من این ها اصلاً بازارشان کمتر از مداحی نیست. منبری هایی به حاشیه رانده شدند که هنرمند نیستند؛ حالا یا به اقتضای سن جوان صحبت نمی کنند یا جذابیت های منبری را ندارند.

آقای رحیم ابراهیمی

اعتقاد من این است که در این وادی ما هرچه بخواهیم امام حسین به ما می دهد. مخصوصاً یک مداح که افتخار نوکری دارد، اگر دنبال شهرت باشد، امام حسین به او شهرت می دهد، اگر دنبال اخلاص است، امام حسین به او اخلاص می دهد.

روایت داریم که سه گروه عبادت می کنند، یکی به خاطر دوستی خدا یکی به خاطر ترس از جهنم و یکی به خاطر بهشت. اما خوب، کدامش ارزش دارد؟ الان شهرت خواندن مطرح است، شهرتی که خیلی عرفا و بزرگان سفارش دارند که از آن فرار کنید، اما خیلی ها دنبال این هستند که خودشان را بیندازند در این مرداب! که اگر آدم پایش گیر کند نه دیگر می تواند از لحاظ اخلاقی رشد کند نه از لحاظ فنی؛ دیگر آن قدر حاشیه ها زیاد می شود که همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد. حتی آن حقیقتی را که مداح دنبال آن بوده است.

آقای سیدمحمدجواد شرافت

متأسفانه با افراط هایی که این چندسال در، مداحی پیدا شد، جریان به سمتی پیش رفت که خجالت آور بود، آدم شرمش می شد که بگوید مجلس امام حسین است. باعث شد که از این مجالس رانده شویم و بیشتر از سالی یک بار ـ دهه محرم ـ به هیئت نرویم. ولی الحمدلله مداح ها طوری شدند که به متن خود مداحی می پردازند. نکته دوم، بحث جنبه های اخلاقی بعضی مداح ها است. بعضی ها که زنگ می زنند شعر بگیرند، اصلاً در ادبیات شان پیداست که سخت دچار اشتباهند. مثلاً می گوید من با فلان مداح بزرگ، مجلس دارم شعری بده که آبرویم نرود! یا چون مجلسم فلان جمعیت را دارد دستم به دامنت!

راستی اگر قرار باشد امام زمان را در جلسه اش ببیند، دیگر این حرف ها را نمی زند. نمی رود دنبال سبک و نوحه ای که مستمع می خواهد.

این که مداح هایی هستند مثل آقارحیم ابراهیمی، مثل آقای سلحشور، که از منظر اخلاص به مداحی نگاه می کنند خیلی ارزشمند است. از حرفی که ایشان زدند می فهمیم که خلوت هایی دارند، و تعدد مجالس شان باعث نمی شود که از اصل کار غافل شوند. این، نکته مثبتی است که باید به فال نیک گرفت. ولی متأسفانه باید اعتراف کنیم که جمعیت خیلی کمی این گونه فکر می کنند و در این وادی اند؛ آن هم به خاطر این است که متأسفانه سبک، محور شده است. سبک هم که می گویم منظورم سبک نوحه و سرود نیست، منظورم شیوه و مُد است. من فکر می کنم که اگر به این نکته توجه کنیم، می توانیم این خلأها را پر کنیم، مستمع در جایگاه خودش، خطیب، شاعر و مداح در جایگاه خودش، مدیر و بزرگ ترهای هیئت هم ... باید کاری کنیم که این سبک ها به مد تبدیل نشود. باید راهکارهایی برای کنترل این مسأله ارائه کنیم.

 

دیدارآشنا

شما دو بزرگوار، تجربه های خاصی در مورد ساختن سبک دارید، یکی از بحث های امروزی، این است که بعضی از سبک هایی که خوانده، می شود متناسب با هنجارهای اجتماعی نیست یا متمایز با بعضی مسائل اخلاقی و اجتماعی هیئت هاست، شما چه کار می کنید که در سبک های تان از مرزهای اخلاقی و دینی خارج نشوید و چه معیارهایی برای این کار دارید؟

 

آقای رحیم ابراهیمی

من برای خودم اگر بخواهم یک سبک را انتخاب کنم، اولاً می بینم آیا این سبک، مشروع است؟ قبلاً کجاها استفاده شده است و ریشه اش چیست؟ و دوم این که اگر این سبک را من استفاده کنم، تأثیری که در مجلس می گذارد چیست، آیا تأثیر مجلس عزاست، یا مجلس مولودی...

آقای مهدی سلحشور

همانطور که موسیقی سنتی ما از تعزیه خوانی شروع شده، ریشه خیلی از سبک هایی که در جامعه جا می افتد باید از مداحی باشد. چه عیبی دارد، ما سبک بسازیم؟ لذا با این حرف می خواهم گرفتن سبک از جای دیگر را رد کنم. ما باید خودمان بنشینیم و سبک بسازیم، با مایه های اصیل، سبک پدر و مادردار، اصل و نسب دار و شناسنامه دار بسازیم. ما باید به دیگران سبک بدهیم جای دیگر؛ نه دیگران به ما. من قائل به این نیستم که بروم سراغ دیگران، از دیگران سبک بگیرم. هر وقت این نیازم را اهل بیت برطرف نکردند، می گویم شما به ما ندادید برای این که نیاز جلسه تان را برطرف بکنید، مجبور شدیم برویم از کسی دیگر سبک بگیریم...

از دست یکی از آقایان خیلی ناراحت شدم که گفته بود شب قدر واماندم و سبک نداشتم، مجلسم خراب شد! من معنای این حرف را نمی فهمم که این واماندن یعنی چه؟ من هنوز معنای این که «از دیگران برویم سبک بگیریم» و «نداریم» و «نداشتیم» «مجبور بودم» را نفهمید ه ام. مگر استثنائاً این که هفت ـ هشت درصدی از سبک دیگران استفاده کنیم یک سبک اصل و نسب دار، که شخص معتبری در نهایت معنویت و روحانیت آن را اجرا کرده این را، شما می بینید، این سبک، جای کار دارد، آن هم در چارچوبی که هست... خارج از آن، اصلاً حرفش را نزنید، آن هم تبرکاً در مواردی جای کار دارد که فکر می کنم درصدش زیر ده درصد باشد. درصد کاملاً پایینی که در حاشیه رانده شود. نه این که اصل شود... اما می بینیم که آقایان از سال 77 ـ 76 تصنیفات تلویزیونی را اصل قرار دادند، بعد هم اشباع نشدند، پا را پیش گذاشتند و رفتند سراغ غلیظ تر هایش و یک خورده آن طرف آب و حالا هم که اصلاً دارند سبقت از هم می گیرند.

دیدارآشنا

بعضی از مداحان، توجیهات خنده داری هم دارند. آقایی به من گفت سبک من را خانم ...خوانده است، تعجب کردم!

 

آقای مهدی سلحشور

بله آقایی از دوستان خودمان توجیه می کردند که آقای فلانی مایه را از فلان ترانه می گیرد و خودش تغییر می دهد(!) من این حرف را نمی پسندم. شما می دانید که در موسیقی، مایه در یک وضعیت ساده تغییر نمی کند و حداقل تداعی را ایجاد می کند. مثلاً اگر سبک در سه گاه ساخته شده باشد، اگر در آن دستگاه مایه را بگیرید بازهم همان سه گاه است. با تمام برجستگی هایی که موجب شده رنگ و لعابش عوض شود. چیزهایی وجود دارد که در ذهن مردم تداعی می کند، و مردم سریع می فهمند.

آقای سیدمحمدجواد شرافت

فکر می کنم سبک، یک ظرف است. هیچ سبکی تا حالا ظرف آب کوثر نشده است، اما سبک ترانه، ظرف لجن است، قابلیت آن را ندارد که اشعار معنوی و اهل بیت را در آن ظرف بریزیم. بعضی از سبک ها، مثل سبک «ای شهید»، آقای ناظری، آن روحانیتی را که آقا رحیم اشاره کردند، دارد.

دیدارآشنا

یکی از مداحان پیشکسوت مثال خیلی خوبی در این مورد دارد؛ می گوید شما وقتی سبک ترانه می خوانید، انگار شربت را می خواهید با آفتابه بخورید! کسی می آید شربت خیلی گوارا و خوب را در آفتابه بریزد؟!

 

آقای مهدی سلحشور

سبکی که از دهان یک آدم نجس و لاابالی بیرون ریخته است، دیگر قابلیت ندارد. اما یکی می گفت که چه عیبی دارد ما از آن به عنوان ابزار استفاده کنیم!

با تشکر از شما عزیزان که در این گفت وگو شرکت کردید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر