برای چند دقیقه به شانزده سالگی تان فکر کنید، زمانی که سالهای اول دبیرستان بودید چه افکاری داشتید؟ دنیا را چهطور میدید؟ آرزوهایتان چه بود؟ وقتی وارد دانشگاه شدید چه اتفاقاتی افتاد و در افکار و عقایدتان چه تغییراتی رخ داد؟ در آن روزهای پرشور چه آرزوهایی داشتید و میخواستید چه کارهایی برای خودتان و دنیای اطرافتان انجام دهید؟ حالا که چند سالی از ازدوجتان گذشته چهطور؟ حالا به چه چیزهایی باور دارید و چارچوب فکریتان چگونه است؟ اگر کمی به سیر تحولات اعتقادی خود فکر کنید خواهید دید که در طول زمان تغییرات قابلتوجهی در باورها و عقاید و چارچوب فکری شما به وجود آمده است. با این مروری که روی تغییرات عقاید خودتان داشتید بهتر میتوانید نسبیبودن عقاید را پذیرفته و قبول کنید که زن و شوهر در طول زندگی خود در موارد زیادی با اختلاف عقیده روبهرو خواهند شد. در این مطلب هم بیشتر این موضوع را واکاوی کردهایم و هم راهحلهای روان شناختی مختلف را بررسی نمودهایم.
یکی از تلههایی که در کمین یک زندگی زناشویی رضایتبخش و رو به تکامل نشسته است، «مطلقگرایی» است. این که افراد فکر کنند برای مسئلهای که پیش آمده تنها یک راهحل وجود دارد و آن هم راهی است که به ذهن خودشان رسیده، امکان رسیدن به راههای هیجانانگیز و نوآورانه را از خود میگیرند. در واقع افرادی که ذهنیت انعطافپذیری نداشته و قادر به دیدن یک موضوع از جنبههای مختلف نباشند، در روابط زناشویی خود با مشکلات جدی روبهرو خواهند شد. آنها به دلیل این مطلقگرایی در برابر هرگونه نظر مخالفی جبههگرفته و نمیتوانند با نظرهای متفاوت همسرشان کنار بیایند.
همسر شما حق دارد متفاوت باشد
گاهی اوقات افراد به نسبیبودن وقایع در جنبههای مختلف زندگی خود (مانند محیط کار یا تحصیل و یا در روابط دوستانه) باور دارند، اما همین که نوبت به زندگی زناشویی میرسد، دیگر قادر به تحمل عقایدی برخلاف نظرهای خودشان نیستند. انگار تصور افراد از زن و شوهر این است که به صورت یک واحد غیرقابلتمایز عمل کرده و دقیقاً مانند هم فکر کنند. این باور که افراد برای داشتن یک زندگی زناشویی خوب باید در همهی موارد مانند هم فکر کنند هم اشتباه است و هم عملاً غیرممکن. در واقع زندگی زناشویی ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر روابط انسانی متمایز میکند. با شروع یک زندگی مشترک، افراد وارد رابطهای میشوند که افکار، عقاید و اعمال طرف مقابل بهشدت در زندگی آنها تأثیر میگذارد و همین موضوع باعث میشود که افراد نتوانند با نظرهای مخالف کنار بیایند؛ چراکه این نظرها بهطور مستقیم بخشهای مختلف زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد.
چه کار کنیم؟
در ادامه به راهحلهای مناسب برای کنار آمدن با این تفاوتها خواهیم پرداخت.
- موضوعات شخصی را از موضوعات اشتراکی جدا کنید.
برخی موضوعات هستند که بیشتر جنبهی شخصی دارند مانند نوع فیلم یا کتاب موردعلاقه یا نحوهی لباس پوشیدن یا نحوهی برخورد با دوستان صمیمی؛ در مقابل، برخی موضوعات هم جنبهی اشتراکی دارند مانند نحوهی تربیت فرزند یا نحوهی خرجکردن درآمد ماهیانه. جدا کردن این حیطهها بهعنوان قدم اول برای کنار آمدن با اختلاف عقیده بسیار مهم است. پس از آن میتوانید روی موضوعات اشتراکی متمرکز شده و از انرژی گذاشتن برای تغییر دادن همسرتان در حیطههای شخصیاش دست بردارید. به عنوان مثال باید بدانید که اگر همسرتان به خواندن رمانهای سرگرمکننده یا تماشای سریالهای خانوادگی علاقهمند باشد، لازم نیست که شما وظیفهی هدایت او به راه راست را برعهده بگیرید. یا در صورتی که شوهرتان در یک مهمانی دوست دارد تیشرت قرمز بپوشد و با بچههای فامیل بازی کند و شکلک دربیاورد، نیازی نیست که با یادآوری سن و سالش عقیدهی خودتان را در مورد نحوهی خوشگذرانی در مهمانیها به او تحمیل کنید. بهتر است انرژیتان را ذخیره کنید، شما مسائل مهمتری دارید که باید برای به توافقرسیدن در مورد آنها وقت و انرژی بگذارید.
- در مورد موضوعات اشتراکی مذاکره کنید
گاه افراد در زندگی زناشویی خود با تکالیف مهمی روبهرو میشوند که نیاز به همفکری و توافق داشته و باید از تکروی و لجبازی و پافشاری بر سر مواضع خود اجتناب کنند. این موارد کاملا اشتراکی بوده و هر دو نفر باید در مواجهه با آنها وحدت رویه داشته باشند. مسائل مهمی مانند فرزندپروری که در صورت ناهماهنگی والدین و همعقیده نبودنشان، مشکلات مهم و قابلتوجهی در رشد کودک به وجود خواهد آمد. در چنین شرایطی باید با همسرتان وارد مذاکره شوید. سعی کنید پیشداوری نداشته باشید و نظرهای او را با دقت گوش کنید. سپس نظر خود و دلایل و شواهد خودتان را با همسرتان در میان گذاشته و تلاش کنید تا به نقد صادقانهی نظرهای یکدیگر بپردازید. تلاش کنید تا با بررسی جوانب مختلف مناسبترین روش را برای مواجهه با این موضوعات انتخاب کنید. به یاد داشته باشید که تغییر عقیده و پذیرفتن عقیدهی همسرتان (در صورتی که آن را درستتر و به نفع زندگی مشترکتان یافتید) نه تنها نشانهی ضعف شما نیست، بلکه نشان از سلامت روان و انعطافپذیری شما دارد.
- موضوعات اشتراکی را به پروژه های جداگانه تقسیم کنید.
موضوعات اشتراکی را دستهبندی کنید و مانند پروژههای جداگانه با آنها برخورد کنید. هر کدام از شما که در آن زمینه تبحر بیشتری داشتید، مدیریت پروژه را به عهده گرفته و بعد از شنیدن نظرهای مختلف و بحث در مورد آنها تصمیم نهایی را بگیرید. درواقع هر کدام از شما باید مسئولیت بخشی از امور زندگی را به عهده بگیرد. مثلاً زن خانواده میتواند مسئولیت تربیت بچهها را به عهده گرفته و پس از همفکری با پدر در مورد مسائل بچهها تصمیمگیری کند. مدیریت امور مالی هم میتواند به عهدهی مرد خانواده بوده و زن نقش مشاور را داشته و به تصمیمات همسرش اعتماد کند.
- مشورت کنید
در صورتی که نتوانستید بر سر یک موضوع با هم به توافق برسید، از یک فرد سوم آگاه و بیطرف کمک بگیرید. مثلا از یک مشاور کمک تخصصی بگیرید یا این که با یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان مشورت کنید. برای پیدا کردن بهترین راهحل، تحقیق و مطالعه کنید و خلاصه از راههای مختلف برای رسیدن به یک راهحل منطقی که مورد توافق هر دوی شما باشد استفاده کنید.
- از به چالش کشیدن عقایدتان استقبال کنید
زندگی زناشویی یک فرصت فوقالعاده برای به چالش کشیدن عقاید شماست. از اینکه با نظرهای مخالف همسرتان روبهرو شوید نترسید. اگر همسرتان بتواند شما را متقاعد کند که نظرتان را عوض کنید به بالندگی شما کمککرده و عقایدتان را اصلاح کرده است. اگر هم که شما او را با خود همراه کردید میتوانید با اعتماد بیشتری به حفظ اعتقادات خود ادامه دهید.