در این مقاله که به نقل از تبیان برای شما انتخاب کردهایم، فلسفه حیات و آفرینش انسان بر طبق آیات قرآن توضیح داده شده است.
در قرآن کریم آمده است: «هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة أیام و کان عرشه علی الماء لیبلوکم أیکم أحسن عملا ، هود آیه هفت، اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز، شش دوره، شش مرحله آفرید در حالی که پایههای قدرت و عرش او بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدامیک از شما نیکوکارترید؟» در آیه دیگری میفرماید: «الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملا، ملک آیه دو، خدایی است که مرگ و زندگی را آفرید تا شماها را بیازماید که کدام یک از شما نیکو کارترید؟»
از آیه اول استفاده میشود که آفرینش عالم، ماده و طبیعت بر خلاف عالم مجردات که آفرینششان دفعی و یک جا است، آفرینش تدریجی دارند و این آفرینش با همه مراحلش مقدمه آفرینش انسان بوده و انسان هم برای امتحان به اینجا آمده و اگر صحنههای آزمایش و امتحان انسان نبود، آن هدف نهایی که بعداً خواهیم گفت تحقق پیدا نمیکرد.
بنابراین انسان موجودی است که از طرفی دارای موهبت اختیار و استعداد رشد و تربیت است و از سوی دیگر دارای استعداد انحطاط و تنزل. صحنه امتحان باید برای او فراهم بشود تا با استفاده از اختیار خود و حرکت در مسیر حسن اختیار و تلاش و کوشش، مراحل کمال را طی کند، یا اینکه خدای نکرده در مسیر کفر و ناسپاسی وارد بشود و سقوط کند.
از این منظر فلسفه آفرینش، امتحان انسان است.
هدف را میتوان تقسیم بندی و مرحله بندی کرد. هدفهای کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت یا هدف غائی، هدف نهایی اوج و آخرین نقطه رسیدن است که دیگر هدفی بعد از آن وجود ندارد. اهداف متوسط یا کلی بینابین و اهداف نزدیک، جزئی و تفصیلی هستند.
در فلسفه آفرینش هم این سه هدف وجود دارد و بعد از هدف غائی دیگر هدفی وجود ندارد.
این سوال که بعد از آن چیست؟ سوال درستی نیست.
اهدافی که الان بررسی میکنیم اهداف کلی و اهداف متوسط است و هدف غائی نیست. از خود قرآن استفاده خواهیم کرد و خواهیم گفت که هدف غائی از منظر قرآن چیز دیگری است.
امتحان یا هر هدفی که بررسی می شود جزء اهداف متوسط و کلّی است.
دومین هدفی که در قرآن به عنوان هدف آفرینش از آن یاد شده علم و معرفت است. قرآن کریم میفرماید:«الله الذی خلق سبع سموات و من الارض مثلهن یتنزل الأمر بینهن لتعلموا أنّ الله علی کل شیء قدیر و أنّ الله قد احاط بکل شیء علما ، طلاق آیه 12، خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، همچنین از زمین مثل آنها را خلق کرد، امر او در میان آنها نازل میشود تا بدانید خداوند بر هر چیزی تواناست و علم او به همه موجودات احاطه دارد.» در این آیه فلسفه آفرینش را «لتعلموا» ذکر کرده.
چرا خداوند آسمانها و زمین را خلق کرد؟ چرا هفت آسمان را؟ چرا زمین را؟ یا مثل هفت آسمان، زمینها را خلق کرده و چرا امر از آسمان به زمین نازل می شود؟
پاسخ لتعلموا است یعنی تا بدانید که «أن الله علی کل شیء قدیر» که خدا بر همه چیز تواناست.
در آیه دیگر هم دارد که:«و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون» باز فلسفه آفرینش را ذکر میکند. عده زیادی از مفسرین گفتند:«لیعبدون یعنی «لیعرفون» یعنی برای اینکه شما معرفت پیدا بکنید. شما را خلق کرد که به معرفت برسید.»
هدف دومی که در قرآن و در روایات گاهی به آن اشاره شده علم و معرفت است.
اینها را فعلاً به عنوان اهداف متوسط ذکر میکنیم.
در سوره هود آیه 118 و 119 میفرماید: «و لوشاء ربک لجعل الناس أمة واحدة و لایزالون مختلفین إلا من رحم ربک ولذلک خلقهم، پروردگار اگر میخواست مردم امت واحدی میشدند ولی انسانها همواره در اختلاف هستند و همیشه با هم اختلاف میکنند مگر آنچه که پروردگار رحمت به آنها نازل بفرماید. مگر آنان که مشمول رحمت بیکران خدا قرار بگیرند و برای همین رحمت هم، خداوند آنها را خلق کرده»
اهداف دیگری هم هست از جمله عبادت. اشتباهی که رخ داده این است که عبادت هدف غائی گرفته شده. در بعضی کتابها گفته شده هدف غائی آفرینش، عبادت است. چرا؟ چون خداوند فرموده که ما شما را خلق نکردیم مگر برای عبادت سپس در توضیحش گفتهاند پس عبودیت هدف نهایی است که ما معتقدیم عبودیت هدف غائی است اما عبادت هدف متوسط و این دو با هم فرق می کنند.
یعنی عبادت برای رسیدن به عبودیت است و خودش هدف نیست بلکه هدف متوسط است.