دههی شصتیها موجودات جالبی هستند. در مورد هر موضوعی خاطره دارند و کافی است چشمشان به چیزی که کمی رنگ و بوی نوستالژی دارد بخورد و تمام. با چنان آب و تاب از بازیها، وسایل مختلف، فیلم، موسیقی و هزاران چیز دیگر مربوط به آن دوران صحبت میکنند که نسلهای جدید حسرت میخورند که کاش به جای آیفون7، چراغ علاالدین داشتند! در چند مطلب گذشته در بنیتا، بازیها و خوراکیهای آن دوران را یادآوری کردیم. مطلب مربوط به بازیهای آن روزها با عنوان روزگار دهه شصتیها با این اینها گذشت را میتوانید در بنیتا بخوانید. در ادامهی مرور خاطرات دههی شصتیها به سراغ لوازمالتحریر آنزمان رفتیم. با بنیتا همراه باشید.
خرید لوازمالتحریر به این صورت بود که در ابتدا کیف خریده میشد، البته اگر خریده میشد! سپس باقی وسایل، برای آسایش بیشتر پدر و مادر و مسئولیت پذیری بچه، داخل آن ریخته میشد.
یکی از بهترین راهها برای کاهش استرس و فشار امتحان.
چسبهای رنگی چیزی بود که بیشتر به درد خودشیرینهای مدرسه میخورد. مخصوصا آنهایی که همیشه داوطلب درست کردن روزنامه دیواری بودند.
اولین تجربههای سه بعدی
واقعا کسی که این ایده را برای خطکش پیشنهاد داده، دانشآموزان را موجودات معصومی میدانسته که سر جلسهی امتحان به هیچ وجه تقلب نمیکنند. آن هم سر امتحان ریاضی!
این جامدادیها هم خیلی لاکچری بودند؛ شاید هم فقط برای نگارندهی این مطلب اینطور بود.
این هم ورژن فوتبال دههی شصتی
از این پاککنها میشد بهعنوان سوهان و سمباده در کارگاههای تراشکاری هم استفاده کرد.
انواع خطکشها برای افزایش خلاقیت بچه در طراحی
گچ رنگی هم که نیازی به شرح و بسط ندارد.
ابداعی فوقالعاده برای تبدیل مدادتراشهای بیآزار و بیمصرف به سلاح سرد.
این برنامه بعد از یک هفته کارایی خود را از دست میداد.
سرنوشت این دفترچه بدتر از برنامهی هفتگی هم بدتر بود.
و باز هم خطکش. سوالی که مطرح میشود این است که با این تنوع بالای خطکش در آن دوران، چرا ما طراح زیادی نداریم؟
مدادهایی که هر روز یه کدامشان گم میشدند.
منبع: بنیتا