دکتر امیر محمود حریرچی؛ آسیب شناس گفتگو: مهرنوش حیدری
بر اساس آمارهای سازمان بهزیستی و کمیته امداد هر سال متاسفانه60 درصد به تعداد زنان خانوار افزوده می‌شود و سهم بیوه‌های «جوان» یکی دو سالی است که در این آمارها پررنگ‌تر از قبل شده است. دولت‌های گذشته در ایران، وعده‌های زیادی در خصوص زنان سرپرست خانوار و رسیدگی به وضعیت آنها داده‌اند. پرداخت حق اولاد و عائله‌مندی به تمام زنان شاغل سرپرست خانوار توسط دولت، اعطای وام 10 میلیونی به زنان سرپرست خانوار، کاهش ساعت کار این زنان، تامین امنیت شغلی و دیگر وعده‌های ناتمام، طرح‌هایی هستند که دولت‌ها در سخن مطرح کردند اما در عمل از پس انجام آن بر نیامده و دست آخر نیز لایحه حمایت از زنان سرپرست خانوار که در دولت دهم مطرح شده بود، به نتیجه نرسید. در مورد این مساله با دکتر امیر محمود حریرچی، آسیب‌شناس اجتماعی و متخصص سلامت عمومی به گفت و گو نشستیم که در زیر می‌آید:
گفته می‌شود که سن طلاق در میان زنان پایین آمده، آیا این مساله را تایید می‌کنید؟
در چند سال گذشته سن ازدواج به ویژه در میان زنان افزایش یافته به طوری که میانگین سن ازدواج زنان روستایی 21 سال و میانگین سن ازدواج زنان شهری به 25 سال رسیده و باید گفت از تبعات این مساله می‌توان به افزایش میزان طلاق‌ها اشاره کرد.
از نظر شما دسترسی زنان به تحصیل و اشتغال در این مساله موثر بوده است یا خیر؟
زنان اکنون دسترسی بیشتری به تحصیلات دارند و بسیاری از آنها شاغل هستند و در پرتو این شرایط بیشتر به حقوق خود واقف شده اند و بارها دیده شده که به دلیل بالا رفتن سن ازدواج برخی از دختران تحت فشار جامعه و خانواده، ازدواج می‌کنند و اگر در انتخاب خود دقت نکرده باشند به حتم به جدایی می‌اندیشند و با توجه به واقف شدن به حقوق خود و توانمندی از نظر اجتماعی حاضر نیستند یک عمر زور بشنوند.
عوامل موثر در طلاق چیست؟
1) معضلات اقتصادی از قبیل بیکاری، سطح پایین درآمد، مشکل مسکن
2) اعتیاد
3) عدم توافق و نارضایتی جنسی
4) رواج سبک زندگی غربی
5) عدم تناسب زن و شوهر در زمینه‌های اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی، خانوادگی و … .
6) اختلاف سن نامناسب
7) ازدواج‌های اجباری
8) دخالت‌های بی‌مورد خانواده‌ها
9) عدم آموزش کافی در مسائل زناشویی
10) عدم تربیت صحیح خانوادگی
11) کاهش سطح دینداری و ایمان فردی
12) کم شدن روحیه ایثار و از خودگذشتگی
13) از بین رفتن قبح(مذموم بودن) طلاق
14) افزایش اشتغال زنان
15) از بین رفتن روحیه ساده زیستی و رواج تجمل
چه عوامل دیگری در تمایل زنان به طلاق موثر است؟
در گذشته مردان نان‌آور خانواده محسوب می‌شدند و زنان به دلیل وابستگی‌های اجتماعی و اقتصادی مجبور به سازش بودند اما در چند سال اخیر زن‌ها نیز نقش اساسی در کسب درآمد برای خانواده یافته و به حقوق خود آگاه شده‌اند و در شرایطی که زنان از نظر تحصیلات و درآمد در سطح خوبی قرار دارند ترجیح می‌دهند با حقوق مساوی‌تری از نظر اجتماعی و... به زندگی با همسر خود ادامه دهند، هر چند به دلیل سابقه تاریخی مردسالاری در کشور، برخی مردان این شرایط را نمی‌توانند بپذیرند و بدین صورت زمینه‌های وقوع طلاق به وجود می‌آید.
در چند درصد موارد خواستار طلاق هستند؟
در تهران از هر 5 ازدواج در سال اول یک مورد به طلاق می‌انجامد و بر اساس آمار در 70 درصد پرونده‌ها زنان، در 20درصد پرونده‌ها مردان و در 10درصد نیز هر دو به صورت مشترک خواهان جدایی هستند.
آثار و نتایج طلاق از نظر شما شامل چه مواردی می‌شود؟
1) کاهش رشد جمعیت
2) افزایش فساد اخلاقی در جامعه
3) افزایش جرم و بزهکاری
4) مشکلات معیشتی زنان مطلقه
5) افزایش مشکلات روحی و روانی در جامعه
6) انحراف اخلاقی افراد مطلقه
7) افزایش فرزندان تک سرپرست
8) نگاه منفی جامعه به فرد مطلقه
پایین آمدن سن طلاق در میان زنان دارای چه تبعاتی است؟
در این زمینه باید به چند عامل مهم توجه کرد؛ یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن توجه ویژه‌ای شود، کاهش نرخ رشد جمعیت در آینده‌ای نه چندان دور است زیرا اکنون سن ازدواج بالا رفته و در مقابل با روی دادن طلاق، خانم‌های مطلقه از جریان باروری خارج می‌شوند که این مساله در آینده تاثیر خود را نشان خواهد داد.
موضوع دیگری که باید جدی به آن نگاه شود ایجاد یک الگو و ذهنیت بسیار بد در میان دختران جوان است به گونه‌ای که وقتی این افراد میزان طلاق‌ها و موارد خشونت و ضرب و شتم علیه زنان را می‌بینند دچار ذهنیت بسیار بدی می‌شوند و تمایلی برای ازدواج در خود احساس نمی‌کنند، متاسفانه به این مساله مهم و معضل پنهان توجه‌ای نشده و هیچ برنامه‌ریزی برای کاهش تاثیرات منفی میزان طلاق‌ها و ازدواج‌های ناموفق صورت نگرفته است.
شرایط زنان پس از طلاق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
متاسفانه در جامعه ما شرایط زندگی زنان پس از طلاق بسیار سخت می‌شود زیرا به آنان در محیط‌های خانوادگی و کاری، انگ‌های مختلفی می‌خورد و معمولا اطرافیان برخورد و دید خوبی به عنوان یک زن مطلقه به آنها ندارند و همچنین والدین و بزرگان فامیل انگ ناسازگاری می‌زنند و او را در بر هم خوردن کانون خانواده مقصر می‌دانند.
در گذشته زنان ایرانی می‌سوختند تا بسازند اما اکنون زنان می‌سازند تا بسوزند یعنی در چند سال اخیر دیده شده زنان بهترین جهیزیه را می‌آورند و همچنین در شروع زندگی از تمام امکانات و توان خود برای خوشبختی استفاده می‌کنند اما پس از چندی آنچه ساخته‌اند در مشکلات زندگی تبدیل به خاکستر می‌شود.
ادامه مطلب
