اگر تجربه اخراج از کار یا حس طردشدگى از جمعى را داشته باشید، اولین حسى که به شما دست میدهد، نوعى حس ناشایستگى و بیکفایتی خواهد بود؛ اما اگر بدانید که در این مشکل تنها نیستید، هضم مشکل برایتان آسانتر میشود، بر اساس مطالعاتى که به دست محققین دانشگاه سالزبورگ اتریش صورت گرفته، ٧٠ درصد از مشارکتکنندگان در تحقیق، وجود چنین حس و تجربهاى را گزارش کردهاند، محققان از این گزارش چنین استنباط میکنند که در نتیجه پایین بودن عزتنفس است، که به طور ناخودآگاه در زندگى و کار و روابط بین فردى خود دچار مشکل میشویم، درست آن است که به جاى زیر سوال بردن کارفرما یا طرف مقابل، به این فکر کنیم که مشکل دقیقاً از کجاى کار است؟ در اینجا به بیان ٨ شیوه وانمودسازى و تلقین برای موفقیت هر چه بیشتر شما میپردازیم. با یوکن همراه باشید!
١- موفقیتهاى خود را به یاد بیاورید.
همه ما در زندگى موفقیتها و دستاوردهایى داشتهایم، پیتر شانکمن مدیر ارشد یک شرکت مطرح در زمینهی مشاوره و آموزش توسعه فردى و کسب موفقیت، میگوید: براى افزایش روحیه، فیلمهاى مربوط به سخنرانیهاى قدیمى را که در آن براى حضار و مخاطبین صحبت میکنم، بازبینى میکنم، مردم به وضوح تحت تاثیر قرار میگیرند و از صحبتهاى من دچار هیجان و خنده میشوند، بعد با خود میگویم:«زمانى این کار را انجام دادهام یعنى قدرت انجام آن را دارم، من باز هم میتوانم به خوبى سخنرانى کنم و دیگران را تحت تاثیر قرار دهم»
٢- ورزش را فراموش نکنید.
شانکمن ادامه میدهد: «وقتى کسالت و احساسات منفى به من دست میدهند، اولین کارى که انجام میدهم، بیدار شدن در ابتداى صبح و ورزش کردن است، به باشگاه میروم و وزنه میزنم، تمرین من حرکات ایروبیک و هوازى را هم شامل میشود، اینطور سطح اندروفین و تستسترون خون من بالا میرود.» شانکمن اضافه میکند: «درست به همین دلیل است که اکثر اوقات، درست قبل از جلسات و سخنرانیهاى مهم، حتما ساعتى را به ورزش کردن اختصاص میدهم».
3- اطراف خود را پر از افراد مثبت کنید.
براى جویس مارونى، مدیر منابع انسانى انستیتو کرونوس، ترک شرکت بزرگى مانند IBM و رها کردن یک شغل عالى، براى پیوستن به استارتآپى که آن را دوست داشت، یک لحظه طلایى بود، درست چند سال پیش، خودش میگوید: «مدیرى که مرا استخدام کرده بود، به من گفت که یقین دارد که من از انجام این کار برخواهم آمد، این حمایت او مرا دلگرم کرد و به من اعتماد به نفس داد و من بسیار خوشحالم که هم اکنون نیز مدیرانى دارم که چنین باورى به من دارند.»
٤- درباره اش حرف بزنید!
مایک ونى که یک سخنران حرفهاى است، هنگامى که قصد داشت اولین نطق خود را ایراد کند، به یاد مىآورد که هنگامى که در مسیر منتهى به سالن کنفرانس، عکسهاى خود را روى پوسترها و بروشورهاى مربوط به مراسم میدید، دچار سراسیمگى عجیبى شده بود، مایک، مشکل را با دوستانش در میان گذاشت و این کار اضطرابش را از بین برد، قسمتى از این نگرانى و هیجان داراى ماهیتى طبیعى است و حتى میتواند، شما را نسبت به هدف مشتاقتر و حریصتر نگه دارد، آنچه مهم است کنترل شما بر روى احساسات و نگرانیهاى شما است.
٥- افق دید خود را گسترش دهید.
وقتى قرار باشه، فرضیه های بیشتری از موفقیت بررسى شوند، باید افق دیدتان را بسط دهید. به طور مثال، مایک ونى، به عنوان یک فرد موفق، بیشتر به دلیل کارهایى که انجام داده، فکر میکند، رسالتش بوده که آگاهى افراد را نسبت به وضعیت سلامت ذهن و روان به آنها عرضه کند. خودش میگوید: «مأموریت من در تمام عمرم این بوده که مردم را به «ارتباط» ترغیب کنم.» مایک همچنین میافزاید: «همیشه قدردان این هستم، که استفاده از فرصتها باعث شده، بتوانم در مسیرى که مد نظرم بوده، خودم را نگه دارم و حتى ارتقاء بدم.»
٦- براى دیگران ارزش قائل شوید.
زمانى که درک دپکر مؤلف کتاب «چرا اینقدر پرافاده و مغرورى؟» نگارش این کتاب را شروع میکرد، حس یک فرد شیاد را داشت؛با خود میگفت: « چرا من باید چنین کتابى را بنویسم؟ چه کسى هست که بخواهد به حرف من گوش بدهد؟ » اما حالا که نظرش را جویا شوید، جوابش این است که، بعد از انجام این کار توانسته، به یک مدل و چارچوبی برای موفقیت و پیشبرد اهدافش دست یابد که در موفقیت وی سهم زیادى دارد. وی همچنین توانست، درک کند که نویسندهها، وبلاگ نویسها یا تولیدکنندگان پادکست که در این مکدل با وی همکاری بلند مدتی داشتهاند، جداى از اختلاف نظرها و یا تعریف و تمجیدهاى صادقانه، هر کدامشان صاحب ارزشى هستند، که شخصاً به آن ارزشها هویت بخشیدهاند و برای آن ارزش قائل هستند.
٧- آنچه دلتان میخواهد انجام دهید!
اکثر اوقات وقتى از منطقه امن خود بیرون میرویم، به شکل طبیعى از قدرت و تسلط ما کاسته میشود، این ما را عصبى میکند؛ نا آشنایى محیط، اعتماد به نفس ما را کم میکند، تجربههاى جدید ما را به چالس میکشند، این همان نکتهاى است که پروفسور گاى هندریکس، رییس موسسه هندریکس، به ما گوشزد میکند، او در کتاب خود با عنوان «جهش بزرگ»، ما را به عمل در منطقهاى که او از آن با نام «منطقه نبوغ» یاد میکند، دعوت مینماید، او توضیح میدهد که باید بر اساس استعدادها و علایق خود عمل کنید، به بیان دقیقتر »باید چیزهایى را دنبال کنید که به نوعى، بازتابى از تواناییهاى خاص شما، در آن دیده شود» هنگامى که کارى انجام میدهید، که حقیقتاً مایلید انجام دهید، کمتر به خود شک و تردید راه میدهید و آن را با شور و اشتیاق بیشترى دنبال میکنید.
٨- اجازه ندهید مشکلات شما را از میدان به در کنند.
جویس مارونى یک مثال موردی است برای شما. وی یاد گرفت که اضطراب و استرس خود را پنهان کند، چون همه فکر و ذکرش این بود که در کار جدیدى که به آن وارد شده بود، یک چارچوب و مسیر قوى را به کمک یک تیم قدرتمند ایجاد کند، او توانسته بود به خوبى بر جنبههاى مختلف وضعیت جدید، احاطه پیدا کند، استنباط هر کسى که از بیرون به ماجرا نگاه میکرد، این بود که همه چیز تحت کنترل است. هر چه زمان بیشترى میگذشت، اطمینان جویس از کارى که انجام میداد، بیشتر میشد و جاه طلبى و بلندپروازى شدت میگرفت، جویس میدید که از پس کار برآمده، در واقع هرچه اعتماد به نفس بیشترى نشان میداد، شانس موفقیت وی نیز، افزایش پیدا میکرد؛ زمانى هم که احساس فشار بر او غلبه میکرد، با چند تکنیک، خونسردى و تسلط خود را دوباره به دست میگرفت، وی میگوید: «در چنین شرایطى، نفس عمیق کشیدن شرایط را بهتر میکند، اگر این هم مؤثر نیفتد، بهتر است براى مدتى از موقعیت مشکلساز فاصله بگیرید، به هر حال به یاد داشته باشید، که سختیها و دشواریها مثل همیشه میگذرند و آنچه باقی میماند، خود شما هستید، شمایى که از پس همه این تجربیات به موفقیت دست پیدا میکنید.
نویسنده: مهدیه محسنی
منبع : successstory