ماهان شبکه ایرانیان

دانش فلسفه اخلاق

در دو شماره قبل با انواع سه گانه پژوهش های اخلاق آشنا شدیم. اینک می توانیم با تعیین این که قلمرو مباحث فلسفه اخلاق شامل کدام یک از انواع سه گانه (اخلاق توصیفی، هنجاری و فرا اخلاق) می شود، به تعریف دانش فلسفه اخلاق دست یابیم

در دو شماره قبل با انواع سه گانه پژوهش های اخلاق آشنا شدیم. اینک می توانیم با تعیین این که قلمرو مباحث فلسفه اخلاق شامل کدام یک از انواع سه گانه (اخلاق توصیفی، هنجاری و فرا اخلاق) می شود، به تعریف دانش فلسفه اخلاق دست یابیم. بسیاری بر ان باورند که این دانش، نخستین بار توسط جورج ادوارد مور، با انتشار کتاب مبانی اخلاق پا به عرصة وجود گذاشت. هر چند پیش از مور به صورت پراکنده در لابلای کتاب های فلسفی و اخلاقی مطرح بوده است. در صورت این که آیا فلسفه اخلاق شامل هر نوع مطالعه ای در باب اخلاق، اعم از توصیفی، هنجاری و تحلیلی می شود، یا منحصر به مطالعات هنجاری و تحلیلی است و یا این که عنوان دیگری برای «فرا اخلاق» است، در میان اندیشمندان این علم اختلاف است: برخی از فیلسوفان اخلاق معتقدند که فلسفه اخلاق، به نحوی شامل هر سه نوع پژوهش اخلاقی می شود؛ زیرا کار فلسفه اخلاق در مرحله نخست عرضة طرح کلی نظریه هنجاری است، اما چون قبل از این که نظریه هنجاری قانع کننده داشته باشیم باید به مسایل تحلیلی نیز بپردازیم، دامنة بحث به فرا اخلاق نیز کشیده می شود. و از آن جا که پاره از نظریات روان شناختی و انسان شناختی بر پاسخ به مسایل هنجاری و فرا اخلاقی تأثیر می گذارد، نوعی تفکر تجربی یا توصیفی نیز وارد بحث می شود.

لیکن این نظر تعریف دقیقی از فلسفه اخلاق به دست نمی دهد؛ زیرا اگر فلسفه اخلاق را به درستی جزیی از فلسفه و تحقیق و پژوهش فلسفی و عقلی دربارة مسایل و احکام اخلاقی بدانیم، دیگر نمی توانیم ان را شامل اخلاق توصیفی نیز بدانیم؛ چرا که در اخلاق توصیفی جای بحث فلسفی و عقلی نیست. بنابر این فلسفه اخلاق، حداکثر شامل مباحث اخلاق هنجاری و فرا اخلاق خواهد بود.

برخی دیگر از فیلسوفان اخلاق معتقدند حوزه فلسفه اخلاق منحصر در مباحث فرا اخلاق است. منتهی این گروه از میان مباحث مختلف فرا اخلاق، یعنی مباحث معناشناختی، معرفت شناختی وجود شناختی و روابط منطقی گزاره ها و مفاهیم اخلاقی، بیشتر به بحث معنا شناختی می پردازند و بر این نکته پافشاری می کنند که موضوع فلسفه اخلاق، منحصر در بررسی مفاهیم اخلاقی و درستی یا نادرستی تعریف آنها است.

نظر این عده نیز در ارائه تعریف فلسفه اخلاق ناقص است؛ زیرا مباحث معرفت شناختی و منطقی راجع به مفاهیم اخلاقی را یا خارج می سازد و یا کم رنگ جلوه می دهد. در حالی که می توان گفت فلسفه اخلاق، عنوان دیگری برای «فرا اخلاق» است و هر چند شامل مباحث اخلاق توصیفی و هنجاری نمی شود، اما هر چهار حیطة فرا اخلاق را شامل می شود. زیرا فلسفه اخلاق به بحث و بررسی درباره مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد؛ یعنی هم به تعریف و تبیین تصورات، مفاهیم و گزاره های اخلاقی می پردازد و هم مسایلی را مورد توجه قرار می دهد که پرداختن به تصدیقات و احکام اخلاقی متوقف بر آن ها است. از این رو مسایل فلسفه اخلاق هم شامل مسایلی می شود که حل آن ها وابسته به بحث های معنا شناختی است و هم مسایلی که از طریق مباحث معرفت شناختی وجود شناختی و منطقی تحلیل می شوند.

برخی از مهم ترین مسایل فلسفه اخلاق عبارتند از:

1ـ مفاهیم اخلاقی چگونه پیدا می شوند؟ ذهن آدمی از چه طریقی با آن ها آشنا می شود؟ چگونه می توان کاربرد اخلاقی اصطلاحاتی مانند «صواب»، «خطا»، «خوب»، «بد»، «باید»، «نباید» و «وظیفه» را از کاربرد غیراخلاقی شان جدا کرد؟

2ـ منشأ پیدایش احکام و دستورات اخلاقی کجا است؟ آیا احکام اخلاقی ریشه در طبیعت دارند یا از عقل سرچشمه می گیرند و یا این که وابسته به امر و نهی جامعه هستند و یا ناشی از اراده و قانون الهی هستند؟

3ـ آیا گزاره های اخلاقی اِخباری هستند و از واقعیتی حکایت می کنند و یا انشایی هستند و در ورای آن ها واقعیتی به عنوان واقعیت اخلاقی وجود ندارد؟

4ـ نیت، چه جایگاهی در افعال اخلاقی دارد؟ آیا قوام حکم اخلاقی تنها به حسن و قبح فعلی است یا آن که «حسن و قبح فاعلی» را نیز باید در نظر گرفت؟

5ـ آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟ آیا می توان یک نظام اخلاقی کامل که نسبت به همة زمان ها و مکان ها و نسبت به همة اقوام و جوامع و نژادهای انسانی به طور یکسان جاری باشد، یا این که اخلاق، ضرورتاً نسبت به هر یک از موارد مذکور متفاوت خواهد شد.

6ـ ارتباط اخلاق با سایر علوم و معارف بشری مانند دین، علم، حقوق و قراردادهای اجتماعی چگونه است؟

در مورد اهمیت مباحث فلسفه اخلاق باید گفت اگر به اهمیت اخلاق در زندگی انسان اذعان نماییم، حتماً به اهمیت فلسفه اخلاق نیز تصدیق خواهیم کرد؛ زیرا بدون پرداختن به مباحث فلسفه اخلاق و اتخاذ موضعی مناسب در این باب، منطقاً نمی توان به مباحث علم اخلاق وارد شد؛ چه بحث از مبانی و مبادی یک علم، مقدم بر خود آن علم است. درست است که وظیفه ما عمل به دستورات قرآن و اسلام است و یگانه راه رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی پیروی از معارف اسلامی است. اما به عنوان پیروان اخلاق قرآنی و مدافعان معارف اسلامی بابد بتوانیم مبانی علمی و عقلی اخلاق قرآنی را به صورت تحلیلی و علمی به دیگران عرضه کنیم و در برابر سایر دیدگاه ها و مکاتب اخلاقی، از آن ها دفاع نماییم. واضح است که این کار جز باغور و تعمق در مباحث فلسفه اخلاق امکان پذیر نیست.

مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی گروه اخلاق

برای مطالعه بیشتر به منابع زیر رجوع کنید:

ـ فلسفة اخلاق، فرانکنا، ترجمه هادی صادقی، ص 27.

ـ فلسفة اخلاق، استاد محمد تقی مصباح یزدی، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، صص 32ـ23.

ـ مجله معرفت، ش 15، مقالة «نگرشی کلی بر فلسفه اخلاق»، ص 50ـ48.

ـ مسأله باید و هست؛ محسن جوادی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 20ـ19.

Ethics Problems of in the Encyclopedia of Philosophy, paul Edwards. B.v.3 p 117-134.

 

حوزه عراق و درخششی بیاد ماندنی

در سومین سفر ناصرالدین شاه (1306 ق) به اروپا که با هزینة هنگفتی همراه بود، انگلیسی ها به جبران ناکامی خود در اجرای قرارداد کلان رویتر که به خاطر آن، گنج باد آورده ای را در مصالحه با روس از دست داده بودند، در پی بستن قرارداد جدیدی با شاه برآمدند.

دادن امتیار تنباکو از طرف شاه به کمپانی تالبوت انگلیسی که نتیجة بذل و بخشش های شاه در سفر اروپا بود نه تنها به انگلیسی ها امکان داد کلیة اختیارات را در زمینة کشت، توزیع و فروش توتون و تنباکو به دست گیرند، بلکه بر اساس متن قارداد، آنان راه های نفوذ همه جانبه را در زمینه های سیاسی، اقتصادی و نظامی در اختیار گرفتند.

قرارداد تنباکوی رژی چنان بود که زمینه را برای اعمال فشار بیشتر به دولت ایران، برای وادار کردن شاه به عقد قرارداد جدید و گرفتن امتیازات بیشتر فراهم می کرد، از سوی دیگر هجوم عناصر خارجی، به عنوان کارمندان کمپانی انگلیسی، خود یکی از راه های نفوذ اجانب از طریق این قرارداد ننگین به شمار می رفت.این نفوذ به حدی بود که در آن زمان معروف شده بود ایران «فرنگی بازار» شده است.

از دیگر سو، خطر نفوذ و تحقیر فرهنگی که به سلب هویت تاریخی و حاکمیت ارادة بیگانگان می انامید، به طور کامل محسوس بود تا آن جا که بنا بر اعتراف عباس میرزا ـ برادر شاه ـ نیروهای مسلح با مواجب کافی، اسب های برتر و اسلحة پیشرفته ای که گرفته بودند، اعتنایی به حکومت نداشتند.

در آن شرایط روحانیان که عامل عمدة آگاهی مردم قلمداد می شدند، به دلیل مبارزه با نفوذ فرهنگی خارجیان، با دشواری های زیادی رو به رو بودند، آنان سرانجام دریافتند که علت اصلی همة مفاسد، قرارداد شومی است که به خارجیان اجازه داده است این گونه بر حقوق، منافع و مصالح مردم یورش برند. از این رو پیشاپیش مردم، خواستار لغو امتیاز دخانیات شدند و بدین ترتیب مقاومت فشرده و توده ای مردم آغاز شد. مقاومت مردم شیراز، حکومت استبداد را بر آن داشت روحانی مبارز شهر، مرحوم فال اسیری را تبعید کند و دست به کشتار مردمی زند که بست نشینی در شاه چراغ پی امد آن بود.[4]

نهضت در سایر شهرها نیز گسترش یافت. مقاومت مردم تبریز اولین پیروزی را به بار آورد و شهر از ورود اجانب پاک شد. مقاومت مردم اصفهان به رهبری محروم آقا نجفی پایه های حکومت شاه را لرزاند. به دستور این روحانی بزرگ و مجاهد، تنباکو به دست عاملین آن بین فقرا تقسیم شد و یکی از تجار دوازده هزار کیسه تنباکو را با نفت آتش زد.[5]

در تهران نیز، رهبری نهضت با مرحوم میرزا حسن آشتیانی و دیگر علمای مبارز بود. علمای تهران جریان قیام مردم و مبارزات روحانیت را طی نامة مبسوطی، به اطلاع میرزای بزرگ شیرازی رساندند و ضمن کسب تکلیف پیشنهاد تحریم تنباکو را دادند.[6] از سوی دیگر، میرزای شیرازی در سامرا از تبعیدی ها و روحانیان مهاجر استقبال می کرد. هم زمان نامة سید جمال الدین اسدآبادی[7] که در آن موقع در بصره اقامت داشت،توسط فال اسیری شیرازی به دست میراز رسید؛[8] ایشان به رغم دور بودن از تحولات ایران، به وسیلة نامه های علمای تهران و سید جمال و مذاکرات حضوری با علمای تبعیدی و مهاجر، در متن جریانات سیاسی قرار گرفت و در تاریخ 19 ذیحجه 1308 ق. با گذشت یک سال و پنج ماه از قرارداد امتیاز دخانیات، تلگراف مخالفت وی مبنی بر هشدار و اخطار به دولت به تهران رسید.[9] این تلگراف با کوشش درباریان، کتمان شد.[10] و سفیر ایران در بغداد مأمور شد به طور خصوصی با میرزا ملاقات و مذاکره کند.[11] به دنبال آن میرزا پاسخی تاریخی به دربار داد که همه را به وحشت انداخت. او گفت: نگذارید کارتان به آن جا بکشد که وقتی مجبور شدید دست به سوی ملت دراز کنید، دست رد به سینة شما بزند.

مرجع بزرگ به آن هم اکتفا نکرد و به طور رسمی حکم تحریم تنباکو را برای قطع دست اجانب از کشور اسلامی ایران، صادر و استعمال دخانیات را در حکم جنگ با امام زمان(عج) معرفی کرد.[12]

حکم تحریم، با نبود امکانات و وجود شرایط سخت آن زمان، به گونه شگفت انگیزی منتشر و نسخه های دست نویس آن در همان نیم روز اول در ایران توزیع شد و حتی به حرم سرای شاه نیز رسید. به این ترتیب تلاش دربار برای خنثی کردن حکم تحریم بی اثر ماند و تبعید ناشیانة عالم بزرگ تهران، مرحوم حاج میرزا حسن آشتیانی، بر خشم مردم افزود.[13] سرانجام قرارداد ننگین اعطای امتیاز تنباکو لغو شد.[14] با این پیروزی، طلسم استبداد شکست و زمینة آگاهی عمومی و تحولات فکری و سیاسی جدید برای تغییر اساسی سازمان سیاسی و اجتماعی کشور فراهم شد.

در زمینة عامل اصلی پیروزی جنبش تنباکو و رهبری آن سخن بسیار گفته شده است. برخی میرزا ملکم خان و بعضی سید جمال افغانی را در قطب رهبری این جنبش نشانده اند. عده ای هم مثل امین الدوله، اندیشه های سیاسی آن دو را در سرعت گرفتن حرکت نیروهای ناراضی مؤثر دانسته اند.[15]

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی