مدعیان مهدویت هم زمان با شهادت امام عسکری(ع)

پس از جریان واقفه بنا به آنچه مورخان و فرقه نگاران گزارش نموده اند، تا زمان شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) شاهد پیدایش فرقه ای از ادعای جدید درباره مهدویت داشته باشد، نیستیم

مدعیان مهدویت هم زمان با شهادت امام عسکری(ع)

پس از جریان واقفه بنا به آنچه مورخان و فرقه نگاران گزارش نموده اند، تا زمان شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) شاهد پیدایش فرقه ای از ادعای جدید درباره مهدویت داشته باشد، نیستیم. اما بعد از شهادت امام عسکری (علیه السلام) به جهت مخفی بودن ولادت امام زمان و آشکار نبودن زندگانی آن حضرت به جهت خوف از طاغوتیان بنی العباس و مهمتر از همه، آغاز غیبت صغری، شیعیان در باب امامت و به تبع ان در امر مهدویت گرفتار اختلاف و سردرگمی شدند. گروه هایی در مقطع های کوتاه ظهور نمودند و در مواردی از اعتقادات دینی مانند مهدویت، انحرافاتی را به وجود آوردند. در منابع قدیمی، فرقه شناسان از ظهور چندین فرقه پس از شهادت امام یازدهم نام برده اند.
ابو حاتم رازی درباره تعداد آنها می گوید: کسانی که امامت حسن امام عسکری (علیه السلام) را پذیرفته بودند، پس از وی یازده فرقه شدند. هرچند از عناوین شناخته شده ای برخوردار نبودند. (1) در گزارش نوبختی تعداد آن ها چهارده فرقه ذکر شده است. (2) سعد بن عبدالله اشعری قمی به پانزده فرقه، اشاره نموده است:
فافترق أصحابه من بعده خمس عشرة فرقة. (3)
پس یاران او (امام عسکری) بر پانزده گروه تقسیم شدند.
با تأمل در نامگذاری این فرقه ها و آنچه درباره مشخصه ها و وجوه تمایز این گروه ها گفته شده است، می توان گفت: بسیاری از آنها در یکدیگر قابل ادغام و دارای ادعای واحد بوده است و آنچه که می شود دارای نام و نشان مستقل دانست، پنج گروه ذیل است:

1. معتقدین مهدویت امام عسکری (علیه السلام) (واقفه)
2. معتقدین امامت جعفر برادر امام عسکری (علیه السلام) (جعفریه)
3. معتقدین به امامت محمد فرزند امام هادی (علیه السلام) (محمدیه)
4. کسانی که می گویند: همان گونه که بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) پیامبری نخواهد آمد، بعد از امام عسکری (علیه السلام) نیز امامی نخواهد آمد.
5. کسانی که به امامت حضرت مهدی(عج) فرزند امام عسکری (علیه السلام) اعتقاد داشتند (امامیه). (4)

در برخی منابع تمام این فرقه ها را به دو گروه برگردانده و گویند: این فرقه همگی از شاخه های قطعیه (کسانی که از امامت امام هفتم عبور نموده به امامت فرزندش امام رضا (علیه السلام) معتقدند، می باشند که در نهایت اکثر آنها از ادعای خود برگشتند و تنها دو گروه باقی ماند که یکی امامت را از آن نسل امام عسکری (علیه السلام) می دانست (فرقه اثنی عشری) و گروهی دیگر، امامت را برای جعفر برادر امام عسکری (علیه السلام) قائل شدند. (5)

نماد مهدویت گرایی

با دقت در ادعای گروه های نگارش یافته، آشکار شد که به غیر از معتقدان به امامت و مهدویت فرزند امام عسکری (علیه السلام) عقیده دیگران با عقیده رسمی امامیه اثنی عشری، تفاوت دارد. هر چند اینجا جای بررسی همه آنها نیست، ولی به تناسب بحث مهدویت، این مطلب تأکید می شود که گرچه بعضی به امامت محمد فرزند امام هادی (علیه السلام) و بعضی به امامت جعفر گرایش پیدا نمودند، اما آنان نسبت به طرح مهدویت و امام قائم سکوت نموده و ادعایی نداشتند. بر این اساس این بحث از موضوع این اثر که درباره مدعیان مهدویت است خارج می باشد. پس نماد مهدویت گرایی و ادعای آنان را تنها در آموزه های دو گروه می توان پیدا نمود. یکی قائلین به مهدویت امام عسکری (علیه السلام) و دیگری قائلین به مهدویت فرزند او.

1. معتقدان به مهدویت امام عسکری (علیه السلام)

آنان کسانی بودند که به امامت امام عسکری (علیه السلام) توقف نموده و می گفتند: آن حضرت، همان مهدی قائم موعود است. اینان خود دو دسته بودند.
گروه نخست، منکرین رحلت حضرت عسکری (علیه السلام) بودند و آنها می گفتند: امام حسن عسکری (علیه السلام) نمرده است؛ بلکه او امام قائم است. چون هر امام، اگر هنگام مرگ دارای فرزند باشد، ناچار او خواهد مرد و فرزندش امام بعد از اوست؛ ولی اگر امامی در هنگام مرگ فرزند نداشت، ناچار، او خود، امام قائم است و پیروانش باید در انتظار او بنشینند و نمی توانند بگویند او مرده است؛ بلکه او در حال غیبت به سر می برد.
گروه دوم قائلین به رحلت امام عسکری (علیه السلام) بودند و می گفتند: امام عسکری (علیه السلام) رحلت نموده؛ اما پس از مرگ دوباره باز می گردد و قیام می نماید. بدون شک او مهدی قیام کننده است؛ چرا که او امامتش ثابت بود و فرزند هم نداشت تا جانشین او گردد. بنابراین امام عسکری (علیه السلام) روزی ظهور خواهد نمود. (6)

2. معتقدان به مهدویت فرزند امام عسکری (علیه السلام)

این گروه همان شیعیان دوازده امامی هستند و اکثریت شیعیان این نظریه را دارند و برخی افرادی که پیرو این نظریه اند، فرزند امام عسکری (علیه السلام) را دیده اند. آن حضرت با افراد خاص، آن فرزند را به عنوان جانشین خود معرفی کرده بود. لذا آنان بعد ا شهادت امام عسکری (علیه السلام) عقیده به مهدویت و قائمیت آن فرزند داشتند. (7)
بنابه گزارش شیخ مفید از این فرقه های سه گانه تا سال 373، سال نگارش کتاب شیخ، به غیر از امامیه اثنی عشریه از دو فرقه ی دیگر اثر و خبری نبوده است. (8)
پس می توان نتیجه گرفت که بعد از رحلت امام عسکری (علیه السلام) جامعه شیعی برای مدت کوتاهی با موجی از اختلافات و چندگانه اندیشی روبه رو بوده است؛ اما بسیار زود عقیده امامیه اثنی عشریه بر دیگران غالب آمده و عنوان شناسنامه رسمی شیعیان را به خود گرفته که در عصر شیخ مفید از دیگران خبری نبوده است.

ارزیابی و تحلیل واقعیت ها

از آنجا که فرقه های مذکور، در دامان شیعه به وجود آمده و اختلاف عمده و وجه تمایز آنان نیز در باب امامت به ویژه جریان مهدویت بوده است؛ لذا برخی دانشمندان امامیه اثنی عشریه که از نظر زمان نزدیک به آن دوران زندگی می نمودند، جریان آنان را در مسئله امامت با دقت ارزیابی نموده که تا حدودی واقعیت هایی را نشان می دهد.
دانشمند بزرگ شیعی شیخ مفید، یکی از دانشمندانی است که با نگرش جامع در این زمینه می نگارد: اما کسانی که می گویند امام عسکری (علیه السلام) زنده است و در حال غیبت به سر می برد؛ این سخن با آنچه واقفیه درباره موسی بن جعفر ادعا دارد، فرق ندارد. (در حالیکه هر کسی امامت را تا امام عسکری (علیه السلام) قبول دارد ادعای واقفه را باطل می داند؛ زیرا امامت در واقفه پس امام کاظم (علیه السلام) دوام ندارد) اما بنا به ادعای کسانی که می گویند امام مرده است و دوباره برمی گردد، این با مبنای امامیه نمی سازد؛ زیرا زمین یک لحظه از امام حی (زنده) خالی نیست واما نسبت به امامت جعفر هیچگونه دلیلی از روایت وجود ندارد. همچنین است سایر ادعاها؛ چرا که هیچ ادعایی جز ادعای مهدویت فرزند امام عسکری (علیه السلام) دلیل روایی ندارد. (9) پس برای باطل بودن ادعای امامت جعفر، برادر امام عسکری (علیه السلام) همین کافی است که طبق روایات، بعد از حسنین امامت به دوبرادر نمی رسد. (10)
بعضی از معاصرین شیعه در این زمینه می نگارند: عقیده مشهور شیعه مبنی بر ولادت فرزند امام عسکری (علیه السلام) دلیلی است بر باطل بودن مدعیان دیگر؛ زیرا بسیاری از یاران امام عسکری (علیه السلام) نسبت به ولادت فرزند او شهادت داده اند. علاوه بر آن، جریان ولادت را از دانشمندان اهل سنت مانند ابوالحسن اشعری در مقالات الاسلامیین تالیف سال 297 و ابن حزم نقل نموده اند و از قدمای شیعه نیز ابوسهل نوبختی، شیخ صدوق و شیخ مفید جریان ولادت را نقل کرده اند. (11)
بر اساس شواهدی که نگارش یافت، عمده دلیل قائلین به قائمیت امام عسکری (علیه السلام) که عدم وجود فرزند برای آن حضرت بود، باطل شد؛ زیرا ولادت فرزند آن حضرت در قدیمی ترین منابع نقل شده است. با استناد به همین گزارش ها است که ابن میثم بحرانی متکلم و دانشمند شیعی در این زمینه می گوید: اما کسانی که معتقدند امام حسن عسکری (علیه السلام) رحلت نکرده است، زیرا ایشان فرزند نداشت تا امام بعد از او باشد، لذا با مرگ ایشان زمان از وجود امام معصوم خالی می ماند. جواب آنان این است که رحلت امام عسکری (علیه السلام) نزد همه معلوم است و اما اینکه می گویند: ایشان فرزند نداشته است: فلا نسلّم. فإنّ الجمهور من الإمامیة یثبتون ولادة ابنه القائم المنتظر و صحّحوا النصّ علیه و قالوا: هو سمّی رسول الله و مهدی الأنام. و تواتر بینهم أنّ الحسن علیه السّلام أظهره لهم و أرادهم شخصه؛ (12) (ما ادعای فرزند نداشتن امام عسکری را) قبول نداریم؛ زیرا اکثر امامیه ولادت فرزند آن حضرت را ثابت نموده و روایات صحیحی را در این زمینه نقل نموده اند. امامیه گفته اند او هم نام رسول خدا و هدایتگر مردم است. در میان امامیه به تواتر ثابت شده است که امام حسن (علیه السلام) فرزندش را برای شیعیان آشکار نمود و وجود مبارکش را به آنان نشان داده است.
همچنین سدید الدین حمصی یکی دیگر از دانشمندان شیعی، برخی علت های مخفی بودن ولادت امام زمان. را بیان و درباره اصل ولادت او می گوید: جریان ولادت آن حضرت توسط افراد ثقه از یاران امام عسکری (علیه السلام) نقل شده است. (13)
سرانجام اینکه جریان ولادت امام زمان (عج) دارای منبع و مدرک فراوان است که در حقیقت آنکار آن توجیهی ندارد جز انکار یک واقعیت به جهت فرار از حق. پس ما به همین مقدار از بحث مهدویت در فرقه های شیعی اکتفا می نمائیم. هرچند جریان هایی بیشتر از آنچه نگارش یافت، در باب مهدویت ادعاهایی دارند؛ اما از آنجایی که برخی از آنان از دایره تشیع خارج هستند و بعضی فرقه ها هم دارای اسم و رسم نمی باشند، لذا ربطی به موضوع اثر ندارد و یا بعضی، فرقه هایی هستند که صرفاً ادعا شده است که جزء شیعه هستند؛ در حالیکه خارج بودن آنان از جریان شیعی چنان روشن است که نمی توان آنان را در ردیف فرقه های شیعه قرار داد؛ مانند جریان انحرافی غالیان، که گاهی در باب مهدویت حرف هایی دارند که برخی فرقه های معارض با شیعه، آنها را جزء شیعه ذکر می کنند. با وجودی که بزرگان شیعه با تبعیت از ائمه معصومین (علیهم السلام)، غالیان را با صراحت طرد و نفی نموده اند که دیگر مجالی برای ذکر آنان در ردیف گروه های شیعی وجود ندارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. گرایش ها و مذاهب اسلامی، ص 127.
2. فرق الشیعه، ص 84.
3. المقالات و الفرق، ص 102.
4. گرایش ها و مذاهب اسلامی، ص 127، سامی بدری، شبهات و ردود، ج4، ص 11.
5. گرایش ها و مذاهب اسلامی، ص 130.
6. نوبختی، فرق الشیعه، ص 85؛ گرایش ها و مذاهب اسلامی، ص 127؛ المقالات و الفرق، ص 107.
7. فرق شیعه، ص 92؛ المقالات و الفرق، ص 102.
8. الفصول المختارة، ص 321.
9. الفصول المختارة، ص 322.
10. فرق الشیعه، ص 92.
11. سامی البدری، شبهات و ردود، ج4، ص 11.
12. النجاة فی القیامة، ص 150.
13. المنقذ من التقلید، ج2، ص 390.

منبع مقاله:
مظفری ورسی، حیدر؛ (1392)، جریان شناسی مهدویت در فرقه های شیعی، قم: انتشارات دلیل ما، چاپ اول.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر