تماشای سریال بازی تاج و تخت طرفدارهای پر و پا قرص فراوانی در کشورهای مختلف دارد. این سریال که یکی از ساختههای شبکه HBO است در کشور ما هم دنبال کننده بسیاری دارد. تا به حال خلاصه فصل اول سریال Game of Thrones، خلاصه فصل دوم سریال گیم آف ترونز، خلاصه فصل سوم سریال گیم آو ترونز، خلاصه فصل چهارم سریال Game of Thrones، خلاصه فصل پنجم سریال بازی تاج و تخت و خلاصه فصل ششم سریال بازی تاج و تخت را با هم دیدیم. امروز میخواهیم به خلاصه فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت بپردازیم، با روزچین همراه باشید…
⚠ اگر هنوز وقت نکردید فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت را به صورت کامل ببینید، شاید بهتر است حالا از مطالعه ادامه مقاله صرفنظر نمایید؛ خطر لو رفتن خط داستان وجود دارد. این خلاصه برای عزیزانی است که میخواهند به صورت سریع و فشرده آنچه در فصل هفتم گات گذشت را مرور کنند.
خلاصه فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت
خب طبق روال فصلهای قبل در اینجا به صورت متنی به خلاصه فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت از سریال پرطرفدار گیم اف ترونز میپردازیم؛ ما را تا به انتها همراهی کنید.
داستان از آنجایی شروع میشود که آریا استارک با کشتن والدر فری انتقام خون برادر و مادرش را میگیرد و یک نفر دیگر از لیست مرگ او کم میشود؛ او که به سمت کینگزلندینگ رهسپار بود تا سرسی را هم از لیست حذف کند، متوجه میشود که جان اسنو شاه شمال شده است و از تصمیم خود منصرف میشود و به خانهاش در وینترفل بر میگردد.
سرسی که از قدرت ارتش دنریس و اژدهایانش با خبر بود به دانشمند دربارش دستور تهیه سلاحی برای کشتن اژدها میدهد و همزمان یورون گریجوی و خاندان تارلی به ارتش او میپیوندند تا با قدرت به مصاف دنریس تارگرین برود.
از سوی دیگر، دنریس و یارانش در درگون استون مستقر میشوند. ارتش دریایی دنریس به فرماندهی یارا گریجوی و الیا مارتل که میخواستند کینگزلندینگ را محاصره کنند از یورون گریجوی پاتک میخورند و در نهایت یارا به اسارت عمویش در میآید و تیون که نمیتواند خواهرش را نجات از دست او فرار میکند و الیا مارتل و دخترانش هم به قتل میرسند. از انشئ جیمی لنیستر که با ارتشش به سمت بود اولنا تایرل را هم قتل میرساند و او به قتل جافری، پسر سرسی اعتراف میکند؛ سپس با غنایم از آنجا راهی کینگزلندینگ میشود.
سم تارلی در مطالعاتش در سیتادل متوجه میشود که درگون استون معدنی از شیشه اژدها دارد و جان را از این موضوع مطلع میکند. جان که میداند تنها سلاح برای از بین بردن وایت واکرها، شیشه اژدها است، فرماندهی شمال را به سانسا میسپارد و راهی درگون استون میشود. او پس از صحبت با دنریس و تیریون این اجازه را میگیرد که شیشهها را از آنجا استخراج کند.
دنریس که از دو شکست خود بسیار ناراحت بود، علیرغم مخالفت تیریون با اژدهایش و دوتراکی به ارتش لنیسترها که به سمت کینگزلندینگ با غنایم در حال حرکت بود حمله میکند و آنها را به آتش میکشد. جیمی لنیستر به کمک برون، یار دیرینش فرار میکند و تارلیها هم که تسلیم دنریس نمیشوند در آتش سوزانده میشوند.
تیریون لنیستر مخفیانه وارد کینگزلندینگ میشود تا با جیمی صحبت کند. او به جیمی میگوید که سرسی را قانع کند که با دنریس بر سر صلح موقت تا شکست دادن کامل وایت واکرها موافقت کند. جان اسنو برای اثبات وجود وایت واکرها تصمیم میگیرد با گروهی به آنسوی دیوار برود و یکی از مردگان را با خود به کینگزلندینگ بیاورد تا همه را قانع کند که این خطر چقدر جدی است.
سرانجام جان اسنو و گروهش در راهشان به آنسوی دیوار پس از درگیر شدن با گروه کوچکی از مردگان یکی از آنها را گیر میاندازند، اما در همان موقع گروه بزرگی از مردگان به سمت آنها هجوم میآورند و جان اسنو به جندری، حرامزاده رابرت باراتیون که همراه آنها بود، میگوید که با سرعت به سمت دیوار برگردد و از دنریس کمک بگیرد.
جان اسنو و گروهش در محاصره ارتش مردگان قرار میگیرند. پس از مدتی در حال که مردگان به سمت آنها هجوم آورده بودند، ناگهان دنریس و دو اژدهایش به کمک جان آمدند اما در همین حال پادشاه شب نیزهای به سمت اژدها پرتاب میکند و یکی از اژدهاهای دنریس کشته میشود و دنریس سوار بر اژدهایش آنجا را ترک میکند؛ اما جان اسنو نمیتواند به آنها برسد، او که تقریبا محاصره شده بود عمویش به یاریاش میآید و او را سوار بر اسبی میکند تا به سمت دیوار بازگردد.
سرسی که با ملاقات دنریس و جان اسنو موافقت کرده بود به درگون پیت میآید و با دنریس و جان دیدار میکند و همه آنها مرد مردهای که جان از آنسوی دیوار آورده بود، میبینند و سرسی به ظاهر با صلح موقت موافقت میکند. جان و دنریس و ارتشش به سمت شمال میروند. جیمی لنیستر هم بر خلاف خواسته سرسی راهی نبرد با وایت واکرها میشود.
لیتل فینگر که در پی دسیسهای برای تفرقه انداختن بین اریا و سانسا بود، توطئهاش توسط آنها خنثی میشود و اریا در حضور همه، با خنجری گلوی او را میبرد. برن برای سم که از سیتادل به وینترفل آمده بود، بازگو میکند که جان فرزند لیاینا استارک و ریگار تارگرین است و اسم حقیقی او، اگون تارگرین است.
امیدواریم از خلاصه فصل هفتم سریال بازی تاج و تخت لذت برده باشید. اگر هنوز ویدئوی خلاصه سریال بازی تاج و تخت را به صورت فصل به فصل تماشا نکردهاید، لینکهای زیر را از دست ندهید:
دیگر قسمتهای خلاصه سریال بازی تاج و تخت