از قدیم گفتهاند: «خنده بر هر درد بی درمان دواست». آیا این ضرب المثل صحیح است؟ آیا خنده میتواند منجر به درمان بیماریها شود؟ محققان به تازگی دریافتهاند خندیدن با آزاد سازی برخی از هورمونها در بدن تا حد زیادی از مشکلات روحی روانی و حتی بیماریهای جسمی میکاهد. اما این روزها به واسطه مشکلات معیشتی و دغدغههای زندگی شهری، افراد کمتر میخندند و شاید خنده واقعی کمتری دارند. خنده واقعی یعنی خنده از ته دل، نوعی از خنده که روانشناسان تأکید زیادی به آن دارند، به طوری که این روزها کلاسهایی تحت عنوان یوگای خنده توسط اساتید این حوزه برگزار میشود که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفته است. محمود هندی پور، روانشناس خانواده و مربی بینالمللی یوگای خنده در گفتوگویی با بنیتا از تأثیرات خنده بر خلق وخوی افراد میگوید.
آقای هندی پور آیا واقعا خنده بر هر درد بی درمان دواست؟
در واقعیت خنده بر خلق و حال افراد تأثیرگذار است؛ البته خندهای که بدون آگاهی باشد تأثیر موقتی دارد و شادمانی واقعی ایجاد نمیکند. بنابراین اگر بخواهیم این شعار را به واقعیت تبدیل کنیم، نیاز به دریافت آگاهی، تمرین و قدم برداشتن برای شادمانی داریم تا شادمانی باعث شود از هرچه غیرخوبی رها شویم. هر اندازه رها شویم به همان اندازه آسودهخاطر هستیم و راحتتر میخندیم و راحتتر میتوانیم برای اطرافیان تولید شادی کنیم.
آیا خندیدن کمکی به درمان بیماریهای روانی و مشکلات خلقی میکند؟
خنده درمان مکملی برای دو اختلال روانی اضطراب و افسردگی است. در واقع نمیتوان گفت که خنده نوعی درمان است بلکه خنده نوعی مکمل برای درمان است، مانند ویتامینها. فردی که سرما میخورد نیاز به یک سری دارو برای درمان دارد و در کنار این درمان برای بالابردن قدرت دفاعی بدن نیاز به ویتامین دارد. خنده هم همین تأثیر را دارد. به طور مثال در درمان افسردگی خندیدن به تنهایی اثری ندارد و در این فرایند نیاز به درمان شناختی، دارودرمانی در موارد شدید بیماری و رفتاردرمانی وجود دارد. اما آنچه در باشگاه خنده از سوی افرادی که به طور مستمر شرکت دارند مطرح میشود نشان دهنده بهبود تدریجی آنها است و این مسأله نشان میدهد در افرادی که خلق پایین دارند و افسردگی در آنها به صورت یک بیماری تشخیص داده نشده است، خندیدن بسیار موثر است به شرطی که با اراده و ایمان به آن نگاه شود. بعضی اوقات افراد میگویند که بر فرض مثال خندیدیم، خب که چه بشود؟ در پاسخ به این افراد باید گفت اگر با آگاهی بخندید متوجه تأثیر خنده بر بدن خود خواهید شد و اگر بی آگاهی بخندیم تأثیر خنده موقتی و بی نتیجه است لذا خنده با آگاهی عمیقتر، واقعیتر و اثربخش تر است.

مبحث یوگای خنده از چه زمانی مطرح شد؟
در سال 1995 یک پزشک هندی به نام مادام کاتاریا با تحقیق بر اثرات خنده متوجه این نکته شد که میتوان تحقیقات را از حالت تئوری به حالت عملی درآورد. به پارک محله رفت و به افراد راجع به تأثیرات خنده بر درمان بیماریها گفت و از افراد حاضر خواست همراه با او در تمرینات خنده همرا شوند و از دویست نفری که در پارک حاضر بودند تنها 5 نفر حاضر به تمرین خنده شدند و به همین شکل جلسات هفتگی تمرین خنده شکل گرفت. ابتدا با بیان جوک و فکاهی این سیستم اجرا میشد و بعد از این مادام کاتاریا متوجه میشود که افراد نباید تنها به دلیل مشخصی بخندند بلکه خنده باید همیشه همراهشان باشد و اینگونه بود که جنبشی به نام یوگای خنده در هند آغاز شد. این پزشک هندی با الهام از یک سری تمرینها در یوگا و افزودن خنده به این حرکتها، یوگای خنده را راه اندازی کرد. از آن سال تا حال بیش از هفتاد هزار باشگاه خنده در کشورهای مختلف دنیا شکل گرفته و تعداد بسیاری مربی در این زمینه فعالیت میکنند و به صورت هفتگی تمرینات خنده را در این باشگاهها برگزار میکنند. این تمرینات در برخی از شرکتها توسط مربیان به کارمندان ارائه میشود و تحقیقات نشان داده است که باعث افزایش راندمان کاری کارمندان میشود.
چگونه میتوان فرد افسردهای که تمایلی به خندیدن ندارد را وادار به خنده کرد؟
در افرادی که افسردگی شدید و بالاتر از متوسط دارند، اجبار به خنداندن کار صحیحی نیست. زیرا این افراد به واسطه دلایل هورمونی، روانی و رفتاری مایل به گریه کردن، غمگین بودن و خشمگین بودن هستند تا خندیدن؛ خصوصا اگر برای خنده دلیلی وجود نداشته باشد. جالب است بدانید یکی از شرکتکنندگان در باشگاه خنده ما آقایی بود که با همراهی مادرشان در جلسه شرکت کرد و مادر این آقا متذکر شد که فرزندش افسرده هست و چند سالی است دارو مصرف میکند و به هیچ عنوان نمیخندد. در طی یک ساعت تمرین که داشتیم این فرد اصلا نخندید اما بالاخره سر یکی از تمرینها شروع به خنده کرد. نمیتوان از بیمار افسرده انتظار داشت که با شرکت در باشگاه خنده بخندد، بلکه ابتدا باید مراحل اولیه درمان صورت گیرد و در مرحله دوم بعد از یک بهبود اولیه که فرد کمی انگیزه پیدا کرد میتوان از خنده به عنوان یک روش مکمل استفاده کرد.
آقای هندی پور خنده چه تأثیری بر هورمونهای بدن دارد؟
زمانی که اضطراب بالا است میزان هورمون کورتیزول بالا میرود، در این حالت اگر فرد شروع به خندیدن کند، اندروفین وارد بدن میشود و اگر این خنده از یک دقیقه بیشتر شود، سیتوکین هم وارد بدن میشود. سیتوکین گلبولهای سفید بدن را تقویت میکند و این دو هورمون در کنار هم کمک میکند فرد مضطرب به راحتی آرام شود. اگر افراد به این مسأله آگاه باشند که خندیدن چه تأثیرات هورمونی جالبی بر بدن دارد، تأثیر خنده بر بدن خود را بهتر تجربه میکنند. سه هورمون اساسی خنده سیتوکین، اندروفین و آنکفالین باعث میشوند افراد احساس شادمانی و نشاط را در وجود خود تجربه کنند و همچنین به درمان افسردگی در سطح خفیف و اضطراب کمک میکند. از طرفی خنده به عنوان مکملی برای درمان بیماریهای جسمی نظیر زخم معده و روده، سردردهای میگرنی، بیماریهای پوستی، حملات قلبی وبیماریهای تنفسی است و کمتر کسی منکر تأثیر خنده بر تغییر وضعیت روحی وخلق وخوی خود است. با شروع خنده از طرفی اکسیژن فراوانی به مغز میرسد و خندههای شدید به دلیل اکسیژنرسانی بالا به مغز به حمام مغز معروفند.
شرکتکنندگان در باشگاه خنده بیشتر زنان هستند یا مردان؟
در کل میزان مشارکت زنان درکلاسهای مشاوره، سمینارهای روانشناسی و یوگای خنده بیشتر از مردان است. این موضوع دو علت دارد؛ اول اینکه زنان نسبت به حال و روابط خود بسیار خودآگاه هستند و این روابط برای آنها اهمیت دارد وبه همین دلیل بیشتر مراجعه داشته و این مسائل را دنبال میکنند. در مورد مردان این مسأله متفاوت است و رابطه برای آنها، به جز در دو تیپ شخصیتی رمانتیک و وابسته، در درجه اول قرار ندارد و شغل و درآمد برای آنها اهمیت بیشتری دارد. یوگای خنده سیستم علمی روانشناسی نیست و مانند برخی دیگر از دانشها نظیر زبان بدن در کنار این علم قرار میگیرد. با این حال در جلسات خنده در مقایسه با دیگر سمینارهای روانشناسی تعداد آقایان بیشتر است.

آقای هندی پور چرا بعضی افراد در مقابل خنده مقاومت دارند؟
افرادی که نمیخندند باور و ایمانی به تأثیرات خنده بر سلامتی خود ندارند. این افراد مدام گلایه میکنند و میگویند زمانی که دنیا پر از سختی و ناملایمات است خندیدن چه معنایی دارد. عدم ایمان به اینکه خنده حال افراد را بهتر میکند، باعث مقاومت در برابر خنده میشود و در جامعه ما این مسأله دیده میشود که حتی صدای خنده فردی، دیگری را ناراحت میکند، در حالی که افراد باید از خنده اطرافیان خوشحال باشند. خنده مسری است و اگر افراد مقاومت و باورهای غلط خود را کنار بگذارند به راحتی میخندند و میخندانند.
ممنون از وقتی که گذاشتید؛ توصیه شما برای برخورداری از زندگی شاد چیست؟
برای داشتن یک زندگی شاد در پله نخست باید نیازهای خود را بشناسیم. نیاز به بقا، نیاز به تفریح، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن از نیازهای آدمی است. زمانی که فرد آگاه به نیازهای خود شود باید درصدد ارضای آنها باشد. در درجه دوم سبک زندگی درست کمکی برای شاد زیستن است. متأسفانه در کشور ما افراد سبک زندگی صحیح را نیاموختهاند و زوجهای بسیاری را میبینیم که تنها تفریح پایان هفته آنها دیدار از والدین است که در واقع نه تفریح بلکه وظیفه است. تفریح و سرگرمی کمک زیادی به یک زندگی شاد میکند و برای این تفریح باید وقت گذاشت. نکته بعدی توجه به باورهای زندگی و محتوی ذهنی است. متأسفانه اغلب ما با عینک بدبینی زندگی میکنیم و این ناامیدی و بدبینی در وجود شخص تهدیدی علیه سلامت اوست. در کنار این مسائل باید در نظر گرفت برای یک زندگی شاد به چه میزان فعالیت میکنیم. برخی فکر میکنند داشتن همسر خوب و زندگی مرفه کافی است درحالی که این شرط لازم است ولی کافی نیست. افراد باید از هرآنچه دارند احساس شادمانی کنند اما بیشتر آدمها برنداشتهها تمرکز میکنند و این در حالی است که اگر بر داشتهها تمرکز کنند زندگی شادمانتری خواهند داشت. و در آخر اینکه گاهی افراد وارد بازیهای روانی اطرافیان میشوند و اطرافیان با به رخ کشیدن مال و منال و سایر جنبههای زندگی به شادی فرد لطمه میزنند. یکی از بازیهای روانی که شادی را از بین میبرد تحت عنوان گپ بدبختی لذتبخش است که معمولا در اماکن عمومی به آن پرداخته میشود، در این گپ افراد از مشکلات و بدبختی و گرانی صحبت میکنند و به شدت حال خود را خراب میکنند. باید به این بازیها آگاه شد و از آنها اجتناب کرد.