مقدمه
در طول تاریخ بشر، خداوند پدیده های مختلفی را با فلسفه های خاص هر پدیده آفریده است و بشر همواره چه با علم و چه بدون علم به فلسفه این پدیده، از آن بهره مند شده است. بسیاری از این پدیده ها بعد از ظهور پیامبر اکرم(ص) و ظهور اسلام بر مسلمانان و شیعیان به عنوان جلوه های اعتقاد و ایمان، تکلیف شده است.
رجعت یکی از اعتقادات مسلم شیعی است که در روایات متعدد و تفاسیر آیات مختلف قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. قطعا هر نوع پدیده ای که براساس مبانی دینی جزء اعتقادات فرد می شود، آثار مثبت فردی و اجتماعی دارد. به طور مثال براساس آیات قرآن نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد. (آیه) انفاق و پرداخت زکات برای پاک شدن مال و آثار مثبت اجتماعی آن در جامعه است.
رجعت نیز از این قاعده مستثنی نیست. خداوند با بیان رخدادهایی که در طول تاریخ انبیاء با مقوله رجعت همراه بوده است، انسان ها را با این پدیده آشنا فرموده است. که به تبع آن وقتی به این مقوله براساس روایات زمان قیام حضرت مهدی(عج) مواجه می شوند، براساس اثبات قرآنی، رجعت مورد پذیرش قرار می گیرد.
از سوی دیگر در روایات اهل بیت(ع) آمده است: امام صادق علیه السّلام به یار وفادارش مفضّل بن عمر پیرامون مسائل حضرت مهدی و داستان ظهورش، فرمود:«ای مفضّل! اخبار مهدی را به شیعیان ما بازگوی، تا در دین خود به شک و تردید نیفتند.» یکی از این اخبارکه ویژه قبل و بعد از قیام و ظهور حضرت مهدی(عج) است، رجعت است که کمتر به عنوان یک مقوله اثر گذار در امر ظهور به آن پرداخته شد ودرراستای شناساندن آن به عنوان یک آموزه مؤثر در تغییر افکار و اندیشه ها واعمال مورد توجه قرار گرفته است.
معنای لغوی و اصطلاحی رجعت
در مقدمه کتاب الشیعه و والرجعة، واژه رجعت با فتحه به معنی رجوع و بازگشت به دنیا بعد از مرگ و بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و قبل از قیامت و در صحاح و مجمع و قاموس به مقوله رجعت اشاره شده و از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده و شواهد قرآنی و احادیث نبوی در اثبات آن وجود دارد که مشهورترین آن از حضرت رسول اکرم(ص) این است که هر کس به رجعت ما ایمان نداشته باشد و. .. از ما نیست. رجع: رجوع و رجعی به معنی بر گشتن و برگرداندن لازم و متعدی هر دو آمده است. در مفردات راغب اصفهانی آمده است: رجوع، بازگشت به آنچه آغاز از آن بوده یا تقدیر آغاز بوده، چه از منظر مکان، کار یا سخن، چه به ذات آن باشد یا جزئی از اجزای آن، یا به کاری از کارهای آن، پس رجوع بازگشتی را گویند که هم در طلاق به کار می رود و هم در بازگشت به دنیا بعد از مردن. از اینرو است که می گویند، فلانی به رجعت ایمان آورده است. در بخشی از این تعریف بازگشت به دنیا بعد از مرگ را رجعت معنا کرده است. آموزه های آخرالزمانی و ظهور آموزه هایی هستند که در دوران غیبت اگر به درستی تبیین شوند از عوامل تأثیر گذار در هدفمند نمودن زندگی جوامع شیعی با توجه به اهداف الهی خواهد بود. در راستای پرداختن به موضوع ظهور و قیام حضرت مهدی(عج)، با تکیه بر آیات و روایات موضوع رجعت به عنوان یکی از ویژگی ها وبه نوعی پیش نیاز های این رخداد معرفی شده است.
موضوع رجعت از جمله مباحثی است که برطبق روایات و احادیث فقط در پایه های اعتقادی مذهب شیعه وجود دارد و یک آموزه اختصاصی است. که مصادیقی در ذیل ارائه می شود: امام باقر (ع) می فرماید: « خداوند شماری از امت محمّد(ص)را بعد از مرگشان و پیش از برپائی قیامت برمی انگیزد، و این از اختصاصات مذهب آل محمّد علیهم السّلام است و قرآن بر درستی آن گواهی می دهد.»در روایت دیگر منقول است که چون نزدیک قیام قائم(عج) آل محمّد(ص) بشود در ماه جمادی الآخر و ده روز از [ماه ][ زیاده از نسخه( م) و( ع] رجب بارانی بشود که خلایق مثل آن ندیده باشند، پس به آن باران گوشتهای مؤمنان و بدنهای ایشان در قبرهاشان بروید و گویا می بینم ایشان را که از جانب جهینه( نام محلی در موصل و نام محلی در مازندران) آیند و خاک از سرهایشان ریزد.و در حدیث دیگر آمده است که چون حضرت قائم (عج) بیرون آید از پشت کوفه با او بیست و هفت کس از مردگان که زنده شده باشند همراه باشند؛ پانزده نفر از قوم موسی که مردم را هدایت به حق می کردند و به حق عدالت می نمودند. هفت نفر اصحاب کهف و یوشع بن نون وصی موسی و سلمان فارسی و ابو دجانه انصاری و مقداد و مالک اشتر، پس ایشان یاوران او و حاکمان او باشند در شهرها. در این روایت به صراحت نام رجعت کنندگانی برده شده که بعضا قرن ها قبل از زمان پیامبر حضور داشته اند و صرف تبعیت و اطاعت از پیامبر زمان خویش لیاقت رجعت در زمان ظهور را می یابند. نکته در اینجاست که اینان نه معصوم بوده اند نه وابسته نسبی و سببی پیامبر و امام داشته اند و صرفا پیروی از حق آنان را به این درجه می رساند. همچنین از امام جعفر صادق(ع)نقل شده که چون آن حضرت ظاهر شود به قبر هر مؤمنی ملکی [در مصدر کلمه ملک ندارد.] بیاید و بگوید امام تو ظاهر شده است اگر می خواهی تو را زنده گردانیم که به او ملحق شوی و اگر خواهی در نعیم پروردگار خود بمان تا روز قیامت. دانشمند متبحر شیعه سید مرتضی علم الهدی پیرامون اجماع شیعه درباره رجعت می نویسد:«پیرامون رجعت، این مذهب کمترین اختلافی ندارند.» علامه شیخ حر عاملی در کتاب الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة به طور مفصل به موضوع رجعت براساس آیات قرآن، احادیث معصومین(ع)، اعتقاد اهل تسنن به رجعت حضرت عیسی(ع) بعد از ظهور حضرت مهدی(عج) و کتاب های نوشته شده در این زمینه اشاره کرده است.
اثبات رجعت براساس داستان زندگی گذشتگان در قرآن کریم
متقن ترین مباحث را در زمینه اثبات رجعت می توان در قرآن یافت که خداوند نمونه های تاریخی بسیاری را ذکر فرموده است که در ذیل به آنها اشاراتی می شود: و به روایت" اصبغ بن نباته"،" ابن کواء" عرض کرد: یا امیر المؤمنین! شنیدم که گفته ای رسول خدا (ص) فرمود که: شنیده ایم یا آنکه دیده ایم مردی را که در سن از پدرش بزرگتر بوده؟ فرمود: آری یابن الکواء! وای بر تو، عزیر از نزد عیالش بیرون رفت پنجاه ساله در وقتی که زن او حامله بود در ماه زائیدن او. پس خدا او را به سبب آنکه در زمینه چگونگی زنده کردن مردگان بعد از مرگ، یکصد سال بمیراند. بعد از آن زنده کرد او را تا آنکه بداند که خدا بر زنده کردن مردگان توانا است و از آن استبعاد نکند. چون به خانه خود برگشت پنجاه ساله [بود]، و پسرش که او را استقبال نمود صد ساله بود. پس آن حضرت فرمود: یابن الکواء، آنچه خواهی سؤال کن. عرض کرد که: جمعی از اصحاب تو گمان دارند که بعد از مردن به دنیا برمی گردند؟ فرمود: آری، چنانست که گویند. از ایشان درست روایت کن و بر آن بیفزا. تو به ایشان چه گفتی؟ گفت: گفتم که من این را تصدیق نمی کنم. فرمود: وای بر تو، خداوند قومی را به سبب گناه پیش از رسیدن آجل شان میرانید، بعد از آن زنده گردانید تا آنکه روزی های خود را خوردند. بعد از آن باز میرانید. این سخن بر ابن کواء مشکل آمد. آن حضرت فرمود: وای بر تو، خدا فرمود: وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا : موسی از قوم خود هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید.چون موسی ایشان را به" طور" برد که مکالمه خدا را با او بشنوند و نزد بنی اسرائیل شهادت دهند بر صدق موسی، چون شنیدند گفتند: ما باور نداریم که این کلام خدا باشد تا او را به چشم خود نبینیم. چنانکه خدا حکایت کرده: لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً. : « و( نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا( با چشم خود) ببینیم. ..».پس صاعقه ایشان را هلاک کرد؛ چنانکه فرموده:فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ .: «. .. پس صاعقه شما را فراگرفت؛ درحالی که تماشا می کردید». پس خدا ایشان را زنده کرد؛ چنانکه گفته مَّ بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ : « سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر( نعمت او را) به جا آورید»..یابن الکواء، آیا این جماعت بعد از وفات به منزل خود برنگشتند؟ زیرا که سایه انداختن ابر و نازل کردن" من" و" سلوی" چنانکه [فرموده ] وَ ظَلَّلْنا عَلَیکمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی بعد از زنده کردن ایشان بود.یابن الکواء، مثل این رجعت مثل بزرگان بنی اسرائیل است که خدا فرموده: أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ : «آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه های خود فرار کردند و آنان هزارها نفر بودند؟!(که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید!( و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛( و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.). ..».و ایشان هزاران بودند و از خوف مرگ گریختند. پس خدا ایشان را میرانید و زنده گردانید.و به روایت دیگر مردم ایشان را دیدند که زنده شدند و زندگانی کردند و خوردند و آشامیدند و سال ها در میان مردم گردیدند، و در حق عزیر فرموده: أَوْ کالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیةٍ وَ هِی خاوِیةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ . یا همانند کسی که از کنار یک آبادی(ویران شده) عبور کرد، درحالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فروریخته بود،( و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هرسو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می کند؟!( در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: چه قدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز؛ یا بخشی از یک روز. فرمود: نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی!. ..».زیرا گذارش بر قریه افتاد که اهل آن مرده بودند. از روی استبعاد گفت: چگونه خدا اینها را زنده می کند؟! پس خدا او را از برای دفع این استبعاد میرانید و پس از یکصد سال زنده گردانید و فرمود: چقدر درنگ کردی؟ گفت: یک روز یا بعض روز. فرمود: بلکه درنگ کرده ای صد سال. نظر به حمار خود کن که چگونه پوسیده و چگونه زنده می شود! پس یابن الکواء، در قدرت خدا نباید شک کرد». در بیان شاهد مثال قرآنی که پاسخ متقنی را در زمینه پاسخگویی به چرا و چگونگی رجعت دارد، این نکته مشخص می شود که وضوح مقوله رجعت بر اساس مشیت و حکمت آنقدر مشخص است که جای هرگونه شک و شبهه ای را از بین می برد.
روایات اهل بیت(ع) براساس تفاسیر آیات در باب رجعت
و در روایت" بکیر بن اعین" امام باقر علیه السّلام فرمود که: «رسول خدا (ص) و علی (ع) بعد از این، به دنیا برگردند». در روایت" محمّد بن طیار" امام صادق علیه السّلام فرمود: در تفسیر این آیه یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً ؛ یعنی: روزی که از هر امّتی فوجی محشور کنیم که: «نیست احدی از مؤمنین که کشته شود مگر اینکه به دنیا برگردد و زندگی کند تا آنکه خود بمیرد، و نیست از ایشان کسی که خود مرده باشد مگر اینکه به دنیا برگردد تا آنکه کشته شود». در روایت" ابی بصیر"، [امام ] باقر علیه السّلام فرمود که: «آیا اهل عراق رجعت را انکار می کنند؟ عرض کردم: آری. فرمود: در قرآن نخوانده اید این آیه را که فرموده: وَ یوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً». به خاطر آور) روزی را که ما از هر امتی، گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم.براساس تفسیر این آیات مؤمنان با زندگی تحت ولایت ائمه اطهار(ع) از رجعت کنندگان خواهند بود و این انگیزه بسیاری را به ایشان برای زندگی هدفمند ارائه می دهد. کما اینکه در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است که: این بزرگوار به روایت" جابر بن یزید" فرمود: «آیا معنی این آیه را که وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید. ..».می دانی؟ جابر عرض کرد: نمی دانم. فرمود: مراد از سبیل اللّه، علی (ع) و اولاد او است. هرکس در ولایت ایشان کشته شود در راه خدا کشته شده. پس هرکس از ایشان کشته شود رجوع کند تا آنکه بمیرد و هرکه بمیرد رجوع کند تا کشته شود». مفضل بن عمر از امام صادق (ع) روایت کند که فرمود: از پشت شهر کوفه بیست و هفت مرد همراه حضرت قائم (عج) بیرون آیند، پانزده تن آنان از قوم حضرت موسی علیه السّلام میباشند که «بحق هدایت کنند و بدان دادگری نمایند» (اشاره بآیه 159 از سوره اعراف است) و هفت تن آنان اصحاب کهف هستند و (دیگر) یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابو دجانه انصاری، مقداد، مالک اشتر، میباشند (که جمعا بیست و هفت نفر میشوند) پس اینها یاران و حکمرانان او هستند. مرگ و شهادت مؤمن هردو به نفع اهداف الهی و اهل بیت عصمت و طهارت است. و خود نیز در این فضا نفع می برد. به این معنا مؤمن بودن فقط برای قبر و قیامت و عالم برزخ نیست. و وقتی طبق روایات بیان می شود که الدنیا مزرعه الآخرة در درجه اول این مفهوم بر می آید که دنیا جایگاه ماندن نیست همانطور که مزرعه جایگاه کاشت محصول است نه جای زندگی کردن و مدام در آن ماندن. دوم اینکه آخرتی که بیان شده براساس روایات بخشی از این آخرت می تواند دوران رجعت و ظهور باشد که درنهایت به قیامت متصل خواهد شد. در روایتی دیگر آمده است: پس مردی از اهل نجران خروج کند و دعوت امام علیه السّلام را اجابت نماید و اول کسی باشد از نصاری که دعوت امام را قبول کند و از بیعت نصاری خارج گردد و خاج)صلیب) را بشکند و با غلامان و ضعیفان درآید و با بیدق های هدایت به نخله روند، و اجتماع خلایق در روی زمین در" فاروق" شود و در آن ایام در روی زمین سه هزار هزار نفس کشته شود و تأویل این آیه که: فَما زالَتْ تِلْک دَعْواهُمْ حَتَّی جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ و پیوسته همین گفتار( حسرت بار) بر زبان شان بود تا آنکه ما همه را طعمه شمشیر مرگ و هلاکت ساختیم». ظاهر گردد و منادی از سمت مشرق در ماه رمضان در وقت طلوع صبح ندا کند که ای اهل هدایت! در یک جا جمع شوید. و نداکننده ای از سمت مغرب بعد از غروب شفق ندا کند که ای اهل باطل! جمع شوید. و فردای آن روز در وقت ظهر آفتاب رنگ برنگ گردد. زرد شود، بعد از آن سیاه و تاریک گردد. و در سیم آن روز، خدا حق را از باطل جدا کند و" دابة الارض" بیرون آید و اهل روم به کنار دریا در نزد مغاره، اصحاب کهف را با سگ ایشان برانگیزانند که از ایشان مردی باشد" تملیخا" نام، و دیگری" خملاها" نام که امر قائم علیه السّلام قبول نمایند و دو شاهد بر امر او باشند. در روایت فوق صحبت از وقایعی است که در هنگام ظهور رخ می دهد آنچه که از محتوای روایت از یک جنبه می توان برداشت کرد این است که برای ایجاد شرایط ظهور و وقایع این رخداد قطعا نیاز به رجعت و خروج و برانگیخته شدن وجود دارد. و از مراحل ضروری و اجتناب ناپذیر ظهور است. و در بعضی اخبار معتبره وارد شده است که هرکس در رجعت زنده شود عمرش بعد از آن دو برابر عمری خواهد بود که پیش از رجعت زندگانی کرده است.
رجعت انبیاء و امامان
امام صادق علیه السّلام در روایت" فیض بن ابی شیبه" فرمود بعد از قرائت این آیه وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیینَ و به خاطر آورید) هنگامی را که خداوند، از پیامبران( و پیروان آنها)، پیمان مؤکد گرفت». تا آخر آیه که: هرآینه همه پیغمبران به رسول اللّه (ص)ایمان آورند و به امیر المؤمنین علیه السّلام نصرت کنند. آری، به خدا قسم همه انبیا از عهد آدم تا آخر زمان چنین رفتار کنند. خدا رسولی نفرستاده مگر اینکه او را به دنیا برگرداند و در پیش روی امیر المؤمنین (ع) جهاد کند». «و به روایت" جابر بن یزید" [امام ] باقر علیه السّلام فرمود در آیه شریفه یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ* قُمْ فَأَنْذِرْ ای جامه خواب به خود پیچیده! برخیز و انذار کن».که: این آیه خطاب به پیغمبر(ص)است و مراد این است که در روز رجعت برخیزد و مردم را به امر و نهی خدا بترساند». «و نیز فرمود قول خدا که إِنَّها لَإِحْدَی الْکبَرِ* نَذِیراً لِلْبَشَرِ که آن( حوادث هولناک قیامت) از مسائل مهم است! هشدار و انذاری است برای همه انسان ها».که: مراد از نذیر، حضرت محمّد(ص)است در روز رجعت، یعنی: آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ است. برخیز! در حالتی که مردم را به امر و نهی خدا بترسانی و فرمود که: آیه شریفه وَ ما أَرْسَلْناک إِلَّا کافَّةً لِلنَّاسِ و ما تو را جز برای همه مردم نفرستادیم تا. ..». مراد در روز رجعت است. یعنی: تو را فرستادیم که همه مردم را در آن روز هدایت کنی». و به روایت دیگر فرمود: امیر المؤمنین (ع)می فرمود: «مدثّر همان است که روز رجعت آید. مردی عرض کرد: یا امیر المؤمنین، مردم پیش از قیامت زنده شوند، بعد از آن می میرند؟ فرمود: آری، و اللّه یک مرتبه کفری که در زمان رجعت واقع شود بدتر است از چند مرتبه کفر واقع قبل از آن. طبق روایات فوق فلسفه بعثت انبیاء فقط مختص هدایت قوم زمان خودشان نبوده بلکه به عنوان ذخیره هایی در زمان رجعت برای یاری کردن دین حق به دنیا بازمی گردند. و نیز کافر شدن در زمان رجعت به گونه ای است که از کفر قبل از رجعت بدتر است و این یک هشدار است که چه بسا آدم هایی که در این دنیا مؤمن بوده اند اما زندگی خود را بر اساس نظمی که خداوند برای رسیدن به قیامت قرار داده مشخص ننموده اند. به این دلیل کفر سخت تر است چون علوم کاملتر و اتمام حجت بیشتری برای انسانها اتفاق افتاده است.
نقش و جایگاه خارق العاده حضرت علی (ع) درزمان رجعت
قدر و منزلت ائمه اطهار(ع) همواره حتی برای پیروان و محبان آن حضرات ناشناخته بوده است و مظلومت این خاندان در قدر ناشناسی و ظلمی که در طول تاریخ از سوی مردمان جاهل رفته است، واضح و مبرهن است.
با بررسی روایات مرتبط با رجعت، نقش حضرت علی (ع) در آن دوران بسیار عظیم و پررنگ است: در روایت ابن مسکان" امام صادق (ع)فرمود: «خداوند از آدم تا خاتم پیغمبری نفرستاده مگر آنکه به دنیا برگردد و امیر المؤمنین (ع)را یاری کند». و در روایت" ابو حمزه ثمالی"، امام باقر (ع)فرمود: «یا ابا حمزه! علی (ع)را از آن رتبه که خدا از برای او قرار داده پائین نیاورید و بالا هم نبرید، و علی(ع) را همین قدر کافی است که با اهل زمان رجعت قتال می نماید و تزویج زنان و مردان بهشت با او باشد». و به روایت" ابو بصیر" از امام صادق(ع): «پیغمبر (ص) به مسجد آمد دید امیر المؤمنین (ع) سر خود را بر بالای ریگ نهاده و خوابیده. پای خود را بر او گذارده جنبانید و فرمود که: ای دابه خدا برخیز. مردی عرض کرد: یا رسول اللّه، اذن می دهی که یکدیگر را به این لقب بخوانیم؟ فرمود: نه، زیرا که این لقب مختص به او باشد و اوست آن دابه که خدا فرموده: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکلِّمُهُمْ. و احادیث در باب آن که دابّة الارض حضرت امیر المؤمنین است- که نزدیک به قیام قیامت ظاهر خواهد شد- از طرق عامّه و خاصّه مستفیض است. و در بعضی احادیث معراج منقول است که خداوند عالمیان به حضرت رسول(ص) خطاب فرمود که یا محمّد! علی آخر کسی است که قبض روح او خواهم کرد از امامان و اوست دابّة الارض که با مردم سخن خواهد گفت. اصبغ بن نباته گفت داخل شدم بر امیر المؤمنین درحالی که آن حضرت مشغول خوردن نان و سرکه و زیتون بودند این آیه را خواندم: و إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ یعنی:« هنگامی که عذاب واجبشان شود، جنبنده ای از زمین بیرون آوریم.» و گفتم: این جنبنده کیست؟ حضرت فرمودند: جنبنده ای که نان و سرکه و زیتون می خورد. و در نهایت علی(ع) خطاب به مردمان زمان خویش می فرمایند: أیها الناس سلونی قبل أن تفقدونی؛ زیرا که من بر راه های آسمان داناترم از راه های زمین. منم بزرگ مؤمنین و آخر اوصیای ماضین. منم زبان متّقین و وارث نبیین و خلیفه رسول رب العالمین. منم قاسم جهنم و خازن بهشت و صاحب اعراف و نیست از ما امامی مگر آنکه دوستان خود را شناسد چنان که خدا فرموده: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هادٍ. تو فقط بیم دهنده ای؛ و برای هر گروهی هدایت کننده ای است.
اولین رجعت کننده
و در روایت [" زید شحّام"] امام صادق (ع) فرمود: «اول کسی که رجعت کند حسین بن علی (ع) باشد. چهل هزار سال در روی زمین درنگ کند تا آنکه ابروهایش از شدت پیری بر روی چشمهایش افتد». امام حسین (ع) طی روایتی طولانی به اصحاب خود مژده در خدمت پیامبر(ص) می دهند تا زمانی که خدا خواهد و نیز می فرمایند: زمان رجعت من اول کسی باشم که زمین از روی او شکافته شده برمی خیزد. پس خروج می کند و خروج من و امیر المؤمنین علیه السّلام و قائم ما (ع) در یک وقت باشد. بعد از آن جماعتی که هرگز از آسمان به زمین نیامده اند فرود آیند و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لشکرهایی از ملائکه به نزد من فرود آیند و محمّد و علی و من و برادرم (ع) و همه کسانی که خدا بر ایشان منّت گذاشته، بر مرکب های خدایی- که اسب ها و استرهای ابلق باشند از نور که هیچ کس بر آنها سوار نشده- سوار شویم [سپس ] محمّد (ص) بیرق خود را می جنباند و آن را با شمشیر خود به قائم (عج) می دهد. بعد از آن، آنقدر که خدا خواهد در دنیا مکث کنیم و...
وقتی در این دنیا ما برای امام حسین(ع) اینگونه اظهار ارادت می کنیم در واقع خود را به جایگاه ایشان درزمان رجعت و ظهور و بهره مندی از برکات حضور ایشان در کنار حضرت ولیعصر(عج) نزدیک می نماییم. در واقع رجعت یکی از پراسرارترین و پرانگیزه ترین موضوع اعتقادی شیعه می باشد که با همین اعتقادات افرادی که قبل از ما زندگی می کردند، به طور زندگی خود را تنظیم نمودند که از این امتیاز ویژه و پرخیر وبرکت بهره ببرند. این امتیاز ویژه ای است که قبل از قیامت برای مؤمنین و مؤمنات که دارای کسب کمالات درخور زمان رجعت باشند اتفاق می افتد. امتیازات ویژه ای همه مؤمنین و مؤمنان از آن بهره نخواهند برد جز افراد خاص با صفات مهم، صفات ویژه سربازی امام زمان(عج) همچون صفات نفس مطمئنه، حیات طیبه، قلب سلیم، نور یقین، اوج فالستبقوالخیرات، اوج بندگی، آرمانی است که انبیاء الهی زندگی درآن فضا را از خداوند خواستارند، حضرت یوسف (ع) ملحق شدن به صالحان را بعد از مرگ از خداوند خواستار می شود:رَبِّ قَدْ آتَیتَنی مِنَ الْمُلْک وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ و نیز حضرت ابراهیم (ع) از خداوند ملحق شدن به صالحین را طلب می فرماید: رَبِّ هَبْ لی حُکماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ به نظر می رسد مهلتی که در رجعت به خوبان و خاصان و خوبان درگاه الهی داده می شود از الطاف بی نهایت خداوند است به دلیل اینکه زمانیکه این بنده خدا در دنیا زندگی می کرده فضا رشد و کمالاتش تا حدی بوده اما استعداد درونی و خواسته ها و تلاش او بیش از این بوده است. خداوند مهلت دیگری را برای افراد فراهم نموده که از امتیازات ویژه و امکاناتی که افراد به این سرزمین می رسند آنها هم بهره ببرند و از قبل مثمر ثمرتر در صحنه های ظهور وارد شوند. به طور مثال عاصف که در یک چشم به هم زدن تخت بلقیس را آورد در زمان ظهور می تواند از این قوا بیشتر استفاده کند. قالَ یا أَیهَا الْمَلَؤُا أَیکمْ یأْتینی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یأْتُونی مُسْلِمینَ (سلیمان)گفت: ای سران و اشراف! کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه همگی به حالت تسلیم نزد من آیند، برایم می آورد؟قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکتابِ أَنَا آتیک بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیک طَرْفُک فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا کسی که دانشی از کتاب [لوح محفوظ] نزد او بود گفت: من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. [و آن را در همان لحظه آورد].
نادانی و کوری در این دنیا مستوجب کوری در زمان رجعت
و در روایت" ابو بصیر" [امام ] صادق (ع) فرمود که: «آیه وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلًا در خصوص رجعت باشد. زیرا که هرکس در اینجا گمراه باشد در آنجا گمراه خواهد بود». بسیاری از تفاسیر با بیان این مطلب کوری و نادانی دراین دنیا را باعث کوری در آخرت معنی کرده اما طبق این روایت شامل زمان رجعت نیز می شود. بصیرت داشتن در این دنیا در همه زمان ها باعث بهره مندی از برکات زمان رجعت و زمان ظهور و قیامت، خواهد بود. به طور مثال در تفسیر این آیه اینگونه آمده است: مقابله میان" فی هذه" و" فی الآخرة" می رساند که مقصود از" هذه" همین زندگی دنیا است، هم چنان که بودن سیاق آیه در مقام بیان یکسانی و مطابقت دنیا با آخرت دلیل بر این است که مراد از کوری آخرت کوری چشم نیست، بلکه نداشتن بصیرت و دیده باطنی است، و همچنین مقصود از کوری در دنیا هم همین است هم چنان که در جای دیگر این کوری را، کوری بصیرت معنا کرده و فرموده " فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ و نیز مؤید این معنا قرار گرفتن " أَضَلُّ سَبِیلًا" بعد از کوری آخرت است که می رساند مقصود از آن گمراهی و بی بصیرتی است. پس معنای آیه این است که هر که در این نشئه یعنی زندگی دنیا امام حق را نشناسد و راه حق نپیماید چنین کسی در آخرت سعادت و رستگاری را نمی بیند و راه به سوی آمرزش نمی برد. که با کنار هم گذاشتن این تفسیر و روایت مطروحه درباره رجعت می توان به این نتیجه رسید که کوری دراین دنیا کوری زمان رجعت و قیامت را در بر دارد.
ذکر رجعت امامان(ع) در ادعیه و زیارتنامه ها
در زیارت نامه های مختلف بررجعت امامان(ع) تأکید شده است: «و اشهد أنی بکم مؤمن و بإیابکم مؤقن»؛ یعنی: شهادت می دهم که من به شما امامان ایمان آوردم و به رجعت شما یقین دارم»و در زیارتی که" صفوان" از آن حضرت روایت کرده [مذکور است ] که: «اشهد اللّه و ملائکته و انبیائه و رسله أنّی بکم مؤمن و بإیابکم مؤقن؛ یعنی: شاهد می گیرم خدا را و ملائکه او را و پیغمبران و رسولان علیهم السّلام او را که من به شما امامان علیهم السّلام ایمان دارم و به رجعت شما یقین و اطمینان دارم»و در زیارت رجبیه که" حسین بن روح" روایت کرده- که در هریک از مشاهد خوانده شود- وارد است که: «حتی العود الی حضرتکم و الفوز فی کرتکم؛ یعنی: تا عود کردن به محضر شما و فایز شدن من به رجعت شما»در دعای عهد می خوانیماللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِک حَتْماً مَقْضِیاً، فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کفَنِی شَاهِراً سَیفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی خدایا اگر بین من و او مرگی که بر بندگانت حتم و قطعی ساختی حائل شد، کفن پوشیده از قبر مرا بیرون آور، با شمشیر از نیام برکشیده، و نیزه برهنه، پاسخگو به دعوت آن دعوت کننده، در میان شهرنشین و بادیه نشین.
زنان و رجعت
بانوان جامعه اسلامی با آگاهی یافتن از آموزه رجعت و شناختن زنانی که هیچ نسبتی با پیامبران و امامان(ع) نداشته اند اما بر روی مسئولیت پذیری آنان در زمان ظهور حساب باز می شود و رجعت می کنند، امیدوارانه در راستای تغییر سبک زندگی می توانند تلاش کنند و همسرانی و مادرانی موفق در راستای زمینه سازی این امر باشند. «امام صادق (ع) فرمود:" همراه قائم آل محمد علیهم السّلام سیزده زن خواهند بود". من پرسیدم:" آنان را برای چه کاری می خواهد؟" فرمود:" به مداوای مجروحان پرداخته و سرپرستی بیماران را به عهده خواهند گرفت". عرض کردم:" نام آنان را بیان فرمایید". فرمود:" قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار یاسر، زبیده ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، صیانه ماشطه، ام خالد جهنیه"».اینها بانوانی هستند که در شرایط سخت زمان حیاتشان به رشد و کمالاتی رسیده اند که از امتیازات حضور در محضر امام(عج) در زمان ظهور بهره مند می شوند و در ادامه زندگی و اوج رشد و کمالات گام برمی دارند. ایمد است که الگویی ویژه برای همه بانوان عصر حاضر باشند. امام صادق علیه السّلام در این روایت از میان سیزده زن، فقط نام هشت نفر را ذکر می کند. در کتاب خصایص فاطمی به نام «نسیبه، دختر کعب مازنیه» و در کتاب منتخب البصائر به نام «وتیره» و «أحبشیه» نیز اشاره شده است. چه بسا با تحقیقات بیشتر بانوان داشنمند و صاحب بصیرت جزء رجعت کننده ها باشند. نکته مهم این جاست که در معارف شیعی، رجعت، برای مؤمنان، یک مقام ممتاز و ویژه است و لذا، شامل هرکسی نمی شود؛ مگر این که لیاقت این سعادت عظیم را به دست آورده باشد. ضرورت پرداختن به آموزه های شیعی به صورت کاربردی و عملی از هر زمان دیگری بیش از پیش مشاهده می شود. نویسندگان ومحققان با توجه به ظرفیت های موجود در آموزه های شیعه و دارا بودن منابع غنی تحقیقاتی و بهره گیری از ابزارهای جدید انقلاب مفاهیم، نقش به سزایی را در تحول کیفیت و سرعت حرکت شیعیان به سمت آینده ای وعده داده شده با داشتن نقشه راه و هدفی مشخص را ایفا می نمایند. آموزه رجعت نیز از این مباحث استثناء نیست که می تواند در قالب های مختلف درسی و آموزشی و تحقیقاتی توسعه یافته و به عنوان یک ابزار به سوی ظهور از آن بهره برداری شود.
آموزه های اعتقادی یکی از عوامل حرکت به سمت اهداف
همواره در هردین و فرقه ای مجموعه ای که از آموزه ها وجود داشته که عاملی برای ایجاد انگیزه در افراد در جهت رسیدن به اهداف مثبت و منفی بوده است. با نگاهی به آموزه ناب رجعت این اندیشه در ذهن می آید که با بسط و گسترش دادن این آموزه در افکار و اندیشه ای شیعه به طور عام و در سطوح بالاتر به طور خاص انگیزه زندگی کردن و هدفمندتر شدن تا میزان زیادی تحول می یابد. با بیان زندگی کسانی که اهل بیت(ع) از آنان به عنوان رجعت کنندکان نام برده اند از راهکارهای آشنایی عمومی با بحث رجعت و چگونگی زندگی و پیشبرد سبک زندگی به این سمت و سو است. چرا که با اموزه رجعت دیگر مرگ پایان زندگی و ماندن در برزخ و انتظار کشیدن برای حسابرسی در قیامت نیست. بلکه فرد به دنبال کسب صفاتی است که وقتی ندای فرشتگان برای زنده شدن و در رکاب امام(ع) قرار گرفتن را می شوند به اذن الهی به این ندا لبیک گفته و از قبر برخیزد. این آموزه در تنظیم سبک زندگی دینی، در حوزه فردی و اجتماعی، تربیت فرزند و رفتار با خانواده اثرات خاص خود را دارد. در سطح بالاتر شهادت طلبی مردان حق طلب در سایه این آموزه به راحتی جوابگوست: خداوند در آیه 154 سوره بقره خداوند می فرماید: و به آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویید بلکه آنها زنده اند و شما درک نمی کنید. شهدا از جمله کسانی هستند که روحشان آماده رجعت کرد و شاهد آن همین سخن خداوند مبنی بر اینکه آنها زنده اند. نمونه بارز آن درزمان ما شهدای مدافع حرم هستند که رفتار و گفتار و نوع مواجهه آنها با موضوع دفاع از حریم اهل بیت(ع) رنگ و بوی رجعت و آماده شدن برای ظهور را دارد. با مرور وصیت نامه شهید حمید رضا اسداللهی شاهدی براین گفتار است:
صحبتی با امام مهدی(عج)
در ابتدا صحبتی با سید و مولایم امام زمان (ع) دارم، ای سید و مولایم! آقاجان! از تو ممنوم به خاطر تمام محبت هایی که در دوران دنیا به من ارزانی داشتی و شرمنده ام که شاکر این همه نعمت نبودم، اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده ام. گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده ام، اما به آن امید جان می دهم که در آن روز موعود که ندا می دهند از قبرهایتان بیرون آیید و به یاری مولایتان بشتابید، من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته ام، از قبر بیرون آمده و پای رکاب شما سربازی کنم، آرزوی بزرگی است، اما آرزو بر جوانان عیب نیست. رجعت امامان مقوله ای که جایگاه بحث مفصل دارد. اینکه یک شیعه سالهای زندگی خود را در قلب و روحش با اهل بیت(ع) بوده و سعی کرده به دور از هر گونه تجمل و دنیاگرایی درراستای رضایت خداوند رضای آنان را جستجو کند با تمام سختی هایی که ممکن است در این مسیر دچارش شود شیرینی لحظه دیدار را می طلبد. بنابراین اعتقاد به رجعت برای انسان انگیزه ای بسیار بالایی ایجاد می کند و باعث می شود که در زندگی دنیا با آرمان در محضر امام بودن برنامه های خود را تنظیم کند. و از دنیا بهره ویژه ای ببرد و دنیا را پلکانی به سوی آخرت و سرزمین ظهور و بعد از آن به سوی بهشت های قیامت و در نهایت رسیدن به جنتی و اوج لقاءالله و لذت همجواری با خوبان درگاه الهی و اهل بیت(ع) این شوق را روز به روز بیشتر می کند.
منابع
قرآن کریم
مفاتیح الجنان
اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، الدارالشامیة:بیروت، 1416.
جمعی از نویسندگان، از فرات تا فرات، 2جلد، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج): قم، 1388.
حر عاملی، محمد بن حسن، الإیقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة، نوید: تهران، بی تا.
حلی، حسن بن سلیمان، مختصر البصائر، مؤسسة النشر الإسلامی:قم،1379.
طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم: قم، 1417.
طبرسی، احمدبن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، مرتضی: بی تا
عراقی، محمود بن جعفر، دار السلام در احوالات حضرت مهدی (عج) و. ..، 1جلد، مسجد مقدس جمکران: قم 1384.
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، درالکتب الاسلامیة: تهران، 1381.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب: قم،1363
مجلسبی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، دار إحیاء التراث العربی: بیروت،1403
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، کتاب رجعت، دلیل ما: قم، 1386