وقتیکه از اطرافیان خودتان در مورد حال این روزهایشان میپرسید معمولاً جواب غرق در کار بیش از جوابهای دیگر دریافت میکنید. یکبار بهعنوان نماینده ارشد عملکرد (ماکسانی هستیم که شرکت از ما درخواست میکند در مورد عملکرد زیردستان و مجموعه خودشان گزارش تهیه کنیم) از رستورانی که به غذاهای سریع خودش معروف بود جهت بازرسی مراجعه کردم، در اتاق پشتی یکتختهای چوبی به روی دیوار دیدم که بر روی آن دو ستون کاغذ با اندازههای کوچک به دنبال هم چسبانده شده بودند و از دیوار تا زمین ادامه پیداکرده بود. میدانید شبیه بادبادکهای بچهها که دنبالههای درازی به دنبال خودشان دارند به نظر میرسید. کسی که بهعنوان بازرس و همکار من بود از صاحب رستوران پرسید که این کاغذها چه هستند و برای چه به هم متصل شدهاند؟ در جواب مدیر رستوران پاسخ داد: اینها همگی درخواستهایی بوده است که ما از شرکتهای بزرگ جهت همکاری طی هفته گذشته داشتهایم و همه آنها را به دنبال هم چسباندهایم. دوباره از او پرسیدیم: چگونه شما تصمیم میگیرد کدام کار را انجام دهید؟ او گفت: ما نگاه میکنیم به این کاغذها و هرکدام که برای ما در صورت انجام ندادن مشکلسازتر خواهد شد را انجام میدهیم! چه چیز؟ این رستوران یک کار و بازی کودکانه برای انجام وظایف خودش در مقابل شرکتهای بزرگ بکار میبرد! یک اقدام اشتباه توسط مدیر مجموعه که باعث شده بود بیشتر کارکنان با مشکل کارکرد در مجموعه مواجه شوند. همراه بنیتا باشید تا در مورد این تصمیم اشتباه مدیریت بیشتر بدانید.
Credit: steamfeed
نه! نه گفتن همیشه هم خوب نیست. درست این است که: شما گاهی برای اینکه بتوانید به نیروی واقعی مجموعهای که رهبری آن را بر عهدهدارید دستیابید باید نه گفتن را هم یاد بگیرد. نه به استراتژی، نه به دستورات، نه به درخواستهای فوری، نه به اولویتهای بیشتر! این مسئله بهقدری جذاب است که مجله والاستریت ژورنال هم در مورد آن مطالب نوشته است. واژه نه برای رد کردن استفاده میشود و بیشتر صاحبان کار و کارفرمایان دوست ندارند از این واژه برای رد درخواستها و سرمایهگذاریهایی که برایشان پیشنهاد داده میشود استفاده کنند. در اینجا 3 استراتژی برای شما کارفرمایان گفته خواهد شد که بتوانید بهجای نگفتن نه از روشهای مؤثرتری استفاده کنید.
اولویتبندی، سادهسازی وظایف
اغلب گروههای مدیریتی کار خودشان را با تمرکز بر روی 10 تا 12 مورد از بهترین سرمایهگذاریها برای رشد مجموعه و شرکت خودشان شروع میکنند. آنها تصمیم میگیرند که این لیست بلند از سرمایهگذاریها را به 3 یا 4 مورد برتر تبدیل کنند تا بتوانند در مورد آن بهتر تصمیم بگیرند. درنهایت آنها به یک لیست بیشتر و 15 تا 16 تایی درست پیدا میکنند و بیشتر از قبل درگیر میشوند. هیچکس دوست ندارد که پیشنهادهای خودش برای سرمایهگذاری در شرکت روی زمین بیافتد (از دست برود) و توجهی به آن نشود. باید به شما بگویم که روش جدید تجارت و سرمایهگذاری این است که اجازه دهید بعضی از فرصتها و صحبتها از دست شما بروند. مهمترین کاری که باید یک رئیس بهعنوان سرپرست گروه خودش انجام دهد، اولویتبندی، یکپارچهسازی و سادهسازی طرحها قبل از ارائه آن به گروه تصمیمگیری است. این کار از رهبران میطلبد که با شاخه اصلی سرمای گذاری در ارتباط باشد، اولویتها را بداند و تا جایی که میتواند هدف این سرمایهگذاری را برای افرادی که میخواهند در مورد آن تصمیمگیری کنند سادهسازی انجام دهند. شما بهعنوان رهبر گروه باید در مورد قدرت حقیقی مجموعه خود برای برآورده سازی و هضم سرمایهگذاریهای انجامشده را بدانید. اگر شما به همه سرمایهگذارها و طرحها بله بگویید، خودتان را در میان درخواستهای مختلف گیر انداختهاید و دچار سردرگمیخواهید شد.
Credit: steamfeed
یکی را اضافه و کم کن!
یکی از نقطهضعفهای بیشتر رهبران گروههای مدیریتی عدم توانایی آنها در پذیرش اشکالات در سرمایهگذاریهای قبلی خودشان و آمادگی برای تغییر در خود و گروهشان است. تعداد زیادی از گروههای مدیریتی در مورد این رفتار و روند جدید مدیریتی اظهار خوشحالی کردند. آنها همگی به این موضوع که شما اگر یک سرمایهگذاری و ایده جدید دارید و آن را میخواهید وارد سازمان خودتان کنید، باید یکی دیگر از ایدهها و سرمایهگذاریهای خودتان را کنار بگذارید. آنها دریافتند که بهعنوان یک گروه، وقتی ایدههای بیشتر و کارهای بیشتری بدون اینکه وظایف قبلی حذف شوند بر عهده مردم گذاشته میشود آنها در تنگنا قرار میگیرند. در تنگنا قرار گرفتن افراد گروه همانند حرفهایی که در اولین سطر به شما گفتم خواهد شد و زمانی که یک بازرس همانند من به مجموعه شما وارد میشود، از هرکسی که در مورد وضعیت کاری سؤال کند، یک جواب مشترک خواهد شنید، همه درگیر و غرق کار هستند و خستگی در حرف زدن آنها مشخص است. سعی کنید متعادل رفتار کنید. اگر هدف جدیدی میخواهید اضافه کنید، هدف قبلی را تمام کنید و یا آن را کنار بگذارید. کاغذها را همانند رستوران به دنبال هم چسب نکنید.
تمرکز، تمرکز، تمرکز!
تمرکز و پیگیری خودتان را بر روی چند گزینه مهمتر و حساستر بیشتر کنید و درگیر هدفهای پرزرقوبرق داری که بیشتر مدیران را دیگری خودشان میکند نشوید. تمرکز شما زمانی از دست ممکن است برود که بفهمید انتخابهایی که کردهاید و اولویتهایی که انجام دادهاید آنگونه که باید نمیتوانند نیازهای شما و سازمان شمارا برطرف سازند، به این معنی که شما در انتخاب اولتان دچار مشکل شدهاید؛ بنابراین آگاهانه و با تفکر بیشتر در انتخابهای برتر خودتان تمرکز کنید و به باقی انتخابها نه بگویید.
گفتن واژه نه میتواند شمارا از لغزشهای سرمایهگذاری حفظ کند و همچنین به شما کمک کند تا استراتژیهای راهبردی و طرحهای خودتان را بدون مشکل پیش ببرید. نه گفتن شاید برای کودکان بسیار ساده و ابتدایی باشد ولی برای ما بهعنوان یک بزرگسال گفتن نه سختترین کار ممکن است. این تغییر هم به دلیل بزرگ شدن ما، قبول کردن مسئولیتهای بیشتر در خانه وزندگی ما است. وقت آن رسیده است که به کودکی خودتان بازگردید و نه گفتن را از سر بگیرید.