انیمه های ژاپنی اغلب درباره ی کودکان هستند، اما این انیمیشن ها لزوماً تنها برای مخاطبان جوان نیستند. این فیلم ها بینشی دربارهی ناخودآگاه جامعه ی ژاپنی پیشنهاد میدهند. کشوری که در طول جنگ جهانی دوم به قدرت نظامی انکارناپذیر دولتی و اسطوره ی «باد الهی» ــ از خودگذشتگی خلبان های کامیکازی ــ ایمان بسیار داشت. هر چند بعد از بمباران هسته ای ناکازاکی و هیروشیما، ژاپن باید با این حقیقت مواجه میشد که قدرت امپراطوری خداگونه ی بزرگتری ــ آمریکا ــ وجود دارد. اکثر انیمیشنهای قابل توجه ژاپنی همچون آکیرا، شبح درون پوسته،مدفن کرمهای شبتاب، ناوسیکا در دره ی باد به هر حال درگیر کابوس جنگ جهانی دوم بودند، سایه ای که بر هویت ملی ژاپن سایه افکنده است، همچنین این انیمیشن ها مسئولیت انسانی در برابر ابداع سلاح های کشتار جمعی را نشان میدادند. در همان زمان، موضوع خوداندیشی درباره ی جامعه ی فراـفن سالاری باعث پدیدارشدن پرسشهایی شد: آیا شیفتگی سریعِ ژاپنیها به تکنولوژی غربی موجب زایش شیطان جدیدی نمیشود که در نهایت و چه بسا یکباره، نابودیِ ژاپن، سرزمین خورشید تابان، را در پی داشته باشد؟
هرچند اغلب انیمه هایی که بعد از این هزاره تولید شدند (متروپلیس، باد برمی خیزد، شبح درون پوسته) ادامه ی همان موضوعات بودند. اما این انیمه ها امید بیشتری را نسبت به انیمه های دهه ی 80 و 90 به تصویر میکشیدند. به نظر میرسد کاراکترهای اصلی این انیمهها که بازنماییِ نسل دهه ی 80 و 90 بودند در نبرد با ستیزی متفاوت از اجدادشان هستند. کشمکش عظیم تر آنها پیدا کردن راهی برای حل کردن مشکلات هر روزشان است: از دست دادن پدر (فرزندان گرگ، نامه به مومو)، ناپایداری های دوران نوجوانی و فقدان هدف (دختری که در زمان پرش میکرد، 5 سانتیمتر در ثانیه)، یا سختی های پیدا کردن هویت شخصی (شهر اشباح، بازگشت گربه). هرچند این مشکلات در مقایسه با هیولای نابودگر انیمه های اولیه پیش پا افتاده به نظر میرسد. اما این همان نسلی است که پس لرزه های سایه ی جنگ را با مشقت فراوان تاب می آورد و در جستجوی راهی برای ادامه ی زندگی است. لیست زیر بهترین انیمه های دهه ی 80 و 90 را ارائه میدهد.
20- نامه ای به مومو ( A letter to Momo، هیرویوکی اُکیورو، 2011)
تجربه ی از دست دادن، زندگی در متروپلیس در مقایسه با زندگی در روستا، شیاطین کوچک افسانه های ژاپنی مولفه های یک انیمیشن خوب ژاپنی برای همه ی دورههاست. همانطور که انتظار میرفت، نامه به مومو همه ی این خصیصه ها را به علاوه ی مقدار زیادی شوخ طبعی و لحظات احساسی در خود دارد. ارواح ترسناک ولی دوستانه در حالیکه به مومو کمک میکنند تا مرگ پدرش را تاب آورد قطعاً اسباب خنده ی مومو را هم فراهم میآوردند. کسانی که فیلم های با ریتم آهسته را دوست دارند، تحت تاثیر قرار میگیرند که چگونه مومو به تدریج درک میکند که او تنها کسی نیست که از مرگ پدرش زجر میکشد و برای رابطه دوباره با مادرش نیازمند آشتی است. هرچند این انیمه به کمال جادوییِ شهر اشباح نمیرسد، اما زیر سایه ی سنگین انیمیشن های سرگرم کننده و کاملاً مضحکِ آمریکایی، کشف چنین گوهری لذتبخش است، جایی که بذله گویی با یک داستان انسانی و دلگرم کننده در هم می آمیزد. جوایزی که در بین سالهای 2012 و 2014 به نامه ای به مومو تعلق گرفت، گویای این مسئله هستند.
19- بر فراز تپه ی شقایق ( From up on to hill،گورو میازاکی، 2011)
برای اثبات استعداد گورو میازاکی، پسرِ هیائو میازاکی، فیلم حکایت دریای زمین [Tales from Earthsea] کافی نبود. اولین انیمه ی او که در سال 2006 تولید شد، موفقیت آنچنانی کسب نکرد. اما فیلم دوم او به عنوان اثر یک کارگردان پرتجربه، که یکی از انیمه های زیبای سرگرمکنندهی استودیوی گیبلی است با بهترین فیلمهای استودیو برابری میکند. بر فراز تپه ی شقایق که در گذشته اتفاق میافتد داستان گروهی از بچه های مدرسه ای است که سعی دارند از بسته شدن باشگاه شان جلوگیری کنند. این انیمه به عنوان اقتباسی از شوجو، مانگای دهه ی 80 است و عناصر ژانر را به خوبی در کنار هم قرار میدهد: لحظات شاد دوره ی جوانی، عشقی نوپا، و یک اتمسفر به طورکلی نیروبخش. گورو میازاکی برخلاف جهان جادویی پدرش، خود را به واقعیت نزدیک میکند. قهرمان او، اومی، بیشتر شبیه به کاراکترهای ایزائو تاکاهاتا در انیمه ی مدفن کرمهای شبتاب است تا قهرمانهای نیمه جادوییِ میازاکی، هرچند مواهب و استعداد او را میتوان با کاراکترهای چی هیرو و ناوسیکا در انیمههای پدرش مقایسه کرد. در مجموع، بر فراز تپهی شقایق با طراحی عالی شخصیتها و موسیقیِ درخشان ساتوشی تاکابه یکی از بهترین انیمه های شوجوی تاریخی تا به امروز است.
18- گربه برمیگردد ( The cat returns،هیرویوکی موریتا، 2002)
پخش گربه برمیگردد در آغاز به عنوان انیمیشن کوتاه سفارشی با درون مایهای مشخص به راه افتاد. هرچند این سفارش لغو شد ولی میازاکی از این پروژه دست نکشید، و این انیمه را به استودیوی گیبلی برد تا تحت نظارت کارگردان جدید استودیو به عنوان فیلمی آزمایشی تولید شود. بعد از مدتی تولید این انیمه بر اساس داستان هیرویوکی موریتا ادامه پیدا کرد، گربه برمیگردد به عنوان انیمه ای تجربی و بازیگوشانه ظاهر شد. به عنوان ادای احترام به کارگردانان قدیمی استودیوی گیبلی، این انیمه بارون هامبرت فون گیکینگن و موتا، گربه ی چاق، را از انیمه ی زمزمه ی قلب (Whisper of the heart– 1995) به کارگردانیِ یوشیفومی کوندو به تصویر کشید. باقی بازیگران در نقش ساکنان پادشاهی گربه، و هارو (دختر بچه) هستند، بعد از اینکه هارو، جان لونا گربه ی پادشاه را نجات داد باید جایزه ی این عمل که ازدواج با گربه ی پادشاه بود را دریافت کند. سفر هارو به قلمروی پادشاهی گربه ها از برخی جهات شبیه به سفر کاراکتر چی هیرو در شهر اشباح است. مضمون مشترک در هر دوی این انیمه های این است که برای پیدا کردن خود واقعی، ابتدا باید خود را از دست داد. هارو به گربه ای تبدیل میشود، در حالیکه چی هیرو اسم خودش را فراموش میکند و از دست میدهد و تبدیل به شخصی به نام سن میشود، و آنها تنها زمانی میتوانند به فرم اصلی خودشان بازگردند که به این مسئله آگاه شوند که چگونه در زندگی هر روزه انسجام و یکپارچگی خودشان را حفط کنند. به خاطر این شباهت و کاراکترهای برجسته، گربه برمیگردد به عنوان انیمه ای یاد میشود که نسبت به شهر اشباح و زمزمه ی قلب در سطح پایین تری قرار دارد. هر چند این انیمه افسانه ی آموزنده ی زیبا و بازیگوشانه درباره ی فرهنگ پیچیده ی ژاپن است.
17- قصر متحرک هاول (Howl’s moving castle، هایائو میازاکی، 2004)
این انیمه هرچند در لیست بهترین فیلم های میازاکی در قرن بیست و یک نیست، اما شایسته ی این است که در این لیست قرار گیرد. خود قصر متحرک یکی از دلپذیرترین موجوداتی است که میازاکی خلق کرده. قلعه ی متحرک از فرمهای استیم پانک و ارگانیک متنوعی تشکیل شده که نشان دهنده ی همنواییِ طبیعت و تکنولوژی است. قصر متحرک، همچون ولگردی که بین خرابه های دو کشور مخالف پرسه میزند ، مکانی است که سوفی نفرینشده که به پیرزنی تبدیل شده به دنبال پناه در آن است. بعضی از عناصر این انیمه یادآور انیمیشن جادوگر شهر اُز است، مخصوصاً کاراکتر جادوگر شهر ویرانه، که به علت حسادت به سوفی او را نفرین میکند، و کله شلغمی، که مترسکی است که سوفی در راه رسیدن به قلعه ی متحرک با او مواجه میشود. هر چند این جهان برای اغلب کاراکترهای افسانه ای به عنوان خانه است، اما این جهان نشان دهنده ی شیطان قدرت نظامی نیز است. صحنهای که بمب افکن های غول پیکر شهر را به آتش می کشند گواه این مسئله است. اعلامیه ی میازاکی صلح طلبی فراملی است. همچون صحنه ای که جادوگر شرور به پیرزنی بی آزار تبدیل میشود. میازاکی به دنبال یک شریک برای ملامت کردن یا دشمنی نیرومندتر برای شکست دادن دشمن نیست، بلکه او به دنبال آشتی دادن شرق و غرب در افسانه های فراملی است.
16- صلح کوتاه (Short peace، هیروئاکی آندو، هاجیمه کاتوکی، شوهی موریتا، کاتسوهیرو اوتومو، 2013)
انیمه ی صلح کوتاه مجموعه ای از 4 انیمه ی کوتاه است. کاتسوهیرو اوتومو گرداننده ی این پروژه، با همکاری سه کارگردان هنرمند و مطرح این پروژه را به پایان رسانید. دو کارگردان دیگر، هیروئاکی آندو و شوهی موریتا پیش از این با اوتومو کارگردان انیمه های استیم بوی و پروژه ی آزادی همکاری کرده بودند، اما هیچ کدام تا آن زمان به صورت مستقل اثری را کارگردانی نکرده بودند. انیمه ی کوتاه موریتا به نام تسخیرها داستان سامورایی است که باید مراحل نمادین مختلفی را از سر بگذراند تا از یک معبد بگریزد. انیمه ی اوتومو به نام قابل احتراق شیوه ی نقاشی سنتی ژاپن را نشان میدهد، اما صحنه ی آغازین این انیمه به بازیهای کامپیوتری شباهت دارد. انیمه ی کوتاه آندو به نام گامبو همچنین تصاویر نقاشانه را نشان میدهد که برای انیمیشن های سنتی بسیار مهم بودند، درست برعکس انیمیشن های برجسته ای که با CGI تولید میشوند. زیباییِ این سه انیمه به دلیل ارجاعات فراوان آنها به هنر کلاسیک و دینی ژاپن است، اما انیمه ی قابل احتراق انیمه ای است که از لحاظ تصویری مبتکرانه تر از آن دو انیمه ی دیگر است. در مقابل این سه داستان که درباره ی گذشته هستند، انیمه ی وداع با اسلحه ی کاتوکی یک داستان علمی تخیلیِ ناکجاآبادی است. این انیمه نسبت به سه انیمه ی دیگر طولانی و از لحاظ تکنیک انیمیشنی بهتر از آن سه انیمه ی دیگر است. نکته ی قابل توجه انیمهی مذکور این است که در مقایسه با سایر انیمیشن های علمی تخیلی، متروپلیس در این انیمه وجود ندارد. داستان این انیمه در مکانی میگذرد که جنگ های بین انسان و ماشین وارد مرحله ی جدیدی شده است. انیمه ی صلح کوچک نمایش عظیمی است از آنچه انیماتورهای مبدع آن زمان قادر به انجام شان بودند، و خوشبختانه بعد از این انیمه آندو، کاتاکی و موریتا فرصتی پیدا کردند برای اینکه هر کدام انیمه های بلند خود را بسازند.
15- دختری که در زمان سفر میکرد (The girl who leapt through time، مامورو هوسودا، 2006 )
دختری که در زمان سفر میکرد یکی از انیمه های سرخوشانه و شاد درباره ی دختری به نام ماکوتو، و دو همکلاسیِ پسرش است. این انیمه برخلاف نامش علمی تخیلی نیست. در این انیمه، مامورو هوسودا کارگردان آن آنچه به آن توانا است را انجام میدهد: به تصویر کشیدن زیباییِ سادهی زندگی مدرن در ژاپن. هر چند هواداران در اولین باری که این فیلم را میبینند به خاطر مسئله ی سفرهای زمانی کاراکترها آن را انیمه ای پیچیده می انگارند، اما برای لذت بردن از این انیمه هیچ نیازی به دانستن تئوری های سفر در زمان نداریم. به علاوه، این واقعیت که بعضی از کاراکترها سفرهای زمانی دارند مسئله ای ثانوی در پلات داستانی است و تمرکز اصلی بر این مسئله است که ماکوتو چگونه رابطه اش را با دوستانش حفظ میکند و هدفی را در زندگی اش پیدا میکند تا بتواند شاد و خوشحال باشد.
14- دنیای سرّی آریتی (Secret world of Arrietty، هیروماسا یونبایاشی، 2010)
تولیدات استودیوی گیبلی همچون اغلب فیلم ها که آدم شرور کلاسیک را نشان نمی دهند، می توانند تماشاگران بسیاری را مجذوب خود کنند هرچند به موضوعات احساسی و اجتماعی جدی می پردازد. کشمکش انیمه های استودیوی گیبلی عموماً بین کاراکترهایی با انگیزه های متفاوت است. هرچند به جای در تقابل قرار دادن یک دشمن اصلی با گروهی از قهرمان ها، همه ی کاراکترها در خودشان فضیلت و پلیدی را دارند. انیمه ی دنیای سرّی آریتی یکی از جادویی ترین تولیدات استودیوی گیبلی هم برای جوانان و هم برای میانسالان است. این انیمه به کارگردانیِ هیروماسا یونبایاشی است و هایائو میازاکی فیلمنامه ی این انیمه را نگاشته است که در نتیجه بسیاری از عناصر این انیمه برای ما آشنا خواهند بود. کاراکتر اصلیِ دنیای سرّی آریتی مثل قهرمانان میازاکی است. آرتی دختر کوتوله ی وام گیرنده ای است که هنگامی که برای اولین بار به دنیایی خارج از دنیای همنوعان خودش میرود قوانین همنوعان خود را زیر پا میگذارد، او اجازه میدهد که پسر مریضی به نام شان که انسان است او را ببیند. نیرومندترین نکته در آریتی نشان دادن زندگی روزمره ی یک بیگانه است: از نقطه نظر خانواده ی آریتی، حتی بهترین انسان ها به خاطر جثه ی عظیم شان برای آنها خطرناک هستند. در حالی که آریتی کوتوله چشمان شان را به جهان شگفت انگیز زیر زمین میگشاید.
13- استیم بوی (Steamboy، کاتسوهیرو اوتومو، 2004)
کاتسوهیرو اوتومو برای اولین بار با انیمه ی آکیرا (1988) به دوستداران انیمه معرفی شد. بصیرت علمی تخیلی او فیلم هایش را انتقادی میکند و باعث میشود منتقدان و صاحبنظران این ژانر را بسیار جدی میگیرند. هر چند بیست سال بعد، انیمه ی استیمبوی به خاطر گستردگی تولید و بودجه اش در آن زمان و پیش از اینکه به نمایش در بیاید بسیار معروف بود. وقتی هم که استیمبوی به نمایش درآمد، منتقدان تصاویر زیبای آن را که به وسیله ی 180000 طرح و 400 تصویر و با کمک کامپیوتر تولید شده بود صمیمانه ستایش کردند و به انیمه ی استیمبوی به عنوان انیمه ی استیم پانک خوش آمد گفتند. در حالی که آکیرامسئله ی حضور همه جا حاضر تکنولوژی را مورد بحث قرار میدهد، انیمه ی استیم بوی به زمانی برمی گردد که بشر اولین ماشین را اختراع کرد. برای اوتومو، تکنولوژی هیچگاه نمی تواند با طبیعت در هم آمیزد، و کشمکش اصلی آنجایی است که پتانسیل کیفیت تخریبی تکنولوژی همچون در آکیراپدیدار میشود.
12- مکانی که در روزهای اول مان وعده داه شده بود (The place promised in our early days، ماکوتو شیناکی، 2004)
انیمه ی مکانی که در روزهای اولمان وعده داه شده بود، اکثراً در ژاپن پساجنگ میگذرد که به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده که به وسیله ی اتحادیه و آمریکا کنترل میشود. سلاح اصلیِ شمال یک برج است که تا آنجایی که چشم کار میکند بر خط افق و آسمان سلطه دارد. در این ضمن در جنوب دختری به نام سایوری وجود دارد که به خوابی بی پایان فرو رفته است، و تقدیرش با تقدیر برج در هم پیچیده است. جنگ فرضی که باعث تقسیم شدن ژاپن شده به طرزی فراموش نشدنی یادآور جنگ جهانی است. بعد از گذشت ده سال، فرسودگی جنگ همچنان بر ذهن ها و زندگی مردم سایه افکنده است، و نجات یافتگان تنها زمانی میتوانند به زندگی خود ادامه دهند که دوستان سایوری ــ هیروکی و تاکویا ــ که از نسل جدید هستند، راهی را برای از بین بردن کابوس و تجسم هیولایِ این ستیز که همان برج ازو است، پیدا کنند. دزدیده شدن حافظه های کودکی و اشتیاق برای رویاهای بعید که خط آسمان حاکی از آنها است در انیمه ی ماکوتو پدیدار میشود، اما حضور خودآگاه جمعی گواهی است که انیمه ی مکانی که در روزهای اول مان وعده داه شده بود را برای دیدن ارزشمند میکند.
11- کابوی بیباپ: فیلم (Cowboy Bebop: The Movie، شینی جیرو واتانابه، هیرویوکی اوکی اورو، 2001 )
این تریلر علمی تخیلی در آینده ای اتفاق میافتد که بشریت برای زندگی در سیاره های دیگر در منظومه ی شمسی پراکنده شده اند. بیباپ شکارچی انسانی است که تصمیم میگیرد با کشتی اش شخصی را که مسئول اشاعه ی ویروس جدیدی است را شکار کند، طبیعتاً، تلاش او پر از ماجراجویی خواهد بود، که به شیوهای عالی در صحنه های جنگی و مبارزهای این انیمه میتوان پی گرفت. سریال کابوی بیباپ از بهترین سریال هایی است که دوستداران انیمه میتوانند در آن هر آنچه دوست دارند را دنبال کنند. کابوی بیباپ عناصر مشخصی را از ژانر وسترن به ژانر علمی تخیلی انتقال میدهد که این کار فضای این انیمه را نسبت به دیگر انیمه های ژاپنی متفاوت میکند. فیلم کابوی بیباپ شدیداً متاثر از سریال میباشد که همین باعث میشود که دیدن این انیمه به اندازه ی سریال لذتبخش شود، و بدون شک این انیمه یکی از بهترین انیمه های علمی تخیلی است.
10- 5 سانتیمتر در هر ثانیه (5 centimeters per second، ماتوکو شینکای، 2007)
انیمیشن می تواند دری را به سوی جهان فانتزی بگشاید که خدایگان و شیاطین ماشینی در آن سکنی گزیده اند، اما هر انیمه ای تماشاگران را به سفر به این جهان خیالی فراواقعی دعوت نمیکند. انیمه ی 5 سانتی متر در هر ثانیه سرسختانه به جهان واقعی چسبیده است و همین امر این انیمه را نسبت به دیگر انیمه ها منحصربه فرد میکند. در حالی که انیمیشن همواره بر کنش تمرکز میکنند، 5 سانتی متر در هر ثانیه به جای اینکه مثل اغلب انیمهها روی فضایی که کنش در آن اتفاق میافتد تمرکز کند، اغلب تصاویرش را به خاطر ارزشِ اتمسفر، فضاسازی رویایی یا زیباییِ پرطراوتشان نشان میدهد. نتیجه ی این عمل نمونه ی زیبایی از تصویر زمان دلوزی است. این فیلم به جای اینکه کاراکترهایی را نشان دهد که برای آفرینش وضعیت بهتر کار میکنند، اساساً بر خود زمان تمرکز میکند. با داستانی از عشاق کودکی که به دلیل تغییر مدرسه از هم جدا میشوند، این انیمه سه گوناگونی را از وضعیتی یکسان در نقاط متفاوتی از زمان پیشنهاد میدهد، بدون اینکه حتی وضعیت های ممکن را نشان دهد. همانقدر که نظریه ی فیلم دلوز جامعه ی توهم زدودهی بعد از جنگ را ترسیم میکند، 5 سانتی متر در هر ثانیه هم میتواند نشاندهندهی جوانان نومید بعد از دهه های 80 و 90 باشد.
در قسمت بعدی این مقاله که فردا منتشر خواهد شد، با ده انیمه برتر تمام دورانها آشنا خواهید شد.