جواد اسحاقیان پژوهشگر و منتقد ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره چگونگی تهیه کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» که به تازگی توسط انتشارات افراز چاپ شده، گفت: چند سال پیش یونسکو به عنوان یک سازمان علمی و فرهنگی از ایران تقاضا کرد سالی را به نام سال شهرزاد نامگذاری کند تا به این ترتیب، اثر «هزار و یک شب» معرفی شود. پس از این درخواست، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول اجرای این طرح شد.
وی افزود: وزارت ارشاد برای انجام این کار، تعدادی از نویسندگان را طرح سرپرستی محسن میهندوست گردهم آورد. آقای میهندوست یک اسطورهشناس و از دوستان من است که 20 جلد کتاب درباره اسطوره نوشته و مسئول گردآوری محققان و اهالی قلم برای طرح معرفی «هزار و یک شب» شد. او جمعی از نویسندگان و مترجمان از جمله عبدالله کوثری، بهرام بیضایی و... را دعوت به کار کرد و خواست تا برای نوشتن مقالاتی در این باره بسیج شوند. در مجموع، مقالههایی که تولید شدند، در دو شماره از ماهنامه «هنر» چاپ شدند. من هم یکی از افرادی بودم که به خواست آقای مهیندوست در این زمینه دست به قلم شدم. علت دعوت ایشان از من، کارهایی بود که در زمینه اسطوره انجام داده بودم که در واقع 27 جلد کتاب است که تا به حال 15 جلدشان منتشر شده است.
این محقق ادبی در ادامه گفت: من در آن مجموعه یک مقاله درباره خوانش روانشناختی از هزار و یک شب داشتم. به دلیل آن که تا پیش از آن، هزار و یک شب را نخوانده بودم، مجبور شدم یک بار از ابتدا تا انتها آن را مطالعه کنم و جذب این اثر شدم. این آقای میهندوست بود که بانی خیر شد این مقاله نوشته شود و سالها بعد هم کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب». بعد از سالها که از چاپ آن مقاله و دهه 80 می گذرد، آن نوشته را بسط و گسترش داده و کتاب پیش رو را نوشتم. این کتاب شامل خوانش بعضی از حکایتهای هزار و یک شب، براساس نقد ادبی نو یا بوطیقای نو است. به عنوان مثال، فصل اول کتاب «نقد کهن الگویی حکایت تاج الملوک» است که براساس آرا و اندیشههای کارل گوستاو یونگ نوشته شده است. فصل دیگر «از ریخت شناسی قصههای پریان تا حکایت علاءالدین ابوالشامات» که چارچوب نقدش براساس نظریات ولادیمیر پراپ است. این محقق 100 قصه روسی را از مجموعه قصههای عامیانه روسی مطالعه کرده و مشترکات آنها را استخراج کرده است.
اسحاقیان در پاسخ به این سوال که آیا هزار و یک شب، یک اثر ایرانی است، گفت: بله این اثر، کاملا ایرانی است و اصل آن مربوط به دوره اشکانیان و 2 هزار سال پیش است. بعدها حکایت های هندی به آن اضافه شده و در دوره پس از اسلام هم افسانهها و حکایتهای عربی و آنچه در بغداد بوده است. سپس حکایتهای مصری، یونانی و یهودی به این اثر اضافه شده اند.
وی همچنین در پاسخ به سوال دیگر درباره ملیت «شهرزاد قصهگو» گفت: شهرزاد هم یک زن ایرانی است. او برای شاه زمان که یک امیر عرب و بسیار ستمگر بوده، قصه تعریف میکرده است. شهرزاد، دختر یک وزیر ایرانی است و شاه زمان، کسی بوده که هر شب یک دختر به خلوتسرایش برده میشده و او تا صبح مشغول عیش بوده و با دمیدن صبح، آن دختران را میکشته است. خواهر شهرزاد که دینارزاد نام داشته، او را راهنمایی میکند که هر شب برای خلیفه قصهای بگو و آن را به اتمام نرسان. به این ترتیب، قصهگویی شهرزاد برای شاه، هزار و یک شب به طول میانجامد. شهرزاد هر شب قصه را تا جایی حساس پیش میبرد و نزدیکیهای صبح، ادامه را به فردا شب موکول میکند. در این هزار و یک شب، شاه انسان دیگری میشود و دیگر نمیتواند شهرزاد را بکشد. او که انسان نیکویی شده از شهرزاد صاحب دو فرزند شده و آخرین حکایت هزار و یک شب هم، صرف نظر کردن از کشتن شهرزاد است.
این منتقد ادبی در ادامه گفت: دانشنامه بریتانیکا، ریشه و منشا همه قصههای جهان را هزار و یک شب میداند. درباره این اثر، نظرات مختلفی وجود دارد. مثلا بهرام بیضایی در مقالهاش که در مجموعه مقالات مجله «هنر» چاپ شد، معتقد است که شاه زمان، همان ضحاک است و شهرزاد و خواهرش، دختران جمشیدند. او کتابی به نام «ریشههای درخت کهنسال» دارد و در آن، عناصر هزار و یک شب را ریشه یابی کرده است.
اسحاقیان در پایان گفت: کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» کاملا استدلالی است و 14 مقاله درباره حکایات هزار و یک شب را با چارچوب نظریه های ادبی در بر می گیرد.