محدث امین

شعیب بن یعقوب عقرقوفی   یک از یاران امامان که در گسترش اخبار آنان سهم چشمگیری داشت، شعیب بن یعقوب عقرقوفی است که بنابر پاره ای از قرائن و نشانه ها، درنیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه هستی نهاد وفضای زندگی پدر ومادر خود را روشنی بخشید

محدث امین

شعیب بن یعقوب عقرقوفی
 

یک از یاران امامان که در گسترش اخبار آنان سهم چشمگیری داشت، شعیب بن یعقوب عقرقوفی است که بنابر پاره ای از قرائن و نشانه ها، درنیمه اول سده دوم هجری پا به عرصه هستی نهاد وفضای زندگی پدر ومادر خود را روشنی بخشید. کنیه اش «ابویعقوب» است، و چون در سرزمین باستانی وتاریخی عقرقوف (1) زاده شد، به لقب «عقرقوفی» معروف است.(2)
ازسرنوشت، ایده ها، آرمان ها ونحوه زندگی فردی واجتماعی پدر شعیب، هیچ گونه داده تاریخی در دست نیست؛ ولی به هر حال فرزندش، نام او را در تاریخ جاوید ساخته است.

دوره بالندگی
 

این راوی خوش نام آغاز زندگی خویش را در دامن خانواده خود و زادگاهش (عقرقوف) سپری کرد ورشد وتکامل یافت. طبیعی است که اواز همان دوره ی کودکی با زمزمه های تلاوت قرآن و خواندن نماز، آشنا گردد وبا آنها انس والفت پیدا کند. او به دوره جوانی که زمان بروز استعدادهای
درونی انسانی است، گام نهاد و کم کم پی برد که انسان افزون برحیات مادی، نیازمند حیات معنوی وروحی است واین شکوفایی معنوی جز در پیروزی از انسان های صالح و مطهر ومعصوم امکان پذیر نیست؛ لذا به جستجوی این انسان های کامل پرداخت تا به دامن آنان چنگ زند. پس روشن است که انسان کمال یافته و کمال آفرین، کسی نیست جز امام معصوم (ع) که جانشین به حق پیامبراسلام است. این چنین بود که او به مکتب اهل بیت (ع) رهنمون شد وتلاش کرد با پیشوایان اسلام ناب، رابطه برقرار کند؛ رابطه ای همراه با باور ژرف، ورفتاری به دور از کجی ها وزشتی ها وپلیدی ها.

کمال و شکوفایی
 

شعیب بن یعقوب پس از شناخت راه مستقیم ونشانه های آن، خود را به سرچشمه ها نزدیک ساخت و واسطه ها را کم کرد وخود را به محضر امامان معصوم شیعه که مفسران وراهنمایان واقعی دین اسلام اند، رساند. اوبا تصمیمی استوار و اراده ای خلل ناپذیر راهی کوی یار، شهر پیامبر شد. فرسنگ ها راه را طی کرد تااینکه به مقصود خویش نایل شد.
شاید دراولین گام، به مسجدالنبی (ص) رفت . مرقد مطهر پیامبرعزیز اسلام را زیارت کرد ودر روضه شریف نماز خواند واز خدا استمداد طلبید که او را در این هجرت علمی یاری کند. گویا دعای او به زودی مستجاب شد که بی اعتنا به تمام مکاتب وگرایش های فقهی وفکری، نزد امام صادق (ع) رفت واجازه ملاقات طلبید وحضرت نیز او را پذیرفت. شعیب در طلب دانش دین وفهم معارف آل البیت، مصمم بود. اوصبح وشام درمسجد ودرخانه آن بزرگوار به حضورش می شتافت وسخنان گهربار وروایت آن حضرت را می نوشت یا به خاطرمی سپرد. این گونه بود که محدث شناسان، شعیب بن یعقوب را درشمار یاران امام صادق(ع) قرار داده اند.(3)
بعد از شهادت آن حضرت، جمعی از خواص و یاران آن امام بزرگوار، دچار انحراف ولغزش درشناخت امام بعدی شدند وبه سوی گروه «فطحیه» گرایش پیدا کردند؛ ولی شعیب بن یعقوب هرگز دچار اشتباه وانحراف وکج اندیشی نشد ودر خط ولایت وامامت راستین استقامت وزرید وبی درنگ به محضر امام موسی بن جعفر(ع) شتافت واین حضور که همراه با معرفت وشناخت ژرف بود، آن چنان پررنگ وچشمگیر بود که چندین سال به درازا کشید؛ به گونه ای که شعیب درگروه اصحاب ویاران امام هفتم نیز به شما می رود.(4)

تعلیم وتعلم
 

این راوی فرزانه، درفراگیری معارف واخبار اهل بیت، فقط از امام ششم وامام هفتم کسب فیض کرد وازاستاد دیگری جز ابوبصیر، نام برده نشده است.
شعیب درتعلیم وگسترش دادن روایات همواره می کوشید؛ زیرا با خود پیمان بسته بود که آنچه توان دارد، از عامل کارآمد «تبلیغ و پیام رسانی» بهره جوید واخبار پیشوایان معصوم را به آیندگان برساند. از این رو بود که جمعی از پیروان مکتب شیعه، به محضرش شتافتند وازاندوخته های دانش و فضل او بهره وافر بردند که برخی از شاگردان او عبارت اند از:
محمد بن ابی عمیر؛ 2. حماد بن عیسی؛3. اسماعلی بن عمر؛4. احسن بن عروه؛5. حسن بن علی بن فضال؛6. یونس بن یعقوب؛7.نضربن سوید؛8. صفوان بن یحیی؛ 9. ابان بن عثمان؛10. حسن بن محبوب؛11.هارون بن خارجه؛ 12. عبدالله بن عبدالرحمن؛ 13. غالب بن عثمان؛ 14. علاء بن رزین.(5)

از نگاه محدث شناسان
 

سیمای درخشان شعیب، عقرقوفی را باید در آیینه سخن بزرگان حوزه، «راوی شناسی» دید. با ملاحظه سخنان آنان می بینیم که همه آنان، این راوی فرزانه را تکریم وتمجید کرده وبه «عدالت»، «وثاقت» و «وجاهت» او اعتراف داشته واو را ستایش ها کرده اند. به عنوان
نمونه، نجاشی می گوید:
شعیب بن یعقوب، دو ویژگی دارد:
1. چهره ای مشهور وپرآوازه است؛ 2. شخصیتی موجه وعادل است که در نقل روایات؛ بسیار قابل اعتماد است.(6)
بعد از نجاشی، تمام عالمان شیعی دیگر نیز سخن ونظرگاه نجاشی را تأیید کرده اند.(7)

گرایش حدیثی
 

به دلیل تفاوت درفکر، سلیقه واستعداد، گرایش های فکری و حدیثی محدثان نیز متفاوت ومتنوع است. با بررسیی همه جانبه اخباری که از شعیب به یادگار مانده است، گرایش حدیثی او آشکار می گردد که بیشتر درباره مسائل فقهی(عبادی، معاملاتی و اجتماعی) است. البته اخباری که متضمن مفاهیم اخلاقی ومعنوی است نیز از نظر او دور نمانده است.(8)

تألیف
 

این راوی، بسان اسلاف خویش همچون: زرارة بن اعین، محمد بن مسلم وابوبصیر، هم به بازگویی ونقل اخبار امامان پرداخت، هم به نوشتن روایت توجه کرد و آثاری از خود به جای نهاد.
شیخ طوسی دراین زمینه می گوید:
«له اصل؛ او مؤلف یکی از اصول [چهار صد گانه شیعه] است».(9)
شیخ نجاشی نیز نگاشته است:
«له کتاب؛ شعیب عقرقوفی کتابی تألیف کرد.»(10)

فرزندان
 

شعیب بن یعقوب، فرزندانی داشته است. یکی از آنها، یعقوب نام داشت که کنیه شعیب از این نام برگرفته شده است. نام دومین فرزند او، ابراهیم است که کم وبیش نامش در میراث های مکتوب شیعه دیده می شود . او نیزمانند پدرش درخط ولایت اهل بیت (ع) قرار داشت.

وفات
 

این محدث بلند پایه ویار ویاور اهل بیت (ع)، سرانجام بعد از عمری تلاش در راه تحصیل وگسترش معارف دین، چشم از این جهان فرو بست وبه جوار وقرب حضرت حق، پرکشید. اما اینکه محل وفات و دفن او کجاست، معلوم نیست ودرهاله ای از ابهام قرار دارد.

گلچینی ازروایات
 

ثواب زیارت امام حسین (ع)
 

شعیب عقرقوفی می گوید: به حضرت امام صادق (ع) گفتم: جانم به قربانت! کسی که قبر سیدالشهدا(ع) را درکربلا زیارت کند، چه پاداشی دارد؟ حضرت پاسخ داد:
«ای شعیب! هیچ کس نزد قبر امام حسین (ع) نماز نمی خواند، مگر اینکه خدا آن نماز را از اوقبول می کند. هیچ کس نزد قبر جدم دعا نمی کند، مگر اینکه خداوند تبارک وتعالی دعای او را مستجاب خواهد کرد، چه در دنیا وچه در آخرت».
باز به حضرت گفتم: مولایم، جانم به فدایت! بیشتر برایم بگو! فرمود:
«ای شعیب! آسان ترین و کم ترین چیزی که به زوار سید الشهدا گفته می شود، این است که به او می گویند: ای بنده خدا! خدا تو را آمرزید. بنابراین اعمال خود را از سر شروع کن.»(11)

ارث پسر بزرگتر
 

او از ابوبصیر نقل می کند که حضرت صادق (ع) فرمود:
«المیت اذا مات فان لابنه الاکبر السیف والرحل والثیاب - ثیاب جلده - (12)؛ هنگامی که مردی بمیرد، شمشیر ومرکب ولباس های جدیدش که استفاده می کرده، متعلق به پسر بزرگ تر اوست».

تفسیر کلام ابوذر
 

شعیب می گوید: به امام جعفر صادق(ع) گفتم: من شنیده ام که ابوذر می گفته است: سه چیزاست که مردمان آنها را دشمن دارند، ولی من آنها را دوست دارم: مرگ، فقر وبلا. حضرت صادق (ع) فرمود:
«این چنین نیست که از قول ابوذر بازگو می کنند، بلکه ابوذر چیز دیگری اراده کرده است؛ اینکه گفته: مرگ را دوست دارم؛ یعنی مرگ دراطاعت پروردگار، پیش من محبوب تر از زندگی درحالت گناه است؛ وبلا وسختی در راه حق، نزد من دوست داشتنی تر از سلامتی در راه نافرمانی خداست؛ و فقر ونداری در اطاعت حق، بهتر است نزد من از ثروت ومال داشتن درحالت عصیان پروردگار».(13)

مهرورزی شیعیان با یکدیگر
 

باز بدون واسطه از حضرت امام صادق (ع) نقل می کند که آن بزرگوار به یاران وپیروانش سفارش می کرد:
«ازخدا پروا کنید،با برادران خوش رفتار باشید، در راه خدا با هم دوستی کنید وپیوستگی وارتباط وهمگرایی داشته باشید، به یکدیگر مهربورزید، به دیدار وملاقات یکدیگر روید ودرباره امرو ولایت و پیروی از اهل بیت با هم گفتگو کنید وآن را زنده نگه دارید».(14)

آثارصله رحم
 

شعیب عقرقوفی می گوید: امام موسی کاظم(ع) بدون اینکه من از او سؤال کنم، به من فرمود: ای شعیب! فردا مردی که از اهل مغرب است، باتو ملاقات می کند واز تو، درباره من چیزی می پرسد. وقتی پرسید، به او بگو: به خدا قسم که او امام وپیشوایی است که امام ابوعبدالله جعفر بن محمد(ص) برای ما شیعیان معرفی کرده است. اگر آن مرد از حلال وحرام ازتو پرسید، از طرف من به او جواب بده.
گفتم: علامت ونشان آن مرد چیست؟ فرمود:
مردی بلند قامت وتنومند که نامش یعقوب است. وقتی او را دیدی، مانعی ندارد که از هر چه پرسش کرد پاسخ دهی، چون او بزرگ قبیله خویش است. اگر خواست که با من ملاقات کند، او را نزد من بیاور.
شعیب می گوید: من خانه کعبه را طواف می کردم، دیدم مردی بلند قامت ودرشت هیکل به سمت من می آید. بدون مقدمه، به من گفت: می خواهم از صاحب تو پرسش کنم، گفتم: کدام صاحب وامام من؟ گفت: فلان بن فلان (موسی فرزند جعفر).
به او گفتم: نامت را بگو! گفت: یعقوب
گفتم: اهل کدام شهر و دیاری؟ گفت: اهل سرزمین مغرب(مصر وسودان) هستم.
به او گفتم: ازکجا مرا شناختی؟ پاسخ داد: درعالم رؤیا، شخصی نزدم آمد وگفت: با شعیب ملاقات کرده وهر چه می خواهی از او بپرس؛ لذا من دنبال تو می گشتم که پیدایت کنم، مرا به تو راهنمایی کردند.
به او گفتم: درهمین مکان بنشین تامن طواف را انجام دهم، آنگاه به سراغت می آیم.
طوافم را کامل انجام دادم، سپس نزدش رفتم. مقداری که با او گفتگو کردم، او را مردی خردمند ودانا یافتم، آن گاه از من خواست که او را نزد ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) ببرم. دست او را گرفتم، از حضرت اذن ملاقات طلبیدم وحضرت اجازه داد.
چون آن حضرت او را دید، به او فرمود:
یعقوب! تو دیروز به مکه آمدی و میان تو وبرادرت، اختلافی روی داد؛ به گونه ای که به یکدیگر دشنام و ناسزا گفتید، این رفتار از آیین من وپدرانم نیست. ما کسی را به چنین رفتاری امر نمی کنیم. ازخداوند یگانه که شریک ندارد، بترس! شما دو برادر به زودی از هم جدا خواهید شد. برادرت دراین مسافرت قبل ازبازگشت به وطن، خواهد مرد وتو از رفتاری که با او انجام دادی، پشیمان خواهی شد. علت این رخداد، این است که چون شما پیوند خود را قطع کردید، خدا هم عمر شما را برید.
یعقوب گفت: جانم به فدایت! ازعمر من چقدرباقی مانده است؟ فرمود:
اجل تو رسیده بود، تا اینکه در فلان منزل به عمه خود نیکی کردی و«صله رحم» به جای آوردی وبرعمر تو بیست سال اضافه شد.
شعیب بن یعقوب می گوید: این جلسه پایان پذیرفت من از اتمام مناسک و اعمال حج، آن مرد مغربی را دیدم. به من گفت: برادارم مرد ومن او را دفن کردم.(15)

خوابیدن با وضو
 

شعیب ازابوبصیر بازگو می کند که حضرت صادق (ع) از پدران بزرگوار خود، از سلمان نقل می کند که پیامبر (ص) فرمود:
«من بات علی طهر فکانما احیی اللیل؛(16)
هرمؤمنی که با وضو بخوابد، گویا تا صبح آن شب را مشغول عبادت حضرت حق بوده است».

پی نوشت ها :
 

1-عقرقوف: ترکیبی است از دو واژه: عقر وقوف. عقرقوف، روستایی است در نزدیک دجیل درغرب بغداد که بین آنجا وبغداد، چهار فرسنگ فاصله است، به گفته مورخان «عقرقوف» یکی از قدیمی ترین آثار تاریخی کشور عراق است. (معجم البلدان، ج3، ص137؛ مراصد الاطلاع، ص945؛ دائره المعارف الشیعیه، ج16، ص38؛ فرهنگ معین، ص1185؛ تنقیح المقال، ج1، ص19).
2-معالم العلماء، ص51؛ بهجه الامال، ج5، ص17؛ رجال علامه مجلسی، ص142؛ نقد الرجال،ج2،ص 399؛ قاموس الرجال، ج5، ص431؛ ثقات الرواه، ج2، ص170؛ منتهی القال، ج3، ص442، چاپ مؤسسه ال البیت؛ رجال طوسی، ص 217و 352؛ فهرست طوسی، ص 82، ش 341؛ رجال نجاشی، ص 139.
3-رجال طوسی، ص 217، تهذیب الاحکام، ج7، ص366؛ رجال نجاشی، ص 139؛ خلاصة الاقوال ، علامه حلی ، ص86.4-رجال نجاشی، ص 139، جامع الروات، ج1، ص400؛ وسائل الشیعه، ج20، ص215.
5-جامع الروات، ج2، ص400؛ تنقیح المقال، ج2، ص86؛ معجم رجال الحدیث، ج9، ص 34؛ رجال نجاشی، ص 139؛ کامل الزیارات، باب 83، ص 252، ح 4.
6-رجال نجاشی، ص139.
7-ر. ک : خلاصه الاقوال، ص 86؛ تنقیح المقال، ص2، ص 86؛ معجم الرجال، ج9، ص34.
8-تهذیب الاخبار، ج2، ص237و ج 9، ص276و ج7، ص 366؛ من لایحضره الفقیه، ج4، ص251.
9-فهرست طوسی، ص82.
10-رجال نجاشی، ص139.
11- کامل الزیارات، باب 83، ص252.
12-من لایحضره الفقیه، ج4، ص251؛ باب نوادر المیراث.
13-امالی، شیخ مفید، مجلس 23، ص190،ح 17، چاپ جامعه مدرسین قم.
14-کافی، ج2، ص175؛ باب التراحم والتعاطف.
15-رجال کشی، ج2، ص741، ش831؛ بحارالانوار، ج48، ص34؛ ش 7.
16-وسائل الشیعه، ج1، کتاب الطهاره، ص265، ح 3.
 

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره83.
ae
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان