آیات و روایات فراوانی در مورد وظیفه مردم نسبت به زمینه سازی ظهور وجود دارد. در واقع، ما مکلّف به زمینه سازی جهت ظهور حضرت صاحب الامر هستیم. علاوه بر آیات و برخی از روایات خاص که کلمه زمینه سازی در آن به کار رفته، مثل «یوطّئون للمهدی سلطانه» که به آن اشاره خواهم داشت، دلیل بر این ادعا، مفهوم انتظار و روایاتی است که در اهمیت و آثار انتظار وارد شده است. پیش از طرح روایات، شایسته است به بیان برخی از آیاتی بپردازیم که به صراحت از نقش و اراده انسان ها در سرنوشت خود و تحول جوامع گفت وگو می کند:
خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّـهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان در خود تحوّلی ایجاد کنند.
تحوّل جوامع جز با اراده و خواست خود انسان ها ممکن نیست و راه تغییر جامعه از مسیر اراده و خواست افراد جامعه و تحول باطنی و درونی آنها می گذرد. در قرآن بارها به این اصل و حقیقت اشاره شده است: لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ. إِن تَنصُرُوا اللَّـهَ ینصُرْکمْ. وَمَا لَکمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّـهِ وَالْمـُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء....
* ضرورت زمینه سازی ظهور
در روایات متعددی نیز به ضرورت زمینه سازی اشاره شده که مهم ترین آنها روایات انتظار است. انتظار به معنای آمادگی و زمینه سازی است. انتظار، عمل است و بهترین عمل ها «أفضل أعمال امّتی انتظار الفرج من الله عزّ و جلّ»
حضرت امام موسی کاظم در روایتی می فرمایند: من ارتبط دابّة متوقّعاً به أمرنا یغیظ به عدوّنا و هو منسوب إلینا أدرّ الله رزقه و شرح صدره و بلّغه أمله و کان عوناً علی حوائجه؛
هرکس چهارپایی (اسب و استری) را در انتظار امر (ولایت) ما مهیا کند، تا دشمن ما را به خشم درآورد و در همان حال منسوب به ما باشد، خداوند روزی اش را وسیع گرداند، شرح صدر به وی عنایت فرماید، او را به آرزویش برساند و در رفع حوایج و نیازهایش یاور باشد.
حضرت امام جعفر صادق می فرمایند: المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل الله؛ کسی که در انتظار دولت ما باشد، هم چون کسی است که در راه خدا در خون خود غوطه ور باشد.
این پاداش عظیم به دلیل آن است که انتظار نه فقط یک حالت، بلکه اقدام و انجام وظیفه یک شیعه در فراهم ساختن زمینه های ظهور امام است.
در روایتی دیگر، ابوبصیر از حضرت صادق چنین نقل می کند: لیعدّنّ أحدکم لخروج القائم و لو سهماً...؛ هرکدام از شما باید آماده کند برای قیام قائم ولو یک تیر را. کسی که بخواهد حقیقتاً منتظر وجود مبارک آن حضرت باشد، لازم است خود را مهیا سازد، اگرچه با آماده کردن یک تیر باشد.
بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی نیز در این باب، فرمایش های گران سنگی دارند: انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و زمینه های ظهور فراهم شود.
علاوه بر روایات باب انتظار، چه آنهایی که حقیقت انتظار را بیان می کند و چه آنهایی که پاداش عظیم و فراوان آن را یادآور می شود، روایاتی داریم که کلمه زمینه سازی در آنها به صراحت به کار رفته است. مثل این روایت نبوی «یخرج ناسٌ من المشرق فیوطّئون للمهدی سلطانه». یعنی جماعتی از مشرق زمین ـ که به چندین دلیل، ایران اسلامی است ـ به پا می خیزند و برای ظهور امام زمان و حاکمیت او زمینه سازی می کنند. «وطّأ»؛ یعنی کاملاً راه را هموار کردن. در روایت نفرموده است «یمهدون للمهدی»، بلکه می گوید: «یوطئون»؛ یعنی راه را خوب هموار کردن، جاده را کاملاً آماده و صاف کردن و بر شرایط و اوضاع اشراف داشتن و مسلط بودن.
ما معتقدیم که برای رسیدن به ظهور باید حرکت کنیم. ظهور مثل قلّه ای است که باید حرکت کنیم و به آن برسیم. این قله و این هدف، رفتنی است و نه آمدنی. هم چنان که اشاره شد، خداوند در قرآن می فرماید: إِنَّ اللَّـهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ. از این رو، ما معتقدیم ظهور، تحصیلی است، نه حصولی. باید حرکت کرد و رفت تا به آن رسید. باید زمینه های آن را ایجاد کرد. البته این [سخن] به آن معنا نیست که اگر ما به وظیفه خودمان عمل نکردیم، امام ظهور نمی کند؛ چون ظلم مملو، خودش می تواند زمینه ساز ظهور نور باشد. حجم عظیم بی عدالتی ها و مصایب و مشکلات، جامعه بشری را به این اضطرار می رساند که زمین، نیازمند آسمان است و بشر، نیازمند هادی و امام است. اگر ما فعالیت نکنیم، خود این مشکلات و مسائل، زمینه ساز ظهور خواهد بود. با این حال، چیزی که در ابتدا از ما خواسته اند و تکلیف و وظیفه ماست، زمینه سازی برای ظهور است. خداوند می فرماید: قُلْ جَاءَ الْحـَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کانَ زَهُوقاً؛ [ای پیامبر] بگو که حق آمد و باطل رفت؛ چرا که بی تردید باطل رفتنی بود.
باطل، رفتنی است. آن چه رسالت ماست، آوردن حق است. ما هستیم که باید زمینه های ظهور را فراهم کنیم. ظهور، مشکل فاعلی ندارد، بلکه مشکل قابلی دارد؛ یعنی هنوز جامعه قابلیت پذیرش امام را ندارد. رسالت ما این است که این قابلیت ها و زمینه ها را ایجاد کنیم. مقتضی از جانب خداوند، موجود است؛ زیرا خداوند امامش را خلق کرده و پرورش داده و در دسترس ما قرار داده است. [مقتضی] از جانب امام زمان هم هست؛ زیرا امام، موجود است و خودش نیز برای فرا رسیدن فرجش دعا می کند. پس مانع، ما هستیم. به تعبیر خواجه نصیر طوسی، «عدمه منّا». این عدم حضور امام و غیبت او از ماست.
چون نیک نظر کرد، پر خویش در آن دید گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
حکایت ظهور، حکایت دیدار سی مرغ با سیمرغ است که عطار نیشابوری در منطق الطیر به آن اشاره کرده است: سیمرغ همواره حضور داشت، ولی اراده و همت سی مرغ بود که غایب بود و باید حضور می یافت.
بشنوید ای دوستان این داستان خود حقیقت، نقد حال ماست آن
مرغان همگی به جوش و خروش آمدند و عزم جزم کردند، ولی چون راه درازی در پیش بود، خیلی از مرغان در راه از پا افتادند.
بس که خشکی بس که دریا در ره است تا نپنداری که راهی کوته است
مردمی باید تمام این راه را جان فشاند باید این درگاه را
و فقط سی مرغ به قلّه قاف رسیدند.
چون نگه کردند این سیمرغ، زود بی شک، این سی مرغ آن سیمرغ بود
خویش را دیدند سیمرغِ تمام بود خود سیمرغ، سی مرغِ تمام
محو او گشتند آخر بی دوام سایه در خورشید گم شد، والسلام
وقتی به قلّه رسیدند، دیدند آن چه آنها را به قلّه رسانده است، اراده آنهاست و خود اینها باید زمینه آن را فراهم می کردند. پادشاه ما بر قلّه کوه، منتظر رسیدن ماست. این نفس آلوده ماست که مانع حضور اوست. این ماییم که باید محیط را برای حضور خورشید آماده کنیم. این ماییم که باید ظهور کنیم. به قول استاد مرحوم ما: حضور تو پیداست / من غائبم / آیا امید ظهوری هست؟ امام نیز بی صبرانه منتظر ظهور دولت کریمه خود است.
بایستی این راه را رفت، ساخت و ایجاد کرد؛ که ما اگر این کار را انجام ندهیم، البته ظلم مملو خودش زمینه ساز نور خواهد شد و [تنها] این ما هستیم که محروم می شویم. ما بایستی زمینه ها را فراهم کنیم. این فرموده خداست که إِنَّ اللَّـهَ لَا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ که از غرر آیات الهی است. تا زمانی که ما تحولی نداشته باشیم و زمینه ها را فراهم نکنیم، در بیرون، چیزی رخ نمی دهد. این مسئله شرطی است. إِن تَنصُرُوا اللَّـهَ ینصُرْکمْ. یعنی کسانی که امداد الهی را می خواهند، باید از توان مندی های خودشان استفاده کنند. مگر انقلابی، بزرگ تر از انقلاب امام زمان سراغ داریم؟ اگر ما بخواهیم این تحول در بیرون صورت بگیرد، باید ببینیم که ما چه کردیم؟ بایستی ما کار کنیم و شرایط ظهور را فراهم کنیم. به تعبیر زیبای قرآن، نگاهتان به دست خودتان باشد مَا قَدَّمَتْ یدَاک.
پس زمینه سازی، رسالت ماست. در عصر غیبت جوامع و دولت های شیعی یک رسالت بیشتر ندارند. آن هم زمینه سازی برای ظهور است؛ چون تمام خوبی ها در عصر امام است. «الخیر کلّه فی ذلک الزّمان». همه خوبی ها در عصر حضرت است و همه مشکلات در جامعه جهانی به خاطر نبود حضرت است و ما مکلّفیم زمینه های ظهور امامی را فراهم کنیم که «عدمه منّا»؛ غیبتش از ماست و ما کوتاهی کرده ایم و نتوانستیم از او حمایت کنیم که غایب شد.
* رسالت مردم و دولت اسلامی در عصر غیبت
در این جا، یک رسالت بر عهده مردم است و یک رسالت هم متوجه دولت اسلامی است. مهم ترین وظیفه توده مردم، معرفت و اطاعت از حضرت است. بایستی معرفت و محبت به حضرت در فکر و دل ما بنشیند و در رفتار ما تجلّی کند و زندگی ما رنگ امام زمان به خود بگیرد. سال ها پیش، به همراه یکی از اساتیدمان ـ رضوان الله علیه ـ، به منزل یکی از بازاری ها دعوت شدیم. به محض ورود، از در حیاط دیدیم آن شخص از در دیگری رفت. متوجه شدیم این فرد مشغول جمع کردن قالیچه ای است که روی فرش انداخته اند. هنگام خداحافظی، استاد ما به این مرد آهسته گفت که خانه ات را طوری قرار بده که اگر بنا شد روزی امام زمان وارد خانه ات شود، او را معطل نکنی و شرمنده نشوی. این قالیچه ای را که عکس زن و مردی داشت که در آن، در حال تار زدن و خوردن شراب بودند، به چه دلیلی روی فرش انداخته ای؟ اصلاً قالیچه روی فرش چه معنایی دارد؟ باید زندگی ما زندگی امام زمان پسند باشد.
چه قدر این روایت زیباست که می فرماید: من سرّه أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر.
منتظر بودن، شاخصه دارد. یک منتظر واقعی باید دو شاخصه مهم داشته باشد. «فلیعمل بالورع». ورع یعنی «کفّ النفس عن المحرمات». از گناه دوری کند. این مسئله حالت سلبی دارد. از آن طرف، ویژگی های اثباتی را هم باید دارا باشد. «و محاسن الاخلاق»؛ باید آراسته به زیبایی ها و سجایای اخلاقی هم باشد. بایستی در رفتار و اخلاق مان به گونه ای باشیم که بدانند که ما منتظریم، ما اهل مسجد جمکرانیم، ما اهل دعا برای ظهور حضرتیم. باید تجلی معرفت و محبت به امام زمان را که در رفتار ما جلوه می کند، ببینند. باید بگویند فلان شخص بقال، بازاری و یا معلم دارای شاخصه ها و ویژگی های یک فرد منتظر است. اینها در مورد فرد منتظر است.
بحث دیگر وظایف یک دولت زمینه ساز است. مردم الحمدلله وظایف شان را انجام می دهند. باید دولت ها نیز وظیفه شان را درست انجام دهند. یک دولت زمینه ساز دارای ویژگی ها و شاخصه های متعددی است. بنده در این جا به دو تای از آنها اشاره می کنم. یکی، به لحاظ گزینش افرادی است که می خواهند با آن دولت کار کنند. به لحاظ این که ایام تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری را پشت سر گذاشتیم و باید وزرا به مجلس معرفی شوند، بنده شاخصه های یک کارگزار مهدی پسند و کارگزاری را که می خواهد زمینه ساز ظهور حضرت باشد، تا بیست و هفت شاخصه برشمرده ام که فرصت بیان همه آنها این جا نیست. یکی از آنها را عرض می کنم و بعد به برخی از مهم ترین راه بردهای فرهنگی و اجتماعی دولت زمینه ساز اشاره خواهم داشت.
* ولایت مداری مهم ترین شاخصه کارگزاران نظام مهدوی
یکی از مهم ترین شاخصه های کارگزاران یک نظام مهدوی و دولت زمینه ساز، «ولایت مداری» است. روایات متعددی داریم، از جمله این روایت از امام صادق که می فرمایند: کارگزاران نظام مهدوی کسانی هستند که «هم اطوع له من الأمة لسیّدها». یعنی چه طور یک کنیز به مولای خود خدمت می کند. اطاعت پذیری این افراد نسبت به امام بیش از آن کنیز نسبت به مولای خود است و باید هم چنین باشد؛ زیرا امام معصوم، امامی که از همه راه ها آگاه و از همه هوس ها و کشش های نفسانی آزاد است، کجا و مولای عادی کجا؟ «مجدّون فی طاعته»؛ یعنی تمام تلاش آنها در راه اطاعت از امام زمان است. «بهم ینصر الله امام الحق»؛ یعنی خداوند با این افراد، امام را یاری می کند. این افراد باید کسانی باشند که به شهادت فرازی از زیارت حضرت صاحب الامر که در انتهای مفاتیح هم هست، مشی و فکر و تلاش شان باید این گونه باشد: «فابذل نفسی و مالی و ولدی و أهلی و جمیع ما خولّنی ربّی بین یدیک و التصرّف بین امرک و نهیک»؛ یعنی خودم، جانم، فرزندم و خانواده ام و هر چیزی که به من دادی، اعتبار، آبرو، قلم و هر چه که دادی، به پای تو می ریزم؛ چون می دانم «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». چون می دانم به فرموده امام باقر در کتاب شریف کافی که از حضرتش سؤال شد: «میته جاهلی» یعنی چه و حضرت در جواب فرمودند: «میتة کفر و نفاق و ظلال». یعنی کافر و گمراه و منافق، مرده است. چون می دانم مهدویت، رمز هویت ماست و همه چیز ماست. پس «هم اطوع له من الامه لسیّدها». باید این اطاعت پذیری از امام زمان در رفتار و سوابقش کاملاً مشخص باشد. اطاعت پذیری او از ولیّ فقیه و ولیّ امر مسلمین نیز [مشخص باشد]. چون بر اساس مبانی ولایت فقیه و نظر امام راحل و برخی از فقهای معاصر که حق هم همین است، شأنی که امام معصوم در فضای مجتمع دارد، ولیّ فقیه هم دارد. البته نه هر شأنی که امام معصوم به لحاظ فردی دارد، ولیّ فقیه هم دارد. امام دارای مقام عصمت است ولی ولیّ فقیه معصوم نیست، بر امام معصوم، ملائکه در شب های قدر نازل می شوند، اما بر ولیّ فقیه نازل نمی شوند. محل گفت وگوی ما این گونه مقام ها و شئون شخصی نیست. محل گفت وگو این است که در فضای جامعه و اداره مجتمع، هر شأنی که امام معصوم دارد، ولیّ فقیه هم دارد. بنابر این، اگر ولیّ فقیه برای اداره جامعه دستوری بدهد و یا حکمی بکند، باید «اطوع له من الامة لسیّدها» باشیم و این را در زندگی اش نشان داده باشد. این اعتقاد ماست که النَّبِی أَوْلَی بِالْمـُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ. فرمان رسول و امام در جامعه دینی (بالمؤمنین) مطاع است.
إِن کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّـهَ فَاتَّبِعُونِی، اگر تجلّی محبت خدا در اطاعت از رسول است، تجلّی محبت امام زمان نیز در اطاعت از ولیّ فقیه است. این اساس اعتقاد ماست. ولایت مداری یک شعار صرف نیست. باید با آن زندگی کرد. اساس این مکتب است. دست آوردهای بی نظیر آن را در انقلاب اسلامی و در این 30 سال دیدیم و دیدید که در همین حوادث تأسف بار اخیر و کودتای مخملی، اگر نبود مقام عظمای ولایت، با نقشه هایی که دشمنان ما می کشیدند، راه به کجا می بردیم. در هشت سال دفاع مقدس اسلام در مقابل جهان کفر، دیدیم و دیدید. در همین حوادث اخیر این را دیدیدم و دیدید. نگویند این روایات در مورد تبعیت از امام معصوم است. سخن این است: إِن کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّـهَ فَاتَّبِعُونِی. تجلّی محبت خدا در اطاعت رسول است. اگر می گویید امام زمان را دوست دارم، تجلّی اش در اطاعت از ولیّ فقیه است. این، اساس نظریه ولایت فقیه است. یک شاخص بسیار زیبایی است برای نقد معتقدان به ولایت فقیه. رابطه امام و مأموم، بیش از رابطه پدر و فرزند است. این رابطه، رابطه مولی و مولّی علیه است. وقتی ولیّ، حکمی بکند، تمام است. «هم أطوع له من الامة لسیّدها». این، اساس مکتب ماست.
همان طور که اشاره شد کارگزاران در دولت زمینه ساز شاخصه های متعددی دارند. از جمله زندگی سلمان گونه، مالک وار و مقدادگونه. این گونه افراد باید کارگزاران نظام ما باشند و ان شاءالله شاهد باشیم که چنین افرادی که مهم ترین شاخصه آنها ولایت پذیری است، به مجلس معرفی شوند و بر سر کار بیایند. در شاخص های دیگر شاید بتوان کمی اغماض داشت. البته آن هم شاید؛ اما در شاخصه ولایت مداری جای هیچ گونه اغماض و تساهل و تسامح نیست. اساس مهدویت، اساس نظامی که بر پایه ولایت فقیه است، همین است و همین هم اساس پیروزی و حیات این جامعه بوده است و خواهد بود، ان شاءالله.
* راه بردها و وظایف فرهنگی و اجتماعی دولت زمینه ساز
ما بر اساس فرازهایی از دعای افتتاح که از جانب امام زمان است، «إنّا نشکو إلیک فقد نبیّنا و غیبة ولیّنا» معتقدیم باید شاخصه های کلان فرهنگی یک دولت این باشد که نبود امام و مشکلاتی را که از نبود امام است، برای مردم چه در داخل و چه در گستره جهانی توضیح بدهد. ما از نبود امام شکایت داریم و ناراحتیم. این [وضعیت] را باید تبیین و تحلیل کنند. در حقیقت، باید نشان بدهیم که زمین، نیازمند آسمان است. همان چیزی که باعث شد هانری کربن به مذهب شیعه گرایش پیدا کند و به ایران بیاید و در محضر علامه طباطبایی زانو بزند و تلّمذ کند. او چون نگاه عرفانی داشت و قائل به انسان کامل بود، گفت: رفتم سراغ یهودی ها و گفتم انسان کامل و رابط بین زمین و آسمان کیست؟ گفتند حضرت موسی و با مرگش این ارتباط قطع شد. رفتم نزد مسیحی ها، گفتند با به صلیب کشیدن مسیح این ارتباط قطع شد. رفتم سراغ مسلمان ها، گفتند که این ارتباط با رحلت پیامبر قطع شد. بعد دیدم یک فرقه از مسلمانان به نام شیعه اثنی عشری هست که می گوید واسطه فیض بین زمین و آسمان وجود دارد که امام زمان است. بعد آمد ایران و در محضر علامه طباطبایی تلّمذ کرد. اینها را باید تبیین کنیم. متأسفانه ما شکایتی نداریم و راضی به وضع موجودیم؛ زیرا هنوز مصیبت های نبود امام برای خیلی ها تبیین نشده است. در حالی که در آن دعا آمده است که «الهی عظم البلاء». واقعاً نبود امام برای ما بلایی عظیم است؟ می گوییم: «إلهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرّجاء و ضاقت الأرض و منعت السّماء و أنت المستعان و إلیک المشتکی». هنوز دنیا با غیبت امام برای ما شکایت آور نیست؛ تا ظهورش را بخواهیم. هنوز از عصر ظهور که عصر همه زیبایی هاست و از امام زیبایی ها و اهدافش هیچ شناختی نداریم. بگذارید این حکایت تلخ را هم بگویم در یک دبیرستان دخترانه، دو تا سؤال مطرح می شود که آیا می خواهید امام تان بیاید، یا نه؟ چرا؟ تعدادی از آنها در جواب سؤال اول می گویند، نه، نمی خواهیم بیاید. در پاسخ سؤال دوم و چرایی آن می گویند: چون شنیده ایم که وقتی امام بیاید، آن قدر می کشد که تا زانوی اسبش در خون فرو می رود. پس حتماً ما و پدر و مادر و دوستان ما را هم خواهد کشت. وقتی ما نتوانسته ایم برای بچه های خودمان، این امام زیبایی ها را که تجلّی اسمای حسنای الهی است و تجلّی رحمت واسعه الهی است، تبیین کنیم. چه طور انتظار داریم در گستره جهانی، گرایش به حضرت پیدا بشود که از زمینه های مهم ظهور است. وقتی نتوانستیم بی اساس بودن بسیاری از این روایت ها از جمله همین روایتی را که می گوید تا زانوی اسب حضرت در خون فرو می رود، معلوم کنیم، چه طور توقع داریم جوانان ما به حضرت و دولت کریمه اش رغبت و اشتیاق داشته باشند (إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة تعزّ به الإسلام و أهله و تذلّ بها النّفاق و أهله)
از دیگر راه بردهای فرهنگی دولت زمینه ساز، همین ایجاد رغبت و اشتیاق به دولت کریمه حضرت است، «نرغب الیک فی دولة کریمة تعزّ به الاسلام و اهله» است. دولت باید در مورد ظهور حضرت و دولت کرامت مدارش که بر اساس کرامت انسانی است، ایجاد رغبت، شوق و اشتیاق کند. باید کاری کند که همه، آن دولت و حاکم و حاکمیتش را بخواهند. زیبایی آن دولت را باید تبیین کنیم. باید شاخ غول یعنی غرب را شکست. باید دست فریب و تا مرفق به خون آلودة آنها را رو کرد. باید نشان داد که مهدویت، نه یک راه که تنها راه است، «السلام علیک یا سبیل الله الّذی من سلک غیره هلک»؛ سلام بر تنها راه. در این جا رسالت صدا و سیما خیلی سنگین است. رسالت صدا و سیما در موضوع مهدویت تنها پخش چند سخن رانی نیست. زبان این کار بیشتر زبان تصویر است. باید بهترین و بیشترین بودجه و زبده ترین افراد در رابطه با امام زمان، فیلم های جدّی بسازند. مستندات بسیار خوبی می شود ساخت. ما نوّاب اربعه را داریم. حوادثی داریم که در آن جا عنایت امام کاملاً مشهود و مسلّم است، نه خواب ها و ملاقات های بی اساس و وهمی که ما به شدت با آنها مخالفیم. باید این کارها را انجام دهیم.
یکی دیگر از راه بردهای اساسی فرهنگی و اجتماعی دولت زمینه ساز این است که زمینه همدلی شیعیان را در داخل و خارج فراهم کند. «لو أنّ أشیاعنا وفّقهم الله لطاعته علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلّت لهم السّعادة بمشاهدتنا»؛ اگر شیعیان ما در وفای به عهدی که با ما داشتند، یک دل و یک رنگ بودند و اتفاق داشتند، ظهور ما عقب نمی افتاد و ما ظاهر می شویم. گرچه حاضریم، ظاهر هم می شدیم. این عهد، عهدی است که ما در حمایت از ولیّ امر و امام زمان داریم. وحدت و هم دلی شیعیان یک اصل است و اگر احیاناً در حوادث انتخابات اخیر، رخنه ای در بین بعضی از افراد و گروه های جامعه ایجاد شد، باید در جهت جبرانش کوشش جدّی شود. همان گونه که مقام معظم رهبری ـ دامت برکاته ـ این کار را انجام دادند. صف متشکل واحد، همراهی و وحدت باید در میان تمام شیعیان حاکم باشد. وفای به عهد، عهد امامت و حمایت از ولیّ است. او را و نایبش را بشناسیم و از دستورها و فرامین آنها تبعیت کنیم و هر چه داریم، به پای آنها بریزیم. بر اساس آن توقیع، ایجاد وحدت و همدلی در میان شیعیان از راه بردهای اساسی یک دولت زمینه ساز است.
یکی دیگر از راه بردهای اساسی دولت زمینه ساز، پرورش افرادی توان مند و نیروهای کلیدی است که به فرموده امام صادق: «لو کملت العدة الموصوفة ثلاث مئة و بضعة عشر کان الّذی تریدون»؛ یعنی اگر آن 313 نفری که توصیف شده تکمیل می شد، آن چه می خواهید، واقع شده بود و در روایتی دیگر از حضرت جواد، علاوه بر آن 313 نفر نیز از حلقه ای که تعداد آنها ده هزار نفر است، یاد شده است. در هر حال باید فضایی فراهم شود که بتوان این گونه افراد را در جهان کشف و جذب کرد و آنها را پرورش داد. اینها پایه های اساسی نظام مهدوی و زمینه ساز ظهور هستند.
آخرین راه برد این که باید گفتمان غالب جامعه ما «گفتمان عدالت» بشود. بنا به روایتی که از حُمران بن اعین نقل شده است که روایت صحیحه ای هم است، در جلد هشتم کافی در کتاب روضه چنین آمده است: وقتی حمران از حضرت صادق می پرسد که زمان ظهور کی فرا می رسد تا آن را به ما بگویید تا خوشحال بشویم، حضرت در ضمن حکایت بسیار درس آموزی بیانی دارند که مضمونش این است که در زمانه گرگ، ظهوری نیست. در زمانه قوچ، زمانه ای که انسان ها اراده های شان سست است و قصد کاری می کنند، امّا عمل نمی کنند، نیز از ظهور، خبری نیست. اما اگر زمانه، زمانه میزان و عدالت باشد، ظهور محقق خواهد شد. باید به فرموده مقام معظم رهبری، دهه چهارم انقلاب را که «دهه پیش رفت و عدالت» است، عدالت را تبیین کنیم که بر اساس این روایت، از کلیدهای اصلی و راه بردهای اساسی دولت زمینه ساز است.
امیدواریم که ان شاءالله در سال های آینده، شاهد این باشیم که مسئولان ارشد نظام به ویژه وزرای محترم، راه بردها و راه کارهایی که در جهت زمینه سازی ظهور دارند، از تریبون های عمومی با مردم در میان بگذارند و گزارش دهند که در جهت زمینه سازی چه اقداماتی انجام داده اند. امیدواریم که صدا و سیمای ما هم یک سرمایه گذاری جدّی برای ساختن فیلم های خوب و مناسب برای ایجاد رغبت اجتماعی شیعیان و بلکه همه انسان ها برای زمینه سازی ظهور داشته باشد تا همه ما شاهد ظهور موفور السرور آن بزرگوار باشیم. ان شاء الله در سال آینده شاهد این باشیم که ریاست محترم صدا و سیما و مسئولان شبکه های مختلف، آن چه را در جهت رسالت و زمینه سازی ظهور بر عهده دارند، به عنوان کارنامه یک سالة خود، از رسانه ملّی به سمع و نظر ملّت شریف ایران برسانند. تلاش در جهت زمینه سازی ظهور یکی از مهم ترین شاخص های نقد نهادها و انتخاب مسئولان فرهنگی کشور است. فراموش نکنیم که رسالت شیعه در عصر غیبت، زمینه سازی برای ظهور است.