ماهان شبکه ایرانیان

نمونه‌هایی از اشارات علمی‌(۱)

در قرآن کریم ، اشارات علمی‌و گذرا بسیار است برخی از این اشارات از دیرزمان و برخی در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشت زمان آشکار سازد

نمونه‌هایی از اشارات علمی‌(1)
در قرآن کریم ، اشارات علمی‌و گذرا بسیار است برخی از این اشارات از دیرزمان و برخی در سالیان اخیر با ابزار علم روشن شده و شاید بسیاری دیگر را گذشت زمان آشکار سازد. دانشمندان- به ویژه در عصرحاضر- در این‌باره بسیار کوشیده‌اند، گرچه افرادی به خطا رفته ولی بسیاری نیز موفق گردیده اند نمونه‌هایی از این‌گونه اشارات در بخش اعجاز علمی ‌قرآن در کتاب «التمهید» ج6 آمده است، در اینجا به جهت اختصار به چند نمونه بسنده می‌کنیم:
- رتق و فتق آسمان‌ها و زمین
- پوشش هوایی حافظ زمین

رتق و فتق آسمان‌ها و زمین
 

أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا (انبیاء/ 30)
«آیا کافران ندیدند که آسمان‌ها و زمین بسته بود ما آنها را بشکافتیم.»
«رتق» به معنای «به هم‌پیوسته» و «فتق» به معنای «ازهم گسسته» است در این آیه آمده است که آسمان‌ها و زمین به هم پیوسته بوده اند و سپس از هم گسسته شدند.
مفسران دراین پیوسته بودن و گسسته شدن زمین و آسمان‌ها اختلاف‌نظر داشته اند، بیشتر براین نظر بوده‌اند که مقصود از به هم پیوستگی و گسسته شدن، همان گشوده شدن درهای آسمان و ریزش باران است.
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاء بِمَاء مُّنْهَمِرٍ (قمر/ 11)
«پس درهای آسمان را با آبی ریزان گشودیم»
و نیز شکافتن زمین و روییدن گیاه، چنان‌چه می‌فرماید:
أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا* ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا*فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا*(عبس/ 25-27)
«که ما آب باران را فرو ریختیم- آنگاه خاک زمین بشکافتیم- و حبوبات برای غذا برویانیدیم.»
زمین را شکافتیم و سپس در آن، دانه رویانیدیم.
علامه طبرسی گوید: «و این معنا از دو امام (ابوجعفر باقر و ابوعبدالله صادق(ع) روایت شده است. در «روضه کافی» روایتی ضعیف السند ازامام باقر(ع) است و در تفسیر قمی‌ روایتی که اتصال سندی ندارد از امام صادق(ع) روایت شده است.
تفسیر دیگری در این باره شده که آسمان‌ها و زمین ابتدا به هم پیوسته بودند سپس ازهم جدا گشته و به این صورت درآمده‌اند چنان‌چه در سوره «فصلت» می‌خوانیم:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ- فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ (فصلت/ 11-12)
«[خداوند] هنگامی‌که به آفرینش آسمان روی آورد، آسمان‌ها به صورت دودی- توده گازی- بودند آنگاه به زمین و آسمان فرمان داد که به صورت جدا از هم حضور یابند- چه بخواهند و چه نخواهند آنها عرضه داشتند ما با کمال شوق و میل به سوی تو می‌شتابیم- (یعنی یک فرمان تکوینی بود)، آنها [به زبان حال] گفتند: فرمان‌پذیر آمدیم سپس هفت آسمان را در روز این چنین استوار ساخت.»
مطلب مذکور در آیه فوق مبین یک حقیقت علمی‌است که دانش روز، کم و بیش به آن پی برده است و آن این است که منشأ جهان مادی به صورت یک توده گازی بوده است بدین‌ترتیب واژه «دخان» در کلمات عرب، دقیق‌ترین تعبیر از ماده نخستین ساختار جهان است.
مولا امیرمؤمنان- مکرراً- در نهج‌البلاغه به همین حقیقت علمی ‌که آیه کریمه به آن اشارت دارد، تصریح فرموده است در اولین خطبه نهج‌البلاغه- که درباره آفرینش جهان است- می‌خوانیم:
سپس خداوند فضاهای شکافته و کرانه‌های کافته و هوای به آسمان و زمین راه یافته را پدید آورد آنگاه میان آسمان‌های زبرین را بگشود و از گونه‌گون فرشتگان پر نمود.
در خطبه 211 می‌فرماید:
آنها را ازهم شکافت پس از آنکه به هم پیوسته بودند.
علامه مجلسی- در شرح روضه کافی- پس از نقل دو روایت سابق‌الذکر می‌فرماید: «این دو روایت، برخلاف آن چیزی است که از مولا امیرمؤمنان(ع) رسیده است» در این باره تفصیلاً سخن گفته ایم.
نقش کوه‌ها در استواری زمین. در نُه جای قرآن از کوه‌ها با تعبیر «رواسی» یاد شده است.
وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِهِمْ (انبیاء/ 31)
«و کوه‌ها را در زمین پابرجا و استوار نهادیم تا مبادا [زمین] آنان [مردم] را تکان دهد و بلرزاند».
اساساً تعبیر از کوه‌ها به «رواسی» بدان‌جهت است که «ثابت هایی» هستند که بر ریشه‌های مستحکم استوار می‌باشند و از ماده «رست السفینه» گرفته شده، به معنای لنگرانداختن کشتی است که به وسیله این لنگرها در تلاطم آب‌های دریا استوار و پابرجا می‌ماند از این‌رو، کوه‌ها همچون لنگرهایی هستند که زمین را در گردش‌ها و چرخش‌های خود، از لرزش و تکان باز می‌دارد.
همچنین از کوه‌ها به «اوتاد» تعبیر شده، به معنای میخ ها، که زمین را از هم‌پاشی و فروریزی نگاه می‌دارد:
وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً (نبأ/ 7)
«و کوه‌ها را عماد و نگهبان آن نساختیم.»
مولا امیرمؤمنان در این زمینه گفتاری دارد، که به خوبی تعابیر اعجازگونه قرآن را روشن می‌سازد می‌فرماید:
هم راه با سرشتن صخره‌های بزرگ زمین و برآمدن دل این صخره‌ها و قله‌های بلند سر به فلک کشیده، در جایگاه‌های خود استواریشان بخشید پس قله‌ها را در هوا به بلندا برد و ریشه هایشان را در آب فرو کشید بدین‌سان خداوند کوه‌ها را با بلندشان از دشت‌ها جدا ساخت و پایه‌های شان را چونان ریشه درختان در زمین‌های پیرامون و مواضع نصبشان، در اعماق زمین نفوذشان داد کوه‌ها را با قله هایی بس بلند و سلسله هایی به هم پیوسته و دراز، تکیه‌گاه زمین ساخت و چونان میخ‌ها بر آن بکوفت چنین است که زمین به رغم حرکات گوناگونی که دارد، برای ساکنانش از لرزش و تکان نگاه داشته شد و از فرو در کشیدن بار خود، باز داشته شد و از لغزش از جایگاه خود در امان ماند پس بزرگ است خداوندی که زمین را به رغم تلاطم امواج خروشان آب‌های آن، چنین استوار نگاه داشت.»
در بخشی از این گفتار آمده: «زمین به رغم حرکت‌های خود از لغزش و لرزش و فروپاشیدگی نگاه داشته شد» از این گفتار سه نکته بدست می‌آید:
1. زمین دارای حرکت‌های گوناگون است، ولی به رغم این حرکت‌ها آرامش و تعادل خود را حفظ کرده است.
2. پیوسته زمین مستحکم است و از هم نمی‌گسلد و لایه‌هایش گسسته نمی‌شود، تا ساکنان و بارهایش را در درون خود فرو نکشد.
3. زمین در حرکت وضعی و انتقالی و برخی حرکت‌های دیگر، آرام و استوار است و از مدارهایی که به طور منظم در آن می‌گردد، بیرون نمی‌افتد.
این‌گونه نکته‌ها امروزه مورد تأیید اکتشافات و پژوهش‌های علمی‌ قرار گرفته است این اثر بزرگ کوه ها- که حیات را بر پهنای زمین میسر ساخته است- به دلیل آن است که سلسله کوه‌های پراکنده در پوسته سخت زمین، همانند کمربند زنجیره‌ای اطراف زمین را در برگرفته اند.
اکنون بهتر می‌توانیم به ظرافت و دقت فرموده امام(ع) در خطبه یکم نهج‌البلاغه پی ببریم، که به جای کلمه جبال (کوه ها) واژه صخور (صخره ها) را به کار برده و «و تدبالصخور میدان ارضه، و به کوه‌های گران، زمین را میخ‌کوب نموده به آن استواری بخشیده است» این گفتار، تفسیر آیه فوق‌الذکر است «و جعلنا فی الأرض رواسی ان تمیدبهم» امام(ع) جنبه «صخره‌ای» بودن کوه‌ها را درجهت استحکام و استواری مرتبط می‌داند.
سلسله کوه‌های سنگی- با پستی و بلندی هایی که دارند- نقش بزرگی در تعادل زمین و ثبات اجزاء و استواری پوسته آن دارند تا این کوه‌ها با وجود شعله‌ور بودن درون و التهاب گداخته‌های آن، درهم شکسته و لرزان نشوند.
آشنایان با علوم طبیعی می‌دانند که زمین با حلقه هایی از سلسله کوه ها، محاصره شده است و این امر عامل حفظ بیشتر ثبات زمین می‌باشد حکمت و چگونگی ارتباط این سلسله کوه‌ها با یکدیگر و جهت امتداد آنها نیز برطبیعی‌دانان پوشیده نیست این سلسله کوه‌ها براساس نظمی‌ بدیع و محکم و توجه برانگیز، زمین را به شکل حلقه هایی کوهستانی درآورده است که از چهارطرف، آن را در برگرفته اند.
وقتی به نقشه طبیعی زمین نظر می‌افکنیم، ناهمواری‌های زمین را به روشنی مشاهده می‌کنیم و می‌بینیم سلسله کوه‌ها به طور عموم در طول هر قاره امتداد می‌یابد گویا این کوه‌ها ستون فقرات قاره‌ها هستند.
هنگامی‌ که به شبه جزیره‌های هر قاره می‌نگریم سلسله کوه‌ها را در طولانی‌ترین شکل ممکن امتداد یافته می‌یابیم در طول جزایر کوهستانی- بزرگ یا کوچک- نیز سلسله کوه هایی یافت می‌شود.
امروزه با سیر و مطالعه در بستر دریاها و اقیانوس‌ها به طور یقین ثابت شده است که بیشتر جزیره‌ها و ارتفاعات آنها درحقیقت دامنه و امتداد سلسله کوه‌ها و جزئی از آنها هستند، به این صورت که قسمتی ازآن کوه‌ها در آب دریاها فرو رفته و پوشیده شده و بخشی دیگر همانند جزیره ها، بر سطح آب آشکار است.
بنابراین تمام قاره‌ها به وسیله سلسله کوه‌ها و ازطریق خشکی یا دریا به یکدیگر متصل اند. جالب توجه است بدانیم، حلقه‌ای از سلسله کوه‌ها در زیر دریا و در نزدیکی ساحل شمالی قاره‌های سه گانه شمالی قرار دارد که کاملاً اقیانوس منجمد شمالی را در برگرفته است و بسیاری از جزیره‌های حاشیه این ساحل برجستگی‌های آن سلسله کوه‌ها هستند.
یعنی در قطب جنوب نیز حلقه دیگری از سلسله کوه‌ها قرار دارد که قطب منجمد جنوبی را در برگرفته است بین دو حلقه یاد شده حلقه‌های دیگر سلسله کوه‌ها که در طول قاره‌ها و اقیانوس‌ها از شمال تا جنوب امتداد دارد پیوندی محکم ایجاد کرده است گویی این سلسله کوه ها، چارچوب هایی مشبک هستند که پنجه در دست‌آویز زمین زده اند و از متلاشی شدن و تجزیه و پراکندگی ذرات زمین در فضا جلوگیری می‌کنند.
ازجهت دیگر، درون زمین شعله‌ور است آتش برافروخته و زبانه‌دار و خشمگینی در درون زمین شعله‌ور است، گویی نزدیک است از خشم به جوش و خروش آید و اگر ضخامت و سختی پوسته زمین نبود، این آتش برافروخته زمین را در هم می‌ریخت زمین‌لرزه‌ها و آتشفشان‌هایی که گه گاه مشاهده می‌شود بخشی ناچیز از التهاب و فوران آتش درونی زمین است.
سختی و ضخامت پوسته روی زمین- که از دیرباز سرد مانده است- از فوران درون برافروخته زمین مانع می‌شود و اگر سختی و صلابت پوسته زمین نبود، لرزش‌های شدید و مستمر تمام زمین را فرا می‌گرفت اگر خداوند زمین را نگه نمی‌داشت و آرامش نمی‌بخشید، زمین ساکنانش را در خود فرو می‌کشید و اطرافش شکافته می‌شد و همه چیز درهم فرو می‌ریخت اما خداوند آسمان و زمین را نگاه می‌دارد تا از استواری که دارند نغلزند «ان الله یمسک السماوات والأرض ان نزولا».
ملاحظه می‌شود که کوه‌ها صخره‌های کوهستانی سلسله‌واری هستند که زمین را احاطه کرده اثر مستقیمی‌بر توازن زمین دارد و جلوی لرزش آن را می‌گیرد، به علاوه سختی این پوسته در برگیرنده زمین جلوی اشتعال درونی زمین را نیز می‌گیرد، که در کلام مولا امیرمؤمنان(ع) به این حقایق آشکار (از دیدگاه علم روز) اشارت فرموده است.

پوشش هوایی حافظ زمین
 

وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/ 32)
«و آسمان را سقفی محفوظ [بر فراز زمین] قرار دادیم، که اینان از نشانه‌های آن روی گردانند.»
گرد زمین را پوشش هوایی ضخیمی ‌فرا گرفته، که عمق آن به 350 کیلومتر می‌رسد هوا از گازهای «نیتروژن»- به نسبت 03 /78درصد و «اکسیژن» به نسبت 99 /20درصد و اکسیدکربن به نسبت 04 /0درصد و بخارآب و گازهای دیگر به نسبت 94 /0درصد ترکیب یافته است. این پوشش هوایی با این حجم ضخیم و با این نسبت‌های گازی فراهم شده در آن، هم چون سپری آسیب‌ناپذیر، زمین را در برگرفته و آن را از گزند سنگ‌های آسمانی که به حد وفور به سوی زمین می‌آیند و از همه اطراف، تهدیدی هولناک برای ساکنان زمین به شمار می‌روند، حفظ کرده زندگی را برایشان امکان‌پذیر می‌سازد.
فضا انباشته از سنگ‌های پراکنده‌ای است که بر اثر ازهم پاشیدگی ستاره‌های متلاشی شده بوجود آمده اند از این سنگ‌ها به صورت مجموعه‌های بزرگ و فراوانی پیرامون خورشید در گردشند و روزانه تعداد زیادی از این سنگ‌ها موقع نزدیک شدن به کره زمین به وسیله نیروی جاذبه به سمت زمین کشیده می‌شوند این سنگ‌ها برخی بزرگ و برخی کوچک و با سرعتی حدود (60-50) کیلومتر در ثانیه به سوی زمین فرود می‌آیند، که سرعتی فوق‌العاده است ولی هنگامی ‌که وارد لایه هوایی می‌شوند در اثر سرعت زیاد و اصطکاک فوق‌العاده با ذرات هوا، داغ شده شعله‌ور می‌شوند در اثر سرعت زیاد و اصطکاک فوق‌العاده با ذرات هوا، داغ شده شعله‌ور می‌شوند و درحال سوختن یک خط نوری ممتد به دنبال خود ترسیم می‌کنند و به سرعت محو و نابود می‌شوند که به نام شهاب‌سنگ شناخته شده اند برخی از این سنگ پرتاب‌ها آن اندازه بزرگ اند، که از لایه هوایی گذشته، مقداری از آن به صورت سنگ‌های سوخته با صدای هولناکی به زمین اصابت می‌کند.
این خود از آثار رحمت الهی است که ساکنان زمین را از آسیب پرتاب‌های آسمانی فراوان در امان داشته و پوششی بس ضخیم آنان را از گزند آفات گرداگردشان محفوظ داشته است که اگر چنین نبود، امکان حیات بر روی کره زمین میسرنبود علاوه درمورد پوشش اطراف زمین وجود لایه ازن از اهمیت بالایی برخوردار است این لایه که در اثر رعد و برق به وجود می‌آید، زمین را در برابر پرتوهای مضر کیهانی محافظت می‌کند اگر این لایه نبود حیات روی زمین ممکن نمی‌شد که تفصیل آن در جای خود آورده شده است پس همواره باید گفت:
سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ (زخرف/ 13)
«پاک و منزه خدایی که اینها را مسخر ما گردانید وگرنه ما هرگز قادر به آن نبودیم.»

باد
 

وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ آیَاتٌ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ‌(جاثیه/ 5)
«و در چرخش بادها برای افراد اندیشمند استدلال وجود دارد».
بادها درچرخش هستند.
بادها دراطراف زمین همان‌طور که آیه مطرح کرده درواقع در یک سیستم جهانی در چرخش می‌باشند. آنها هوای گرم را از مناطق استوایی به نواحی قطبی و هوای سرد را از نواحی قطبی به مناطق استوایی منتقل می‌کنند، که به این ترتیب به دمای هوا توازن و تعادل می‌بخشند. در قطب‌ها هوای سرد پائین می‌آید و به طرف نواحی استوایی حرکت می‌کند. در مناطق استوایی هوای گرم بالا می‌رود و در سطوح بالاتر جوی ضمن چرخش در یک منطقه رفته رفته هوای گرم را رو به قطب‌ها می‌برند.
چرخش بادها چه استدلالی را در بردارد؟ چیزی که ما امروزه می‌دانیم این است که چرخش بادها و وزیدن آنها برخلاف همدیگر باعث می‌شود که ویرانی به بار نیاید. اگر بادها فقط در یک جهت می‌وزیدند همه چیز ویران می‌شد.
بادها عمل لقاح‌ها را انجام می‌دهند.
وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً (حجر/ 22)
«و بادها را برای لقاح دادن می‌فرستیم و بعد از ابر آب پائین می‌فرستیم»!
نکته آیه: بادها لقاح‌های گوناگونی را انجام می‌دهند و ازجمله باعث بارندگی می‌شوند:
(جمع بودن «لَواقِح» به معنی: تلقیح‌دهنده ها، به این معنی است که بادها بیش از دو نوع عمل «تلقیح» انجام می‌دهند).
-بادها ذرات نامرئی بخار آب موجود در هوا را به ذرات دود و هوا و غبار و نمک و غیره می‌زنند و آنها را دور ذرات مزبور جمع می‌کنند، (بدون موارد مزبور ذرات بخار به هم نمی‌پیوندند).
- بادها ابرها را جمع و متراکم می‌کنند.
- بادها موجب بار الکتریکی مثبت و منفی شدن ابر می‌شوند.
- بادها با حرکت دادن ابر باعث می‌شوند که جریان برق ذرات بخار آب را باهم ترکیب کند. با ترکیب ذرات بخار قطره‌های ریز تشکیل می‌شود که تا حدّ سقوط کردن سنگین می‌شوند و سقوط می‌کنند، و در مسیرسقوط خود با ذرات دیگر برخورد می‌کنند و آنها را جذب می‌کنند و بزرگ و بزرگ تر می‌شوند، و به صورت قطره (باران) سقوط می‌کنند.
همه کارکردهای مذکور باد، نوعی عمل بارورسازی است. (یعنی: معنی واژه لقاح همه آن موارد را در برمی‌گیرد).
همین‌طور بادها درختان و گیاهان را تلقیح می‌دهند که برخی از تخم‌ها و هاگ‌های آنها ازجمله قارچ‌ها میکروسکوپی هستند.
باد در درختان آتش‌سوزی ایجاد می‌کند.
أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَن تَکُونَ لَهُ جَنَّهٌ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّهٌ ضُعَفَاء فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ (بقره/ 266)
«آیا می‌خواهید که یکی از شما را باغی باشد از درخت خرما و انگور زیر آن درختان جوی‌های روان و در آن هرگونه میوه موجود باشد ناگاه ضعف و پیری بدو فرا رسد (که هیچ‌گاه نتواند کرد) و او را فرزندان خرد و ناتوان باشد و در باغ او بادی آتش بارافتد همه را بسوزاند (حال کسی که انفاق به ریا و یا به منت و اذیت کند بدین ماند) خداوند آیات خود را برای شما روشن بیان کند باشد که در مآل کارها و حقیقت احوال فکر کنید.»
آیا کسی از شما هست که دوست داشته باشد باغی از درختان خرما و انگور با جویبارهای روان در آن داشته باشد، از انواع دیگر محصولات نیز در آن باشد، و خود پیر باشد و فرزند و نوه‌های ضعیف داشته باشد، ولی بخواهد گردبادی که آتش ایجاد کند به آن باغ بوزد و آن را بسوزاند؟
نکته آیه: گردباد در درختان آتش ایجاد می‌کند:
گردباد با حرکت دادن و سائیدن شاخه‌ها به همدیگر گرما تولید می‌کند و سبب ایجاد آتش و آتش‌سوزی می‌شود.

نقش بادها در بارندگی
 

وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا (نبأ/ 14)
«و از فشار و تراکم ابرها آب باران فرو ریختیم.»
بادها درواقع چنان‌که آیه مطرح کرده از عوامل اساسی بارندگی هستند.

اقوام
قوم لوط
 

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَهَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ* أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنکَرَ فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ (عنکبوت/ 28-29)
«و لوط وقتی که به قوم خود گفت: شما به فحشایی می‌پردازید که پیش از شما هیچ کسی از جهانیان به آن نپرداخته است- آیا با مردان آمیزش جنسی می‌کنید و راهزنی می‌کنید و درانجمن‌های خود به کارهای ناخوشایند می‌پردازید؟ پاسخ قوم وی چیزی غیر از این نبود: اگر راست می‌گویی عذاب خدا را بیاور».
فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَهً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ (هود/82)
«وقتی فرمان ما رسید بالای آن (شهر) را به جای شالوده آن قرار دادیم (یعنی شهر پائین کشیده شده که سقف‌ها از سطح زمین پائین‌تر رفته و به جای شالوده‌ها قرار گرفته)، و بر آن (شهر) سنگِ گِلِ پخته شده سفتِ گوگردی (یا متمایل به زرد) را لایه‌لایه بر آن باریدیم».
وَلَقَد تَّرَکْنَا مِنْهَا آیَهً بَیِّنَهً لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (عنکبوت/35)
«از آن (شهر) نشانه‌ای عینی برای کسانی که می‌اندیشند به جا گذاشتیم تا آیتی روشن برای عبرت عاقلان باشد.»
بنابر آیات قرآن قوم لوط قومی‌بوده اند که مردان آن ازجمله هم‌جنس‌گرایی داشته اند. و با کشیده شدن شهر آن ها به پائین و باریده شدنِ لایه لایه سنگِ گِلِ پخته شده سفتِ گوگردی (یا متمایل به زرد) ازبین رفته اند و اثری از آن نیز برای اندیشمندان به جا گذاشته شده است.
قوم لوط در شهر سدوم در بخش جنوبی دریای مرده که در تصویر ماهواره‌ای می‌بینیم زندگی می‌کرده اند. نقاشی‌ها و جسدهای سنگی بدست آمده از زیرزمین همه نشان می‌دهند که فرهنگ و مناسبات مردم مسائل جنسی و هم‌جنس‌گرایی بوده است.
در این تصویر ماهواره‌ای منطقه جغرافیایی دریای مرده که با فلش نشان داده شده می‌بینیم و شهرِ سدومِ قومِ لوط در آن قرار داشته است.
مطالعات زمین‌شناسی می‌گوید که زمین در منطقه مزبور براثر فشارهای آتشفشانی در یک گسل (شکاف لایه‌های زمین) نشست کرده است. قله‌های منطقه دهانه‌های آتشفشان دارند، منطقه دارای گدازه‌های آتشفشانی سرد شده بر سطح لایه‌های سنگ‌های رسوبی و آهکی است. و نشان‌دهنده این هستند که در آن منطقه زلزله رخ داده و آتشفشان از 3 نقطه مواد آتشفشانی را بر روی شهر ریخته بوده و شهر را دفن کرده است. همین‌طور در محلّ شهر سدوم یک شیب درازی وجود دارد که ناشی از فرو ریختن مواد ناشی از زلزله بوده است. بقایا و شواهد جغرافیایی گفته‌های قرآن درمورد قوم لوط را تأئید علمی‌ می‌کند.

نابودی قوم عاد با باد صَرصَر
 

وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَهٍ * سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهٍ* (حاقه/6-7)
«و اما عاد با باد سرکشی که از بالا می‌آمد نابود کرده شدند* آن را 7 شب و 8 روز بر آنها مسلّط نمود که آنها را درمانده کند. مردم را در آن شب و روزها می‌دیدی که می‌افتاده و می‌مردند، گویی بیخ و بن توخالی نخل می‌بودند».
قوم عاد در منطقه ربع‌الخالی شبه جزیره عربستان زندگی می‌کرده اند و بنابر توصیفاتی که قرآن از آنها می‌کند، مردم تنومند و پرهیبت بوده اند، تخته سنگ را جابه جا می‌کرده اند، ابرقدرت بوده اند، ثروت‌های حیوانی و دامی ‌و انسانی و کشاورزی برای اولین بار در تاریخ دربین این قوم جمع شده بوده است. و در معماری شهرسازی و سدسازی نمونه نداشته اند. یکی از موارد منفی آنها این بوده که دیگران را تحت تسلّط خود درمی‌آورده اند و هیچ‌گونه رحمی‌به آنها نمی‌کرده اند.
وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ (شعراء/130)
«و چون به ظلم و بیداد خلق دست بگشایید کمال قساوت و خشم کار بندید.»
و وقتی متسلّط می‌شوید به کسی رحمی‌ نمی‌کنید. پیامبرِ آنها مجازات خدا را به آنها هشدار می‌داده، و آنها ازجمله: دانش و هنر خود را به رخ وی می‌کشیده اند، و همین‌طوربه او می‌گفته اند: از ما قوی‌تر چه کسی است؟
نکته موردنظر ما درآیه این است که باد سرکشی که از بالا می‌آید چطور در ظرف 7 شب و 8 روز مردم را می‌کشد؟
هوا در ارتفاعات بالای جوی خیلی از هوای زمین سردتراست. در ارتفاع 15کیلومتری دمای هوا تقریباً 75 درجه زیرصفر است. و سردترین دما در ارتفاع بین 50 تا 80 کیلومتری است که تقریباً 160 درجه زیر صفر است. وقتی چنین بادی 7 شب و 8 روز پی‌درپی و به طور سرکشی بوزد، روشن است که چه به روز مردم می‌آورد.

آثار قوم عاد
 

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ * إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ *الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ (فجر/6-8)
«ندیدی خدا با قوم عاد چه کرد؟* و نیز به اهل شهر ارم که صاحب قدرت و عظمت بودند چگونه کیفر داد. با ساختمان سنگی ستون‌دار* ستون هایی که مانند آن در هیچ سرزمینی ساخته نشده بود»؟
تا پیش از این برخی از تاریخ‌شناسان می‌گفتند باتوجه به اینکه منطقه محلّ زندگی قوم عاد که ربع‌الخالی باشد منطقه‌ای صحرایی و بی‌آب و گیاه است و از دیر
زمان نیز این‌طور بوده، معقول و منطقی نیست که در آن جا قومی‌و تمدنی وجود می‌داشته بوده باشد. و وجود تاریخی قوم عاد را تکذیب می‌کردند. یعنی داستان قرآن درمورد قوم عاد را دروغ می‌پنداشتند.
تا اینکه بالأخره در اوائل دهه 90میلادی به کمک ماهواره ابتدا تصویری از منطقه مزبور گرفته شد که شبه رودخانه را نشان می‌داد. یکی در غرب و دیگری در شرق منطقه و در مرحله بعدی تصویر از عمق بیشتری گرفتند و دیدند که دوتا رودخانه در آن جا بوده و در دریاچه می‌ریخته و در کنار دریاچه بقایای شهر پیدا کردند. و همین‌طور در تصویرقلعه ستون‌دار دیده شد که ازنظر ارتفاع سابقه نداشته است. یعنی همان‌چیزی که قرآن می‌گوید:
محققین می‌گویند که طوفان شنی قوم عاد را نابود کرده است. و قرآن نیز می‌گوید:
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَهٍ (حاقه/6)
«و اما عاد با باد سرکشی که از بالا می‌آمد نابود کرده شدند».
بادی که از بالا می‌آید سرد است و طوفان شن نیز با خود برمی‌دارد، بنابراین با سرما و شن ازبین رفته اند و آنچه قرآن درمورد عاد می‌گوید درست و دقیق است. هم درمورد نحوه ازمیان رفتن آنها و هم ساختمان آنها.

آهن
 

وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ (حدید/25)
«و آهن (و پولاد و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی و کارزار و هم منافع بسیار بر مردم است»
و آهن را نازل کردیم. در آن نیرویی فوق‌العاده زیاد و بهره‌وری‌هایی برای مردم وجود دارد.

نکات آیه:
 

1. آهن نازل شده.
2. نیروی موجود در آهن فوق‌العاده زیاد است.
3. انسان از آهن بهره‌وری دارد.

1. آهن نازل شده:
 

آهن چگونه و از کجا نازل شده؟
 

آهن و عناصر اصلی دیگر هرکدام در دمای مشخصی درست می‌شوند. آهن از جمله عناصری است که در ستاره های خیلی بزرگ تر از خورشید درست می شود، برخی از عناصر نیز در گرمای پس از انفجار اولیه درست شده اند.
1. وقتی کشش جاذبه در مرکز ستاره دمای گرما را به بالای 170 میلیون درجه بالا می‌برد یک سری امتزاج‌های جدید آغاز می‌شود. هسته‌های هلیومی‌ذوب می‌شوند و عناصر سنگین تری را درست می‌کنند که در وحله اول کربن و اکسیژن است.
2. وقتی نیروی جاذبه دمای عنصر کربن را به 700 میلیون درجه می‌رساند امتزاج جدیدی آغاز می‌شود که کربن به نئون و منیزیم تبدیل می‌شود. در قشرهای بیرونی‌تر آنکه دمای حرارت کمتر است تبدیل هلیوم به کربن و هیدروژن به هلیوم ادامه پیدا می‌کند.
3. وقتی دمای حرارت در مرکز هسته به یک و نیم میلیارد درجه می‌رسد اتم‌های نئون آغاز به ذوب شدن می‌کنند و اکسیژن و منیزیم بیشتری را ایجاد می‌کنند.
4. وقتی دمای حرارت بالای دو میلیارد می‌رسد اتم‌های اکسیژن به هم فشرده‌تر ذوب می‌شوند و به سیلیکون و گوگرد تبدیل می‌شوند. این عناصر به وسیله قشرهای عناصر متحدالمرکز اکسیژن، نئون، کربن، هلیوم و هیدروژن احاطه شده اند.
5. فشار ناشی از اضمحلال هسته‌ای دمای حرارت را بالای 3 میلیارد درجه بالا می‌برد و در مرکزِ فشرده، سیلیکون و گوگرد را به کره‌ای از آهن تبدیل می‌کند که تقریباً 44 /1 جرم خورشید می‌شود. به دلیل ساختمان هسته‌ای آهن که اجازه نمی‌دهد اتم‌ها ذوب و مضمحل شوند و عنصر سنگین‌تری درست شوند، این آخرین واکنش است که می‌تواند در مرکز ستاره رخ بدهد.
6. وقتی امتزاج در داخلی‌ترین بخش‌های ستاره تمام می‌شود آخرین مرحله جاذبه (جذب) آغاز می‌شود. هسته آهن در مرکز ستاره خود را با سرعتی معادل 70000کیلومتر در ثانیه جمع می‌کند. درجه حرارت تا صد میلیارد درجه بالا می‌رود. هسته‌های آهن چنان به هم فشرده می‌شوند که درهم مضمحل می‌شوند. این گرمای تصور نکردنی اندازه‌های بسیار زیادی از نوترون تولید می‌کند که فعلاً در وسط ستاره محصور هستند. ماده در این حرارت به آخرین حدّ تراکم خود رسیده و بیش از این نمی‌تواند فشرده بشود. نیروی دفع میان هسته‌ها بیشتر از نیروی جاذبه می‌شود.
7. پس‌زنی ازجانب مرکز ستاره، ماده را از مرکز ستاره در موج انفجار پرتاب می‌کند. در پرت‌سازی آن را ازمیان قشر سیلیکون سرازیر می‌کند که آن را گرم کرده و بخشی از هسته‌های آن را مضمحل می‌کند و ایزوتوپ‌های رادیواکتیوی نیکل و عناصر سنگین‌تر دیگری را درست می‌کند. موج انفجار در حینی که به بیرون سفر می‌کند به درست کردن عناصر جدید دیگری ادامه می‌دهد. ستاره منفجر می‌شود و در فضا پخش می‌شود.
به این ترتیب، آهن در ستاره‌ها و در حرارت بالای 3 میلیارد درجه تولید می‌شود و با انفجار ستاره در هستی پراکنده می‌شود. و به این ترتیب نیز آهن از آسمان به زمین نازل شده است.
آهن بیش از یک سوم از مواد زمین را تشکیل می‌دهد. بیش از 99درصد آن در درون زمین است. به میزانی که از مرکز زمین رو به طرف سطح می‌آییم درصد آن کم و کمتر می‌شود. آهن موجود در قشر خارجی زمین حدوداً 5 یا 6دهم درصد کلّ آهن زمین است.

2. نیروی موجود در آهن فوق‌العاده زیاد است:
 

چنان‌که آیه مطرح کرده "نیروی موجود در آهن، فوق‌العاده زیاد" است. برای درست کردن یک ذره آهن نیرویی بیش از چهار برابر نیروی موجود در"منظومه شمسی" مورد نیاز است.

3. انسان از آهن بهره‌وری دارد:
 

هموگلوبین در خون انسان و خیلی از حیوانات دارای آهن است. همین‌طور ماده سبز در اکثر گیاهان دارای آهن است. و بدون آهن حیات نیز نمی‌توانست به وجود بیاید.
منبع: زمین شناسی در قرآن ، انتشارات فیض دانش ،1389
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان