1- جایگاه مودّت و رحمت در زندگی زناشویی
خداوند اساس خلقت را محبت قرار داده است. یکی از پایه های اساسی دین نیز محبت و دوستی است. آن چنانکه امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «آیا دین غیر از حب است و حب غیر از دین است.»(1) جایگاه محبت در زندگی زناشویی نیز از دید آیات و روایات پنهان نمانده است در هیچ جای قرآن نمی بینیم که دو کلمه «مودّت» و «رحمت» با هم در ارتباط دو نفر به کار رفته باشد؛ مرگ در امر ازدواج.
بالاخره افراد تفاوت ها و سلایق مختلفی دارند. اگر دو آجر را روی هم بگذاریم، از نظر ماکروسکوپی انطباق دارند ولی در نگاه میکروسکوپی، اینها روی هم قرار نمی گیرند. از نظر میکروسکوپی، خلل و فرج هایی وجود دارد که بین این دو، فاصله ایجاد می کند. حال با این خلل و فرج ها چه کنیم؟ برای رفع این اشکال، ملاطی بین این دو آجر قرار داده می شود تا این ملاط، فضاهای خالی را پر کند و این دو آجر را به بهترین نحو، کنار هم قرار دهد.
در ازدواج چه؟ آیا با وجود تشابه های ظاهری می توان تفاوت های پنهان را نادیده گرفت؟ با آنها چه باید کرد؟ ملاطی که انطباق و آرامش این دو را سبب می شود، کدام است؟ خداوند در پاسخ به این سؤال می فرماید: «وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»(2)؛ یعنی «مودّت» و «رحمت» را قرار دادیم تا ضامن آرامش شما باشند.
هر چه در انتخاب همسر دقیق و تیزبین باشیم، بالاخره مواردی از چشم ما دور خواهد ماند و بعدها تفاوت هایی را در زندگی مشاهده خواهیم کرد. به همین دلیل است که خداوند با دو هدیه ی ارزشمند «مودّت» و «رحمت»، پایداری زندگی مشترک همسران را از همان آغاز ضمانت می کند.
این دو هدیه حکم دو کلیه انسان را دارد که وجود هر کدام لازم و ضروری است اما در صورت مختل شدن یکی، دیگری می تواند - هر چند با مشقت - وجود انسان را از مرگ و نیستی حفظ کند و حتی بدن را به شرایط عادی بازگرداند. اگر یک فرد بزرگی در اول ازدواج به ما هدیه ای بدهد، تا پایان زندگی آن را با توجه و دقت زیاد نگهداری می کنیم. «مودّت» و «رحمت» نیز قیمتی ترین هدایایی هستند که از جانب خداوند بزرگ در آغاز زندگی مشترک به زن و شوهر اهدا می شود که البته به دلیل اهمیت ارزش این دو و اهمیّت شخصی که آنها را اهدا کرده است، باید تا پایان زندگی از آنها به دقت محافظت کنیم. اساساً بسیاری از ظرافت ها و ریزه کاری های ازدواج مربوط به محافظت از این دو هدیه ی ارزشمند است.
2- ویژگی های مودّت
«مودّت» و «رحمت» ویژگی هایی دارند که کارکرد هر کدام را از دیگری متمایز می کند. در زبان عربی به علاقه ای که ویژگی های زیر را داشته باشد «مودّت» گویند:
1- علاقه ای که دو طرفه باشد.
2- علاقه ای که آشکارا ابراز شود. در «محبت» لزومی ندارد دوست داشتن ابراز شود اما در «مودّت» حتماً باید دیگری را از علاقه و محبت خود آگاه کنیم. لذا در روایت آمده است: این سخن مرد به زنش که «دوستت دارم» هرگز از دل زن بیرون نمی رود.(3) بعضی از روی تکبر و بعضی بی توجه و غافل از این که لذیذترین غذای روحی زن شنیدن این جمله است، علاقه ی خود را اظهار نمی کنند؛ با این فرض که همسرم می داند که دوستش دارم.
زن و شوهر باید هنر ابراز محبت را داشته باشند؛ هر چند که شیوه ابراز این دوستی به شناخت همسران از یکدیگر و میزان خلاقیت آن ها بستگی زیادی دارد. البته گفتن و بر زبان آوردن جملات محبت آمیز بر زن تأثیر بیشتری دارد و به او انرژی مضاعف می دهد. زن هنگامی که از کارهای خانه و بازیگوشی و بهانه گیری های بچه ها خسته و دلتنگ می شود تنها با شنیدن چند جمله ی عاشقانه از سوی همسر، چنان اثر می پذیرد که این اثر تا زمان زیادی وی را شاد و سرحال نگاه می دارد. درحالی که آقایان بیشتر به دیدن رفتار محبت آمیز نیاز دارند. لذا در روایات، شیوه ابراز علاقه زن به مرد، با طنازی کردن و معاشقه و نهایتاً جنبه هایی که در رفتار زن نمایان است، بیان می شود.
متأسفانه گاهی هم همسران در ابراز نکردن محبت و عشق خود، از همدیگر اثر می پذیرند و پیروی می کنند، چون یکی ابراز نمی کند آن دیگری هم از او تبعیت می کند. غافل از این که کار را اگر فی نفسه خوب است باید انجام داد و منتظر معامله به مثل نباید بود. البته گاهی هم طرف ابراز عشق می کند همسرش زبان او را نمی داند.(4)
3- علاقه ای که همراه با احساس مسئولیت باشد؛ در غیر این دوستی مودّت نیست. به همین دلیل به بسیاری از دوستی های قبل از ازدواج، که در آن مسئولیتی وجود ندارد و معلوم نیست که طرفین تا چه میزان حاضر به فداکاری برای یکدیگر هستند، واژه «هوس» اطلاق می شود.
4- دوست داشتن فرد به خاطر خودش باشد؛ نه به خاطر مقام، موقعیت، پول و... البته گاهی دیده ایم که دو نفر به خاطر چیزهای دیگر با هم ازدواج می کنند؛ اما با جاری شدن صیغه ی عقد چنان محبتی بین آنها ایجاد می شود که فراموش می کنند از آغاز برای چه با هم ازدواج کرده اند و نمی توانند از یکدیگر دست بکشند. علاقه از ظاهر صفات عبور می کند و به عمق می رسد؛ به گونه ای که زن و شوهر واقعاً یکدیگر را دوست دارند و نمی توانند بدون هم زندگی کنند و هنگام فراغ همواره بهانه ی یکدیگر را می گیرند.
می گویند: مردی به خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: یا رسول الله، کاری برای من خیلی تعجب انگیز است؛ مردی و زنی یکدیگر را ندیده و نشناخته اند، بعد از این که یک روز از ازدواجشان بگذرد و صحبت کنند چنان یکدیگر را دوست دارند که از آن عظیم تر ممکن نباشد. [حضرت] رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: این از طرف خداوند مهربان است و آیه (وَ مِن آیَاتِهِ.. وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَةً وَ رَحمَةً) را خواندند.(5)
ازدواج امر عجیبی است. تا قبل از ازدواج، شخص، دوستان بسیار صمیمی ای دارد که تصور نمی کند تحت هیچ شرایطی حاضر به رها کردن آنها باشد؛ رابطه اش با پدر و مادر یا با درس و زندگی اش هم این گونه است؛ اما با ورود همسر به زندگی فرد - همسری که شاید تا چند ماه پیش نمی شناخت و حتی اطلّاعی از او نداشت- همه ی علقه های او، که ماه ها و سال ها وقت برده تا به این شدت رسیده است، تحت الشعاع علاقه به همسرش قرار می گیرد. دلبستگی و رابطه ی ما با پدر و مادرمان یک عمر پشتوانه دارد، اما با کمال تعجب این رابطه با زن و یا مردی که فقط چند روزی است که پس از جاری شدن صیغه ی عقد با او ارتباط داریم، چگونه به دلبستگی شدید می انجامد؟ این محبت فوق العاده، طبیعی نیست؛ بلکه هدیه ی الهی است که از سوی خداوند به همسران پیشکش می شود.
3- ویژگی های رحمت
هدیه ی دیگر «رحمت» است؛ یعنی یک نوع دوستی با کارکرد و ویژگی های کاملاً متفاوت از «مودّت». در واقع «رحمت» حکم کلیه دوم را دارد که در صورت کار افتادن کلیه اول همچنان به کارش ادامه می دهد. «رحمت» یک علاقه ی یک طرفه است. در این نوع علاقه، انسان به کسی محبت می کند که محبتش را پاسخ نمی دهد و حتی ممکن است استحقاق و لیاقت این محبت را نیز نداشته باشد. اصلاً در «رحمت» به طرف مقابل نگاه نمی شود؛ فقط بدون هیچ توقعی از سوی یکی به دیگری انوار محبت تابانده می گردد. بارها شاهد بوده ایم که فردی تعریف می کند من برای همسرم فلان کار را انجام دادم، یا فلان هدیه را خریدم؛ دیگران می پرسند مگر او برای تو چه کرده؛ یا او که اصلاً کاری برای تو انجام نمی دهد! اما می بینید وی اصلاً توجهی ندارد که چگونه همسرش به محبت هایش پاسخ می دهد! در قرآن در سوره ی تغابن دستوراتی بیان شده است که می توان ویژگی های «رحمت» را از آن به دست آورد.(6) این ویژگی ها و دستورات عبارتند از:
- عفو کنید؛ یعنی نسبت به یکدیگر و فرزندان گذشت نمایید.
- چشم پوشی کنید؛ یعنی خود را به تغافل بزنید، بگویید اصلاً ندیدم، نشنیدم، اشتباه طرف را اصلاً به رخش نکشید.
- جبران کنید؛ یعنی اگر او کم کاری کرده، وظایفش را انجام نداده است، شما جبران کنید.
حتماً دیده اید در کوه نوردی، کوه نورد طنابی در دست دارد که یک سر آن در دست نفر دیگر است. در واقع این طناب «مودّت» است. اما گاهی این طناب پاره می شود یا اصلاً سرِ کوهنورد به سنگی می خورد و بی هوش می شود اما با تعجب می بینیم که کوهنورد سقوط نمی کند. وقتی با دقت نگاه می کنیم در می یابیم که وی طناب دیگری به کمر دارد که از سقوط وی جلوگیری کرده است؛ این طناب، طناب «رحمت» است.
دو عنصر «مودّت» و «رحمت» پایداری زندگی مشترک زن و شوهر را همین گونه محافظت می کنند. مودّت که از کار افتاد، باید طرف دیگر طناب رحمت را محکم نگه دارد تا مودّت آهسته آهسته بازگردد. یعنی همسر با استفاده از رحمتی که خدا در اختیار او گذاشته است، جبران ضعف محبت دیگری را بکند تا وجدان طرف مقابل بیدار شود و به خود آید. مثلاً گاهی فرد به اختلالات روحی - روانی دچار می شود و مشکلاتی پیدا می کند که رفتارهایش اصلاً دست خودش نیست؛ در اینجا طرف دیگر باید با او مدارا کند و سر طناب رحمت را محکم نگه دارد تا او به خود برگردد و جبران کند. البته اگر هر دو طناب مودّت و رحمت در زندگی با هم عمل کنند، زندگی دل چسب تر و شیرین تر جلو می رود؛ اما اگر تنها یکی از آن ها عمل کند، باز هم زندگی از هم نمی پاشد. بنابر این اگر در برخی از زندگی ها اختلال ایجاد می شود، نشانه ی آن است که هر دو طناب مودّت و رحمت در حال پوسیدن است و بی توجهی و ضعف از سوی هم زن و هم مرد می باشد و هر دو کم کاری کرده اند.
«گاهی محبت خانم بیشتر و گاهی محبت آقا بیشتر است. اگر شوهر در محبت کردن ضعیف است خانم میدان دار شود. البته از مرد توقع بیشتر است. (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ)(7) ولی در بهشت داریم که گاهی خانمی که ایمان و محبتش بیشتر است، اختیار آن خانم دست شوهر نیست. آنجا می تواند شوهر دنیایی یا شوهر دیگری را انتخاب کند. در مسائل معنوی هر کس محبت و ایمانش بیشتر است، لطف و رحمت خدا و همه ملائکه پشت سر اوست. انسان در مقابل محبت هر قدر هم قوی باشد زمین می خورد. خانم می تواند محبت کردن را به همسرش یاد دهد.»(8)
خداوند «مودّت» و «رحمت» را برای زن و شوهر جعل کرده است تا آرامش آنها را ضمانت کند. حال اگر هر یک از ما، کانون این مودّت و رحمت باشیم و برای ظهور آن بر دیگری یپشی گیریم، خود را در جایگاه جعل الهی قرار داده ایم. چه مرد و چه زن، هر کدام رحمت و مودّت بیشتری را در زندگی نثار کنند، سهم بیشتری از مظهریت و تجلی الهی در این زمینه خواهند داشت.
حال متوجه می شویم که چرا در روایات، بر همسردوستی تأکید فراوان شده است و از ویژگی اخلاق انبیاء محسوب می شود.(9) تا جایی که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «بنده هر چه ایمانش بیشتر شود، محبتش نیز نسبت به زنان افزون می شود.»(10) و یا در بیانی دیگر می فرماید: «باور نمی کنم کسی در ایمان جلو رفته باشد مگر این که محبتش به زنان بیشتر شده باشد.»(11)
اصولاً به دلیل خلقت متفاوت زن و مرد ظرف محبت آن دو نیز با یکدیگر متفاوت است. مثلاً موفّقیت های اجتماعی و اقتصادی تا حد زیادی مرد را ارضاء می کند اما زن تا در محیط خانواده محبت نبیند، احساس خوشبختی نمی کند. به همین دلیل امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «خدا مرد را از زمین خلق کرد و همت او را تصاحب زمین قرار داد؛ و زن را از مرد خلق کرد و همت او را تصاحب قلب مرد قرار داد؛ پس محبت خود را نثار زنانتان کنید.»(12) بنابراین آرامش زن در به دست آوردن قلب مرد است و هنگام دستیابی به این امر است که احساس خوشبختی می کند.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «هرگاه بنده به چهره ی همسرش و همسرش به چهره ی او بنگرد، خداوند با نظر رحمت به آن دو می نگرد و هر گاه دست یکدیگر را بگیرند، گناهان آن دو از میان انگشتانشان فرو می ریزد.»(13)
عواملی مثل کلام محبت آمیز، شناخت نیازها، برنامه ریزی، اخلاص در زندگی، همکاری و... انس و محبت در خانواده را افزون می کند. پس همان طور که ذکر شد، اصل اولیه در زندگی «آرامش» است که به هیچ بهانه و تحت هیچ شرایطی مجاز به برهم زدن آن نیستیم.
4- راه های جلب محبّت همسر
یکی از گلایه هایی که از زبان زن و شوهرها، زیاد مطرح می شود این است که: محبتی که در دوران عقد یا اوایل عروسی نسبت به یکدیگر داشته اند کمرنگ شده است و یا آنها احساس می کنند که در حال دور شدن از یکدیگرند. هر چند زندگی بدون محبت بسیار خشک و غیر قابل تحمل است اما مسلماً گاهی شرایط زندگی چنین اوضاعی را به وجود می آورد. بنابراین همسران باید به دنبال راه هایی باشند تا درخت زندگی را از چشمه محبت سیراب کنند. از جمله این راه ها، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
الف: عفو و چشم پوشی
از ویژگی های رحمت عفو و چشم پوشی نسبت به خطاهای دیگران است. بروز این صفت در جامعه و زندگی خانوادگی برکات فراوانی به همراه دارد؛ از جمله باعث جلب محبت اطرافیان و همسر و فرزندان می شود.
قرآن درباره ی رابطه ی مؤمنین با یکدیگر می گوید: (وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُو)(14) یعنی مؤمنین در درجه ی اول باید عفو کنند و در درجه ی دوم صفح و چشم پوشی کنند. چشم پوشی بالاتر از عفو است؛ نه این که ببینید و ببخشید؛ بلکه اساساً بدی ها را نبینید. همچنین در ادامه ی آیه آمده است: (اَلاَ تُحِیُّونَ اَن یَغفِرَاللهُ لَکُم)؛ یعنی آیا دوست ندارید که خدا از گناهانتان بگذرد. آیت الله مظاهری می فرمایند:
این آیه دو تفسیر دارد؛ تفسیر اول آنکه: همانگونه که دوست دارید که خداوندگناهانتان را ببخشد و از آنها چشم پوشی کند، شما هم خطاها و بدی های مؤمنین را ببخشید و از آنها چشم پوشی کنید. تفسیر دوم که از نظر ایشان تفسیر بهتری است، آن است که: اگر چنین کردید، خداوند هم این کار را با شما خواهد کرد.(15)
اگر قادر بودید چشم پوشی کنید و توانستید جمیل الصفح باشید، با جمیل الصفح رو به رو می شوید. اصلاً خاصیت اسماء و صفات خدا این گونه است. هر اسم و صفتی که در خودتان تلألؤ بدهید، با همان اسم و صفت محشور می شوید. اگر اهل قهر هستید با (یا قهار)؛ و اگر اهل انتقام هستید با (یا منتقم)؛ و اگر ستار العیوب هستید با (یا ستار العیوب) رو به رو می شوید. پس چقدر ضروری است که زنگارها و کدورت ها و دلخوری هایی که بر آیینه ی دلمان نشسته و مانع صفای باطنمان شده است را بزداییم تا خداوند با اسماء جمالی خود با ما مواجه شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «سه چیز از نیکی های دنیا و آخرت است: با کسی که از تو بریده است، بپیوندی؛ از کسی که به تو ظلم کرده است، درگذری و کسی را که محرومت کرده است، برخوردار کنی.»(16) محبت به کسی که به ما محبت کرده است، کار دشواری نیست؛ این رفتار از بسیاری از حیوانات نیز سر می زند حیوانات هم به کسی که به آنها خوبی می کند، خوبی می کنند. اما انسان وقتی انسان می شود که بتواند بدی را با خوبی پاسخ دهد و این از معالی اخلاق است.
در ارتباط های عمومی، قرآن دو وظیفه ی «عفو» و «صفح» را مطرح می کند؛ اما به همسر که می رسد می گوید سه وظیفه دارید: «عفو»، «صفح» و «مغفرت». در این باره قرآن می فرماید: «(وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ )(17).
عفو یعنی گذشت. صفح یعنی این که من اصلاً ایرادت را ندیدم؛ و اما (وَتَغفِروا) یعنی چه؟ (وَتَغفِروا) یعنی این که تو بدی کردی؛ پاسخ بدی تو را با خوبی می دهم. بالاخره با یک رفتار بد از سوی زن و یا شوهر، خللی در رابطه آن دو ایجاد می شود که باید به نحوی جبران شود.
آیت الله مظاهری در تفسیر این آیه می فرمایند: «اگر صبح، زن یک برخورد بدی با مرد کرد، مرد که به منزل بر می گردد برای او هدیه بیاورد تا جبران آن خلل و آسیب بشود؛ یا اگر مرد برخورد زشتی کرد، زن با رفتار مناسبی از دل او در بیاورد. در هر حال هر کدام با رفتار بد خود خللی ایجاد کرد، دیگری باید جبران آن را بکند.»
لذا اگر دیدی که زندگی زن و شوهری دچار آسیب شد، بی تردید بدانید که اشکال به هر دوی آنان بر می گردد. غیرممکن است که یکی از آنها خوب عمل کند و زندگی آنها دچار آسیب بشود. البته ممکن است نقطه ی شروع مشکل از یکی از آنها باشد؛ اما روش هایی وجود داشته که فرد دوم می توانسته است به کمک آنها، مشکل را جبران کند؛ ولی از آن روش ها استفاده نکرده است. یکی از همین روش ها (وَ تَغفِروا) است.
ب: احساس مسئولیت و دوری از خودخواهی
یکی از محاسن ازدواج، تقویت احساس مسئولیت و فراهم آوردن بستری برای رجحان شخص دیگری بر خود است. قبل از ازدواج، منشأ بسیاری از اعمال ما منفعت طلبی است و همواره قبل از هر اقدامی نزد خود می اندیشیم که این کار برای ما چه سودی دارد. یعنی محور تمام تصمیم گیری های ما «منیّت» و «فردیت» است و آزادانه در پی خواسته ها، اهداف و علایق خود هستیم. حتی در تعیین شیوه ی رسیدن به آن ها، تا وقتی که منع شرعی و اخلاقی وجود نداشته باشد، نیز آزادیم. اما هنگامی که همسری بر می گزینیم، پیوسته موظّفیم که سهم او در زندگی را در نظر بگیریم و حتی در برخی موارد از سهم خود نیز بگذریم. با ازدواج از منیّت فاصله می گیریم و «من» های ما، «ما» می شود و این شیرین ترین ثمره ی ازدواج است. فردی که به دور از هر گونه خودخواهی و منیت، در برابر زندگی زناشویی احساس مسئولیت می کند و حتی گاهی همسر و فرزندان را بر خود مقدم می دارد، در واقع با این کار محبت آنها را به سوی خود جلب می کند.
ج: هدیه دادن
خداوند در قرآن می فرماید: هر چیزی را از طریق اسبابش تحقق می دهد. محبت کردن نیز سبب می خواهد. به همین علت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «به یکدیگر هدیه دهید تا کینه هایتان از بین برود و دل هایتان نسبت به هم با محبت شود.»(18) بنابراین وقتی زن و شوهر (به خصوص مرد) به مناسبت های مختلف به همسرش هدیه می دهد، از یک سو علاقه ی خود را ابراز می کند و از سوی دیگر محبت طرف مقابل را به سوی خود جلب می کند.
د: برقراری عهد و پیمان با خدا
پیوسته به همسرتان نگویید تو برای من چه کار کردی؟ شما اگر عهدتان را با خدا بسته باشید، به خوبی می دانید که قرار نیست همسرتان برای شما کاری کند؛ او طرف حساب شما نیست؛ طرف معامله ی شما خداوندی است که از همه ی مخلوقاتش تواناتر، مهربان و به عهدهایش وفادارتر است. انسان در این دنیا فقط و فقط یک طرف معامله دارد، آن هم خداست؛ هیچ کس خوش معامله تر از خداوند نیست.(19)
اگر روابطمان را بر اساس مثلثی تنظیم کردیم که رأس آن خداست، و جهت فلش ما تنها به سوی همسرمان و خدا بود - البته فلش خدا دو طرفه باشد و هیچ فلشی از سوی همسرمان به سوی ما نباشد - بهترین تعاملات را با همسرمان خواهیم داشت و بهترین نتیجه ها را از خدا خواهیم گرفت. حال ببینید اگر هم زن و هم شوهر، روابطشان را بر اساس چنین الگویی تنظیم کنند؛ یعنی هر یک از آنها در رقابت با دیگری، بخواهد که مجرای رحمت و مودّت الهی باشد، نور علی نور می شود و غایت این نورانیّت را می توان در زندگی علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) یافت.
سر دلبران در کلام دیگران
- «مودّت» و «رحمت» در واقع جان مایه ی تحکیم پیوند خانوادگی است. هر چه این جان مایه تقویت شود نهاد خانواده مستحکم تر می گردد و آرامش بیشتری بر زندگی حاکم می شود.(20)
- در روایت داریم اگر نیکی کردی، محبت کردی و طرف ناسپاسی کرد، بی رغبت مشو؛ چون آن کسی که از محبت تو هیچ بهره ای نمی برد بر تو اجر و ثواب می نویسد. علاوه بر این خدا نیکوکاران واهل محبت را دوست دارد. تو با محبت خود محبوب خدا شده ای محبوب همسرت نشده ای محبوب خدا که شده ای. بنابراین باید فرصت را برای محبوب خدا شدن مغتنم شمرد.(21)
احادیث
- امام هادی (علیه السلام): خداوند وصلت را مایه الفت دل ها و پیوستگی نسبی قرار داد. به واسطه ی وصلت رشته های خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت قرار داد در این نشانه هایی است برای جهانیان.(22)
- امام علی (علیه السلام): برترین مردم از نظر احسان و نیکی کسی است که به دوستی و محبت نسبت به طرف خود پیشی گیرد.(23)
- امام علی (علیه السلام): هر که از بسیاری امور تغافل و چشم پوشی نکند، زندگی اش تیره می شود.(24)
- امام زین العابدین (علیه السلام): درستی کار دنیا، به طور کلی در دو کلمه است اصلاح امور زندگی همانند پیمانه ی پری است که دو سوم آن توجه و هوشیاری است و یک سومش چشم پوشی؛ زیرا انسان چشم پوشی نمی کند، مگر از چیزی که آن را می داند و متوجه آن است.(25)
پی نوشت ها :
1- بحارالانوار، ج 65، ص 62: ««هَلِ الدّینُِ اِلاّ الحُبُّ ؟.... اَلدّینُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّینُ»
2- روم/ 21.
3- الکافی، ج 5، ص 569؛ «قَولُ الرّجُلِ لِلمَراَةِ إنّی اُحِبُکِ لاَ یَذهَبُ مِن قَلبِهَا اَبَداً».
4- آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، ص 362.
5- آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، ص 358.
6- تغابن/ 14؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلاَدِکُمْ عَدُوّاً لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»؛ (الا ای اهل ایمان برخی از همسران و فرزندان شما دشمن شما هستند. از آنان حذر کنید و اگر عفو و آمرزش و چشم پوشی کنید. خدا هم در حق شما بسیار آمرزنده و مهربان است.)
7- نساء/ 34.
8- خانواده پویا، ج 4، ص 29.
9- الکافی، ج 5، ص 320. «مِن أَخلاَقِ اَلأنبِیَاء(علیهم السلام) حُبُ اَلنّسَاء»
10- مستدرک الوسایل، ج 14، ص 157؛ «کُلّما ازدادَ العَبدُ إیمانا ازدادَ حُبّا لِلنّساء»
11- الکافی، ج 5، ص 320؛ «مَا أظُنٌ رَجُلاً یَزدَادُ فِی الأِیمَانِ خَیراً إلاّ ازدَادَ حُبّاً لِلنّسَاءِ»
12- بحارالانوار، ج 100، ص 226؛ «إن المرأة خلقت من الرجل و إنما همتها فی الرجال فأحیوا نساءکم و إن الرجل خلق من الأرض و إنما همته فی الأرض».
13- کنزالعمال، ج 16، ص 276؛ «إذا نظر العبد إلی وجه زوجه و نظرت إلیه نظر الله إلیهما نظر رحمة فإذا أخذ بکفها و أخذت بکفه تساقطت ذنوبهما من خلال أصابعهما.»
14-نور/ 22.
15- جلسات تفسیر قرآن آیت الله مظاهری، مسجد امیرالمؤمنین اصفهان.
16- بحارالانوار، ج 71، ص 400؛ «ثَلاثُ مِن مَکارِمِ الدُّنیا و الاخِرَةِ: تَعفُو عَمّن ظَلَمَکَ، وَ تَصِلُ مَن قَطَعَکَ وَ تَحلُمُ إذا جَهِلَ عَلَیکَ».
17- تغابن/ 14.
18- الکافی، ج 5، ص 144؛ «تَهادَوا تَحابُوا، تَهادُوا فإنّها تَذهَبُ بِالضّغائنِ».
19- در تهران دانشجوی پسری داشتم که می خواست با یکی از دانشجویان دختر ازدواج کند. هر دو هم از نظر فکری خیلی به هم نزدیک بودند. شب عقدشان، هر یک از آنها جداگانه به دفترم آمدند، تا با من مشورت کنند. اما دختر زودتر آمد و وقتی داماد دید عروس خانم در دفتر من است، نماند و رفت. دختر به من گفت امشب خانواده داماد برای خواندن صیغه عقد می آیند و اگر راهنمایی دارید، بفرمایید.
به او گفتم من نمی دانم تو با چه عقلی می خواهی با این آقا عقد کنی و روی چه حسابی می خواهی به او بله بگویی. می دانی چقدر از این پسرهای درجه یک بودند که بعد از ازدواج پوچ از آب در آمدند؟ چقدر بوده اند چه کسانی که واقعاً خوب بودند. اما به محض اینکه دنیا کمی به آنها رو کرد، آدم دیگری شدند؟ می دانی وقتی یک دختر به پسر «بله» می گوید، یعنی تمام زندگی و سرنوشتش را به زندگی و سرنوشت او گره می زند. خلاصه این دختر که آن شب عقدش بود و برای مشورت نزد من آمده بود حسابی مستأصل و نگران شد و مانده بود که چه بگوید!
به او گفتم یک راه داری؛ و آن راه این است که امشب با خدا عهد ببندی و اصلاً روی داماد حساب نکنی. تو به خداوند «بله» بگو. بگو خدایا طبق دستوری که دادی، من با این پسر ازدواج می کنم. این پسر هیچ ضمانتی روی کارش نیست و ممکن است هر مشکلی برایش پیش بیاید. من با او معامله نمی کنم؛ من با تو معامله می کنم و همه چیز را از تو می خواهم.
20- تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، ص 17.
21- خانواده پویا، ج 5، صص 29- 30.
22- الکافی، ج 5، ص 373؛ «فَإنّ اللهَ عَزَوَجَلّ الصِّهرَ مَألَفَةً لِلقُلُوبِ وَنِسبَةَ المَنسُوبِ أَوشَجَ بِهِ الأرحَامَ وَجَعَلَهُ رَأفَةً وَ رَحمَةً إنّ فی ذِلکَ لَآیاتٍ لِلعالِمینَ.»
23- غررالحکم، ص 413؛ «اَفضَلُ النّاسِ مِنّةً مَن بَدَأ بالمَوَدّةِ».
24- همان، ص 451؛ «من لم یتغافل و لا یغض عن کثیر من الامور تنغصت عیشته».
25- مستدرک الوسائل، ج9، ص 37؛ «یَا بُنَیَّ أَنَّ صَلاَحَ الدُّنیَا بِحَذَافِرِهَا فِی کَلِمَتَینِ إصلَاحِ شَأنِ المَعَایِشِ مِل ءَ مِکیّالٍ ثُلُثاهُ فِطنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلُ لان الانسان لا یتغافل الا عن شی ء قد عرفه و فطن له».
منبع مقاله :
بانکی پورفرد، امیرحسین، (1391)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم