ماهان شبکه ایرانیان

فرهنگ جامع فرق اسلامی(۱)

اشاره: یکی از جذابترین بخشهای تاریخ، بررسی آرا و اندیشه‌های نحله‌های فکری است و برای ما مسلمانان بسیار دلپذیر و در عین حال ضروری است که به مطالعة چگونگی تکوین تفاسیر مختلف از دین مبین اسلام و پیدایی و رشد فرقه‌های گوناگون در دل این دین وحیانی بپردازیم و در تأثیر متقابل فراز و فرود هر یک از این فرقه‌ها با دیگر ساحتهای بشری چون پ ...

فرهنگ جامع فرق اسلامی(1)
اشاره: یکی از جذابترین بخشهای تاریخ، بررسی آرا و اندیشه‌های نحله‌های فکری است و برای ما مسلمانان بسیار دلپذیر و در عین حال ضروری است که به مطالعة چگونگی تکوین تفاسیر مختلف از دین مبین اسلام و پیدایی و رشد فرقه‌های گوناگون در دل این دین وحیانی بپردازیم و در تأثیر متقابل فراز و فرود هر یک از این فرقه‌ها با دیگر ساحتهای بشری چون پدیده‌های اجتماعی،‌ سیاسی، اقتصادی و... غور کنیم.
با این وصف، دیرزمانی است که علم فرقه‌شناسی، رونق گذشتة خود را از دست داده و در محافل حوزوی و دانشگاهی ما مهجور مانده است. این در حالی است که در روزگاران گذشته از یک طرف علم ملل و نحل و بررسی تطبیقی کلام و فقه بین‌المذاهب، سنت مألوف مسلمانان بود و شیوه‌های مختلف تضارب اندیشه، همچون برگزاری مناظره بین بزرگان فرق و همچنین تألیف کتبی با عناوین ملل و نحل، و مقالات و فرق، سکة رایج محافل علم و اندیشه بود و از طرف دیگر در نزد فقهای نامدار ما فهم روایات و استنباطات شیعه بدون شناخت پیش‌زمینه‌های سنی آنها، ناممکن و عقیم شمرده شده است.
اینها و بیش از اینها، جمعی از محققان معاصر را بر آن داشته است که هریک به نوبة خود تا حدی این خلأ را برطرف سازند که در این میان، کتاب «فرهنگ فرق اسلامی» اثر مرحوم دکتر محمدجواد مشکور، به دلیل اتخاذ روش علمی در استفاده از منابع دست اول و همچنین تدوین کتاب به صورت فرهنگنامه، شاخص می‌باشد.
در چنین بستری، کتاب «فرهنگ جامع فرق اسلامی» که جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی برپایه دست‌نوشته‌های مرحوم آیت الله سیدمهدی روحانی تنظیم نموده‌اند، به‌سرعت در میان اهل تحقیق و مشتاقان جا باز کرده است؛ به طوری که درکمتر از 3 ماه به چاپ دوم رسید و جایزه «کتاب فصل» را در رشته کلام از آن خود کرد و در بیست و نهمین دوره جایزه «کتاب سال» جمهوری اسلامی نیز به عنوان کتاب سال برگزیده شد.
«فرهنگ جامع فرق اسلامی» در 3 جلد گالینگور به همت انتشارات مؤسسه اطلاعات منتشر شد. جلد اول کتاب به معرفی فرقه‌‌های اسلامی از «حرف الف تا حرف سین» پرداخته است و در جلد دوم فرق اسلامی از «حرف شین تا حرف یاء» معرفی شده‌اند. جلد سوم نیز شامل فهرستهای کتاب است که عبارتند از: فهرست آیات، روایات عربی و فارسی، مکانها،‌ اعلام، فرقه‌ها، کتب و منابع. در مجموع در این اثر، 2340 فرقه مورد بررسی قرار گرفته و معرفی شده است.
