خلاء ژانر و ژانرنویسی در داستاننویسی ایران موضوعی است که در سالهای اخیر زیاد دربارهاش صحبت میشود. در چندسال اخیر هرچند نه بهطور گسترده، اما جستهوگریخته با آثاری مواجه بودهایم که نویسندگانشان، گویی به جبران همین خلاء، داستانهایی ژانری نوشتهاند.
تعداد این آثار هرچند زیاد نبوده اما نشان از این دارد که ژانر و ژانرنویسی در این سالها به دغدغهای جدی برای گروهی از داستاننویسان تبدیل شده است. این را کموبیش در برخی نشستها و مصاحبههای ادبی سالهای اخیر هم که موضوعشان ژانر و ژانرنویسی در ایران و جهان بوده، شاهد بودهایم.
اخیرا نیز انتشارات هیلا رمانهایی را منتشر کرده است که گویا ماحصل پروژهای است با هدف پرکردن همین خلاء ژانرنویسی در ایران؛ این رمانها در مجموعهای با عنوان «رمان ژانر» که دبیر آن محمدحسن شهسواری است منتشر شدهاند. تاکنون چهار کتاب از این مجموعه به چاپ رسیده است که اولین آنها رمانی است از خود محمدحسن شهسواری، با عنوان «مرداد دیوانه».
رمانهای «جمجمه جوان» از لاله زارع، «خاک آدمپوش» از ضحی کاظمی و «کاجها وارونهاند» از سامان نوایی، سه رمان دیگری هستند که در مجموعه «رمان ژانر» منتشر شدهاند. در بخشی از مقدمهای که محمدحسن شهسواری بر کتابهای این مجموعه نوشته آمده است: «ژانرنویس اگر در تسخیر عقل و احساس خواننده ناتوان باشد، در لحظه از هستی ساقط میشود. ازاینروست که باید به کمال بر ظرایف و شگردهای داستانگویی مسلط باشد و هم ازاینروست که میتوان ادعا کرد ژانرنویسی عالیترین و تکنیکیترین شکل داستانگویی است.
این واقعیت چنان روشن است که بر پایه آن نویسندگان بزرگ و صاحبسبک معاصر را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: یا استادان ژانرنویس، همچون استیون کینگ، جورج آر.آر.مارتین و دنیس لیهان، یا آن دسته از نویسندگان ادبینویس که با وقوف کامل بر قواعد ژانر سعی در گذشتن از آنها دارند، همچون میلان کوندرا، بارگاس یوسا و فیلیپ راث.» شهسواری آنگاه وارد موضوع ژانرنویسی در ایران میشود و مینویسد: «در ایران اما نویسندگان از دیرباز در ژانر رمانس (عاشقانه) مینوشته و بازار و مخاطبان مخصوص به خود را هم داشتهاند. اما رماننویسان فارسی، چه بهلحاظ کمی و چه بهلحاظ کیفی، در ژانرهایی مانند جنایی، تریلر (مهیج)، وحشت، علمی- تخیلی و فانتزی چندان فعال نبودهاند و چون آثار درخوری در این ژانرها نوشته یا منتشر نشده است، هنوز مشخص نیست که در صورت انتشار آثاری از این دست آنها با اقبال مخاطب روبهرو خواهند شد یا نه.» در این مقدمه درباره هدف پروژه مجموعه رمان ژانر میخوانیم: «هدف اصلی این مجموعه نوشتن و انتشار رمانهایی متناسب با فرهنگ ایرانی (هرچند در برخی از وجوه تمایز چندانی میان ما و مخاطب جهانی وجود ندارد) و احترام به احساس، شعور و سلیقه فرهیخته نسل جدید مخاطبان است.»
چنانکه گفته شد نخستین رمان این مجموعه «مرداد دیوانه» از محمدحسن شهسواری است که رمانی است در ژانر تریلر. در مقدمه این رمان درباره آن میخوانیم: «نویسنده رمان مرداد دیوانه سعی کرده است تمام قواعد و ظرایف ژانر تریلر جنایی را با توجه به واقعیات و فرهنگ امروز ایران مصور کند تا نتیجه رمانی جذاب و پرکشش برای علاقهمندان به این ژانر شود.»
دومین رمان مجموعه «رمان ژانر» رمان «جمجمه جوان» است از لاله زارع. رمانی در ژانر جنایی که چنانکه در مقدمه آن آمده «اولین رمان پلیسی این مجموعه است» و «قهرمان آن سروان نیروی انتظامیای به نام روزبه افشار است» که گویا قرار است در رمانهای پلیسی دیگری از لاله زارع نیز حضور داشته باشد.
«خاک آدمپوش»، نوشته ضحی کاظمی، سومین رمان مجموعه «رمان ژانر» است. این رمان در ژانر فانتزی نوشته شده است. در مقدمه این رمان پس از توضیحی درباره ژانر فانتزی و خیالپردازی حماسی بهعنوان مهمترین زیرژانرِ این ژانر، درباره رمان «خاک آدمپوش» میخوانیم: «ضُحی کاظمی، نویسنده رمان خاک آدمپوش، از وجوه مختلف همه عوامل ژانری گفتهشده استفاده کرده است. رمان او گرچه در زیرژانر خیالپردازی حماسی نوشته شده، وفاداری کاملی به آن ندارد، زیرا کمابیش اشاره میشود که حوادث رمان در بیشتر از سههزار سال قبل و در دوره دوم حکومت عیلامیان اتفاق میافتد.»
چهارمین رمان مجموعه «رمان ژانر»، رمانی است در ژانر تریلر. رمانی با عنوان «کاجها وارونهاند»، نوشته سامان نورایی. در مقدمه این رمان درباره آن میخوانیم: «رمان کاجها وارونهاند که اولین کار نویسنده جوانش سامان نورایی است، در ژانر تریلر روانشناسانه نگارش شده است. این رمان بیشتر از آنکه بر قاتل کیست؟ تمرکز داشته باشد (گرچه خواننده در پایان خود باید قضاوت کند واقعا قاتل کیست؟)، هدف خود را بر نمایش چگونگی و چرایی قتل گذاشته است. چگونگی قتل را نویسنده با استفاده از وجه تریلر ژانر و از طریق پسوپیشکردن زمان وقایع و ایجاد تعلیق از این طریق بهخوبی مدیریت کرده است. اما عمده تمرکز او بر چرایی قتل است.
این بخش از رمان بر دوش وجه روانشناسانه اثر گذاشته شده است. معمولا موتور محرک تریلر روانشناسانه آن چیزی است که در ذهن شخصیت اصلی اتفاق میافتد. این نکته را هم باید یادآور شد که نویسنده رمان کاجها وارونهاند بهخوبی توانسته از امکانات ژانر گوتیک نیز استفاده کند و بر جذابیت رمانش بیفزاید. او ماجرا را به زمان گذشته (انگلستان درگیر جنگ دوم جهانی) برده است و بهخوبی توانسته حالوهوای آن زمان را در ذهن مجسم کند.
از سوی دیگر، مانند همه آثار گوتیک، بخش اصلی ماجرا در مکانی غریب و تکافتاده رخ میدهد که در این رمان نیز عمارت آقای ویلارد چنین خصوصیتی دارد. و در پایان اینکه در ژانر گوتیک همیشه سایه گذشتهای گناهآلود بر سر قهرمانان سنگینی میکند که معمولا در زمان حال رمان بهتمامی رخ مینماید و دامن آنان را میگیرد.»