برای بررسی اهمیت سبک زندگی نخست باید به این مبحث توجه کنیم که دنیای جدید، عصر مدرنیته، عصر انقلاب صنعتی و مصرف گرایی در غرب است، همه این فضاها ما را برای رسیدن به مفهوم سبک زندگی کمک می کند.
نطفه توجه به سبک زندگی از دنیای غرب به دور از فضای ایران و جهان اسلام بسته شد. دنیای غرب با انقلاب صنعتی حجم تولیداتش را افزایش داد و به همین میزان نیز توقعات مردم زیاد شد و در حوزه های اجتماعی هم به تدریج تحولاتی رخ داد. نظریه پردازانی از جمله کارل مارکس، ماکس وبر و... در این حوزه ورود کردند و البته مارکس هشدارهایی در زمینه سرمایه داری به جامعه داد و در مقابل و بر انتقاداتی به مباحث او نشان داد و در کتاب «روح سرمایه داری» نیز به این حوزه ورود کرد.
بنابراین پیامدهای سرمایه داری در دنیا زیاد شد و مردم سعی می کردند خود را به طبقات بالا نزدیک کنند، لباسی بپوشند که فلان شخصیت معروف یا فلان قشر جامعه می پوشد حتی اگر مشکلاتی برای تأمین این لباس ها هم داشتند. با چنین فضایی افراد قدرت انتخابشان زیاد شد و توانستند در مسیری حرکت کنند که لوازم زندگی اجتماعی، سطح سواد، پیشینه و نوع تحصیلاتشان را به خوبی با اختیاراتی که داشتند، تأمین کنند. بنابراین این افراد در سراسر دنیا توانستند با ایجاد شبکه های اجتماعی سبک زندگی واحدی را برای خود پدید بیاورند.
در نهایت اگر به جامعه ایران با این شرایط بازگردیم امروز مقوله سبک زندگی در اینجا نیز مفهوم پیدا می کند اگر قبل تر افراد یک روستا تنها چند دست لباس خاص برای مهمانی و کار داشتند، الان لباسی بر تن می کنند که فلان جوان در نیویورک پوشیده است و با لوازم ارتباطی خود با آن فرهنگ ها مرتبط می شوند به طور مثال سبک جین پوش ها در سراسر دنیا مشترک است. بنابراین بر اساس این سبک زندگی افراد ابتدا الگوهای مصرف را می پذیرند و سپس عقاید و اندیشه هایشان بر اساس همان الگوها شکل می گیرد و همه این انتقال الگوها اندیشه ای در پشت سر خود دارد و باید مراقب این خطر باشیم بنابراین امروز دیگر به ما نمی گویند که دینت را کنار بگذار یا تغییر بده بلکه ابتدا لباس هایمان را تغییر می دهند و ما خود به خود دین را کنار می گذاریم! بنابراین آنچه امروز در جامعه ایران عامل اهمیت سبک زندگی شده، این است که فرصت های مصرف در جامعه و فرصت های انتخاب زیاد است، امکانات مالی، تحصیلات و... نیز افزایش یافته و همه اینها فرصت انتخابگری را افزایش داده است، البته این امر از یک سو خوب است اما فضای فعلی، فضای انتخاب لزوماً آگاهانه ای نیست و این فضاها توسط امکانات نرم افزاری و سخت افزاری خاص صورت گرفته است.
در نهایت باید این سؤال را بپرسیم که آیا در این فضاها قدرت انتخاب مناسب داریم و آیا جوان ما قدرت نقد فضای پدید آمده را دارد یا خیر؟