گفتنی است که حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی سالهاست که به تدریس سطوح عالی فقه و فلسفه اشتغال دارند و حاصل تلاشهای علمی ایشان در امر تحقیق و پژوهش، کتابهایی نظیر «مبانی فقهی تنظیم خانواده»، «ده مقاله» و «دلیل راه» بوده است. به مناسبت گزینش«فرهنگ جامع فرق اسلامی» به عنوان کتاب سال و تجدید چاپش، مقدمه ارزشمند آن را از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرانیم.

فرهنگ جامع فرق اسلامی(1)

ماجرای تدوین این کتاب از یک اتفاق ساده آغاز شد: نوروز 1383 کتابی در باره ناصر خسرو قبادیانی و رابطه‌اش با قرامطه بحرین را به مطالعه گرفته بودم. داستان قرامطه، کنجکاوم کرد تا در بازگشت به قم، در باره آن بیشتر بخوانم. پس از تعطیلات و در مباحثه سحرگاهی که با برادرم جناب حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد روحانی داشتم، از قرامطه با او گفتم. به این سودا که او که به جز علوم مرسوم دینی، با آثار دیگر نیز سرگرم و دلگرم است، مرا به کتابی و مطلبی رهنمون شود. او از دست‌نوشته‌های عمویش مرحوم آیت‌الله آقای حاج سیدمهدی روحانی گفت. آیت‌الله سید مهدی روحانی در نگاه علمای قم، استاد مسلم فرقه‌پژوهی است. با رسیدن مجموعه پر برگ و بار فیشهای آن زنده‌یاد، داستان تدوین این مجموعه نیز به آغاز خود رسید.
من ضرورت انتشار آن مجموعه را در پیش نهادم. نمی‌دانم این اراده و تصمیم من بود، یا این تصمیم از دل سخنان من برآمد که من، خود، کار بازنوشت آن اوراق را برعهده بگیرم. البته بی گمان در این پذیرش، علاقه پیشین من به پژوهش در تاریخ، مؤثر بود. از خوش‌خیالی من بود که می‌پنداشتم کار مجموعه در فرصتی چند ماهه سامان می‌گیرد؛ اما زمان که می‌گذشت و انبوه کار پیش رو را که می‌دیدم، بیشتر می‌فهمیدم که کار کارستان مرحوم سید مهدی روحانی با چند هفته و چند ماه به جمعیت نمی‌رسد.
در آغاز تنها بر آن بودم تا دست‌نوشته‌ها را فقط بازنویسی کنم و روزی چندین ساعت بر سر این کار بودم. با پایان سال تحصیلی حوزه علمیه قم، تمام تابستان گرم خود را هر روز بیشتر از ده ساعت، بر این کار می‌گماشتم. هنگام بازنویسی، شاید به دلیل کنجکاوی یا نامفهوم بودن پاره‌هایی از عبارات، زندگی‌نامه کسانی را که نامشان در مجموعه بود خواندم و بی توجه به اینکه گستره کار در حال افزایش و سرعت در حال کاهش است، فشرده‌ای از آن زندگی‌نامه‌ها را برای خود نوشتم. اشتغال علمی در حوزه و نیز اشتغالات غیر علمی من، که تمام آنها را در روزهای غیر درسی در آخر هفته پی می‌گیرم، از سرعت کار می‌کاست و گاه هفته‌ها آن را بر زمین می‌گذاشت.
فقدان مشخصات کتاب‌شناسی، علائم و ارجاعات نامفهوم، و مهمتر از همه، تعدد تصحیحات آثاری که مؤلف مرحوم به آنها استناد کرده بود و در اغلب موارد با استنادهای او همخوانی نداشته و در گذر زمان تغییر یافته بودند، از مشکلات بازنویسی بود. برخی از این دست‌نوشته‌ها به سالهای دهه سی و چهل بازمی‌گشت و در میان آنها حتی به کتابهای درسی دوره دبیرستان و نیز مجلات آن زمان ارجاع داده شده بود. کتابها نیز بیشتر نایاب و یا کمیاب بودند.
من به جز کار وقت‌گیر بازنویسی فیش‌ها، یافتن مشخصات کتاب‌شناسی و یکسان کردن نظام ارجاعات، نگارش زندگی‌نامه و تراجم بسیاری از کسانی که از آنها نامی برده شده بود، به فرقه‌های بسیاری برخورد کردم که در آن فیش‌های خام، سخنی از آنان به میان نیامده بود. در بسیاری از کتابها نیز مطالبی یافت می‌شد که از اساس با یافته‌های مؤلف مغایر بود. نیز اضافه کنم که دست نوشته‌های مرحوم آیت‌الله روحانی در فصول و فرقه‌های مربوط به پس از معتزله مفقود شده بود و طبیعتاً اسامی فرقه‌هایی که در چینش الفبایی، پس از معتزله قرار می‌گرفتند، باید به اصل کار اضافه می‌شد. پیداست که حل و فصل و سر و سامان دادن به همه این موارد، کاری از نو و پژوهش و تتبعی گسترده می‌طلبید.
در این سالها، غوطه خوردن در صدها عنوان کتاب و مقاله، که دریایی از لطایف و معارف را به همراه داشت، برای من مایه بهره‌وری و شیرین‌کامی بود. به نیت سر و سامان گرفتن این کار، تابستان آن سالها را در قم ماندم و بسیاری روزها تا پاسی از شب گذشته و بسیاری اوقات تا سحرگاه درگیر این مشغله لطیف بودم. شاید همین حلاوت یا وسواس در کار بود که مرا از سپردن بخشی از کار به دیگران باز می‌داشت.
بخشهای این مجموعه
چنین است که مجموعه پیش رو مشتمل بر پنج بخش است:
1. دست‌نوشت‌های مؤلف که آنها را بازنویس کرده‌ام؛
2. مآخذی که مرحوم روحانی به آنها اشاره کرده است. با این توضیح که آن مرحوم به تعداد اندکی منبع ارجاع داده است و کثرت ارجاعات در اثر حاضر در واقع محصول کاری است که پس از او به انجام رسیده است؛
3. پی‌نوشت‌های توضیحی که همگی از افزوده‌های من است با ذکر منابع آن؛
4. تراجم کسانی که مرحوم روحانی یا خود من، در ضمن افزودن فرقه‌های جدید، به نام آنان اشاره کرده‌ایم با ذکر منبع. لازم به گفتن است که همواره از نخستین منبع، بیشترین بهره برای نوشتن برده شده است؛
5. افزودن نام فرقه‌های جدید که در دست‌نوشته مرحوم روحانی اثری از آنها نیست. نام این فرقه‌ها، با وجود آنکه از افزوده‌های من است، در متن کتاب آورده شده است تا ترتیب الفبایی کتاب حفظ شود. این فرقه‌ها با رنگ سبز در کتاب نمایش داده می‌شوند.
طبیعی است که این اثر صرفاً فرهنگ‌نامه‌ای است که توسط دو تن به رشته تحریر درآمده است و نگارش و پژوهش کامل در حوزه فرق اسلامی ـ به گونه‌ای که بتوان آن را دائره‌المعارف فرق نامید ـ محتاج کاری جمعی است که تألیفات محققان گرانقدر بیشتری را طلب می‌کند.
شاید این انتظار وجود داشت که در مقدمه این نوشتار، اگرچه به صورت مختصر، به ‌علل تفرّق ملت اسلام و عواملی که این مهم را پدید آوردند، اشاره شود. عللی که می‌توان آنان را در دو شاخه اصلی مباحث کلامی و امور سیاسی دسته‌بندی کرد. نگارنده اذعان دارد که پژوهشی این‌چنین درحوزه فرق اسلامی، بدون بحثی کلان در عوامل فرقه‌سازی ناقص است؛ اما حقیقت امر آن است که نخواسته‌ام کار مؤلف را به جهت نوشته شدن مقدمه‌ای که می‌تواند به‌ صورت مستقل نیز مورد نگارش قرار گیرد، به تأخیر چندباره اندازم. امید است در آینده‌ای نزدیک، کتابی را در طرح و قواره جدید و به نوعی متفاوت در این باره به رشته تحریر درآورم؛ چنان‌که مقدمات آن را فراهم نموده‌ام.
و دیگر سخن آنکه فهرست‌نویسی مجموعه‌ای با این حجم از اعلام، کتاب، اماکن و نام فرقه‌های مختلف تلاشی مستمر و ارزشمند را می‌طلبید. به‌خصوص آنکه، فهرست اعلام و فهرست اعلام مترجم براساس مستند مشاهیر و رجال کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران تنظیم گردید که با توجه به آنکه این مستند از نسخه‌های الکترونیکی بی‌بهره است، خود کاری زمان‌بر بود. این کار، مرهون تلاش برادران گرانقدر آقای مهدی انصاری و حجت‌الاسلام محمدمهدی محب‌الرحمن است که به صورتی خستگی‌ناپذیر آن را به سرانجام رساندند.
* * *
در ادامه سخن لازم می‌بینم با تفصیل بیشتر به مطالبی اشاره کنم که آنها را از مبادی تصوری و تصدیقی این پژوهش به‌شمار می‌آورم؛ ضمن اینکه به مناسبت، به برخی برجستگی‌ها و نیز تنگناهای کار مرحوم آیت‌الله روحانی هم اشاراتی می‌کنم.
یکم. آثار نگاشته شده در حوزه فرق،گاه نسبت‌هایی را به برخی فرقه‌ها می‌دهند که خالی از مسامحه نیست و قابل تأمل و حتی شک‌برانگیز است. تو گویی در این موارد، قلم در دست دشمنان این فرق بوده است. این فرقه‌نگاران نوعاً از اهل سنت‌اند؛ برای نمونه بغدادی، شهرستانی، اسفراینی و اشعری، در مقام اظهار نظر در باره فرقه‌های دیگر، سنی‌های تند و متعصبی هستند. اشعری البته در قیاس با بقیه منصفانه‌تر نوشته است. «تلبیس ابلیس» و فرقه‌نگاری ابن حزم، نمونه‌های دیگرند. حتی منصفانه بگوییم که بسیاری از نسبت‌هایی که در دوره بنی‌عباس به بنی‌امیه داده شده است، محل تردید و تأمل است. این نسبت‌های نادرست اگر پژوهشگر را به سمت انکار نبرد، دست کم به تردید دچار می‌کند؛ به‌خصوص در باب فرقه‌هایی که خود درباره اندیشه‌هایشان چیزی ننوشته‌اند. نسبت‌های ناروا به اندیشه‌های فرق، منحصر به شیعه نیست و مصادیق آن را می‌توان در صوفیه و معتزله نیز سراغ گرفت.
نکته مهم دیگر این است که در دوره‌های بسیاری از حیات خلافت اسلامی، فرقه‌ها مخفیانه زندگی می‌کردند و چون حکومت در دست اهل سنت بوده است، آنها قدرت دفاع نوشتاری از خود را نداشتند. برخی از این فرقه‌ها مانند اسماعیلیه، قرامطه و خوارج، که با حکومت وقت معارضه داشتند، با نسبت‌های بسیار بد و ناروا مواجه بودند؛ تهمت‌هایی مانند حلال دانستن زنان بر یکدیگر، جواز شرب خمر و ترک نماز که در بسیاری از کتب مضبوط است.
فرقه‌هایی که در محدوده جغرافیایی ایران پدید می‌آمدند و در ستیز با حکومت بودند، از این دست‌اند. این گونه نسبت‌ها البته در باب فرقه‌هایی که در آن دوران توانایی پاسخگویی مکتوب یا مناظره را داشتند، بسیار کمرنگ می‌شود.
به هرحال سرفصل پژوهش در کتابهای فرق می‌تواند توجه به این نکته باشد که آثار به دست عالمان بی‌طرف نوشته نمی‌شده است.
جز دوره معاصر، قریب به اتفاق فرقه پژوهان و تراجم‌نویسان، لزوماً در دفاع از مذهب و فرقه خود قلم می‌زدند و به همین دلیل نسبت‌هایی را به فرق دیگر می‌دادند که تردیدآمیز است؛ برای مثال نمونه‌ای از اثر معروف «رازی» با نام «تبصره‌العوام» نقل می‌کنم: در نمونه نخست رازی این ماجرا را نقل می‌کند که: «چون خواهر ابوالحسن اشعری مانند خود اشعری مسیحی بود، او را به خانه‌اش راه نداد به این دلیل که اشعری از مسیحیت اعراض کرده است، و اشعری در پاسخ گفته است که: من مسلمان شدم تا اسلام را متزلزل و تخریب کنم.» آشکار است که با توجه به سابقه اشعری، دروغ بودن چنین نقلی غیرقابل تردید است.
نمونه دوم، نقلی است مربوط به شخصی به‌نام «حمدان قرمطی» که به واسطه برخورداری‌های مالی ـ به پندار رازی ـ به نیت از میان بردن آیین اسلام، اسماعیلیه را تأسیس کرد و سر از دولت فاطمیون درآورد. پیداست که این ماجرا در سایه نزاع میان بنی‌عباس با دولت فاطمی ساخته و پرداخته شده است. و نمونه دیگر نسبت‌های جبرگرایانه و یا تجسیم به اصحاب بزرگ اهل بیت علیهم‌السلام.
از سوی دیگر فرقه‌نگارانی نیز هستند که به نیت پاکسازی افکار و آثار نامطلوب بد گذشتگان‌شان، از در توجیه درآمدند و آن آثار و افکار را به گذشته ایشان مربوط دانستند و به نوعی آنها را بی اهمیت تلقی کردند؛ در حالی که در بررسی‌های تاریخی، حال و گذشته نداریم و هر دو به یک اندازه در امر پژوهش مهم است. به هر حال در حوزه فرق، جز فرقه‌های بسیار مشهور که می‌توان به منابع خوبی در رابطه با آنها دست یافت، آثار فرقه‌های غیرمشهور، یا از میان رفته‌اند و یا مدافعی در طول تاریخ نداشته‌اند و به آنها بیشتر از دید یک فرقه تاریخی از میان رفته توجه شده است. این رفتار نیز خود نوعی یکجانبه‌نگری در فرقه‌پژوهی است. در باب نسبت‌هایی که به این فرقه‌های منقرض شده داده‌اند، باید به دیده تردید نگریست، اگر چه نویسندگان بزرگ آن آثار را نوشته باشند؛ چرا که ایشان به تاریخ تبدیل شده بوده‌اند و این تاریخ نیز از وابستگان به خود آن فرق نقل نشده است. معتزله در اینجا نمونه خوبی است. در مورد معتزله تلاش بسیار وافری شده که معتزله را یک بینش پر از فرقه نشان بدهند: خیاطیه، جاحظیه، جبائیه، بوالهاشمیه و... را در شمار فرقه‌های معتزله آورده‌اند و میان آنها تفاوتهای بنیانی قائل شده‌اند، در حالی که واقعاً چنین نیست و بسیاری از اختلافات آنان در حدی نیست که به فرقه‌سازی برسد و اختلافات عمدتاًً بر سر مسائل کوچکی بوده است.
این فرقه‌سازی‌ها هدف تخریبی داشته است و به انگیزه بیان اختلاف شدید میان آنها و در نتیجه نفی معتزله شکل داده شده است. به همین دلیل است که فرقه‌سازان می‌گویند اهل سنت و جماعت در واقع یک فرقه‌اند و آرایشان هم یکی است؛ ولی برای معتزله دهها فرقه ساخته‌اند، درحالی که اگر قرار باشد ظهور یک اختلاف در یک مسئله کوچک کلامی ـ که آنها را اصطلاحاً «لطائف کلامی» می‌نامیم ـ باعث تفرق شود، از همینان، هزاران فرقه ساخته می‌شود. عالمان فرقه شافعی ـ که یک فرقه فقهی است ـ آنقدر با هم اختلاف داشتند که اگر به رویه اختلافات آنها توجه کنیم، باعث تفرق آنها می‌شود. در شیعه نیز چنین است. بسیاری از فرقه‌هایی که به نام شیعه ذکر کرده‌اند، اصلاً فرقه نیستند و متأسفانه کسی مانند قاضی نورالله شوشتری برای نمونه «کرجیه» را در شمار فرق شیعه آورده است، در حالی که آنها نه فرقه، بلکه گروهی از شیعه‌اند که در جغرافیایی خاص زندگی می‌کردند. «نصیریه» یک نمونه دیگر است. در باره این فرقه،
به تبع آثار مشهور، کتاب «موسوعه الفرق و الجماعات» نوشته عبدالمنعم حفنی به نقل از «مذاهب الاسلامیین» نوشته عبدالرحمن بدوی، طوایفی از نصیریه را فرقه دانسته است، در حالی که از هیچ یک از آنها آرای به‌خصوصی نقل نشده است تا آنها را در حد یک فرقه در شمار آوریم. ما به دلیل روشی که فرقه‌نویسان مشهور داشته‌اند، نام این گروهها را در کتاب خود آورده‌ایم، با این توضیح که اینها نه فرقه، بلکه طایفه‌اند؛ چنان‌که شیعیان جبل عامل، پاکستان، افغانستان، ایران و... را اگر چه ممکن است سنتهای مختلفی داشته باشند، اما فرقه‌های متعدد نبوده‌اند و موقعیت جغرافیایی باعث افتراق و اختلاف آنها نشده است.
«حواشب» اسماعیلیه نمونه دیگر است. مرحوم روحانی در باب حواشب این احتمال را می‌دهد که نام قبیله‌ای باشد نه نام مذهب. کتاب «عبیدالله مهدی» نوشته حسن ابراهیم حسن و طه احمد شرف از حواشب نام برده و آنها را از اسماعیلیه دانسته است. آیت‌الله روحانی در مقابل می‌گوید شاید این گروه از انصار «حسین‌ بن حوشب» باشند که داعی عبیدالله مهدی ـ سرسلسله فاطمیون مصرـ است و بنابراین نه فرقه، بلکه طایفه حسین بن حوشب‌اند.
دوم. چنان‌که پیشتر نوشتم در این کتاب فصل مربوط به پس از معتزله را چون در تحقیقات مرحوم آیت‌الله روحانی نبوده، مطابق روش ایشان، خود افزوده‌ام. یکی از علل فراوان بودن اسامی و مدخل‌ها در این کتاب این است که ما به نسخه بدلها و تصحیفات نامهای فرق نیز اشاره کرده‌ایم که البته هم بر اساس روش مرحوم روحانی است و هم مطابق با روشهای مدخل‌نویسی جدید. برای نمونه «حلسفیه» از موارد تصحیفی است. نمونه دیگر از تصحیفاتی که به آن اشاره کرده‌ایم، «ایازیه» است. ایازیه با الف است که در «دائره‌المعارف اسلامیه» آن را با عین نوشته‌اند و این نیست مگر آنکه کتاب مذکور ترجمه‌ای از متن انگلیسی است و مترجم به جای الف از عین استفاده کرده است.
در چنین مواردی اگر تصحیف آن آورده نمی‌شد، خوانندگان در یافتن آن به دشواری می‌افتادند. به نظرم شمار بسیاری از این فرقه‌ها، نامهای تصحیفی است که مرحوم روحانی شاید به دلیل وجود منفعتی، به این نوع تصحیفات اشاره کرده است و ما نیز بر اساس روش ایشان عمل کرده‌ایم.
نکته‌ای که لازم است به آن اشاره نمایم، آن است که ما در آنچه از کتابها نقل کرده‌ایم، بر آن بوده‌ایم که امانت‌دارانه عمل نماییم و لذاست که نقل‌های مستقیم و یا غیرمستقیم از نوشته‌های دیگر، به همان صورت که بوده، انجام یافته است.

منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان