ماهان شبکه ایرانیان

دنیای ترس در دستان نمسیس؛ نگاهی به وضعیت حال و گذشته بازی های ترسناک

مدتی پیش بررسی اویل ویتین ۲ در دیجیاتو منتشر شد و در آن به ترسناک نبودن این بازی اشاره کردیم. اما برخی از کاربران سایت، گویا با این موضوع موافق نبودند و اذعان داشتند که ساخته تازه تانگو گیم ورکس جانشان را به لب رسانده.

دنیای ترس در دستان نمسیس؛ نگاهی به وضعیت حال و گذشته بازی های ترسناک

مدتی پیش بررسی اویل ویتین 2 در دیجیاتو منتشر شد و در آن به ترسناک نبودن این بازی اشاره کردیم. اما برخی از کاربران سایت، گویا با این موضوع موافق نبودند و اذعان داشتند که ساخته تازه تانگو گیم ورکس جانشان را به لب رسانده.

با این حال نظر ما همچنان سر جایش قرار دارد. می گوییم بازی ترسناک نیست و دلیل هم برایش داریم. در گذشته خبری از این تکنولوژی های امروزی نبود. کنسول ها قدرت چندانی نداشتند و به سختی بافت های پیکسلی را لود و اجرا می کردند.

اما خلاقیت در بازی های 20 سال پیش موج می زد. توسعه دهندگان سعی داشتند به جای بسنده کردن به جلوه های بصری، از فکر خود کمک بگیرند تا با حداقل امکانات بدن گیمر را به لرزه درآورند. خود من هم یکی از افرادی بودم که حسابی از بازی های قدیمی می ترسیدم.

نمی دانم چه معجزه ای در خود داشتند اما واقعا ترسناک بودند. با این حال این رویه مدام دچار تغییر شد. انگار به یکباره سبک اکشن مد شد و همه عاشق و دیوانه کال آو دیوتی گشتند. بازی سازان ژانر وحشت نیز به ناچار مجبور به اضافه کردن این چاشنی تلخ به بازی هایشان شدند و رفته رفته هیجان کاذب را جایگزین حس سرد ترس کردند.

اینجا بود که همه چیز تغییر کرد. حتی رزیدنت اویل صاحب سبک نیز گرفتار این بیماری مسری شد و در راه اکشن شدن قدم برداشت. اما واقعا بازی های قدیمی چه داشتند که آنقدر ترسناک بودند؟ نمونه اش رزیدنت اویل 3. مگر بهتر از آن پیدا می شود؟

اگر هنوز هم به پای آن بشینید باز هم صدای استارز گفتن نمسیس جانتان را به لرزه می اندازد. اما تفاوت این بازی که حالا بیست سالی از سنش می گذرد با بازی های امروزی چیست؟ چرا رزیدنت اویل 3 هنوز ترسناک است و اویل ویتین 2 حتی بویی از وحشتاک بودن نبرده؟

هیچ ناشناخته ای در بازی های امروزی وجود ندارد و همه چیز را به راحتی می توان در تصویر دید

شاید اولین و مهمترین دلیل این موضوع به زاویه دید دوربین مربوط بشود. یک نگاه گذرا به بازی های ترسناک اخیر بیاندازید. اکثرا سوم شخص بودند و زاویه دوربینشان به پشت شخصیت اصلی منتقل شده بود.

همین موضوع هم هست که کار را خراب کرده. هیچ ناشناخته ای در بازی های امروزی وجود ندارد و همه چیز را به راحتی می توان در محیط دید. اما بیست سال پیش چنین نبود. رزیدنت اویل 3 دوربینی ثابت با زاویه دید محدودی داشت که نمی شد به کمک آن، دنیای بازی را به طور کامل درک کرد.

در لحظه ای به پشت کاراکتر می رفت و در لحظه دیگر از بالا او را نشان می داد. همین حرکت ساده به تنهایی بار وحشت بازی را به دوش می کشید. باعث می شد از صداها بیشتر از زامبی ها بترسیم. زامبی هایی که صدایشان در جای جای بازی شنیده می شد و روی اعصابمان می رفت. اما واقعا نمی دانستیم کجا هستند.

حتی تعدادشان را هم نمی توانستیم تشخصی بدهیم. به جلو می رفتیم و در یک لحظه گله ای از زامبی در مقابلمان می دیدم. به لطف بخش سورویوال بازی، مهمات چندانی هم در اختیار نداشتیم که با آن همه زامبی یک جا مقابله کنیم. یا باید فرار می کردیم، یا باید به مبارزه می پرداختیم و در نهایت طعمه شان می شدیم.

اما لحظه هایی هم بود که در محیط هیچ موجود ترسناکی وجود نداشت. وارد دری می شدیم و با شنیدن یک ناله عجیب و زننده، از ترس یخ می کردیم و از همان راهی که آمده بودیم بر می گشتیم. صدا گذاری ها در آن زمان واقعا بی نظیر بودند.

هیچ تکنولوژی خاصی نداشتند. ساده بودند ولی به درستی از آن ها استفاده می شد. از طرفی ظاهر دشمنان هم آنقدر طراحی خوبی داشت که با نگاه به آن ها مو به تنمان سیخ می شد. بهترین مصداق این حرف هم نمسیس است؛ الهه انتقام گروه استارز.

انصافا هنوز هم به عکس هایش نگاه کنید ترس وجودتان را فرا می گیرد. هیچ چیز کم ندارد. سر سخت، قوی، بلند قامت و از همه مهمتر خشن و ترسناک. مگر می شود به صورتش نگاه کرد و نترسید. لب های بریده شده، دندان های تیز، چشم های بدون مردمک و صورتی که جای جایش را با بخیه وصله و پینه کرده اند.

همه چیزش سر جایش بود. حتی صدا گذاریش هم بی نظیر بود. وارد محیط می شد و با صدای خشنش فریاد می زد: «استارز». آن وقت بود که باید خدا خدا می کردیم که راهی برای شکستش پیدا کنیم. اما حالا چه داریم؟ به عنوان مثال همین اویل ویتین 2. کدام آنتاگونیستش ترسناک بود؟

حتی نبردهای نهایی با آن ها هم ترسناک نبودند و استرسی به گیمر وارد نمی کرد. کاملا از لحاظ توانایی ها و قدرت فیزیکی با آن ها برابر بودیم. فقط کافی بود روش های حمله شان را یاد بگیریم و از نقطه ضعف ها بر علیه خودشان استفاده می کردیم.

انصافا هنوز هم به عکس های نمسیس نگاه کنید ترس وجودتان را فرا می گیرد

اما رو در رویی با نمسیس چنین حس و حالی نداشت. نه نقطه ضعفی وجود داشت و نه از لحاظ قدرت فیزیکی برابر بودیم. چه بسی کاملا نابرابر هم بودیم. تقریبا هیچ چیزی برای مقابله با او نداشتیم. وقتی می رسید یا باید فرار می کردیم یا هر چه داشتیم را برای کشتنش خرج می کردیم.

ناغافل از اینکه قرار نبود واقعا بمیرد. مدام بر می گشت و روزگار را برایمان سیاه می کرد. مشکل اصلی هم آن بود که تیر و مهمات چندانی هم برای مقابله با او نداشتیم. نهایتا 30 گلوگه همیشه همراهمان بود. آن هم اگر صرفه جویی می کردیم. متاسفانه همان مقدار محدود هم حین مقابله با زامبی ها خرج می شد و چیزی برای مبارزه با این غول بی شاخ و دم باقی نمی ماند.

جالبش اینجاست که نمسیس هیچوقت هم ساده وارد نمی شد. تا جانمان را به لبمان نمی رساند رو در رویمان قرار نمی گرفت. هیچ وقت یادم نمی رود. در رزیدنت اویل 3 صحنه ای بود که باید از پله ها پایین می رفتیم و از مقابل یک پنجره بزرگ رد می شدیم.

اما قرار نبود که این تردد ساده، به همان سادگی که حرفش را می زنیم باشد. زمانی که پای تان به نزدیکی پنچره می رسید، بازی بهترین جامپ اسکیر تاریخ را در مقابل تان قرار می داد. اگر رزیدنت اویل 3 را بازی کرده باشید می فهمید که درباره چه چیزی صحبت می کنم. به هر حال همه ما سر این صحنه ناغافل از جایمان پریده ایم.

در یک لحظه زاویه دوربین محدود می شد و به یکباره نمسیس از پنجره ای که در رزیدنت اویل 2 هزاران بار از جلویش رد شده بودیم به داخل می پرید و ما را در باریک ترین راهرو تاریخ بازی سازی گیر می انداخت. هیچ راه مقابله ای هم با آن نبود به جز فرار. در صورتی هم که تن به مبارزه می دادید در اکثر مواقع شکست می خوردید و به آخرین اتاق سیوی که در آن بازی را ذخیره کرده بودید باز می گشتید.

چک پوینتی وجود نداشت و ممکن بود سه-چهار ساعت بازی کردنتان در یک لحظه به خاکستر تبدیل شود. شاید همین مسئله هم بود که مواجهه با نمسیس را خیلی سخت و دردناک می کرد. همه این ها را که کنار هم بگذارید می فهمید که چرا به میکامی، پدر ژانر وحشت می گویند.

به راستی هم که لیاقتش را داشت. اما بازی های ترسناک فعلی واقعا چه هستند؟ حتی با جامپ اسکیرهای دقیق هم نمی توانند گیمر را بترسانند. چه برسد به طراحی دشمنان و باس فایت ها. بازی های ترسناک امروزی بیشتر اکشن هستند تا وهم آلود.

اغلب ما آخرین بازی ترسناک موفقی که بازی کردیم، امنژیا بود. ترس محض بود و هیچ راه فراری برای رسیدن به آسودگی خاطر باقی نمی گذاشت. خبری از اکشن هم در آن نبود و هیچ سلاحی در دست نداشتید. اما به جز امنژیا، چند سالی می شود که هیچ بازی ترسناکی آنطور که باید ترسناک نبوده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان