در یک میهمانی هستید یا یک همکار شما را به دوست خودش معرفی میکند. شما هرگز پیشتر از این نام آن فرد را نشنیدهاید و تقریبا مطمئن هستید که دیگر هرگز او را نمیبینید. چقدر احتمال دارد نام او را به خاطر بیاورید؟ احتمالش خیلی کم است. این که شما میتوانید چیزهای مختلفی درباره آدمهای جدید به خاطر آورید اما نمیتوانید نام آنها را به یاد آورید، چند دلیل دارد. این وسط رد پایی از حافظه شما، یک اثر، یک نظریه، و یک تناقض وجود دارد.
شاید شنیده باشید که خاطرات با ورود به مغز داخل یکی از این دو ظرف قرار میگیرند: حافظه بلندمدت و حافظه کوتاهمدت (فعال). برای به خاطر آوردن نامها، شما به حافظه فعال خود تکیه میکنید که زیاد قابل اتکا نیست. زیرا انسان فقط میتواند مقدار کمی اطلاعات را در آنجا نگه دارد و اگر تمرکزش روی آنها نباشد، خیلی زود محو میشوند و دیگر دسترسی به آنها ممکن نیست.
برای به یاد آوردن نام یک نفر، شما نیازمند توجه دقیق به آن هستید. اما این کار به خاطر «اثر رویداد همسایه» میتواند سخت باشد. این یعنی به جای گوش کردن به فرد وقتی دارد نامش را به شما میگوید، مغزتان روی آنچه میخواهید در ادامه بگویید، یا حرکت بعدی، و ... تمرکز میکند. انسانها در چند-وظیفگی بسیار ضعیف هستند، و مغزشان در دریافت همزمان اطلاعات جدید بسیار ضعیف است.
هر چه تعداد اتصالهای مغز با یک خاطره جدید بیشتر باشد، به خاطر آوردن آن در آینده راحتتر خواهد بود. سلولهایی که با هم فعال می شوند، به هم وصل میشوند. سلولهایی که فعالیت همزمان ندارند، پیوند خود را از دست میدهند.
یک مثال خوب برای این مورد، تناقضِ نانوا-نانوا است. اگر کسی به شما بگوید که شغلش نانوایی است، دارد زمینه زندگیاش را با شما به اشتراک میگذارد، پس شما میدانید که دارد چه میکند و وقتش را چطور میگذراند. اما اگر بگوید که نام خانوادگیاش نانوا است، سلولهای کمتری در مغز شما فعال میشوند. به بیان دیگر، خاطره دوم چسبندگی کمتری خواهد داشت و آسانتر فراموش میشود.
و گاهی ما یک نام را فراموش میکنیم زیرا اصلا اهمیتی به آن نمیدهیم. هر چه علاقه بیشتری به یک چیز داشته باشید، احتمال اینکه مغز شما اتصالات بیشتری با آن شکل دهد بالاتر است. به بیان دیگر این انتظار که در آینده نیازی ندارید یک نام را به خاطر آورید، باعث فراموشی سریعتر آن میشود.
جالب اینکه افرادی با علاقه ذاتی به برقراری ارتباطات جدید، همیشه تلاش بیشتری میکنند و از این رو به یادآوردن نامها برایشان آسانتر است. اگر شما در زمره این افراد نیستید، چند روش مفید برای به خاطر آوردن نامها وجود دارد:
- توجه کردن. اگر موقع معرفی درست گوش نکردهاید، از او بخواهید دوباره خودش را معرفی کند.
- استفاده از نام فرد و تکرار آن. حافظه عضلانی بسازید. وقتی افکار خود را با اعمالی همزمان کنید، دارید حافظه عضلانی میسازید. در نتیجه احتمال فراموش کردن افکار کمتر میشود.
- وابستهسازی. اتصالات بیشتری در مغز خود بسازید. مثلا اگر آن فرد آقای پزشکیان بود، او را در بیمارستان و حین طبابت تصور کنید. تصویرسازی ذهنی (یا حتی فقط تلاش برای آن) میتواند در به یاد آوردن نامها به شما کمک کند.
- هجی کردن نام. هجی کردن نام همراه با تصویرسازی از حروفش، میتواند در به خاطر آوردن آن موثر باشد.