این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره اهمیت و ضرورت ژانرنویسی گفت: به نظر من ژانرنویسی نه تنها ضرورت ندارد بلکه مضر هم هست. به تقسیمبندی ادبیات به ژانرها معتقد نیستم. اگر بخواهیم بر مبنای ژانر بنویسیم نوشتن کلیشهای و به نقاشیای تبدیل میشود که با شابلون کشیده شود.
او با بیان اینکه مسئله مهم این است که آیا ژانرها قابل تفکیک و مشخصشده هستند، اظهار کرد: اگر میگوییم اثری ژانر پلیسی دارد الزاما حرف درستی زدهایم؟ یا ممکن است این حرف وابسته به یکسری قراردادهای ابتدایی باشد که عملا چیزی در مورد داستان روشن نکند؟ به نظرم ژانرها آنقدر که در کتابها توصیف شده، در عمل قابل تفکیک نیستند، یعنی ممکن است از نظر تئوری بتوانیم تعریف کنیم که اثر پلیسی، عاشقانه یا اجتماعی چیست اما در عمل اثری که صددرصد پلیسی و یا صددر صد عاشقانه باشد، هرگز پیدا نخواهیم کرد زیرا آنها در هم آمیختهاند.
محمودی ایرانمهر با تأکید بر اینکه کار جالبی نیست که بخواهیم ادبیات را به صورت ژانری تقسیمبندی کنیم، افزود: البته تقسیمبندی ادبیات به ژانرها در گذشته شده است. قبل از قرن بیستم سبکها و مکتبهایی در ادبیات اتفاق افتاده است. به نظرم من اینها بیشتر در حوزه نقد و شناخت ادبیات معنا پیدا میکند نه در حوزه نوشتن.
او درباره جایگاه ژانرنویسی در ادبیات ایران نیز اظهار کرد: ژانر در نقد و نوشتن در ادبیات ما جایگاهی ندارد. گاهی میبینم برخی میگویند در فلان ژانر بنویسید، اما فکر نمیکنم این کار عملی باشد زیرا بعید میدانم تقسیمبندی روشنی بین آثار وجود داشته باشد و بتوان گفت این اثر ژانر پلیسی یا آن ژانر عاشقانه دارد. این موضوع به ابر میماند؛ اگر به آسمان نگاه کنید ابرها را میبینید اما اینکه ابرها را از دیگر تشخیص دهید به آسانی ممکن نیست زیرا ابرها در هم تنیده شدهاند. شاید بگویید این ابر کومولوس است، اما با ابر دیگر درهم آمیخته شدهاند و نمیتوان تفکیک روشنی از آنها داشت، در واقع مجموعهای از ابر را در کنار هم میبینید.
این داستاننویس افزود: در ادبیات هم اینگونه است. ممکن است به صورت ذهنی آن را به چند ژانر تفکیک کنیم اما در عمل چنینی چیزی اتفاق نمیافتد. زمانی که به ادبیات نگاه میکنید، میبینید تقسیمبندیها واقعی نیستند و بیشتر ذهنیاند.
او در پاسخ به اینکه مسائل اجتماعی چقدر میتواند دستمایه ژانرنویسی شود، اظهار کرد: آسیبهای اجتماعی ممکن است برای نویسنده الهامبخش باشد، اما این آسیبها جزوی از کل جهان است و الزاما نمیتوان بر روی یک آسیب خاص انگشت گذاشت. این موضوع مناسبی نیست. به نظرم نویسنده خوب، نویسندهای نیست که صرفا سراغ آسیبها یا موضوع مشخصی برود؛ نویسنده جهان را آنگونه که هست نشان میدهد و گزینشی برخورد نمیکند.
محمودی ایرانمهر درباره اینکه ژانرنویسی چه ظرفیتهایی میتواند در بازار کتاب ایجاد کند، نیز گفت: ژانرنویسی ممکن است از جهت فروش کتاب کمک کند؛ به طور مثال کسانی که به کارهای پلیسی علاقهمندند و یا صرفا آثار عاشقانه دوست دارند، میتوانند راحتتر کارهایشان را انتخاب کنند؛ اما این که ژانرنویسی بر کیفیت آثار اثر بگذارد من خیلی مرددم.