هزاره گرایی (Millennialism) (1) میراث قدیم ادیان است که با آغاز هزاره ی جدید در جوامع مسیحی رواج یافت. این آرمان در یهودیت بسیار اوج گرفت و در مسیحیت - به ویژه در حدود سال 1000 میلادی به نهایت اوج خود رسید. در سال 1999 با نزدیک شدن پایان هزاره دوم میلادی و آغاز هزاره ی سوم هزاره گرایی در جهان مسیحیت رونقی دوباره یافت و شور و التهاب این آرمان در آن جوامع بدان پایه رسید که پژوهشگران علوم اجتماعی و رسانه های جمعی، گاهی از آن به عنوان «سندرم 2000» و «جنون هزاره ای» یاد کردند. این آرمان خاص مسیحیت نیست و نشانه هایی از آن در اسلام و ادیان دیگر وجود دارد.
در دائره المعارف بین المللی علوم اجتماعی در مدخل Millennialism می خوانیم:
واژه لاتینی Millennialism و معادل یونانی آن chilias در لغت به معنای یک دوره ی هزار ساله است. سنت هزاره بر ادبیات مکاشفه ای یهود و کتاب مکاشفه یوحنا استوار است. بر اساس آن سنت، مسیح پس از اینکه بار دیگر به شکل یک جنگاور آشکار شود، بر ابلیس پیروز خواهد گردید و او را در بند خواهد کرد. آنگاه ملکوت خدا را پدید خواهد آورد و شخصاً به مدت 1000 سال حکم خواهد راند. قدیسانی که در ایمان ثابت مانده و جان بر سر آن نهاده اند، از خاک بر می خیزند و در پادشاهی او به کهانت می پردازند. در پایان این دوره، شیطان تا چندی آزاد خواهد ماند و سرانجام کشته خواهد شد. آنگاه رستاخیز همه ی مردگان، واپسین داوری و آخرین رستگاری فرا خواهد رسید. (2)
دیدگاه ابن خلدون در باب آینده بینی
هزاره گرایی تا اندازه ای به پیشگوییهای مربوط به آینده ی جهان ارتباط دارد و در جست وجوی پاسخی برای سرنوشت انسان و جهان است.
ابن خلدون معتقد است که شوق به آگاهی از سرنوشت، در سرشت آدمی وجود دارد. انسان علاقه مند است بداند: چه حوادثی در آینده ی افراد و جوامع رخ خواهد داد؟ ما همه دوست داریم بدانیم: سرنوشت ما چیست و چه آینده ای در انتظار ماست؟ همچنین علاقه مندیم درباره ی امور اجتماعی خود و سایر ملتها از پیش آگاه شویم. وی می گوید: این اشتیاق بازار پیشگویان، فالگیران و طالع بینان را بسیار رونق داده است و افراد کوته اندیش برای آگاه شدن از حوادث آینده نزد این اشخاص می روند. (3)
ازدحام حاجتمندان ساده دل در مراکز غیبگویان حرفه ای و رواج و فراوانی کتابهای پیشگویی(4) بر صحت و کلیت سخن «پدر جامعه شناسی» گواهی می دهد.
آرمانگرایی
انسان در درون خود دو احساس دارد: احساس گناه و احساس انحطاط ارزشها در جامعه. مردم بر این باورند که اجتماع عصر خودشان از اجتماعات قبلی عقب تر است. و فضایل اخلاقی نیاکان رو به نابودی می رود. در واکنش به این احساس گفته می شود: انسانها در گذشته خوب بوده اند، همچنین آینده ای در پیش است که در آن فضایل احیا می شود و همه جا را می گیرد. هنگام بررسی اسطوره های اقوام مختلف، مشاهده می کنیم که در آنها فضایل مردم باستان مطرح است و قهرمانان اساطیر از نظر روحی نیز قهرمان اند، دینداران نیز معتقدند که مردم درستکار بوده اند. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که فرموده اند:
بهترین قرنها، قرن من است و پس از آن، قرن بعد و همینطور قرون بعدی. (5)
خواه این سخن واقعاً از آن حضرت باشد یانه، چنین احساسی همیشه وجود داشته است. از دیدگاه اسلام، آینده ی مطلوب بشر با ظهور موعود فرا خواهد رسید.
مسیحای بنی اسرائیل
درگذشته های بسیار دور قومی یکتاپرست به نام «بنی اسرائیل» وجود داشت که پیامبرانی از آن قوم برخاسته بودند. خداوند این قوم را برگزیده و از نعمتها برخوردار کرده بود. قرآن مجید این حقیقت را به تکرار یادآوری کرده است، از آن جمله:
یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم وأنی فضّلتکم علی العالمین. (6)
بدیهی است که از دیدگاه اسلام، برتری آن قوم، مربوط به امور معنوی بوده است. در آن روزگار پیامبران و افراد صالحی در بنی اسرائیل وجود داشتند و فرمانروایان دادگری مانند طالوت، داوود سلیمان (ع)، بر آنان حکم می راندند.
در این زمان پیامبران در مراسمی، مقداری روغن بر سر پادشاهان می ریختند و با دست خود آن را مسیح می کردند. بر اثر این کار، آن پادشاه «ماشیح» (مسیح) خوانده می شد و اطاعت وی بر همه واجب می گردید.
واژه فارسی «مسیحا» از روی «ماشیح» ( با توجه به تلفظ لاتینی آن: مسیا Massiah) ساخته شده است. همانطور که گفتیم، این واژه در اصل، لقب پادشاهان قدیم بنی اسرائیل بود، ولی در زمانهای بعد، به پادشاه آرمانی یهود اطلاق شد.
حدود شش قرن پیش از میلاد؛ یعنی 2600 سال قبل، پادشاه ستمکاری به نام بختنصر از بابل، پایتخت عراق آن روز، به فلسطین یورش برد و دولت بنی اسرائیل را منقرض کرد. وی جمعی از بنی اسرائیل را کشت و جمع کثیری را به شهر بابل کوچ داد. بر اثر این حادثه- که مهمترین نقطه ی عطف تاریخ بنی اسرائیل است- این امید پدید آمد که خدا یک رهبر رهایی بخش از خاندان داوود می فرستد تا ماشیح بنی اسرائیل باشد و روزگار خوش قدیم را برگرداند در کتاب اشعیا(7) می خوانیم:
نهالی از تنه ی یّسی (پدر داوود) بیرون آمده، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوت و روح معرفت و ترس از خداوند و خوشی او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهای خویش تنبیه نخواهد نمود، بلکه مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد. و به جهت مظلومان زمین براستی حکم خواهد نمود. و جهان را به عصای دهان خویش زده، شریران را به نفخه ی لبهای خود خواهد گشت. و کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمر بند میانش امانت. و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند. و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آنها با هم خواهند خوابید و شیر، مثل گاو کاه خواهد خورد و طفل شیرخواره بر سوراخ مار بازی خواهد کرد و طفل از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه ی افعی خواهد گذاشت. و در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود، مثل آبهایی که دریا را می پوشاند. (8)
یهودیان آرمان مسیحا را توسعه داده، مسائلی دیگر بر آن افزودند و گفتند که در دوران مسیحا، برکات طبیعت افزایش می یابد. آنان چیزهایی را برای دوران مسیحا تخیل کردند که حتی در عصر درخشان داوود و سلیمان وجود نداشت. مثلاً معتقد شدند که در عصر مسیحا، ابر و باد و مه و خورشید و فلک به نفع بنی اسرائیل رفتارهای تازه ای خواهند داشت و زمین نانهای پخته و لباسهای دوخته تولید خواهد کرد. این آرمانها در کتابهای فراوانی ثبت شد و با این کار، ادبیات مکاشفه (9) پدید آمد که کتاب دانیال درعهد عتیق، نمونه ای از آن است به نظر گروهی از دانشمندان، خاستگاه این عقیده دین زرتشت است. زرتشتیان معتقدند دور جهان دوازده هزار سال است که به چند مقطع تقسیم می شود و موعود آن دین که «سوشیانت» خوانده می شود در واپسین هزاره، برخواهد خاست. از دیدگاه پژوهشگران عقیده زرتشتیان در این باب به یهودیت سرایت کرد و اعتقاد به قیام ماشیح را پدید آورد. (10)
مدعیان مسیحایی یهود
شور و التهاب انتظار موعود آخر الزمان درتاریخ پر فراز و نشیب یهودیت و مسیحیت موج می زند. یهودیان در سراسر تاریخ سیاه خود هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار می کردند که روزی ماشیح بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، بر جهان سروری دهد؛ به گونه ای که همه ی مردم جهان در برابر یهودیان خضوع کنند.
از روزگاران باستان تا عصر حاضر، صدها تن برخاستند و نغمه ی مسیحایی ساز کردند، چند صباحی ساده دلان بنی اسرائیل را مجذوب خود نمودند و بلاهای جانکاهی بر بلاهای آن قوم افزودند. مثلاً چند قرن پس از میلاد، یک دلباخته ی پرشور به نام موسی در جزیره ی «کرت» برپا خاسته، خود را مسیحا خواند و تمام جوامع یهودی جزیره را که در آن زمان مرکز یهودی مهمی بود، مجذوب خود ساخت. وی گفت می خواهم یک روز شما را از دریای مدیترانه عبور داده، به فلسطین ببرم و در آنجا دولت مسیحایی تشکیل دهم. یهودیان کسب و کار خود را رها کردند و جریان عادی زندگی به امید پر التهابی مبدل شد مبنی بر این که موسای جدید، با خشک کردن دریا از طریق معجزه، آنان را به سرزمین موعود رهبری خواهد کرد. ایشان در مورد رسالت و قدرت او چنان یقین داشتند که همه ی اموال خود را به او تقدیم کردند و مرد و زن و بچه، همگی به دنبال او به جانب دریا به راه افتادند. وی بر صخره ای که بر دریا مشرف بود، ایستاد و به مریدان خود فرمان داد که خویش را به دریا افکنند و مطمئن باشند که دریا برای آنان شکافته خواهد شد. نتیجه ی این امر را می توان به آسانی دریافت: جمعی غرق شدند و شماری را دریا نوردانی نجات دادند. مدعیان مسیحایی در قرنهای متوالی مشکلات بزرگی برای یهودیان ایجاد کردند و گاهی فرقه هایی پدید آوردند که تا زمان ماباقی است؛ مانند فرقه ی «دونمه» در ترکیه که از شبتای صبی، (11) نامدارترین مسیحای دروغین ( متوفای 1676م. ) به یادگار مانده است.
انتظار و صهیونیسم
در عصر ما نیز که یهودیان صهیونیست، خود بر پای خاسته و با اشتغال فلسطین در صدد برآمده اند حقارت همیشگی قوم یهود را برافکنند، چیزی از تب و تای انتظار موعد کاسته نشده است و یهودیان در انتظار مسیحا لحظه شماری می کنند. حدود صد سال پیش متفکران یهود گفتند: قوم ما این همه سال در انتظار مسیحا خواریها را بر خود هموار کرد؛ ولی از وی خبری نیامد. دیگر انتظارمان به سر آمد و کاسه صبرمان لبریز شد. جا دارد که خود برای پایان دادن به وضع موجود برخیزیم. آنان مکتب صهیونیسم را تأسیس کردند و گفتند باید خودمان فلسطین را بگیریم. عموم یهودیان می گفتند این کار درست نیست، زیرا طبق باورهای دینی، تنها مسیحا، می تواند به چنین کاری اقدام کند. صهیونیستها گفتند ما برای قیام مسیحا پایگاهی در فلسطین درست می کنیم. قانع نمودن قومی که قرنها در خیالات واهی به سر برده بود؛ کاری مشکل بود. اما آنان با صبر و حوصله ی فراوان، برای این کار تبلیغ کردند و مهاجرانی را به فلسطین بردند و پنجاه سال پیش دولت غاصب اسرائیل را در اراضی اشغالی بنیاد نهادند. البته هنوز هم اقلیتی ناچیز از یهودیان بر اثر دلبستگی شدید به امیدهای قدیم، تشکیل دولت صهیونیستی را مخالف آرمان مسیحایی می دانند و پیوسته با آن مخالفت کرده، می گویند باید به سنت انتظار ادامه داد.
سرانجام، سواد اعظم یهودیت صهیونیسم را از جان و دل پذیرفتند و آن را رهگشای عصر مسیحا دانستند. از این رو، صهیونیستهای غاصب فلسطین، علاوه بر دعاهای مسیحایی مرسوم، در پایان مراسم سالگرد بنیانگزاری رژیم غاصب ( پنجاه ماه ایّار عبری)، پس از دمیدن در شیپور عبادت، این گونه دعا می کنند:
اراده ی خداوند. خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوشش ما را نوازش دهد.
ظهور عیسی مسیح(ع)
آرمان مسیحایی به رشد خود ادامه می داد تا آن که دو هزار سال پیش انسانی والا و بزرگوار به نام عیسی(ع) برخاست و مردم را به طهارت روح دعوت کرد. به عقیده ی مسیحیان، دعوت آن حضرت در سی سالگی آغاز شد و تا سه سال ادامه یافت. وی در این مدت سخنان شگفت آور و تازه ای گفت و در جامعه ی بنی اسرائیل شور و هیجانی پدید آورد. گروه کوچکی از مردم به وی ایمان آوردند، ولی اکثریت با او مخالفت کردند و برای اعدام وی کوشیدند. قرآن مجید صریحاً می فرماید که آنان به این کار موافق نشدند ولی به اشتیاق تصور کردند که وی را به دار زده اند، درحالی که خدا او را به آسمان برده بود (سوره ی نساء آیه ی 157). یهودیان و مسیحیان براین باورند که حضرت عیسی (ع) به دار آویخته شد.
شرح حال و سخنان حضرت عیسی (ع) در کتابهایی به نام انجیل (یعنی مژده) گرد آمده است. شمار این نوشته ها در آغاز بسیار بود، ولی مسیحیان چهار عدد از آنها را به عنوان کتاب آسمانی پذیرفته اند و معتقدند که آنها به اراده ی الهی تهیه شده اند. با مطالعه ی انجیلها معلوم می شود که حضرت عیسی (ع)، یک فرد انقلابی بود که بنا داشت حرکتی در جامعه ی بنی اسرائیل پدید آورد و گاهی خود را برای یاران نزدیک خویش، مسیحای موعود معرفی می کرد و به تأکید از آنان می خواست که این راز را برای کسی فاش نکنند.
انتظار در مسیحیت
حضرت عیسی(ع) از میان مردم رفت. گروهی از یاران وی گفتند: درست است که او در گذشت و به خاک سپرده شد، ولی در روز سوم از قبر خود برخاسته و به آسمان رفته است و دوباره برای پادشاهی بر روی زمین برخواهد گشت.
همچنین گفتند: حضرت عیسی برای این کشته شد که فدای گناهان مردم شود و مدعی شدند که پیامبر پیشین درد و رنج و تصلیب وی را پیشگویی کرده بودند. از نظر مسیحیان، حضرت عیسی(ع)، شهید نشد، بلکه قربانی گناهان مردم گردید. تا جایی که تاریخ نشان می دهد، این باور زیر بنای مسیحیت بوده است. و مسیحیان در تبلیغات خود این مسأله را بسیار مطرح می کنند.
پس از صعود حضرت عیسی (ع) مسیحیان یقین داشتند که او به زودی می آید، زیرا از حضرت عیسی(ع) نقل می شد که درباره ی خود گفته است.
پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش، به اتفاق ملائکه ی خود، و در آن وقت هر کس را موافق اعمالش جزا خواهد داد. هر آینه به شما می گویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می آید، ذائقه ی موت را نخواهد چشید. (12)
مکاشفه ی یوحّنا
مسیحیان، کتابهای مکاشفه ی تازه ای نوشتند، همچنین برخی از کتابهای مکاشفه ی یهودیان را دستکاری کرده، با آرمانهای مسیحیان هماهنگ ساختند. کتاب مکاشفه ی یوحّنا در پایان عهد جدید برای مسیحیان بسیار اهمیت دارد. یوحّنا که به اعتقاد مسیحیان، یک حواری کم سن و سال حضرت عیسی(ع) بود، رؤیای خود را در این اثر شرح می دهد و در پایان می گوید:
او که بر این امور شاهد است می گوید: بلی، به زودی می آیم. آمین. بیا، این خداوند، عیسی مسیح. فیض خداوند ما عیسی مسیح با همه ی شما باد. آمین. (13)
در این کتاب مطالب رمزی بسیاری آمده که تقریباً برای 2000 سال بشر را گرفتار کرده و آخرت شناسی (14) مسیحیت را پدید آورده است. آخرت شناسی میراثی است که از یهودیت برای مسیحیت باقی مانده و با رجعت و قیامت در معارف اسلامی برابری می کند. انبوهی از اصطلاحات در این باب وجود دارد، مانند: بازگشت عیسی(ع) (15)، انتظار مسیحا(16)، روز خداوند(17)، مکاشفه(18)، محنت(19)، ظهور(20)، حضور(21)، جذبه(22)، تقدیر گرایی(23)، ماران اتا(24) و...
شوق ظهور عیسی مسیح(ع)
مردم بر اثر علاقه ی شدید به بازگشت حضرت عیسی (ع)، دچار توهمات شدند و تاریخهایی را برای این رویداد پیشگویی کردند. این پیشگوییها، مانند پیشگوییهای مشابه آن در ادیان دیگر، غلط از آب درآمد و در نتیجه، رهبران دینی، مردم را از این کار برحذر داشتند. فرقه های منتظر ظهور(25) متعددی پدید آمد که پایه ی آنها بر این توهمات بود. مثلاً فردی به نام ویلیام میلر اعلام کرد: حضرت عیسی (ع)، در سال 1843 م. تا 1844 م. باز خواهد گشت. پیشگویی وی تحقق نیافت و خود او متعهد شد که دیگر پیشگویی نکند. فرقه ی «ادونیستهای روز هفتم»(26) که بر اثر پیشگوییهای این شخص پدید آمد، تا عصر ما باقی است. گروهی از آناباپتیستها(27) در قرن شانزدهم، برای آماده کردن زمینه ی سلطنت هزار ساله ی حضرت عیسی (ع) برخاستند و برخی از شهرها را برای مدتی در اختیار گرفتند، ولی شورش آنان بی رحمانه سرکوب شد. ایروینگیان(28) برای سرعت بخشیدن به ظهور آن حضرت، دوازده حواری تعیین کردند، ولی از این ابتکار طرفی نبستند. گروهی از آنان به نام «نوایروینگیان»(29) برای آن حواریون جانشینانی تعیین کردند و به این حرکت ادامه دادند. گواهان یهوه(30) برای پذیرایی از حضرت عیسی (ع) و انبیای پیشین در امریکا آپارتمان تهیه کردند. مورمونها(31)، کریستادلفینها(32) و برخی از فرقه های عجیب و غریب دیگر مسیحیت، برای شتاب دادن به ظهور حضرت عیسی(ع)، به کارهایی از این قبیل دست زدند.
هزاره ی مسیحی
کتاب «مکاشفه ی یوحنا» از اعداد و ارقام سخن گفته است ودو عدد بسیار معروف در آن یافت می شود: 1000 و 666. درباره ی نخستین عدد چنین می خوانیم:
و دیدم فرشته ای را که از آسمان نازل می شود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است. و اژدها یعنی مار قدیم را که ابلیس و شیطان می باشد، گرفتار کرده او را در مدت هزار سال در بند نهاد. و او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد که امتها را دیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به انجام رسد و به ایشان و به ایشان حکومت داده شد و دیدم نفوس آنان را که به جهت شهادت عیسی و کلا خدا سر بریده شدند و آنانی را که وحش (33) و صورتش را پرستش نکردند و نشان او را بر پیشانی و دست خود نپذیرفتند که زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت کردند و سایر مردگان زنده نشدند تا هزار سال به اتمام رسید. این است قیامت اول. خوشحال و مقدس است کسی که از قیامت اول قسمتی دارد. بر اینها موت ثانی تسلط ندارد، بلکه کاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند کرد. و چون هزار سال به انجام رسید شیطان از زندان خود خلاصی خواهد یافت. تا بیرون رود و امتهایی را که در چهار زاویه جهان اند، یعنی جوج (34) و مأجوج را گمراه کند و ایشان را به جهت جنگ فراهم آورد که عدد ایشان چون ریگ دریاست. و بر عرصه ی جهان برآمده لشگرگاه مقدسین و شهر محبوب را محاصره کردند، پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته، ایشان را بلعید و ابلیس که ایشان را گمراه می کند، به دریاچه ی آتش و کبریت انداخته شد جایی که وحش و نبی کاذب هستند و ایشان تا ابدالاباد، شبانه روز عذاب خواهند کشید. (35)
به گفته ی این متن، حضرت عیسی(ع) شیطان را در بند می کند و مدت هزار سال با قدیسان خود و شهیدان آغاز مسیحیت که تعدادشان بسیار است، سلطنت می کند. آنگاه شیطان اندکی آزاد می شود. شیطان برای جنگ با نیکان و تسخیر شهر قدس لشکرگرانی را فراهم می کند، ولی وی و سپاهش به اراده ی خدا نابود می شوند.
این مسئله ی روشن بعداً تفسیرهای مختلفی گرفت. مثلاً گروهی گفتند. سلطنت هزار ساله ی حضرت عیسی مسیح (ع)، به بهشت مربوط می شود؛ زیرا شیطان به آنجا راهی ندارد. درباره ی تقدم و تأخر این رویدادها نیز گرایشهای گوناگونی پدید آمد که مکتبهای «پیش هزاره»(36)، «پس هزاره»(37) و «نفی هزاره»(38) از آن جمله است.
هزاره گرایی همراه انتظار موعود، از یهودیت به مسیحیت سرایت کرد و به علت ناتمام ماندن رسالت حضرت عیسی مسیح(ع) در مسیحیت ادامه یافت. (39)
هزاره گرایی در جهان اسلام
پژوهشگران دریافته اند که هزاره گرایی تقریباً در همه ی فرهنگهای دینی و اجتماعی جهان یافت می شود. برخی از مسلمانان نیز تصور کرده اند که قرآن مجید نیز در آیه ای از هزاره گرایی سخن گفته است.
یدبّر ألامر من السّماء ثمّ یعرج إلیه فی یوم کان مقداره ألف سنه ممّا تعدّون(40).
برخی از مفسران این آیه را مربوط به روز قیامت می دانند، درحالی که روز قیامت از نظر قرآن پنجاه هزار سال است. (41) اینک به نشانه هایی از وجود هزاره گرایی در جوامع اسلامی اشاره می کنیم.
1. مسلمانان از همان آغاز، پایان و فرا رسیدن روز داوری را نزدیک می دانستند. پس از چندی، برخی گفتند که عمر جهان 6000 سال است و حضرت رسول اکرم(ص)، در میانه ی هزاره ی ششم برانگیخته شده و عمر اسلام 500 سال خواهد بود. پس از سپری شدن آن مدت و پایان نیافتن جهان، گفته شد عمر جهان 7000 سال است و حضرت رسول اکرم(ص)، در آغاز هزاره ی هفتم مبعوث شده و عمر اسلام 1000 سال خواهد بود. ارقام دیگری نیز در زمانهای گوناگون مطرح شده است. (42) برخی از عارفان فاصله ی میان رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، تا 1000 سال پس از آن را«روز محمدی» نامیده اند. (43)
2. باباطاهر عریان که در حدود سال 1000 م. (برابر با 391 ق. ) به دنیا آمده، می گوید:
مو آن بحرم که در ظرف آمد ستم
چون نقطه بر سرحرف آمد ستم
به هر الفی الف قدّی بر آیه
الف قدّم که در الف آمد ستم
3. حکیم خاقانی شروانی می گوید:
گویند که هر هزار سال از عالم
آید به وجود اهل وفایی محرم
آمد زین پس و ما نزاده ز عدم
آید پس از این و ما فرو رفته به غم(44)
4. از اواخر قرن نهم هجری، این باور میان گروهی از مسلمانان پیدا شده بود که بدن حضرت رسول اکرم(ص)، تنها 1000 سال در قبر می ماند و نشانه های قیامت و قیام حضرت مهدی(ع)، و ظهور دجال در قرن خواهد بود. جلال الدین سیوطی، دانشمند بزرگ مصر( متوفای 930 ق. ) که شاهد گسترش این گرایش بوده، نادرستی آن را در رساله ای به نام «الکشف عن مجاوزه هذه الامه الالف» اثبات کرده است. (45)
5. دروزیان لبنان معتقدند که الحاکم بامرالله، بنیانگذار آن فرقه که از پادشاهان فاطمی مصر بوده، در سال 411 ق. (1021 م. ) بدون اینکه تکمه های لباسش باز شود، از میان آنها بیرون آمده و به آسمان رفته است. آنان می گویند وی 1000 سال پس از صعود خود، یعنی حدود بیست سال دیگر، به زمین باز خواهد گشت.
6. هنگامی که سال 1000 ق. نزدیک می شد، مدعیان بی شماری در کشورهای اسلامی پیدا شدند. اکبر شاه از پادشاهان مسلمان هندوستان مدعی شد که عمر اسلام از بعثت حضرت رسول اکرم (ص) تا هزار سال است. وی می گفت: از آنجا که بعثت سیزده سال پیش از هجرت بوده، سیزده سال قبل از سال 1000 پایان اسلام است و نوبت به آیین تازه ای می رسد که وی آن را اعلام می کند. اکبر شاه به کمک یکی از دانشمندان عصر خود، با در هم آمیختن چند دین، چیزی به نام «دین الهی» یا «آیین اکبری» را پدید آورد و آن را بر مردم تحمیل کرد. این مکتب صلح کل(46) را تبلیغ می کرد و پس از درگذشت اکبر شاه، از رونق افتاد.
7. در سال 1260 ق. هنگامی که 1000 سال از وفات حضرت امام حسن عسکری(ع)، گذشته بود، فردی به نام «سید علی محمد شیرازی» برخاست و مدعی شد که باب حضرت امام زمان (ع)، است. او پس از چندی خود را مهدی منتظر خواند و سرانجام ادعای نبوت کرد. وی می گفت از سال 260 ق. که سال درگذشت امام یازدهم است، دوران فترت 1000 ساله ای آغاز شده و اکنون آن دوران پایان یافته و عصر جدیدی فرا رسیده است. همچنین او وجود امام دوازدهم را انکار کرد وگفت خود وی امام دوازدهم است. عبارات عجیب و غریبی را نیز ساخت و آنها را به عنوان وحی به مردم نشان داد. این فرد بابیگری پدید آورد و فتنه هایی کرد که در تاریخ ثبت شده است. علمای اسلام وی را دو بار محاکمه کردند. او در نخستین محاکمه، به علت احتمال جنون و نوشتن توبه نامه، تبرئه شد. وی توبه ی خود را شکست و باز هم آن نغمه ها را ساز کرد و به همین دلیل در محاکمه ی مجدد به اعدام محکوم گردید و در شهر تبریز به دار آویخته شد. بابیگری بعداً به بهابیگری تحول یافت.
8. در سال 1336 ش. کتابی به نام پیشگوییهای علمی قرآن و اعلام شروع هزاره ی آخر دنیا نوشته ی شخصی به نام دکتر سید صادق تقوی در تهران منتشر شد. در این کتاب 200 صفحه ای می خوانیم که واپسین هزاره ی جهان در سال 1331 ق. برابر با 1291 ش. و 1912 م. آغاز شده است.
ششصد و شصت و شش
دومین عدد کتاب مکاشفه ی یوحنا، عدد 666 معروف به «عدد وحش » است که فکر بشر را به مدت تقریباً دو هزار سال مشغول کرده است. (47)
... . و دیدم وحشی از دریا بالا می آید که دو شاخ و هفت سر دارد و بر شاخهایش ده افسر و بر سرهایش نامهای کفر است. و آن وحش را که دیدم مانند پلنگ بود و پایهایش مثل پای خرس و دهانش مثل دهان شیر و اژدها قوت خویش و تخت خود و قوت عظیمی به وی داد. و یکی از سرهایش را دیدم که تا به موت کشته شد و از آن زخم مهلک شفا یافت و تمامی جهان در پی این وحش در حیرت افتادند. و آن اژدها را که قدرت به وحش داده بود، پرستش کردند و وحش را سجده کرده، گفتند که کیست مثل وحش و کیست که با وی می تواند جنگ کند و به وی دهانی داده شد که به کبر و کفر تکلم می کند و قدرتی به او اعطا شد که مدت چهل و دو ماه عمل کند. پس دهان خود را به کفر بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمه ی او و سکنه آسمان کفر گوید. و به وی داده شد. که با مقدسین جنگ کند و بر ایشان غلبه یابد و تسلط بر هر قبیله و قوم و زبان و امت بدو عطا شد. و جمیع ساکنان جهان، جز آنانی که نامهای ایشان در دفتر حیات بره ای که از بنای عالم ذبح شده بود مکتوب است، او را خواهند پرستید. اگر کسی گوش دارد بشنود. اگر کسی اسیر نماید به اسیری روی و اگر کسی به شمشیر قتل کند می باید او به شمشیر کشته گردد. در اینجاست صبر و ایمان مقدسین. و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا می آید و دو شاخ مثل شاخهای بره داشت و مانند اژدها تکلم می نمود و با تمام قدرت وحش نخست در حضور وی عمل می کند و زمین و سکنه ی آن را بر این وا می دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافت بپرستید و معجزات عظیمه به عمل می آورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آورد. و ساکنان زمین را گمراه می کند به آن معجزاتی که به وی داده شد که آنها را در حضور وحش بنماید و به ساکنان زمین می گوید که صورتی را از آن وحش که بعد از خوردن زخم شمشیر زیست نمود بسازند و به وی داده شد که آن صورت وحش را روح بخشد تا که صورت وحش سخن گوید و چنان کند که هر که صورت وحش را پرستش نکند، کشته گردد. و همه را از کبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا می دارد که بر دست راست یا بر پیشانی خود نشانی گذارند و اینکه هیچ کس خرید و فروش نتواند کرد جز کسی که نشان یعنی اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حکمت است پس هر که فهم دارد عدد وحش را بشمارد زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است. (48)
مفسران مسیحی همواره برای شناسایی وحش کتاب مکاشفه تلاش کرده و افرادی را نشان داده اند که نرون، قیصر آزار دهنده ی مسیحیان مناسب ترین آنهاست. ترکیب عبری «نرون قسر» (یعنی «نرون قیصر») به حساب ابجد با 666 برابر است. برخی از تفسیرهای دیگر عدد 666 در ادامه ی مقاله خواهد آمد.
در همه ی پیشگوییهای مربوط به آخرالزمان خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد. وصف این فتنه ها در یهودیت به گونه ای بود که در گذشته برخی از بزرگان یهود از ترس مقدمات ظهور موعود آخرالزمان، دعا می کردند خدا ظهور را در عصر آنان قرار ندهد!(49) در مسیحیت گفته می شود در آخرالزمان هنگامی که شیطان آزادی مجدد به دست می آورد، آشوب و ناامنی جهان را فرا می گیرد و ستمکارانی ظاهر می شوند و جنگهای خونینی در سراسر جهان درمی گیرد. مسلمانان نیز با استفاده از آیه ی شریفه ی:
احسب النّاس أن یترکوا أن یقولوا آمنّا و هم لا یفتنون(50)
پیوسته نگران فتنه های آخر الزمان بوده اند و اصطلاح «فتنه» از آغاز اسلام در عرف مسلمانان بسیاری رواج داشته است. در مجموعه های حدیثی قدیم جهان اسلام مانند صحیح بخاری که در قرن سوم هجری نوشته شده، بخشی به نام «کتاب الفتن» وجود دارد که از آشوبهای آخرالزمان سخن می گوید. اینگونه احادیث «ملاحم» نامیده می شوند. ملاحم جمع «ملحمه» به معنای جنگ است.
هرمجدّون (51)
جایی به نام «هرمجدون» به عنوان میدان جنگ آخرالزمان در کتاب مکاشفه آمده است. هرمجدون برای مسیحیان بسیار اهمیت پیدا کرده است و کارشناسان حدس می زنند که در سال 2000 بیش از ده میلیون گردشگر به مناسبت ورود به هزاره ی جدید از این مکان دیدار کنند. دولت غاصب فلسطین نیز در آنجا پارکها و هتلهایی ساخته و شرایط را آماده کرده است. بازار گرم هزاره گرایی میان مسیحیان ساده دل، مبالغ هنگفتی را نصیب صهیونیستها می کند:
دجّال (52)
«دجال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» است و به همین علت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می دهند، « دجّال» نامیده می شوند. دجّال ستمکاری است که در آخرالزمان مردم را گمراه خواهد کرد و در هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام مطرح شده است. گاهی افرادی در هر سه جامعه ی دینی می گویند: دجال تولد یافته و زنده است. برای مثال گفته می شود: حضرت رسول اکرم(ص) وی را دید و فرمود این دجّال است که دنیا را پر از آشوب و فتنه می کند. نگرانی مردم از دجّال بدان اندازه بود که خلیفه ی دوم هنگام فتح شام، از علمای اهل کتاب درباره ی دجّال پرسید. نام دجّال نزد افراد و جوامع دینی پیوسته مطرح بوده است و برخی از کتابها و فیلمها نام «دجّال» را بر خود دارند. «دجّال» لقب دغلبازی است که نزد یهودیان «آرمیلوس» ونزد مسلمانان «صائد بن صید» نامیده می شود. همچنین در اسلام فردی به نام «سفیانی» مطرح است و گاهی شخص او را نشان داده اند!
برخی از فرقه های انجیلی(53) تشکیل دولت اسرائیل را نشانه ی ظهور عیسی می دانند و معتقدند برای شتاب دادن به ظهور، باید دست صهیونیستها را باز گذاشت. در مقابل این فرقه ها فرقه هایی هستند که با افکار مبارزه می کنند، مانند(Evangelicals for Niddle East Understanding(EMEU)یعنی «پیروان انجیل برای فهم مسأله خاورمیانه» که در سال 1986 م. بنیانگذاری شده است. نویسنده ای به نام دنالد واگنر کتابی را در ابطال آن افکار نوشته است. (54)
در جست وجوی دجّال
از گذشته های دور برخی از شخصیتهای دینی و سیاسی جوامع مسیحی، «دجّال» معرفی شده اند؛ مخصوصاً پاپها و پادشاهان اروپا هنگامی که با یکدیگر اختلاف پیدا می کردد؛ این عنوان را به یکدیگر نسبت می دادند. لوتر، پس از آن که در برابر کلیسای کاتولیک قیام کرد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت، دستگاه پاپی را «دجّال» نامید.
اینک چند نمونه از نامزدهای بی شمار عنوان «دجّال» یا «وحش نشاندار 666»، آتش افروز و دغلبازی که مجروح می شود، ولی از خطر مرگ می رهد:
- ناپلئون و هیتلر، به خاطر جنگ افروزی؛
- میخائیل گورباچف، به خاطر نشان ماه گرفتگی که بر پیشانی دارد؛
- هنری کیسینجر، وزیر خارجه ی اسبق امریکا که یک صهیونیست فریبکار است؛
- رونالد ریگان، رئیس جمهور امریکا و طراح «جنگ ستارگان» که نامهای 6 حرفی او (Ronald Wilson Reagan) نشان دهنده ی رمز 666 است؛
- صدام، به سبب گردنکشی وعدم توجه به خواست جامعه ی جهانی هنگام اشغال کویت؛
- پاپ ژان پل دوم، مخصوصاً به خاطر زخمی شدن بر اثر سوء قصدی که به جان وی شد و رفع خطر مرگ از او؛
همچنین برخی از تواناییهای جدید بشر، مانند شکستن هسته ی اتم، تسخیر فضا، ماهواره و طراحی شبکه های جهانی کامپیوتر نشانه ی یک تحول جهانی و ظهور دجّال به شمار رفته است.
گروهی نیز گفتند نشان «بارکُد» بر بسته بندی اجناس همان «دجّال» یا «وحش 666» است؛ زیرا در کتاب مکاشفه می خوانیم که آن وحش همه ی خرید و فروشها را در اختیار می گیرد. به توصیه ی این گروه، بارکد را باید نابود کرد. اینک عبارت کتاب مکاشفه ی یوحنا را مجدداً می آوریم:
هیچ کس خرید و فروش نتواند کرد. جز کسی که نشان یعنی اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حکمت است پس هر که فهم دارد عدد وحش را بشمارد. زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است. (55)
شور و هیجان سال 1000 و 2000 م.
شور و هیجان انتظار بازگشت حضرت عیسی مسیح(ع)، در حدود سال 1000م. بالا گرفت. گروهی از مردم زندگی خود را تغییر داده، اموالشان را به فقرا بخشیدند. آنان از هر نظر آماده ی استقبال از حضرت عیسی (ع)، بودند، ولی سال 1000 م. به آرامی گذشت. دوباره برای سال 1500 م. انتظاری پیش آمد. آن سال نیز بدون هیچ مسئله ای پایان یافت.
در آستانه ی سال 2000 م. نیز دیدیم که شور و التهاب و اشتیاق در جوامع مسیحی چه غوغایی به پا کرده بود. مسیحیان منتظر، به ویژه در ایالات متحده ی امریکا، فرقه های مذهبی عجیب و غریبی درست کرده و به رسوم و آیینهای شگفت آوری روی آورده بودند. برخی از این فرقه ها برای پیوستن به حضرت عیسی(ع) خودکشی کردند. فرقه هایی نیز از پیامهای «بانوی فاتیما» در 1917 م. الهام گرفتند. رسانه ها نیز مسائل و بحرانهای این فرقه ها را گزارش می کردند.
مرکز مطالعات هزاره ای(56) در ایالات ماساچوست امریکا به پژوهش در این امور پرداخته بود. سایت کامپیوتری این مرکز یک ساعت و تقویم الکترونیک کم شونده را به کار گرفته بود که به سوی ساعت صفر ظهور؛ یعنی آغاز سال 2000، حرکت کرده و نشان می داد که چند روز و چند ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه تا آمدن حضرت عیسی مسیح (ع)، باقی مانده است. مانند این ساعتها و تقویمهای کم شونده، به شکل تابلوهای بزرگی، در برخی از چهار راههای شهرهای بزرگ در کشورهای مسیحی نیز نصب شده بود.
نتیجه
بازی با اعداد 1000 و 666 و پدید آمدن بحران برای شخص حسابگر و جامعه ی او سابقه ای دراز دارد. آیندگان بدون عبرت گرفتن از اشتباه گذشتگان، همان راه را با قدمهای استوار می گیرند و می روند! چهار سال پیش، هنگامی که روز 1996/6/6 نزدیک می شد، به علت ردیف شدن سه عدد 6، گروه بزرگی از ساده دلان برای پدید آمدن تحول بزرگی در جهان، خود را آماده کرده بودند. برخی افراد نیز عدد 666 در عدد 3 ضرب کردند و در نتیجه، سال 1998 را سرنوشت ساز دانستند. سال 1999 نیز برای پیشگویان بسیار مهم است، مخصوصاً به علت اینکه هرگاه 999 را وارونه کنیم، 666 می شود! اکنون نیز عدد 1000 را بر سال 2000 تطبیق می دهند!
این بازیها و بحرانهای مربوط به آن در جوامع مختلف دیده می شود و نمونه ای از آن در آغاز سال 1400 ق. واقع شد. در آن زمان، کسانی با تسخیر مسجدالحرام، ظهور موعود اسلام را اعلام کردند. درگیری مسلحانه ی این گروه با نیروهای امنیتی دو هفته طول کشید و خرابیهای بسیاری در آن مکان بسیار مقدس پدید آمد. حضرات ائمه طاهرین، (ع)، از این حسابگریها نکوهش کرده و در مورد «وقت گذاری» برای روز رهایی، هشدار داده و فرموده اند:
کذب الوقّاتون.
ما نیز به پیروی از رهبران الهی، موظفیم ساده دلان امّت اسلام را آگاه کنیم و آنان را از گرفتار شدن به این توهمات وافتادن در دام پیشگویان حرفه ای بر حذر داریم.
پی نوشت ها :
1. برگرفته از کتابی با همین عنوان از انتشار مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران.
2. David L. sillis ed. International of the Social Sciences (New York, 1972).
3. ابن خلدون، المقدمه، (بیروت: 1981) صص 26- 411.
4. مانند کتاب پیشگوییهای نوستراداموس. اصل این کتاب مشتمل بر عباراتی گنگ و بی معناست. نویسندگانی در زمانها و مکانهای گوناگون لازم دانسته اند هنگام رخ دادن برخی از حوادث مهم، آن عبارات مبهم را به آن حوادث ربط دهند و این تصور را ایجاد کنند که پیشگوییهایی در این باب وجود داشته است. بیشتر مردم از فرط اشتیاق به این امور، برای شنیدن سخنان روشنگرانه ی مخالفان گوش شنوایی ندارند.
5. «خیرالناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم... » محمد بن اسماعیل البخاری، الجامع الصحیح، (مصر: مطبعه مصطفی البابی الحلبی)، ج3، ص224.
6. «ای بنی اسرائیل، نعمت مرا که به شما ارزانی داشتم؛ به خاطر بیاورید، و (به یاد آورید که) من شما را بر جهانیان برتری دادم. »(سوره ی بقره، آیه ی 47و 122).
7. اشعیا پس از حادثه ی تبعید می زیسته، ولی به عقیده ی دانشمندان، کتاب منسوب به او پس از آن زمان نوشته شده است.
8. اشعیا 1:11 - 9.
9. Apocalyptic Literature.
10. در مورد هزاره های دین یهود ر ک: جولیوس گرینسون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقی، (قم: 1377)، صص 127. 69.
11. Sabbtai Zebi.
12. متی 16: 27 - 28. مرقس 1:9، لوقا 26:9 - 27.
13. مکاشفه ی یوحنا 22: 20 - 21.
14. Eschatology.
15. The Second Coming of Jesus.
16. Messianism.
17. The Day of the lord.
18. Apocalypse.
19. Tribulation.
20. Epiphany.
21. Parousia.
22. Rapture.
23. Dispensationalism.
24. Maran. atha.
25. Adventists.
26. The Seventh Day Adventists.
27. Anabaptists.
28. Irvingites.
29. Neo. Irvingites.
30. Jeovah's Witnesses.
31. Mormons.
32. Christadelphians.
33. این وحش در باب سیزدهم کتاب مکاشفه ی یوحنا آمده است. و در ادامه این مقاله به او اشاره خواهد شد.
34. «جوج» در کتاب مقدس برابر با یأجوج در قرآن کریم است.
35. مکاشفه ی یوحنا 1:20 - 10.
36. Premillennialism.
37. Postmillenniialism.
38. Amillennialism.
39. اکوستین قدیس (St. Augustine).
40. «خدا امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می کند؛ سپس در روزی به سوی او بالا می رود که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می شمارید. » (سوره سجده آیه ی 5).
41. سوره ی معارج، آیه ی 4.
42. مدت عمر اسلام در برخی از کتابهای تفسیر (ذیل آیه ی سوره ی سجده) و در آغاز برخی از کتابهای تاریخ اسلام مانند تاریخ طبری مطرح شده است.
43. ابن خلدون، القمدمه، (بیروت: 1981)، ص 413.
44. دیوان خاقانی شروانی، به کوشش دکتر سید ضیاء الدین سجادی، (تهران: 1374)، ص 725. خاقانی در مجاورت مسیحیان می زیسته و قصیده ی حبسیه ی وی که گاهی «ترسائیه» نیز خوانده می شود، نشان دهنده ی آگاهی ژرف وی از باورهای مسیحیان است.
45. این رساله در مجموعه ای به نام «الحاوی للفتاوی» به سال 1995 در مصر به چاپ رسیده است.
46. pluralism
47. قرآن مجید در سوره ی نمل، آیه ی 82 و 83، هنگام بحث از رجعت، به «دابه الارض» اشاره می کند.
48. مکاشفه ی یوحنّا 1:13 - 18.
49. انتظار مسیحا در آیین یهود، ص 62.
50. «آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد. » ( سوره ی عنکبوت، آیه ی 2).
51. Armageddon.
52. Antichrist
53. Evangelicals.
54. Donals E. Wagner, Anxious Armageddon, (Herald Press, 1995).
55. مکاشفه ی یوحنّا 17:13 -18.
56. Center for Millennial Studies (CMS. )
منبع :پیشگویی ها و آخر الزّمان(جلد 1و2)، (1385)، تهران: نشر موعود عصر(عج)، چاپ دوم1387.