دلسوزی و مهربانی و کارآمدی خانواده
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمود: «آن که نسبت به دیگران ترحم و رحمت نداشته باشد، مورد رحمت خدا قرار نمی گیرد»؛(37) «و آن که اهل رحمت نباشد، انتظار رحمت نداشته باشد»(38) مناسبات خانوادگی و اجتماعی در فضای ارتباطی همراه با محبت و از سر رحمت اصلاح می شود. او رسول رحمت بود و مؤکداً می فرمود: «آن که نسبت به کوچک (کودکان) ما رحمت نداشته باشد و بزرگ ما را گرامی ندارد، از ما نیست».(39)
رفتار محبت آمیز، روح و روان انسان را از هر گونه گرد و غبار و پلیدی پاک و تطهیر و سلامت آن را تأمین می کند انسان در پرتو این طهارت و سلامت، با آسایش و آرامش، همت خویش را برای رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی به کار می بندد و در مقابله با آسیب های روانی و اخلاقی، چون دژی محکم و استوار می ایستد و اجازه ورود بیگانه را به زمینه جانش نمی دهد. امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که مؤمنان را با کلمات محبّت آمیزخویش احترام نماید و اندوه او را بزداید، تا زمانی که این حالت و احساس در او باقی است، پیوسته در سایه ی رحمت خدا خواهد بود».(40)
پیامبر و معصومان علیهم السلام به بزرگ سالان و کودکان مهربانی می کردند و بر محبت به کودکان تأکید فراوان داشتند. از این روی، آن حضرت می فرمود: «با فرزندان خود با کرامت برخورد کنید و با آداب نیکو با آنها معاشرت کنید».(41) تأکید حضرت بر احترام به فرزندان و رعایت برخوردهای احترام آمیز با آنان، برای این است که شرافت ذاتی آنها سرکوب نشود. رفتار مبتنی بر روش های پسندیده و گرامی داشتن کودکان، از آنها افرادی مستقل، آزاده، باشرافت و صاحب فضیلت می سازد. اگر کودک کرامت دید و به شخصیت حقیقی اش احترام گذاشته شده، باشخصیت و بافضیلت می شود و چنانچه مورد تحقیر و اهانت قرار گیرد، رشد فضایل در او متوقف شده، به انحراف و کجی می گراید و مانع رشد کارآمدی خانواده و اعضای آن می شود؛ چه بسا گاهی اوقات تأثیر انحراف یک عضو خانواده تمام اعضای آن را دچار بحران و مشکل می کند و از مسیر مستقیم به انحراف می کشاند. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: «وقتی نام فرزندتان را می برید، او را گرامی دارید و جای نشستن را برای او توسعه دهید (و احترامش کنید) و نسبت به او رو ترش نکنید».(42)
ایشان تمام کودکان را گرامی می داشت و وقتی کودک خردسالی را برای دعا یا نام گذاری می آوردند، حضرت برای احترام او را به آغوش می گرفت و در دامن خود می نهاد. گاهی اتفاق می افتاد که کودک در دامن پیامبر ادرار می کرد؛ کسانی که ناظر بودند، در مقابل این رفتار کودک فریاد می زدند ــ و تندی می کردند تا او را از ادرار باز دارند امّا پیامبر آنان را منع می کرد و می فرمود با تندی و خشونت از ادرار کودک جلوگیری نکنید. زمانی که دعا یا نام گذاری تمام می شد، اولیای کودک با شادی کودک خود را می گرفتند، در حالی که کمترین آزردگی خاطر به علت ادرار کردن کودکان در پیامبر احساس نمی کردند. وقتی اطرافیان کودک می رفتند، پیامبر لباس خود را تطهیر می کرد.(43) آن حضرت با این رفتار خود به دیگران آموختند که نجاست از دامن رسول خدا پاک می شود، اما برخورد تند با عمل طبیعی کودک، از دل او پاک نمی شود و بهداشت روان او را به خطر می اندازد.
پیامبر این گونه به کودکان احترام می گذاشت و به آنان مهربانی می کرد. در روایت دیگری جریان زیبایی از نماز پیامبر و مهربانی به کودکان نقل شده است؛ پیامبر در یکی از روزها که برای نماز جماعت آمده بود، امام حسن علیه السلام نیز که در آن زمان کودک خردسالی بودند با آن حضرت به مسجد آمده بود. پیامبر کودک را کنار خود نشاند و به نماز ایستاد در بین نماز یکی از سجده ها را خیلی طولانی کرد، راوی حدیث می گوید: من از سر سجده برداشتم، دیدم حسن از جای خود برخاسته و روی دوش پیامبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران سؤال کردند ای رسول خدا! چنین سجده ای از شما ندیده بودیم، گمان کردیم وحی به شما رسیده است؛ آن حضرت در جواب فرمودند: «وحی نرسیده بود، فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد؛ نخواستم شتاب کنم و کودک را بر زمین گذارم، آن قدر صبر کردم تا خود از شانه ام پایین آمد».(44) درباره ی مهربانی پیامبر به کودکان نیز نقل شده است که روزی ایشان نشسته بود، حسن و حسین علیهماالسلام وارد شدند؛ حضرت چون آنها را دید، به احترامشان از جا برخاست و به انتظار ایستاد. کودکان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتی چند طول کشید، ولی نرسیدند. رسول اکرم به
طرف کودکان رفت و با استقبال از آنان آغوش باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار کرد و به راه افتاد ودر همان حال می گفت: «فرزندان عزیز! مرکب شما چه مرکب خوبی است و شما چه سواران خوبی هستید».(45) رفتار پیامبر همیشه، در همه ی حال و با همه ی کودکان از روی مهربانی بود. وقتی آن حضرت از سفر بر می گشت و در راه با کودکان مردم برخورد می کرد، به احترام آنها می ایستاد؛ سپس امر می فرمود کودکان را می آوردند و از زمین بلند می کردند و به آن حضرت می دادند. رسول خدا بعضی را در آغوش می گرفت و بعضی را بر پشت و دوش خود سوار می کرد و به اصحاب خود نیز می فرمود به کودکان مهربانی کنید و آنان را در آغوش بگیرید و بر دوش بنشانید. کودکان از این رفتار محبت آمیز بی اندازه خوشحال می شدند و این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی کردند.(46) آن گاه که عضوی از اعضای خانواده چنین مورد تکریم و احترام و اظهار مهربانی قرار گیرد، از بودن خود با این خانواده احساس رضایت دارد؛ به اعضای خانواده خود اطمینان و اعتماد پیدا می کند و با عمل به راهنمایی های تربیتی آنان و با استفاده از توان مندی هایی که دارد، بر کمالات و رشد همه جانبه ی خود می افزاید. رشد همه جانبه ی هر یک از اعضای خانواده، همان کارآمدی نظام خانواده است.
وقتی درباره ی مهربانی به کودک در منابع و آموزه های دینی تا این اندازه تأکید شده است و این قدر آثار مطلوب دارد، بی شک مهربانی و دلسوزی نسبت به بزرگ سالان و همسر که به مرحله ی رشد انتزاعی رسیده اند و رفتارهای دیگران را تجزیه و تحلیل می کنند، آثار ارزش مندتری به دنبال خواهد داشت. آن گاه که همسران نسبت به یکدیگر احساس مهربانی کنند، تلاش آنان برای کارآمد ساختن نظام خانواده افزون خواهد شد. پس مهربانی و دلسوزی مخصوص کودکان نیست، بلکه بزرگترها نیز به آن نیازمندند؛ از دریافت آن لذّت می برند؛ موجب شادکامی و امید به حال و آینده می شود و در نهایت، زمینه ساز رشد، بالندگی و کمال خواهد بود.
مثبت اندیشی و کارآمدی خانواده
مثبت اندیشی، تلفیقی از گرایش و نگرش خوش بینانه و مثبت در مورد خداوند، خود، افراد، رویدادها، اشیا و به طور کلی جهان طبیعت و ماورای طبیعت است که بر اساس آن، شخص انتظار نتایج خوب را با توجه توانایی های خود از جهان و رویدادهای آن دارد. بر اساس این تعریف، در افراد انسانی انتظار تعمیم یافته ای پدید می آید که به هنگام مواجه شدن با مشکلات در تمام حیطه های مهم زندگی، نتایج خوب (در مقابل بد) برایشان رخ خواهد داد.(47) خوش بینی نشان دهنده ی گرایشی در فرد است که بر اساس آن، بهترین نتایج را انتظار دارد و بر جنبه های امیدوارانه ی یک موقعیت متمرکز می شود.
در منابع دینی، برخوش بینی به خداوند و امیدوار بودن به رحمت او تأکید زیادی شده است. در روایتی از امام معصوم علیهم السلام می خوانیم که «یأس و ناامیدی و بدبینی، زمانی وجود انسان را فرا می گیرد که نسبت به خداوند و عملکردهای او بدبین باشد».(48) در واقع، مؤمن از آن جهت به کارها، نتایج آن و آینده خوش بین و امیدوار است که ایمان واعتقاد به خداوند دارد و به او خوش بین است؛ زیرا خداوند در تدبیر همه چیز نقش دارد و فرد مسلمان نیز به خداوند خوش بین است و باور دارد که او کارها را به نفع بندگان خود مدیریت می کند. بنابراین، می تواند خوش بین باشد که او موفق خواهد شد و به کمک خداوند از کارهای خود نتایج خوب خواهد گرفت و خداوند به او کمک می کند تا از گزندها و آفت ها در امان بماند و بر مشکلات غلبه کند. پس خوش بینی یک عضو خانواده ی مسلمان، بیهوده و بدون دلیل نیست، بلکه متکی به رحمت و فضل خداوند است.
داشتن دید مثبت نسبت به مسائل زندگی و تبیین های خوش بینانه از حوادث ناخوش آیند، بر توانایی رویارویی با مشکلات تأثیر می گذارد. در مقابل، تبیین های بدبینانه ممکن است افراد را دچار حالت های عاطفی منفی و در نتیجه بازداری ایمنی کند. در این حالت، احتمال بروز بیماری های جسمی نیز بیشتر می شود و بیماری به نوبه ی خود بر روند کارآمدی زندگی آثارنامطلوبی بر جای می گذارد. خوش بینی فرد را به تلاش برای طراحی نقشه هایی برای حل مشکل سوق می دهد. فرد با عمل به این نقشه ها، انتظار دارد امور غالباً مطابق نظر او پیش روند و همین امر کوشش او را مضاعف می کند.(49) بنابراین، می توان گفت دیدگاه مثبت نسبت به مشکلات و ناگواری هایی که در زندگی پیش می آید، بر حالات عاطفی و بهبود روابط اعضای خانواده تأثیر می گذارد و سبب کارآمدی خانواده می گردد. اعضای خانواده ی کارآمد در پرتو خوش بینی به خداوند، به یکدیگر نیز خوش بین هستند و با رویکردی مثبت و سازنده به دیگر اعضا می نگرند و در برخورد با آنان تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارها ازدریچه ی خوش بینی و مثبت بنگرند.
در منابع دینی گمان نیک نسبت به دیگران و اعضای خانواده بسیار مورد توجه و ستایش قرار گرفته و بر فواید و آثار ارزش مند آن در کارآمدی ارتباطات و جامعه ی انسانی و خانوادگی تأکید شده است. خوش بینی، عامل جلب نظر دیگران،(50) آرامش درون(51) و کاهش غم و اندوه(52) است.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: «گمان نیکو به افراد، از بهترین خصایص و بزرگ ترین نعمت های خداوند متعال است».(53) همچنین آن حضرت می فرماید: «کسی که به مردم حسن ظن داشته باشد، مهر و محبت آنان را به دست خواهد آورد».(54)
یکی از ارکان زندگی مشترک و عوامل کارآمدی خانواده، مهر و محبت نسبت به یکدیگر است. آن گاه که اعضای خانواده و به ویژه زوجین با در پیش گرفتن شیوه ای مثبت و سازنده و با خوش بینی با یکدیگر ارتباط برقرار سازند، کانون خانواده ی آنان سالم و کارآمد خواهد بود. زن و شوهری که به دنبال زندگی شیرین و لذت بخش هستند، به همسر خود با دید مثبت و خوش بینانه می نگرند؛ جنبه های مثبت او را در نظر می گیرند و با چشم پوشی از عیوب و نواقص، پیوسته زندگی و رفتارها را زیبا می بینند و حتی گاهی برخی معایب را خوبی و نیکی می بینند.
برادفورد(55)(1983) در زمینه ی رضایت زوجین از زندگی، پژوهشی درباره ی 351 زوج که طول زندگی آنان از پانزده سال بیشتر بود انجام داد و از دلایل ادامه ی زندگی مشترکشان پرسید. نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل زیر در تداوم زندگی مشترک مؤثر بوده است:
الف)نگرش مثبت نسبت به همسر؛
ب)داشتن این عقیده که ازدواج یک امر مقدس و یک تعهد دائمی است؛
ج)تشابه هدف ها و آرزوها؛
د)رضایت از روابط جنسی؛
از اموری که با خوش بینی رابطه ی مستقیم دارد، بروز سوء تفاهم و سوء برداشت از رفتارها و گفتارهای یکدیگر است. سوء برداشت سبب تخریب روابط مطلوب اعضای خانواده و بروز تشنج و ناراحتی می شود. یکی از عوامل اصلی بروز اختلاف های زناشویی سوء تفاهم است و بهترین راه مقابله با چنین سوء تفاهم ها و برداشت های غلطی، خوش بینی است.
برای پدید آوردن حالت خوش بینی، زن و شوهر باید در ابتدای زندگی بکوشند یکدیگر را به خوبی کشف کنند و بشناسند با سیره ی رفتاری و گفتاری یکدیگر کاملاً آشنا شوند، تا زمینه ی سوء ظن از بین برود. در عین حال لازم است تمام موازین اخلاقی و اسلامی را در همه ی رفتارها و گفتارها رعایت کنند تا شناخت و رفتار با یکدیگر همراه شده و خوش بینی را پدید آورد. این خوش بینی اعتماد متقابل را در خانواده تقویت می کند؛ برداشت های منفی از رفتارهای یکدیگر کاهش می یابد؛ زمینه ی درک مناسب و روابط صمیمانه فراهم می شود و اعضای خانواده با احساس آرامش و ایمنی زندگی خواهند کرد. وقتی این امور در کنار هم جمع شوند، کارآمدی خانواده را تضمین می کنند.
صفت اخلاقی خوش بینی افزون بر اینکه سبب کارآمدی خانواده می شود، به طور مستقیم در کارآمدی و بروز خوش بینی در جامعه نیز اثر می گذارد؛ زیرا هر سبک تبیینی که در تبیین پدیده ها توسط والدین به کار برده شود، کودکان به دقت آن را یاد می گیرند و به خاطر می سپارند و در برخورد با افراد جامعه انسانی از آن استفاده می کنند. والدین خوش بین، فرزندان خوش بین به جامعه تحویل می دهند و خود نیز همین گونه در جامعه رفتار می کنند. بدین ترتیب رفتارهای جامعه ی انسانی بر اساس خوش بینی شکل می گیرد و یکی از عوامل کارآمدی جامعه می شود.
نتیجه گیری
مهم ترین نتایج پژوهش حاضر عبارتند از:
1.در منابع دینی، آموزه ها و دستورالعمل های اخلاقی برای رشد و تعالی در جنبه های فردی و اجتماعی و مادی و معنوی زندگی خانوادگی بیان شده است.
2.صبر، راستگویی، تکریم، احترام متقابل، مدارا با یکدیگر، دلسوزی و مهربانی و مثبت اندیشی و خوش بینی، از مهم ترین آموزه ها و رفتارهای اخلاقی هستند که بر کارآمدی خانواده تأثیر مستقیم دارند.
3.توجه نکردن به دستورهای اخلاق اسلامی در شکل دهی رفتار و تعامل با دیگر اعضای خانواده، موجب نا کارآمدی آن می شود.
4.بر اساس منابع دینی، عمل به دستورالعمل های اخلاق اسلامی بر استحکام نظام خانواده می افزاید و کارآمدی آن را تضمین می کند؛
5.بر خورداری اعضای خانواده از فضایل اخلاقی و عمل به آنها نه تنها سبب نجات در قیامت است، بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی یابد و کارآمدی خانواده به عنوان کانون تعلیم و تربیت بدون کسب و رعایت مسائل اخلاقی تأمین نخواهد شد.
6.اخلاق، بهترین ضامن اجرایی قوانین و مقررات در کانون خانواده است و کارآمدی آن را تضمین می کند.
7.خانواده بهترین محیط برای آموزش آموزه های اخلاق خانوادگی به فرزندان است.
پینوشتها:
1.مسائل اخلاقی به سه دسته تقسیم می شوند: الف)مسائلی که محورشان رابطه انسان با خداست (اخلاقی الهی)؛ ب)مسائلی که محورشان رابطه ی انسان با خودش است (اخلاق فردی)؛ ج)مسائلی که محور آنها را روابط اجتماعی انسان با دیگران تشکیل می دهد (اخلاق اجتماعی). وقتی در محاورات عرفی گفته می شود کسی اخلاقش خوب است یا خوب نیست، منظور همین ملکاتی است که در روابط او با دیگران خودنمایی می کند.دو دسته ی اول، در واقع توسعه اخلاق عرفی است که با توجه به بینش اسلامی و اینکه موضوع اخلاق، مطلق فعل اختیاری انسان، اعم از اجتماعی و غیراجتماعی است، حاصل شده است؛ زیرا هر فعل اختیاری ــ چه اجتماعی و چه غیراجتماعی ــ می تواند دارای ارزش مثبت یا منفی باشد و در محدوده ی مسائل اخلاقی قرار گیرد (محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ص 241ــ244)
2.ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 22.
3.علی ابن حسام الدین المتقی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ح 52175.
4.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 66، ص 405.
5.همان، ج 100، ص 226.
6.میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 3، ص 283.
7.ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 46.
8.عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم، ح 213.
9.ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 446.
10.محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ح 10064.
11.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 9.
12.محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، ص 439.
13.همان، ص 10.
14.محمدرضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص 117.
15.ویرجینا ستیر، آدم سازی در روان شناسی خانواده، ص 78.
16.محمدرضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص 117.
17.محمد محمدی ری شهری، دوستی در قرآن، ح 38.
18.همان، ح 86.
19.همان، ح 864.
20.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 103، ص 235.
21.همان، ص 223 و ص 228.
22.ابراهیم امینی، همسرداری، ص 33.
23.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 181.
24.محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 23.
25.در این دیدگاه، انسان خلیفه الهی «انی جاعل فی الارض خلیفه» (بقره: 30)، حامل روح خدا «و نفخت فیه من روحی» (حجر: 29) و حامل امانت الهی است «فحملها الانسان» (احزاب: 72).
26.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 4.
27.همان، ج 100، ص 253.
28.همان، ج 103، ص 237.
29.ابن شیعه حرانی، تحف العقول، ص 362.
30.محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 2، ص 312.
31.رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 14.
32.محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 2، ص 130.
33.عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم، ص 34.
34.محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 11، ص 214.
35.عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غرر الحکم، ص 328.
36.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 46.
37.اسماعیل بن کثیر دمشقی، تفسیر ابن کثیر، ج 7، ص 298.
38.محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 295.
39.محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 8، ص 467.
40.همان، ج 11، ص 591).
41.حسام الدین المتقی هندی، کنزل العمال، ج 16، ص 256.
42.محمد سبزواری، جامع الاخبار، ص 124.
43.رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 25.
44.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 43، ص 294.
45.همان، ص 285 ــ 286.
46.محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 3، ص 366 ــ 367.
47.محمدرضا سالاری فر، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، ص 118.
48.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 48.
49.دیماتئو، روان شناسی سلامت، ج 2، ص 582 ــ 584.
50.مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 417).
51.محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 5، ص 623.
52.همان.
53.عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ح 4834.
54.همان، ح 8853.
55.Bradford.
منابع
ــ المتقی، علی ابن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1405 ق.
ــ امینی، ابراهیم، همسرداری، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1386.
ــ تمیمی آمدی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم دفتر تبلیغات اسلامی، 1366.
ــ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1991م.
ــ دیماتئو، امک رابین، روان شناسی سلامت، ترجمه سید مهدی موسوی و همکاران، تهران، سمت، 1378،ش.
ــ سالاری فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان شناسی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه و سمت، 1385.
ــ سبزواری، محمد، جامع الاخبار، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق.
ــ ستیر، ویرجینا، آدم سازی در روان شناسی خانواده، ترجمه بهروز بیرشک، تهران، رشد، 1384.
ــ طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، شریف رضی، 1412.
ــ فیض کاشانی، محسن، المهجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، بیروت، نشر اعلمی للمطبوعات،1983م.
ــ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه ی سید جواد مصطفوی، تهران، فرهنگ اهل بیت علیهم السلام، بی تا.
ــ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1983م.
ــ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ترجمه ی حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1379.
ــ مصباح، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1384.
ــ مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام علی ابن ابی طالب علیه السلام، 1377.
ــ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت علیهم السلام، 1409ق.
حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1404ق.
دمشقی، اسماعیل بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالاندلس، بی تا، ج 7.
معرفت اخلاقی (1)