ماهان شبکه ایرانیان

آیا دچار زوال اجتماعی شده ایم ؟

زوال اجتماعی در ایران یکی از مسائلی است که ذهن اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. نسبت به این مساله دو دیدگاه شکل گرفته؛ دسته ای بر این باورند که جامعه ایران در آستانه زوال یا دچار آن شده و در مقابل، مخالفان چنین دیدگاهی تغییرات اجتماعی را به مثابه زوال نمی بینند

آیا دچار زوال اجتماعی شده ایم ؟

زوال اجتماعی در ایران یکی از مسائلی است که ذهن اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. نسبت به این مساله دو دیدگاه شکل گرفته؛ دسته ای بر این باورند که جامعه ایران در آستانه زوال یا دچار آن شده و در مقابل، مخالفان چنین دیدگاهی تغییرات اجتماعی را به مثابه زوال نمی بینند.

به گزارش به نقل از ایرنا، هر کدام از دو طیف، بر اساس شواهد و ادله های گوناگون سعی می کنند دیدگاه خود را اثبات کنند. با این حال آنچه جای سوال دارد این است که تا چه اندازه ای استدلال ها و شواهدی که ارائه می شود، منطبق با واقعیات اجتماعی است.
در زمینه زوال اجتماعی باید گفت تا بررسی دقیق و نظامندی وجود نداشته باشد، نمی توان درباره آن حکم صادر کرد. در واقع بررسی مساله زوال اجتماعی نیازمند پژوهش ها و مطالعات میدانی دقیق است. بنابر این نمی توان با توجه به چند عامل و فاکتور آن را تعمیم دارد، زیرا مسائل جامعه شناختی را نمی شود تنها به صورت اثبات گرایانه(پوزیتیویستی) و تعمیمی نگریست.
بررسی مساله از منظری جامعه شناسانه و اندیشیدن به آن می تواند تا حدودی راهگشا بوده و دریچه تازه ای بر روی آن بگشاید. برخی سعی می کنند امر اجتماعی را ذیل امر سیاسی تعریف کنند که به نظر می رسد از لحاظ علمی نسنجیده و غیرکاربردی است. هر چند امر اجتماعی از امر سیاسی جدا نیست، از این رو نگرش جداگانه و تباین میان آن دو کار دشواری است. با این حال در عین اثرپذیری این دو از یکدیگر نمی توان یکی را نسبت به دیگری فروکاست.
به باور معتقدان به زوال امر اجتماعی در ایران، نظم اجتماعی و دوپایه اساسی آن یعنی توجه به قانون و اخلاق در ایران سست شده است و استدلالی که بر می گزینند این است که کنش‌‌های افراد نه تابع این دو تنظیم‌کننده نظم اجتماعی، بلکه تابع نفع شخصی است. در مقابل منتقدان به زوال امر اجتماعی در ایران بر این باورند که تغییراتی در ساخت اجتماعی و سرمایه‌های اجتماعی در حال وقوع است، با این حال این تغیرات را نمی‌توان به معنای نابودی و فروپاشی اجتماعی تعبیر کرد.
پرسش این است که آیا می توان معتقد بود که نسبت فرد با جامعه در ایران دچار انکسار شده یا همبستگی اجتماعی تضعیف شده یا نه؟ در پاسخ به این پرسش مدعیان زوال اجتماعی، باور دارند که جامعه ایرانی را خطراتی همچون بی‌اعتمادی، زوال اخلاقی و قانونی تهدید می کند.
در مقابل منتقدان این نگرش معتقدند که نمی توان تمایزو تفاوت های اجتماعی را به مثابه فروپاشی جامعه و هنجارهای اجتماعی تلقی کرد. آنان باوردارند تقویت امید و توجه به تمایزها و تفاوت های اجتماعی می تواند گامی در جهت اعتمادزایی باشد.
با توجه به تفکرات دوگانه نسبت به مساله، باید گفت جامعه هر چند دچار برخی آسیب ها و چالش ها شده اما نمی توان آن را دچار زوال دانست. به عبارتی دیگر صرفا با نگاهی از بیرون بدون واکاوی دقیق و منسجم از جامعه نمی توانیم از زوال اجتماعی سخن بگوییم، زیرا چنین رویکردی چندان با واقعیات منطبق نیست. یکی از دلایل مهم آن نیز حس همبستگی و مشارکت اجتماعی است که در جامعه ایران نه تنها نسبت به نُرم جهانی کم نیست بلکه پردامنه تر و گسترده تر است.
البته هرچند نمی توان به کلی زوال اجتماعی را تایید کرد ، با این حال نباید از شکل گیری چنین معضلی در آینده غافل بمانیم. زیرا از مولفه های برجسته جامعه دچار زوال و فروپاشی، بی تفاوتی اجتماعی و عمل نکردن به تعهدات شهروندی است. در حالی که حضور مردم در انتخابات و مشارکت های مدنی حاکی از آن است که جامعه ایرانی، جامعه ای بی تفاوت نیست.
از اصلی ترین زمینه های ایجاد و انباشت اعتماد عمومی، توجه به سرمایه های اجتماعی است. از این رو دامن گستر شدن اعتماد عمومی در سایه توجه به سرمایه های اجتماعی، مشارکت و همدلی را با خود به همراه می آورد و جامعه را از زوال دور می سازد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان