ماهان شبکه ایرانیان

مواجهه با بچه‌دار نشدن

بچه‌دار نشدن یک بحران در زندگی است، بحرانی که مانند بسیاری از مشکلات به اختلافات خانوادگی منجر می‌شود ولی پدیده‌ای مزمن، غیرانتخابی و بسیار استرس‌زا است

مواجهه با بچه‌دار نشدن
بچه‌دار نشدن یک بحران در زندگی است، بحرانی که مانند بسیاری از مشکلات به اختلافات خانوادگی منجر می‌شود ولی پدیده‌ای مزمن، غیرانتخابی و بسیار استرس‌زا است. از هر شش زوج مایل به داشتن فرزند در دنیا، یک زوج به دنبال پیدا کردن راه‌حلی برای درمان نازایی خود هستند و در تمام موارد و در صورت درمان شدن یا نشدن نازایی، واکنش‌های منفی و فشارهای روحی ناخواسته را به زندگی زوجین تحمیل می‌کند و بعضی مواقع هم این اختلافات و بحث و جدل‌ها به از بین رفتن تعادل زندگی و جدایی می‌انجامد.

واکنش‌های زنانه، واکنش‌های مردانه
 

مردان و زنان هر کدام به گونه‌ای متفاوت نسبت به مساله بچه‌دار نشدن واکنش نشان می‌دهند. مردان بیشتر به روانکاوی روی می‌آورند و به کمتر کسی اجازه می‌دهند درباره مشکل آنها صحبت کند. در چنین شرایطی مردان منزوی‌تر هستند. خانم‌ها در برنامه‌های درمانی حضور فعال‌تری دارند و با رسیدن به بن‌بست‌های درمانی سریع‌تر افسرده می‌شوند. زنان و مردان با اشکال متفاوتی با اضطراب ناشی از ناباروری رو به رو می‌شوند. 49 درصد خانم‌ها و 25 درصد آقایان بچه‌دار نشدن را بدترین تجربه زندگی خود اعلام کرده‌اند.
تعجب و شوک، انکار،‌ خشم، تمایل به انزوا، احساس غم و گناه، افسردگی و بعضی مواقع پذیرش و کنار آمدن با موضوع، مراحلی است که اغلب زوج‌هایی که بچه‌دار نمی‌شوند، در ذهن می‌پرورانند. زنان در آزمایش‌های تشخیصی و پیگیری دوره‌های درمانی، چه دارویی و چه روانی بیشتر تمایل نشان می‌دهند و به راحتی از مشکلات خود حرف می‌زنند و برعکس، مردان هیجانات خود را کمتر بروز می‌دهند ولی به این معنی نیست که آنها نسبت به درمان بی‌اعتنا هستند.
در بسیاری از موارد دیده شده که زن و شوهر نسبت به یکدیگر، والدین خود یا پزشک احساس خشم و دلخوری می‌کنند و یا به علت استفاده از وسایل ضدبارداری قبل از تصمیم به بچه‌دار شدن، گناه بچه‌دار نشدن را به گردن هم می‌اندازند. گاهی هم فشار روحی ناشی از ناباروری باعث نزدیکی و صمیمیت میان زن و شوهر می‌شود ولی متاسفانه در پاره‌ای مواقع فشار روحی ناشی از ناباروری، بر اضطراب افراد می‌افزاید.

نشانه‌های پس از درمان
 

وقتی زوجی تصمیم به درمان می‌گیرند از ابتدا و در هر مرحله واکنش‌های هیجانی متفاوتی را از خود بروز می‌دهند. قبول کردن یا نپذیرفتن درمان، انکار، افسردگی، شکست، قبول فرزند خوانده و استرس‌های پی در پی از جمله این واکنش‌ها است. البته درمان ناباروری طولانی مدت و هزینه‌بر است و حضور توام زن و شوهر طی روند درمان بسیار مفید خواهد بود. باید زوج‌ها این آمادگی را در خود ایجاد کنند که با خشم، خستگی، احساس ناامنی و گاهی شکست روش‌های گوناگون درمانی کنار بیایند و می‌توان، مشکلات روانی و عاطفی این دوره را با مشاوره مداوم کاهش داد.
محققان نروژی معتقدند که نداشتن فرزند، افسردگی را در پی خواهد داشت. این تحقیق که روی 1200 زوج 23 تا 32 ساله انجام شده حاکی از این مطلب است که 59 درصد زوج‌هایی که بچه‌دار نمی‌شوند دچار درجات مختلفی از افسردگی می‌شوند. در عین حال 40 درصد این زوج‌ها از نظر رفاهی، از امکانات مالی خوبی برخوردار بودند و تا پنج سال اول زندگی مشترک گله‌ای از ناباروری نداشتند ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد که بعد از گذشت 10 سال دچار افسردگی شده‌اند و به مشاوره‌های فردی و خانوادگی نیازمندند.
در این مشاوره‌ها، اعتماد به نفس و هویت شخصی و اجتماعی فرد به شکل طبیعی خود بازگردانده می‌شود و به زوج‌ها آموزش می‌دهند که ارتباط مناسب و عشق و علاقه طرفین چیزی مجزا از بچه‌دار نشدن آنها است. از این گذشته با پیشرفت روش‌های درمانی متنوع، امروزه کمتر زوجی بدون بچه خواهد ماند و فقط باید صبورتر باشند تا با به حداقل رساندن مشکلات روحی و روانی، راه‌های درمانی راحت‌تر طی شود.
از سوی دیگر، یک تحقیق گسترده در دانشگاه فلوریدا این نظریه را که نداشتن فرزند به تنهایی و افسردگی حتی در سنین میانسالی می‌انجامد را رد کرده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که خوشی و سلامت روحی در زوج‌هایی که بچه‌دار نشده‌اند و زوج‌هایی که فرزند دارند، به یک اندازه است. از طرف دیگر، داشتن فرزند نیز نمی‌تواند ضامن خوشبختی در دوران میانسالی و سالمندی باشد. دکتر کاکس، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه فلوریدا می‌گوید: «زوج‌هایی که هرگز بچه‌دار نشده‌اند لزوما از نظر روانی آسیب‌پذیرتر از زوج‌های دارای فرزند نیستند. به این دلیل که افراد بدون فرزند طی زندگی خود ارتباطات اجتماعی‌شان را حفظ و معاشرت‌ها و تفریحات را جانشین مسوولیت‌های فرزندان کرده‌اند.
آنها به جای نگهداری و ایجاد روابط خانوادگی با فرزندان خود، زندگی را با دوستان، همکاران و فرزندان بدون سرپرست پرکرده‌اند. این مطالعه که روی 3800 زن و مرد در سنین 50 تا 84 سال و در سراسر آمریکا انجام شده است، اثبات کرده که زنان و مردان تنها موقعی تنها و افسرده نیستند که رابطه خوبی با فرزندان خود داشته باشند و اگر ارتباط عاطفی میان آنها قوی نباشد، مشکلات جدی‌تری برای این والدین پیش می‌آید.

تغییرات اجتماعی و آگاهی
 

در چند دهه اخیر، تغییرات باور اجتماعی و فرهنگی، مردم را نسبت به شکل‌های متفاوت زندگی آگاه کرده است و در حال حاضر کمتر پیش می‌آید که نداشتن فرزند امری غیرطبیعی و باعث خجالت عنوان شود.
البته این تحقیق حاکی از این مطلب است که هنوز دیدگاه‌هایی درباره نداشتن فرزند و ارتباط آن با افسردگی باقیمانده که البته در میان زنان قوی‌تر است. زنان بدون فرزند که تصور می‌کنند بچه‌دار شدن اتفاق خارق‌العاده‌ای در زندگی آنها خواهد بود، اعتقاد دارند که نداشتن فرزند به افسردگی و تنهایی‌شان منجر می‌شود ولی این موضوع درباره همه صادق نیست.
تحقیقات دیگری در دانشگاه هاروارد نشان می‌دهد وضعیت تاهل برای بسیاری از مردان میانسال عامل مهمی در احساس خوشی و رضایت آنها از زندگی است. به این ترتیب این امکان وجود دارد که بیشتر مردان داشتن همسر و شریک یک زندگی مناسب را بسیار مهمتر از داشتن فرزند می‌دانند. شکی نیست در میان افراد بدون فرزند کسانی خواهند بود که در زمان‌هایی احساس افسردگی و تنهایی کرده و تصور می‌کنند که از بخش مهمی از زندگی بی‌بهره‌اند اما در مقابل عده بسیاری از زنان و مردان بدون فرزند وجود دارند که بدون افسردگی و پشیمانی از زندگی خود لذت می‌برند. اگر شما هم بچه ندارید، انتخاب کنید. می‌خواهید جزو گروه اول باشید یا گروه دوم؟
منبع: http://salamat.com
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان