ماهان شبکه ایرانیان

چرا فرزندان شما نیازمند پدر بزرگ و مادربزرگ ها هستند

مطلبی که در ادامه خواهید خواند خاطرات برت و کیت مک‌کی یک زن و شوهر است که مادربرزگ و پدربزگ خود را از دست داده‌اند.

مطلبی که در ادامه خواهید خواند خاطرات برت و کیت مک‌کی یک زن و شوهر است که مادربرزگ و پدربزگ خود را از دست داده‌اند.

امسال من (برت) و کیت آخرین پدربزرگ و مادربزرگ‌مان را از دست دادیم. مادربزرگی که او ستایشش می‌کرد و پدربزرگی که من عمیقاً به او احترام می‌گذاشتم.

این مرگ‌ها باعث شد تا به یاد نقش پراهمیت این بزرگ‌ترها در زندگی خودمان بیافتیم و همچنین نقش آنها در ساخت برخی از بهترین خاطرات دوران کودکی‌مان. کتی با شور و شوق هفته‌های تابستان را به یاد می‌آورد که برای رفتن به مدرسه شروع به خرید می‌کرد. به یاد دارم عید شکرگزاری را در مزرعه‌ی پدربزرگم در نیومکزیکو می‌گذراندیم و با بوی چوب و اسب‌ها از خواب بیدار می‌شدیم.

فکر کردن در مورد پدربزرگ و مادربزرگ‌مان نه تنها باعث شده تا ذهن‌مان درگیر این موضوع شود بلکه همچنین باعث شده تا از رابطه‌ای که فرزندان‌مان با پدر و مادربزرگ خودشان دارند خیلی خیلی قدردان باشیم.

به عنوان خبرنگارانی که در یک رسانه آنلاین فعال هستیم، می‌توانیم به صورت فرضی در هر جای دنیا شروع به کار کنیم. با این همه تصمیم گرفتیم در ایالت اوکلاهاما ساکن شویم. نه فقط به خاطر اینکه اینجا را دوست داریم بلکه به این خاطر که پدر و مادر هر دوی ما در این ایالت ساکن هستند.

والدین کیت درست در کنار ما زندگی می‌کنند و مادرش مواظب پسرمان اسکات است در حالی که فرزند دیگرمان گاس در مدرسه است و ما هم کار می‌کنیم. یکی از بهترین لحظات هفته زمانی است که مادر و پدر کیت میزبان یک مهمانی شام در یکشنبه هستند که در آن خانواده خواهر کیت هم شرکت می‌کنند و همه دور هم جمع می‌شوند. بعد از شام خانواده برای یک گردش به اطراف محله می‌رود یا اینکه پدربزرگ، اسکات و گاس و پسرعموهای‌شان را طبقه بالا می‌برد تا شروع به سر و صدا کنند و با استفاده از بالشت‌ها شروع به انجام حرکات ژیمناستیک می‌کنند.

پدر و مادر خودم فقط یک ساعت و نیم با ما فاصله دارند و گاس و اسکات مشتاقانه منتظر این هستند که آنها به دیدن ما بیایند یا اینکه ما به دیدن آنها برویم. مخصوصاً وقتی فرزندان‌مان قرار است شب را در خانه آنها بگذرانند. 

برای هزاران سال این نوع از رابطه نزدیک بین پدر و مادربزرگ‌ها و نوه‌های‌شان یک فرایند کاملاً معمولی بود. این در حالی است که گاهی اوقات این دو بخش از خانواده زیر یک سقف در کنار هم زندگی می‌کردند.

امروزه در دنیای موبایل و جامعه‌ی پراکنده‌ی ما، پدر و مادربزرگ‌ها اغلب در دو ایالت جدا زندگی می‌کنند و گاهی اوقات همدیگر را سالی 1-2 بار می‌بینند. مگر اینکه پدر و مادربزرگ یا والدین نوه‌ها، اولویت‌شان در کنار هم زندگی‌ کردن باشد یا اینکه تعداد بازدید بیشتری داشته باشند.

امروزه قصد داریم در این مورد صحبت کنیم چرا باید ساختن چنین رابطه‌ای را جز اولویت‌های ذهنی خود قرار بدهید و در مورد مزایای بسیار زیاد این کار که هم برای پدر و مادربزرگ و همین‌طور نوه‌ها دارد نیز صحبت خواهیم کرد.

پدر و مادربزرگ

پدر و مادربزرگ‌ها، بازی دو سر برد

برای مدت‌هایی مدید انسان‌شناسان در تعجب بودند که چرا زنان همچنان بعد از پایان دوران باروری‌شان سال‌های سال به زیستن ادامه می‌دهند.

در مقام مقایسه با سایر پستانداران ماده که در دوره 30 سالگی عمرشان از دنیا می‌روند زنان می‌توانند برای دهه‌ها به زندگی خود ادامه بدهند. دانشمندان از این موضوع تعجب کرده بودند چرا که با منطق تطبیق‌پذیری انسانی جور در نمی‌آمد. زنان مسن‌تر دیگر باروری نداشتند و همچنین خیلی هم قوی نبودند اما همچنان نقش کلیدی خود را داشتند. خوب توانایی آنها چه بود؟

برای پاسخ به این سوال محققان به فرضیه مادربزرگ‌ها علاقه‌مند شدند. بنا بر این فرضیه با اتمام دوره باروری این موضوع به زنان مسن‌تر اجازه می‌داد تا در جوامع ابتدایی شکارچی توجه خود را به دو مسئله مهم در مورد قبیله که هر دو هم به نوه‌های‌شان مربوط می‌شد، معطوف کنند.

اول اینکه مادربزرگ‌ها به قبیله کمک می‌کردند به طور کلی فرزندان بیشتری داشته باشد چرا که می‌توانستند به دختران‌شان کمک کنند تا فرزندان خود را بزرگ کنند و آنها هم برای حاملگی وقت داشته باشند. به طور کلی زنان بین حاملگی‌‌های خود 5-6 سال فاصله می‌گذارند اما در تئوری زنان می‌توانند هر سال حامله شوند.

دوم اینکه مادربزرگ‌ها می‌توانند مواظب فرزندان دختران‌شان باشند و آنها هم سراغ جمع‌آوری غذا بروند و پدربزرگ‌ها هم وقت داشتند تا برای خانواده‌های‌شان غذا جمع کنند. این تغذیه و نگهداری برای نجات نوه‌های‌شان حیاتی بود.

به راستی هم که این ادعا ثابت شده است. با وجود 45 مطالعه تاریخی و معاصر روی جوامع پیشرفته و در حال توسعه این روشن است که درگیری مادرانه مادربزرگ‌ها اثر قابل توجهی در نجات و سلامت نوه‌ها دارد (در یکی از جوامع شکاری این موضوع آمار مرگ و میر را تا نصف کاهش داده است). در کمال تعجب حضور پدر اثر خیلی کمی داشته است. درگیر شدن عامل پدری پدربزرگ‌ها اغلب اثر سودمندی داشته است هر چند که این موضوع متغیر بوده است.

چه فرقی بین اثر مادری و پدری آنها وجود دارد؟ در میان فرهنگ‌های مختلف پدربزرگ‌ها تمایل دارند تا نقش پررنگ‌تری در کمک به نوه‌های‌شان داشته باشند. انسان‌شناسان می‌گویند این به علت آن است که آنها رابطه‌ی ژنتیکی قدرتمندتری با این بچه‌ها حس می‌کنند. حتی فرزند یک عروس هم همچنان این رابطه پدر و مادربزرگی را تحریک می‌کند. با این همه هر دو برای مراقبت از نوه‌های‌شان داوطلب کمک می‌شوند فقط روش‌های مختلفی دارند که اثرات گوناگونی خواهد داشت. درگیر شدن مادربزرگ‌ها نرخ نجات جان نوه‌ها را بالا می‌برد (در حقیقت درگیری پدربزرگ‌ها ممکن است نرخ بقا را پایین هم بیاورد!) در حالی که ورود پدربزرگ‌ها می‌تواند باعث افزایش نرخ تولد شود. این دخالت مادربزرگ‌ها در زندگی نوه‌های‌شان می‌تواند فقط مربوط به رابطه‌ی مادری و دختری آنها باشد.

در حالی که اثر پدربزرگ‌ها به صورت تاریخی و مدرن کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است این موضوع می‌تواند برای نجات و شکوفایی کودک اثر مثبتی داشته باشد. این موضوع از لحاظ زیست شناسی توجیهی دارد. درست است که مردان قدرت باروری خود را تا سال‌های سال حفظ می‌کنند اما بعد از30 سالگی سطح تستوسترون آنها پایین رفته و سطح استروژن بالا می‌رود. در مردان 50 و 60 ساله هورمون عشق یا اکسی‌توکسین افزایش می‌یابد. این تغییرات هورمونی باعث کاهش تمایلات جنسی می‌شود و در عین حال تمایل به اثرگذاری و آموزش را افزایش می‌دهد. این موضوع باعث تغییر در اولویت‌های این مردان مسن می‌شود. تغییر تمرکز آنها از تولید و تولید مجدد به سمت درگیر شدن در زندگی نوه‌های‌شان. به صورت سنتی ورود آنها به زندگی نوه‌های‌شان با مادربزرگ‌ها فرق می‌کند. آنها به جای مواظبت از نوه‌ها تبدیل به یک مربی بزرگ در زندگی نوه‌ها می‌شوند و مشغول به آموزش مهارت‌ها و ارزش‌ها به نسل بعدی می‌شوند.

به طور کلی چیزی که تحقیقات می‌گویند این است که به خاطر سن بالای پدر و مادربزرگ‌ها، آنها یک نقش حیاتی در کمک به نوه‌ها در جهت بقا و رشد یافتن بازی می‌کنند و بدین ترتیب به کل جامعه برای رشد و بقا کمک می‌کنند. به همین دلیل است که انسان‌شناس معروف سارا بلافر به پدر و مادربزرگ‌ها لقب ورق آس را داده است.

بزرگ بودن نقش پدر و مادربزرگ‌ها نه تنها در فرهنگ‌ها و خانواده‌ها وجود دارد بلکه روی تولید مثل و نگرانی‌هایی در مورد بقا نیز موثر است. در دنیای مدرن هم پدر و مادربزرگ‌ها باعث مزایای زیادی برای نوه‌ها خواهند شد و حالا خود را به صورت حالت‌های روانی و حسی بهتر نشان می‌دهد.

این معادله‌ای است که از هر دو طرف جواب می‌دهد.

پدر و مادربزرگ

مزایای پدر و مادربزرگ‌ها برای نوه‌ها

تحقیقات نشان داده است که کودکانی که با رابطه‌ی احساسی با پدر و مادربزرگ‌های‌شان دارند از مزایای زیادی برخوردار می‌شوند. 

کودکانی که رابطه‌ای قوی با پدر و مادربزرگ خود دارند رفتارهای پسندیده‌ی اجتماعی مثل: مهربانی و سخاوت را از خود بروز می‌دهند و کمتر دچار اضطراب و افسردگی می‌شوند. وارد شدن پدربزرگ‌ها به خصوص نشان داده است که سبب افزایش عملکرد کودکان در مدرسه، اعتماد به نفس و توانایی تطبیق پذیری عاطفی و حفظ دوستان می‌شود.

چرا این رابطه اینقدر اثر مثبت دارد؟

در واقع این نوعی از عشق، حمایت و مربی‌گری است که فقط پدر و مادربزرگ‌ها می‌توانند فراهم کنند.

عشق پدر و مادری خیلی خاص است اما در طول سال‌های شکل‌گیری یک کودک این عشق تحت فشار قرار می‌گیرد. به عنوان یک والد شما کارهای زیادی را باید انجام بدهید. نه تنها فرزندان شما در دوره‌ای هستند که نیازهای زیادی دارند بلکه شما یک حرفه‌ی شغلی نیز دارید که باید به آن هم توجه کنید و نسبت به تامین امنیت مالی هم اقدام کنید. پهنای باند ذهن شما درگیر صدها مسئله است، شما به اندازه‌ی کافی نمی‌خوابید، شما باید حواس‌تان به برنامه روزانه فرزندتان باشد و نقش شما در اینجا به عنوان ناظم است.

در مقابل پدر و مادربزرگ‌ها مسئولیت روزانه‌‌‌ی بزرگ کردن فرزندان را به عهده ندارند و عموماً کارهای کمتری دارند. در انتهای دوره‌ی کاری خود قرار دارند و یا اینکه کاملاً بازنشسته شده‌اند. آنها مجبور نیستند هفت روز هفته را با بچه‌ها سر کله بزنند و به اندازه کافی استراحت می‌کنند و می‌توانند با وقت بیشتر، سرحال‌تر و تمرکز بیشتری به بچه‌ها نزدیک شوند.

به عنوان یک کلیشه پدر و مادربزرگ‌ها در جایی قرار دارند که می‌توانند نوه‌ها را لوس کنند و این همیشه هم بد نیست! بله درست است شاید کودک شما نیاز به تعداد زیادی بیسکوییت و یک اسباب‌بازی تازه نداشته باشد اما هر کودکی از توجه زیاد منافعی را بدست خواهد آورد.

پدر و مادربزرگ‌ها این توجه و حمایت را از راه‌های گوناگونی نشان می‌دهند. دکتر جیمز بیتز کسی که در مورد اثر پدربزرگ‌ها روی خانواده مطالعه کرده است این فعالیت‌ها را که با نوه‌های‌شان انجام می‌دهند به 7 دسته تقسیم کرده است (که برای مادربزرگ‌ها هم صدق می‌کند).

اصل و نسب: اینکه به نوه‌ها در مورد میراث و تاریخچه خانوادگی توضیح بدهند.

مربی‌گری: تلاش برای آموزش و انتقال مهارت‌ و دانش کاربردی.

از لحاظ روحی و معنوی: تلاش در راستای راحتی، شجاعت و نصیحت‌ کردن.

شخصیت: تلاش برای پرورش و شکل دادن به شخصیت نوه‌ها و تبدیل آنها به اعضایی اخلاق‌مدار و مسئولیت‌پذیر از جامعه.

تفریح: تلاش برای سازماندهی، کمک کردن و شرکت در فعالیت‌های اوقات فراغت با نوه‌ها.

هویت خانوادگی: تلاش برای تقویت روابط خانوادگی و روابط درون فردی میان اعضای خانواده.

سرمایه‌گذاری: کمک به نوه‌ها برای اینکه در بزرگسالی از لحاظ مالی مستقل شوند.

در میان این روابط پیچیده، پدر و مادربزرگ‌ها نوه‌های خود را با عشقی منحصر به فرد تغذیه می‌کنند. عشقی که بیشتر سرگرم‌کننده، صبور و نسبت به عشق پدر و مادر کمتر انتقاد می‌کند و با آغوش باز به استقبال همه چیز می‌رود. عشقی که بازگوکننده حسی از امنیت، اطمینان و راحتی است. این حس تعلق می‌تواند به خصوص برای دوره نوجوانی بچه‌ها مهم باشد، زمانی که آنها احساس می‌کنند به مدرسه تعلق ندارند و با پدر و مادر خود درگیری دارند.

وقتی زیر سقف خانه پدر و مادربزرگ خود به عنوان یک کودک یا نوجوان می‌خوابید حس می‌کنید همه چیز در دنیا مرتب است. شاید به این خاطر باشد که خانه آنها عاری از فشار، شلوغی و استرس خانه والدین باشد. شاید به این خاطر باشد که زیر نظر چشمان مراقب افرادی هستید که دهه‌ها زندگی کرده‌اند و توانسته‌اند راه خود را به جلو ادامه بدهند یا شاید به خاطر این باشد که شما حس می‌کنید در اینجا افرادی هستند که شما را به خاطر خودتان دوست دارند نه به خاطر کاری که می‌کنید.

این از آن عشق‌هایی است که هر کودکی لایقش است تا جایی که می‌شود تجربه کند.

پدر و مادربزرگ

منافع نوه‌ها برای پدر و مادربزرگ‌ها

عشقی که پدر و مادربزرگ‌ها به نوه‌ها نشان می‌دهند فقط یک طرفه نیست و درست مثل یک بومرنگ به سمت خود آنها باز می‌گردد.

پدر و مادربزرگ‌هایی که شانس این را داشته‌اند تا با نوه‌های خود رابطه‌ای نزدیک داشته باشند نسبت به افرادی که این نوع رابطه را نداشته‌اند، مشخص شده که افسردگی کمتری دارند و از لحاظ سلامتی روانی در موقعیت بهتری قرار دارند. علاوه بر این گزارش شده که پدربزرگ‌هایی که به طور فعال در زندگی نوه‌ها‌ی‌شان درگیر هستند، نسبت به پدربزرگ‌هایی که نقش فعالی ندارند شرایط مثبت‌تر دارند. در حالی که مادربزرگ‌هایی که وقت بیشتری را برای مراقبت از نوه‌های‌شان می‌گذرانند با کاهش ریسک بیماری آلزایمر و سایر اختلالات شناختی رو به رو می‌شوند.

در سمت دیگر اگر پدر و مادربزرگ با نوه‌های خود ارتباط نداشته باشند نشانه‌هایی از افسردگی در آنها بروز می‌کند. پدربزرگ‌ها نسبت به مادربزرگ‌ها زودتر افسرده می‌شوند و در عین حال که نشانه‌ها در طول زمان کاهش می‌یابد آن مادربزرگ‌های محروم از این رابطه همچنان به زندگی ادامه می‌دهند.

این نشانه‌ها زیاد تعجب‌برانگیز نیست. مشخص شده که ارتباطات اجتماعی یکی از بزرگ‌ترین عوامل بهبود سلامتی روانی و شناختی افراد است در حالی که تنهایی یکی از بزرگ‌ترین عوامل ایجاد مشکلات ذهنی و فیزیکی است. مشخص شده که زنان و مردان مسن‌ که به دور از خانواده‌ی‌ خود زندگی می‌کنند در یک دوره زمانی 26٪ بیشتر احتمال مرگ برای‌شان وجود دارد. پدر و مادربزرگ‌‌ها گزارش داده‌اند که عشقی که آنها برای نوه‌های‌شان حس می‌کنند و عشق بدون قید و شرطی که از طرف آنها دریافت می‌کنند زندگی آنها را با سرخوشی و طراوات پر می‌کند.

در همین زمان پدر و مادربزرگی کردن برای افراد مسن به خصوص زمانی که بازنشسته می‌شوند، یک معنا، هویت و هدف را به ارمغان می‌آورد. در واقع بر طبق یک تحقیق 72٪ افراد گفته‌اند که پدر و مادربزرگی کردن مهم‌ترین و رضایت‌بخش‌ترین کار زندگی آنها بوده است. این نقش برای آنها از مسافرت کردن و داشتن امنیت مالی هم مهم‌تر بوده است.

رضایت پدر و مادربزرگ‌ها از قرار گرفتن در تمام نقش‌هایی که در بالا ذکر شد می‌آید مثل: آموزش مهارت‌های جدید، نشان‌دادن ارزش‌ها، آموزش سنت‌ها و این فهرست همچنان ادامه دارد. شکل دادن و سر و کار داشتن با نسل جدید باعث تجدید حیات جوانی آنها می‌شود. این شانس دوباره‌ای برای آنهاست تا این کودکان را بزرگ کنند و خیلی از پدر و مادربزرگ‌ها می‌گویند که این از بزرگ‌کردن فرزندان خودشان هم لذت بخش‌تر است.

تکمیل این تجربه از طرف پدر و مادربزرگ‌ها به خصوص پدربزرگ‌ها به نظر می‌رسد از این ناشی می‌شود که آنها می‌دانند نوه‌های‌شان راه آنها را ادامه خواهند داد. آنها می‌توانند به صورت نوه‌های‌شان نگاه کنند و بخشی از خودشان را ببینند که همچنان به زندگی ادامه خواهد داد.

در حالی که کتاب «تبدیل شدن به یک مادربزرگ» لزلی استال، خبرنگار برنامه‌ «60 دقیقه» را می‌خواندم که از چندین مرد مشهور در مورد اینکه پدربزرگ شدن چه معنایی دارد سوال کرده بود، متوجه شدم همه آنها یک ایده را مطرح می‌کنند.

به عنوان مثال: استال متوجه شد که سناتور سرسخت و یک اسیر جنگی سابق جان مک‌کین به صورت آشکار نرم‌تر شده است و این به خاطر اثری است که روی نوه‌اش گذاشته است. او می‌گوید:

می‌دانید تمام رفقای جنگی من در حال مردن هستند. ثانیه‌ها برای تو به شماره افتاده‌اند و حتی قدر گل‌ها را هم می‌دانی. من هرگز برای نگاه کردن به گل‌ها یا طلوع آفتاب یا پرنده‌ها وقت نمی‌گذاشتم. وقتی پدربزرگ می‌شوید بیشتر حساس‌تر می‌شوید و بیشتر در مورد میراثی که از خود به جا می‌گذارید فکر می‌کنید. متوجه می‌شوید میراث شما با آن بچه‌ها باقی خواهد ماند.

قبل از اینکه همکار استال، باب سیمون از دنیا برود او در مورد نوه پسری‌ خودش این جمله پر معنا را گفته بود:

به استثنای هنرمند بزرگی که می‌داند هنرمند بزرگی است، ما چه چیزی را از خود به جای می‌گذاریم؟ استال گفت: اینکه بذر خود را به جا گذاشته باشیم. سیمون هم جواب داد: دقیقاً، دقیقاً و این کاملاً درست است. جک (نوه پسری‌اش) همان چیزی است که من به جای می‌گذارم.

والدین

در این راه برای شما به عنوان والدین هم منافعی وجود دارد

همان‌طور که اشاره شد نه تنها پدر و مادربزرگ و نوه‌ها از این رابطه به صورت متقابل منتفع می‌شوند بلکه این رابطه برای والدین هم منافعی دارد.

همه چیز به همان رابطه‌ای که هزاران سال پیش در جریان بود برمی‌گردد. هرگز قرار نبوده که والد بودن توسط دو نفر به تنهایی انجام بشود بلکه باید به صورت یک همکاری مشترک و تشکیل یک سازمان خانوادگی انجام شود. جالب است که مطالعات نشان داده که همانند جوامع شکارچی، درگیری پدر و مادربزرگ‌ها در خانواده‌های مدرن نیز شانس والدین را برای تعداد بیشتر فرزندان بیشتر می‌کند. کمک افراد مسن چالش پرورش کودکان را آسان‌تر می‌کند.

اما حتی اگر شما قصد افزایش تعداد فرزندان خود را ندارید حمایت پدر و مادربزرگ‌ها می‌تواند روابط خانوادگی شما را متحول کند. خیلی خوب است که پرستار بچه‌هایی داشته باشید که از جنس شما هستند و می‌توانید به آنها اعتماد کنید و از همه مهم‌تر در مواقع اضطرار به سرعت در دسترس هستند. خیلی خوب است که وقتی می‌خواهید با همسرتان به مسافرت بروید بتوانید فرزندان شیطان خود را با پدر و مادربزرگ‌شان تنها بگذارید. خیلی خوب است که دست‌های بیشتری وجود دارند تا بار این مسئولیت را کمتر کنند. هر چقدر وقت شما آزادتر شود زندگی کاری شما هم سبک‌تر و کمتر دچار استرس می‌شوید.

علاوه بر این دیدن اینکه والدین شما از فرزندان‌تان مواظبت می‌کنند باعث خواهد شد تا رابطه شما با آنها هم بهبود یابد. وقتی شما می‌بینید که والدین شما چقدر بچه‌ها را دوست دارند و چقدر فرزندان شما آنها را دوست دارند (لازم به ذکر نیست که شما را از شر شیطانی‌های آنها هم خلاص می‌کنند)، شما نمی‌توانید از آنها قدردان نباشید. این احساس دو طرفه است. بیش از دو سوم پدر و مادربزرگ‌ها معتقدند که پدر و مادربزرگ شدن، آنها را به فرزندان‌شان هم نزدیک‌تر کرده است.

به والدین خود این شانس را بدهید

یکی از دلایلی که سبب می‌شود تا به والدین خود اجازه ندهید که برای فرزندان شما پدر و مادربزرگی کنند این است که آنها احساس می‌کنند بزرگ شدن خودشان دارای مشکلاتی بوده است. شاید چیزهایی بوده که مادر و پدر شما نتوانسته‌اند آن را تامین کنند و شما هم نمی‌خواهید بچه‌های شما هم در معرض چنین رفتارهایی قرار بگیرند.

مطمئناً کسی به شما توصیه نمی‌کند که فرزندان خود را به دست افرادی بسپارید که هم از لحاظ روانی و فیزیکی از شما سوء استفاده می‌کرده‌اند و با یک سری مشکلات بزرگ در زندگی دست و پنجه نرم کرده‌اند. اما اگر شما نگران مشکلات خیلی کوچک والدین خود هستید یا این واقعیت که سبک زندگی آنها با شما فرق می‌‌کند به آنها یک شانس دوباره بدهید.

والدین شما شاید بهترین الگوهای شخصیتی دنیا نباشند و شاید ارزش‌هایی متفاوت با شما را داشته باشند که دوست ندارید به فرزندان شما منتقل شود، اما این مسائل را می‌شود مدیریت کرد. به فرزندان خود اعتماد کنید. آنها بهتر می‌توانند با دیدگاه‌های مختلف آشنا شوند و خودشان تصمیم بگیرند که به چه چیزی فکر کنند و باور داشته باشند، به آنها این اختیار را بدهید.

به یاد داشته باشید که پدر و مادربزرگ‌ها به فرزندان شما با روشی متفاوت نسبت به شما رفتار می‌کنند و عشق می‌ورزند. شما حتی نمی‌توانید روش جدید تربیتی آنها را تشخیص بدهید و آنها نیز ممکن است خود را دیگر نشناسند. بعضی از‌ پدر و مادربزرگ‌ها مواظبت از نوه‌ها را به عنوان فرصتی می‌بینند که نتوانسته‌اند با شما وقت بگذارنند و اموری را که خودشان هم دوست نداشتند اصلاح کنند. همان‌طور که استال توضیح می‌دهد:

اگر ما نسبت به شما سخت‌گیر، بهانه‌گیر و یا هر چیزی دیگری بوده‌ایم به احتمال زیاد این رفتارها را با نوه‌های خودمان نخواهیم داشت. یک نگاه به این کودکان کافی است تا تمام افکار انتقادی خود را فراموش کنیم. پس به ما یک شانس بدهید. خصومت خود را کنار بگذارید و به یاد داشته باشید که از این رابطه فرزندان شما هم سود می‌برند.

یک نکته‌ی دیگر که باید بدانید این است که آنها دیگر آن تجربه‌ی زجرآور مسئولیت را ندارند. آنها همچنین الان نسبت به زمانی که شما زیر سقف خانه‌شان زندگی می‌کردید، خوشحال‌تر هستند. مطالعات نشان داده است خوشبختی در 30 و 40 سالگی شروع به کاهش می‌کند و در 50 سالگی به انتهای خود می‌رسد و دوباره شروع به بالا رفتن می‌کند. بنابراین استال نتیجه می‌گیرد: چه اتفاقی برای فرزندانی می‌افتد که توسط مردمی بزرگ می‌شوند که از زندگی خود راضی نیستند؟ که همین موضوع سبب می‌شود تا اهمیت موضوع ورود پدر و مادربزرگ‌ها بیشتر هم بشود.

پدر و مادربزرگ

نتیجه‌گیری: نوه‌ها و پدر و مادربزرگ‌ها به هم نیاز دارند، این رابطه را آسان‌تر بکنید

در این مطلب ما در مورد پدر و مادربزرگ‌هایی صحبت کردیم که در یک موقعیت ایده‌آل قرار داشتند. یعنی خوشحال و سلامت هستند و می‌خواهند که بخشی از زندگی نوه‌های‌شان باشند. مسلم است که همه پدر و مادربزرگ‌ها در این دسته‌بندی قرار نمی‌گیرند. بعضی دوست دارند وارد زندگی نوه‌ها بشوند اما از لحاظ فیزیکی توان آن را ندارند و بعضی می‌توانند اما این را نمی‌خواهند. آنها حس می‌کنند برای بزرگ کردن فرزندان خود وقت گذاشته‌اند و می‌خواهند تا جای ممکن با خیال راحت و بدون هیچ وابستگی از بازنشستگی خود لذت ببرند.

اما در مواردی که پدر و مادربزرگ‌ها می‌توانند و می‌خواهند که وارد زندگی نوه‌های خود بشوند و علاقه دارند که یک ارتباط نزدیک را با آنها برقرار کنند امیدوارم این مطلب به شما این شهامت را بدهد تا این موضوع را محقق کنید.

در برنامه‌ریزی برای زندگی خودتان (خصوصاً در زمینه انتخاب محل زندگی) اینکه چقدر به محل زندگی پدر و مادر همسرتان نزدیک باشید اغلب مسئله‌ای است که باید قبلاً فکرش را بکنید. می‌توانید یک صندلی برای کودکان خود در صندلی عقب خودرو قرار بدهید و بچه‌ها را سر کار ببرید یا اینکه در یک محل خوب کنار پدر و مادربزرگ زندگی کنید. اما عامل پدر و مادربزرگ را در انتخاب خود در اولویت قرار بدهید. نزدیکی به پدر و مادر یکی از والدین می‌تواند به خاطر حضور در بعضی از محله‌ها مشکلات خودش را داشته باشد و راستش را بخواهید جایی که شما زندگی خواهید کرد بستگی زیادی به میزان درآمد شما دارد.

اگر شما نمی‌توانید نزدیک پدر و مادربزرگ فرزندان خود باشید پس بهتر است این موضوع را که آنها به شما نزدیک‌تر بشوند را نیز در نظر بگیرید. بله نزدیکی والدین شما می‌تواند باعث بروز استرس و سردرد بشود اما مزایای این کار بر مضراتش می‌چربد.

اگر رفتن شما به سمت والدین یا آمدن آنها به سمت شما قابل اجرا نیست، پس سعی کنید ارتباط بین فرزندان خود و پدر و مادربزرگ‌ها را تسهیل کنید. به طور مرتب برای آنها نامه‌ بفرستید، چت کنید یا از طریق اسکایپ ارتباط برقرار کنید. هر موقع می‌توانید به ملاقات آنها بروید با همدیگر به مسافرت بروید و فرزندان خود را سالی یک هفته برای زندگی به خانه آنها بفرستید.

وقتی من می‌بینم که فرزندان ما با عشق به سمت آغوش پدر و مادربزرگ‌شان می‌روند یا برای رفتن به خانه آنها ثانیه‌شماری می‌کنند واقعاً قدردان این موضوع می‌شوم که چقدر آنها خوش‌شانس هستند که سه دسته از افراد آنها را حمایت می‌کنند، 3 خانه وجود دارد که در آن حس راحتی و امنیت داشته باشند، والدینی که با عشق آنها را در برگرفته‌اند.

کودکان خود را از شانس شکل‌گیری چنین رابطه‌ی شادی‌آور، پرمعنا، غنی و خاطره‌سازی محروم نکنید.

ارتباط بین نوه‌ها و پدر و مادربزرگ‌ها می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین دارایی‌های خانواده شما باشد. یک برگ آس واقعی!

 


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان