جامعه پذیری سیاسی چگونه در کودکان و نوجوانان صورت می پذیرد؟
کودکان و نوجوانان پیوندهای عاطفی را از والدین خود در رابطه با مفاهیمی چون ملت، دولت و احزاب در وهله ی نخست این جامعه پذیری اخذ می کنند. سپس« جامعه پذیری سیاسی» براساس توانایی های اجتماعی و تجربه های شخصی ایشان به گونه ای نهفته رشد و تحول می یابد. اما رشد تکلیف پذیری و انگیزه ی جامعه پذیری سیاسیِ بنیادین، نخستین بار در نوجوانی بروز می یابد. رشد شناختی، امکانِ اندیشیدن انتزاعی را فراهم می کند، که از طریق آن نوجوان می تواند فرایندها و نظام های پیچیده ی سیاسی را بفهمد. رشد اخلاقی، نوجوان را به سوی توجه به هنجارهای اجتماعی و اصول بنیادین آن رهنمون می کند.
سیاست، حیطه ای است که رشد هویت اجتماعی را امکان پذیر می کند. مدرسه، گروه های نوجوان، هم سالان و رسانه ها نوجوان را با موضوعات سیاسی روبه رو می کنند. نزدیک شدن به سنِ حق رأی داشتن و از جهت حقوقی بالغ محسوب شدن، توجه فرد را به مسائل سیاسی افزایش می دهد.
نتایج این« جامعه پذیری سیاسی» چه می تواند باشد؟
براساس شرایط درونی و بیرونی رشد، نتایج جامعه پذیری سیاسی می تواند بسیار متفاوت باشد.
الف) نسبت به سیاست بی انگیزه ماندن
ب) گرفتن بی قید و شرط دیدگاه های سیاسی والدین یا اشخاصی که فرد با آن ها پیوند عاطفی دارد.
پ) مشارکت سیاسی
ت) افراط گرایی در گفتار و نظر
ث) افراط گرایی همراه با رد کردنِ انقلابی و خشونت آمیزِ مناسبات سیاسی
ج) رنجش از سیاست و بیرون آمدن ناامیدانه از آن
« جامعه پذیری سیاسی» و « فراگیری سیاسی» براساس چه الگوواره هایی در روان شناسی رشد و تحول بررسی می شوند؟
الف) « الگوواره ی گذر» :
این الگوواره به گونه ای سنتی و تطبیق گرا، جامعه پذیری سیاسی را، انتقال ارزش ها، هنجارها و اخلاقیات در ارتباط با یک نظام سیاسی از نسلی به نسل دیگر می داند.
ب) « الگوواره ی رهایی» :
این الگوواره بر رشد و مطالبه ی توانایی نقد و مشارکت سیاسی و اولویت بخشیدن به آن ها تأکید می کند. خود تعیین گری به جای انطباق، فراگیری سیاسی فعال به جای اجتماعی شدن انفعالی و آموختن امکانات به جای میانجیگری هنجارها، این الگوواره را از الگوواره ی گذر متمایز و مجزا می کند.
مشارکت سیاسی چیست و چه اقسامی دارد؟
از زمانی که اعتراض های دانشجویی و جنبش شهروندان مطرح است، معنای انتخابات به عنوان تنها شکل از مشارکت کم رنگ تر شد. تأثیرگذاری فرد در سرنوشت سیاسی جامعه اش، مشارکت به مفهومی کلی است که در حیطه ی روان شناسی اجتماعی نیز از حیث ارتباط فرد و جامعه بررسی می شود. اقسام آن عبارت است از:
الف) عُرفی: مانند شرکت در انتخابات و همکاری با احزاب
ب) غیرعُرفی: مانند تظاهرات و نافرمانی های مدنی
پ) غیرقانونی: مانند به کار بردن خشونت
رنجش سیاسی چیست؟
قطب مخالف درگیر بودن سیاسی، رنجش سیاسی است که فرد را به یک بی تفاوتی نسبت به مسائل سیاسی سوق می دهد. بی اعتمادی، نارضایتی و بی علاقگی به نظام سیاسی درون این رنجش نهفته است. رنجش سیاسی خود را در عدم اقبال به انتخابات، عدم گرایش به فعالیت های سیاسی و کاهش جذابیت احزاب برای عضوگیری نشان می دهد.
دو نوع رنجش سیاسی را می توان از هم متمایز کرد:
الف) رنجش از احزاب و سیاستمداران که نارضایتی کنونی فرد می باشد.
ب) رنجش از سیاست و نظام سیاسی که نارضایتی ملی می باشد.
افراط گرایی و رادیکالیسم چیست؟
این دو خود را در امتناع از پذیرش و به ر سمیت شناختن قوانین مردم سالارانه نشان می دهند. این دو رویکرد، ارزش های دموکراتیک و تکثرگرایانه را مردود می شمارند و از یک الگوی مطلق پیروی می کنند.
پی آمدهای افراط گرایی چیست؟
این سنخ نگرش می تواند خشونت ورزی را برای چیرگی بخشیدن به برداشت های رادیکال و افراطی در جامعه، مهیا کند. باید توجه داشت، هرچند این پدیده ها گاهی به عنوان اعتراض نوجوانان یا فعالیت اجتماعی ایشان در روان شناسی رشد نگریسته می شوند، اما گروهی از افراد در این مرحله تثبیت می شوند و در سنین بالا هنگامی که موقعیتی سیاسی- اجتماعی می یابند، با همین سنخ نگرش می توانند جامعه را به سوی فاجعه های انسانی سوق دهند، نظیر آن چه که در مورد هیتلر، صدام حسین و نظایر آن ها در تاریخ جهان دیده شده است.
جامعه پذیری سیاسی در نوجوانان چه زمینه هایی دارد؟
الف) از چشم انداز زیست- اجتماعی در انسان رانه ی ( برابرِ نهادِ Trieb/arive. سائق و کشاننده هم برای این اصطلاح به کار رفته است. ) پرخاشگری به عنوان علت خشونت سیاسی بررسی می شود. اهداف و کارکردهای سیاسی، پاسخی به این نیازهای بنیادین هستند و رفتارهای اجتماعی به گونه ی ارثی تعیین شده اند.
ب) از دیدگاه روان شناسی رشد و تحول، این پدیده با رشد شناختی و اجتماعی- اخلاقی مرتبط است. هویت یابی اجتماعی و قضاوت اخلاقی در سطوح اجتماعی در تعامل با آن هستند.
پ) از منظر جامعه شناختی، تعامل میان والدین- کودک، روند جامعه پذیری از طریق رسانه، آموزش های سیاسی و تجربه های کلیدی فردی- اجتماعی به این مسئله یاری می رسانند و فعالیت های سازنده و ویرانگر را در این راستا تحلیل می کنند.
ت) از چشم انداز روان شناسی شخصیت و انگیزش، ویژگی های شخصیتی و انگیزه های فردی، نگرش های سیاسی معین و اقسام رفتاری خاصی را پدید می آورند که در تبیین جامعه پذیری سیاسی باید لحاظ شوند.
ث) از دیدگاه نظریه ی عملگرایانه، رفتار سیاسی به عنوان عملی عقلانی و هدفمند مورد توجه قرار می گیرد. از این رو قضاوت ها و چشمداشت های فاعلیِ عملکردها، نقشی مهم بازی می کنند، به ویژه در تخمین توانایی های مربوط به خود و امکانات تأثیرگذاری فرد بر جامعه.
ج) از منظر سیاسی- اجتماعی، وابستگی فعالیت سیاسی به امکانات عرضه شده جهت هم کوشی و اثرگذاری اجتماعی بررسی می شود. وضعیت های افراطی هم به عنوان رشدنیافتگی اجتماعی، هم به عنوان پیامد سرکوب ها و نداشتن آینده ی روشن ارزیابی می شوند که بدون پرداختن به آن ها، نمی توان جامعه پذیری سیاسی را تحلیل کرد.
چ) از چشم انداز روان شناسی اجتماعی و نگاه اجتماعی- ساختاری، تأثیر تجربه های گروهی، الگوها و موقعیت های اجتماعی بر بازخوردهای اجتماعی، به عنوان مثال همبستگی، یکپارچگی، پیشداوری و آمادگی خشونت ورزی با پدیده ی جامعه پذیری سیاسی مرتبط است.
ح) از نگاه روان شناسی مرضی و از منظر آسیب شناسی روانی، افراط گرایی سیاسی به عنوان فرایندی آسیب شناختانه تعبیر و تفسیر می شود، به عنوان مثال اصطلاح هایی نظیر: کمبود رشدی و تعارض های حل نشده ی خانوادگی در این زمینه مطرح می شود.
خ) از دیدگاه جرم شناسانه باید به پیشگیری از اعمال مجرمانه در روند جامعه پذیری سیاسی پرداخت و مسائل مربوط به آن را مورد تأمل و توضیح قرار داد.
افراط گرایی از چشم انداز روان شناسی چگونه تبیین و تحلیل می شود؟
الف) افراط گرایی به عنوان یک ویژگی فردی: با توجه به « الگوی ایدئولوژی» ، افراط گرایی در گروه های راست و چپ افراطی، با جهت گیری اقتدارگرایانه و متعصبانه دیده می شود و افراد این گروه ها، از جهت شناختی تفاوت اندکی با هم دارند. اما از دیدگاه« فرضیه ی بافتار» به عنوان یک نگاه متقابل با دیدگاه پیشین، بین افراط گرایی و تمایزیابی ارتباط هست و به بافتار وابسته است. در کنار تمایزیابی شناختی و توانایی قضاوت سیاسی، سطح قضاوت اخلاقی بالا، پدیدآور وضعیت افراطی به معنای جایگاه اخلاقی سازش ناپذیر می شود.
ب) افراط گرایی به عنوان پدیده ای اجتماعی: محرومیت اجتماعی می تواند از زمینه های پدید آور افراط گرایی باشد. وقتی کیفیت زندگانی فرد با توجه به خواسته هایش عادلانه دیده نشود و با معیارهای او ناهم خوان باشد، گرایش به افراط گرایی در وی تقویت می شود. احساس جریحه دار شده ی عدالت خواهی می تواند حتی موجب خشونت برای دست یابی به تعادل و توازن عادلانه از چشم انداز فرد شود. افراط گرایی با عدم رشد اجتماعی و فردی در موقعیت بحرانی ای رابطه ی مستقیم دارد که موجب عدم جهت گیری و نداشتن دیدگاه رشدیافته ی فردی برای تحلیل مسائل اجتماعی می شود. به حاشیه رانده شدن گروه های افراطی می تواند افراط گرایی را در آن ها شدت بخشد.
پ) افراط گرایی به عنوان یک عملکرد هدفمند: اهداف یک رفتار می توانند سازنده یا ویرانگر باشند. یک عملکرد خشونت آمیز تخریبی در وضعیتی خاص می تواند جانشین رفتار هدفمندِ سازنده شود، به ویژه زمانی که انسداد سیاسی مانع کوشش های مسالمت آمیز و مساعد سیاسی شود. مشارکت سیاسی« مفهوم خود» مثبت را در فرد پدید می آورد. کسی که باور دارد می تواند در سیاست آگاهی یابد و اثربخش باشد، احتمال بیشتری هست که خود را درگیر سیاست کند. هرچه ادراک فرد از اثربخشیِ کارش بیشتر باشد و هرچه امکان تأثیرگذاری از طریق قانونی بیشتر شود، امکان رفتار ویرانگر و خشونت آمیز سیاسی برای دستیابی به اهداف، کم تر خواهد بود.
ت) افراط گرایی به عنوان پدیده ی رشد: یک درک کافی از ساختار و فرایند سیاسی می تواند بنیان مهمی برای افراط گرایی باشد. در طلیعه ی نوجوانی، افراط گرایی پدیده ای وابسته به رشد شناختی- اجتماعی نوجوان است. نوجوان بر این گمان است که ارزش های سیاسی- اجتماعی ای که او باور دارد، برترین و بهترین است و برای سعادت اجتماع یا حتی دنیا باید به هر وسیله ی ممکن این ارزش ها را بر جوامع حاکم کرد. برای نیل به این هدف ممکن است حتی خشونت ورزی توجیه شود، اما در روند رشد طبیعی روانی، وقتی نوجوان از خود میان بینی بیرون می آید، فرصت پذیرش ارزش ها و باورهای دیگر را می یابد و از تمامیت خواهی ارزشی رها می شود.
ث) افراط گرایی به عنوان رشد در تاریخچه ی زندگانی: گاهی اوقات افراط گرایی به مثابه یک توانمندی حرفه ای نگریسته می شود، چرا که به نوعی برای فرد بیانگر رشد هویت اجتماعی اش در درازنای زندگانی تعبیر می شود. نوجوانان در گذار از میان الگوهای مختلف ارزش گذاری، الگوهای تفسیری از پدیده های زیست- اجتماعی، و شخصیت هایی که به آن ها وابستگی های عاطفی- فکری دارند، هویت اجتماعی خود را ارتقا می بخشند و از طریق رشد عاطفی- شناختی، معنابخشی به زندگانی را به طور مستقل، ممکن می کنند و از وابستگی در جهت گیری های فکری و عملی در زندگانی اجتناب می نمایند. در این برهه، نوجوان برای گذشتن از بحران بی معنایی در زندگانی، به اعتمادسازی و تعلق پذیری به هم سالان متوسل می شود. این مسئله را در مُد روز، خرده فرهنگ های نوجوانان و جوانان( نظیر پانک ها و...) و نهادینه شدن کار برای نوجوانان می بینیم. گروه بندی های افراطی می توانند اعضای شان را از طریق بازتاب رسانه ای چشمگیر، که در آن ها گمانه ی تأثیرگذار بودن را تقویت می کند، درگیر فعالیت های خشونت آمیز کنند. کمبود اطمینان روانی اعضای این گروه ها از راه تعلق به یک جمع منسجم جبران می شود و هرچه جامعه با این گروه ها، مرزهای محکم تری تشکیل دهد، انسجام درون گروهی آنان بیشتر می شود.
آیا رویکرد نوجوانان به سیاست تا بزرگ سالی و میان سالی یکسان باقی می ماند؟
در حالت طبیعی رشد، بازخوردها و دیدگاه های سیاسی نوجوان با رشد و تحول هوش انتزاعی اش، و با خروج از خود میان بینی ارزش ها و شکل گیری هویت اجتماعی نمویافته اش، دستخوش تغییر می شود. او در سیر این رشد اجتماعی درمی یابد که ارزش های او مطلق نیستند و افراد می توانند ارزش های کاملاً متفاوت داشته باشند، بدون آن که شأن انسانی آن ها متفاوت باشد و این عقیده ها قابل احترام هستند، هرچند برای او قابل پذیرش نباشند. از دیگر سو، مشاهدات علمی نشان می دهد با بنیان نهادن و تشکیل خانواده، فعالیت سیاسی جوانان کم تر می شود و با بالاتر رفتن سن و افزایش تجربه های حیاتی و اجتماعی، از دیدگاه های افراطی بیشتر فاصله می گیرند. البته روح زمان و جوّ سیاسی روز نیز نقش مهمی در این زمینه بازی می کند و گاه ممکن است موجب فعالیت افرادی مسن در حیطه ی سیاست شود که هیچ سابقه ای ندارند.
کدام یک از عوامل روان شناختی و اجتماعی در فاصله گیری اعضای گروه های افراطی از این گروه ها نقش مهم تری دارد؟
الف) مشاهده ی مسائل جنایی و فعالیت های تحقیرگر انسانی در این گروه ها
ب) نگرانی از عواقب حقوقی و قانونی این مسئله
پ) امکان اشتراک یابی با گروه های دیگر
ت) نارضایتی از ساختارهای اقتدارگرا در چنین گروه هایی
ث) عدم هم گرایی در گروه
ج) بازگشت به تأملات فردی و درونی
کدام یک از عوامل روان شناختی و اجتماعی در باقی ماندن اعضای گروه های افراطی در این گروه ها مؤثر است؟
الف) ارزش های گروه بر بنیاد یک سرنوشت مشترک
ب) فلج شدن توانایی های عملکرد خود به دلیل نداشتن دیدگاه شخصی
پ) اخلاقی سازی عملکردها، کنترل و تهدید به تنبیه توسط گروه
ت) انتظار پیامد منفی از جهت حقوقی و قانونی
برای پیشگیری از افراط گرایی چه راه کارهایی سودمند است؟
باید فضاهای آزادی برای نوجوانان باشد تا بتوانند مسئولیت پذیری شخصی و تأثیرگذاری در سرنوشت اجتماعی و فعالیت های سیاسی را در آن شکل بخشند و رشد دهند، و پرسش ها و دغدغه های آنان درباره ی معنابخشی زندگانی، نظام ارزش ها و آینده شان پاسخ یابد. آنان باید فضاهایی نیز داشته باشند تا بتوانند با هم سالان شان به تبادل نظر و تجربه بپردازند. از همه مهم تر کارهای پرورشی و آموزشی با چنین نوجوانانی است تا بتوانند رواداری و انعطاف پذیری را درون سازی کنند و هویت اجتماعی خود را ثبات بخشند، واقع گرایانه تر و نسبی تر مسائل محیط شان را تفسیر کنند، آگاهی های سیاسی و اجتماعی خود را ارتقا دهند و توان گفت و شنود با اندیشه های متفاوت را در خود پرورش دهند و با تأثیرپذیری کم تری از افراد، دیدگاه های اجتماعی خود را بیابند و براساس آن ها از راه های نمویافته به مشارکت اجتماعی بپردازند.
منبع مقاله :
مجتهدی، سید حسین؛ (1388) جوانان و جامعه از دیدگاه روان شناسی: درآمدی بر روان شناسی تحولیِ اجتماعی، تهران: نشر قطره