ولادت و نسبت
«معاذ هرّاء» در زمان حکومت یزید بن عبدالملک (101ق.)(1) به دنیا آمد.(2) شخصی از معاذ، زمان ولادتش را پرسید، جواب داد: در زمان خلافت یزید بن عبدالملک به دنیا آمدم.(3) پس وی متولد حدود 101 هجری است.
معاذ بن مسلم در کوفه به دنیا آمد و در همانجا نشو و نما یافت. وی در جوانی تاجر بود و از شهر هرات که یکی از شهرهای مهم و پر رونق خراسان در آن زمان بود، البسه و پوشاک می آورد و در کوفه می فروخت. بدین سبب ملقب به «هرّاء» شد.(4)
پدر وی مسلم بن ابی ساره، ظاهراً در کوفه زندگی می کرد و خانواده وی به نام «آل ابی ساره» معروف بود.
معاذ هراء دو پسر داشت به نام های علی و حسین. به گفته ی مدرس تبریزی(5) پسری به نام یحیی نیز داشت. اولین کنیه معاذ، «ابومسلم» بود؛ خداوند پسری به وی داد که اسمش را علی گذاشتند و از آن به بعد، کنیه اش را «ابوعلی» نهاد.(6) پسرش حسین یکی از محدثین ثقه و قابل اعتماد و از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیها السلام) است و از پدرش روایت کرده است.
معاذ برادری به نام عمرو هم دارد که از محدثان مورد اعتماد است.(7) عموی معاذ به نام حسن بن ابی ساره، پدر محمد بن حسن نحوی است و به گفته ی یاقوت حموی، وی اولین فرد از کوفیان بود که کتابی را در «علم نحو» تدوین کرد.(8)
معاذ در چنین خاندانی تربیت یافت که همه از بزرگان علم، ادب و حدیث بودند.(9)
دوران تحصیل
متأسفانه از جزئیات دوران تحصیل مغاذ بن مسلم چیزی در تاریخ ثبت نشده، اما به یقین اولین استاد او، پدر و عمویش بود؛ چون بیان شد که خاندان ابی ساره، اهل علم و ادب و از بزرگان اصحاب امام صادق (علیه السلام) بودند.
تسلط بر مبانی فقهی و عقیدتی
معاذ بن مسلم یکی از متخصصان در فقه اسلامی بود. وی نه تنها در فقه شیعه تبحر داشت. بلکه با مبانی فقهی تمام مذاهب اسلامی آن روز، آشنایی کامل داشته و بر طبق آن فتوا می داد. شیخ طوسی به سند خود از حسین بن معاذ، از پدرش نقل کرده که گفت:
امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: شنیدم که روزها در مسجد جامع می نشینی و به مردم فتوا می دهی؟ عرض کردم: بلی، همین طور است. من هم تصمیم داشتم که پیش از رفتن از نزد شما از این مسئله سؤال کنم. روش کار من این است که در مسجد می نشینم. مردی می آید مسئله ای (شرعی یا عقیدتی و ...) می پرسد و سؤال کننده از سه صورت خارج نیست: 1. یا از مخالفین شماست؛ 2. یا از پیروان شما 3. و یا کسی است که هویتش برای من مجهول است. اگر شناختم که از مخالفین شماست، براساس مذاهب و معتقدات خودشان جواب می دهم. اگر مردی از محبان و پیروان شما بود، براساس آنچه از شما رسیده، پاسخ می دهم. اگر ندانم که از چه مسلکی است، نظریات و آرای فقها (یا متکلمان) مذاهب را بیان می کنم. به طور مثال می گویم که از فلان شخص چنین رسیده و از فلان شخص چنان، و در ضمن آن، دیدگاه های شما را هم بیان می کنم.
حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد (علیها السلام) فرمود: کار خوبی می کنی و ادامه بده و روش و سیره من نیز چنین است.(10)
از اینکه به طور مطلق گفته: «شخصی می آید و سؤالی می کند»، کشف می شود که از هر مسئله اعتقادی، اخلاقی و فقهی که سؤال می شده، وی جواب می داده، که این امر، حیرت آور و نشانه وسعت علمی اوست!
محدث مورد اعتماد
معاذ بن مسلم هراء کوفی، یکی از محدثان ثقه و قابل اعتماد امامی، از فقهای خوش نام شیعه و از اصحاب بزرگ امام صادق (علیه السلام) بلکه از جمله خواص و صاحب اسرار ایشان بود. به گفته ذهبی و ابن ندیم «او بسیار متواضع بود»(11). وی یی از راویان حدیثی از امام صادق (علیه السلام) است که در آن، حضرت بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) تصریح کرده است و نیز راوی ده ها روایت دیگر در زمینه های مختلف است؛ از جمله:
1. در شأن نزول آیه (انما انت منذر و لکل قوم هاد)،(12) معاذ بن مسلم، از عطاء بن سائب، از سعید بن جبیر، از ابن عباس نقل کرده که وقتی آیه (إنّما أنت مُنذرٌ...) نازل شد، رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) دستش را بر سینه علی بن ابی طالب (علیه السلام) گذاشت و فرمود:
«من منذر و ترساننده ام و برای هر قومی هم راهنمایی است».
با دتسش با بازوی علی (علیه السلام) اشاره کرد و فرمود: «تو راهنمای این امت هستی یا علی! و به واسطه تو بعد از من رهپویان راهنمایی می شوند».(13)
2. در شأن نزول آیه (إنّما وَلیِّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمونَ الصّلاهَ و یُؤتُونَ الزّکاه و هم راکِعُون) (14)، قاضی ابوالفرج معافی به سند خود از معاذ بن مسلم، از عطاء بن سائب، از سعید بن جبیر، از ابن عامر نقل کرده:
روزی عبدالله بن سلام با جمعی به رسول خدا برخوردند، گفتند: ای رسول خدا! خانه های ما دور است و ما جز مسجد جای دیگری برای گفتگو نداریم و قبیله ما چون دیدند که ما خدا و رسول خدا را تصدیق و دین سابق خود را ترک کردیم، کینه و دشمنی خودشان را با ما اظهار کردند و قسم خوردند که با ما قطع رابطه کنند و این امر برای ما بسیار سخت است. آیه نازل شد که: «همانا دوست و سرپرست شما، خدا و رسول خدا و کسانی اند که ایمان آوردند و نماز را بر پاداشتند و در حال رکوع زکات پرداختند». هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این آیه شریفه را بر آنان قرائت کرد، آنها گفتند: ما به آنچه خدا و رسول وی راضی و خشنود است، راضی و خشنودیم.
راوی می گوید: وقت نماز عصر شد. بلال اذان گفت و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از خانه خارج و داخل مسجد شد. دید که اصحاب در حال نمازند، بعضی در سجده، برخی در رکوع، جمعی ایستاده و عده ای نشسته اند و مسکینی هم از مردم طلب کمک می کند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن مرد فقیر فرمود: آیا در این مسجد کسی چیزی به تو داده؟ گفت: بلی. گفت: چه چیزی؟ جواب داد: انگشتر نقره. گفت: چه کسی؟ جواب داد: آن مردی که ایستاده پرسید: در چه حال این انگشتری را به تو داد؟ جواب داد: در حال رکوع.
راوی گوید: پس همه نگاه کردیم، دیدیم که وی امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.(15)
3. معاذ بن مسلم درباره فضیلت و «ثواب صدقه» گفت: در خدمت امام صادق (علیه السلام) بودم و سخن از «درد» به میان آمد. حضرت فرمود:
«بیماران خود را با دادن صدقه مداوا کنید، و چه می شود اگر هر یک از شما غذای یک روز خود را (در راه خدا) صدقه بدهد؟ همانا به فرشته مرگ فرمان می رسد که: روح فلان بنده را قبض کند و در این حال آن بنده صدقه ای (در راه خدا) می دهد، آن گاه به فرشته مرگ خطاب می شود که: آن فرمان را باز گردان (16) (و به آن عمل مکن و بنده ما را واگذار)».
4. معاذ بن مسلم، از عبدالله بن سنان، از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده که حضرت درباره فضیلت خواندن «قرآن» فرمود:
«کسی که قرآن را در حال نماز و ایستاده قرائت کند، خداوند متعال در برابر هر حرف آن، برای وی، صد پاداش در نامه اعمالش می نویسد. هر کسی در نمازش در حال نشسته قرآن بخواند، خداوند کریم در مقابل هر حرف آن، پنجاه حسنه می نویسد و هر کسی در غیر نماز قرآن تلاوت کند، خداوند جل جلاله در برابر هر حرف آن ده حسنه می نویسد»(17).
5. معاذ بن مسلم از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که حضرت فرمود:
«در برابر مشکلات، صبر و ناملایمات را تحمل کن. تو نمی توانی معصیت کاران را مجازات کنی؛ پس بهتر است خداوند را اطاعت کنی و صبر را پیشه خود سازی».(18)
از دیدگاه علمای رجال
نجاشی در شرح حال محمدبن حسن بن ابی ساره گفته: معاذ بن مسلم پسر عموی محمدبن حسن است. این خاندان، کانون فضل و ادب بودند و این خاندان همه ثقه اند و هیچ گونه طعنی بر ایشان نیست.(19)
شیخ در رجالش یک جا وی را از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و در جای دیگر از اصحاب امام صادق (علیه السلام) به حساب آورده و گفته: «معاذ بن مسلم هراء انصاری نحوی کوفی».
برقی وی را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) و از کسانی شمرده که امام باقر (علیه السلام) را درک کرده است. برقی می افزاید: شکی نیست که معاذ بن مسلم هراء با معاذ بن مسلم بن ابی ساره، یکی است و به شهادت نجاشی وی ثقه نیز هست. اگر اتحاد وی با معاذ بن کثیر ثابت شود، چنان که شیخ صدوق به این اتحاد تصریح کرد، (20) به شهادت نجاشی، شهادت شیخ مفید نیز ضمیمه می شود.(21) به هر حال، وی بلا اشکال از ثقات راویان است.
در بعضی از کتب، از «معاذ هراء» به عنوان «معاذ فراء» یاد شده و به عقیده بعضی، استبعادی ندارد که ملقب به هر دو عنوان باشد.(22) به نظر می رسد که همان «هراء» درست باشد؛ چه اینکه به دنبال آن تعلیل شده وی را به سبب فروش لباس های هراتی، هراء می گفتند. قرینه ی دیگر اینکه در بعضی منابع، وی را «بیّاع الاکسیة» (فروشنده لباس) هم گفته اند و چون در جاهایی که به عنوان فراء ذکر شده، بدون عنوان دیگر ذکر شده، معلوم می شود که لقب وی هراء بوده، نه فراء.
پس قویاً به نظر می رسد که معاذ فراء، همان معاذ بن مسلم هراء باشد و در نسخه ی کافی و بعضی از کتب دیگر که به عنوان معاذ بن مسلم فراء است، تحریف صورت گرفته باشد. همچنین معلوم می شود که معاذ بن مسلم هراء همان معاذ بیاع الآکسیه است. و معاذ بیاع الأکسیه متحد است با معاذ صاحب الأکسیه.(23)
به اعتقاد سید علی بروجردی، معاذ بن مسلم نحوی ثقه است، و به معاذ بن مسلم هراء در بعضی متون حدیثی، معاذ بن کثیر کسائی کوفی اطلاق شده که شیخ مفید وی را از بزرگان و ... اصحاب امام صادق (علیه السلام) شمرده است و این دو فرد متحدند.(24)
مشایخ و شاگردان
استادان معاذ در حدیث، عبارت اند از:
1. امام صادق (علیه السلام)؛ 2. عبدالله بن سلیمان؛ 3. عبدالله بن سنان(25)؛ 4. عمار بن موسی ساباطی(26)؛ 5. عطا بن سائب(27).
شاگردان معاذ در حدیث، عبارت اند از:
1. معاویه بن وهب؛ 2. عبدالله بن مغیره؛ 3. حذیفة بن منصور؛ 4. حسن بن علی؛ 5. سلیمان بن سفیان؛ 6. محمد بن حسن؛ 7. حسین بن سیف؛ 8.ابن محبوب؛ 9. جابر بن سدیر؛ 10. ابی عماره؛ (28)11. حسن بن حسین کوفی ؛ 12.عبدالرحمن محاربی.(29)
آثار علمی
معاذ بن مسلم علاوه بر ده ها روایت از معصومان (علیهم السلام)، کتاب های زیادی در علم نحو نوشته، اما هیچ کدام از جور زمان باقی نمانده است. به گفته ی ابن خلکان، ابومسلم معاذ بن مسلم هراء نحوی از اساتید «کسائی» بود و کسائی، حکایات و داستان های زیادی از وی در «قرائات سبعه» در قرآن نقل کرده است. وی در علم نحو، تصنیفات زیادی دارد و از مصنفات ایشان چیزی بر جای نمانده است. وی شیعه بود و اشعاری هم داشت که در زیبایی و بلاغت مثل اشعار نحویین بود.(30)
نمونه شعر وی درباره ولی عصر(عج):
و ما زلت فی طمع راجیاً
أؤمل کبهشهم ان یحینا
و أرقب من هاشم قائماً
تقر به آئین المؤمنینا
أبوه رسول ملیک السماء
نذیر من النذر الأولینا(31)
وفات
از بعضی منابع به دست می آید که معاذ بن مسلم در سال 187؛ (32) بنابر قولی در سال 190 هجری در بغداد از دنیا رفت (و در همانجا مدفون است). وی در هنگام وفات، حدود 86 یا 89 سال داشت.(33)
بنابراین قول کسانی که گفته اند: وی هنگام مرگ صد سال داشت یا به حدی عمرش طولانی بود که تمام اولاد و نوه هایش از دنیا رفتند و او زنده بود و دندان هایش را با طلا پوشانده بود(34) و اینکه سهل بن غالب خزرجی درباره وی گفته:
إن معاذ بن مسلم رجل
لیس یقینا لعمره أمد(35)
إن معاذ بن مسلم رجل
قد ضجّ من طول عمره جُدُدُ
یا نسر لقمان کم تعیش و کم
تسحبُ ذیل الحیاه یا لُبد(36)
قد أصبحت دارُ آدمٍ خربت
و أنت فیها کأنک الوتدُ
تسالُ غرنها إذا حجلت
کیف یکون الصُّداع و الرمَدُ (37)
گویا این مطالب درباره ی وی درست نیست؛ زیرا پیش تر گفتیم که اکثر مورخان مانند: ابن اثیر(38)، ابن خلکان، (39) ذهبی(40) و جمعی دیگر از قول خودش نوشته اند که در زمان خلافت یزید بن عبدالملک (101 هجری) متولد شدم، و او در سال 187 یا 190 از دنیا رفته که حدود نود سال عمر کرده و این عمری تقریباً معمولی است.
بعضی گفته اند که سال ولادت معاذ در زمان خلافت عبدالملک بن مروان (65-68ق) هم ذکر شده و این قول به صحت، نزدیک تر و طویل العمر بودن او که زبانزد عامه بوده و از معمرینش شمرده اند، درست تر است؛ (41) ولی این دیدگاه نیز به دلایلی بعید است:
اولاً، این مطلب را فقط ابن خلکان با تردید ذکر کرده(42) و در هیچ منبعی دیگر نیامده است.
ثانیاً، آن معاذ بن مسلم که ابیات فوق درباره اش گفته شده و در حدود 150 یا 120 سال عمر کرده که ضرب المثل شده: فلانی «اعمر من معاذ» است، وی به قول جاحظ(43) و تعدادی از ادبا و مورخان دیگر، معاذ بن مسلم بن رجاء مولای قعقاع بن شور و از معمرین و از کارگزاران بنی امیه و بنی عباس بوده است که در 150 سالگی وفات یافته است.
ثالثاً، در کتب رجالی، پسری از وی ذکر شده است به اسم حسین بن معاذ که از پدرش روایاتی را نقل کرده و محمد بن ابی عمیر (م 217 ق.) از وی روایت کرده (44) و این منافی است با آن قول که گفته: همه اولاد، حتی نوه هایش هم قبل از او از دنیا رفتند.
رابعاً، علمای رجال، وی را از اصحاب امام صادق (علیه السلام) (83-148ق.) دانسته و بعضی گفته اند که از امام باقر (علیه السلام) (57-114ق.) اندک روایاتی دارد. ولی نگارنده به این باور است که وی در زمان شهادت امام باقر (علیه السلام) نوجوانی در حدود ده تا سیزده ساله بوده که عادتاً نمی تواند بدون واسطه از آن حضرت روایت نقل کند. از همین رو، وی به واسطه عبدالله بن سنان از امام باقر (علیه السلام) روایت نقل کرده. حال اگر وی متولد سال 65 هجری باشد، وی را باید از اصحاب امام سجاد و امام باقر و امام صادق (علیهم السلام) شمرد؛ در حالی که در هیچ کتاب تاریخی از آشنایی وی با امام سجاد (علیه السلام) یاد نشده است.
پی نوشت ها :
1- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 310؛ تاریخ طبری، ج5، ص 324؛
2- الکامل، ج6، ص 189.
3- مجالس المؤمنین، ج1، ص 556. الکامل ، ج5، ص 58.
4- تاریخ اسلام، ذهبی، ج3، ص 412.
5- ریحانه الادب، ج2، ص 315.
6- وفیات الاعیان، ج5، ص 218.
7- معاذ بن مسلم گوید: برادرم عمرو را خدمت امام صادق (علیه السلام) معرفی کردم و گفتم: وی از شما سؤالی دارد. حضرت فرمود: بپرس. برادرم پرسید: آن چیست که خداوند جز آن را از بندگانش قبول نمی کند. و آن چیست که جاهل، در آن معذور نیست؟ حضرت جواب داد: گواهی بر اینکه جز خدای واحد، خدایی نیست و محمد فرستاده او است، نماز های پنج گانه، روزه ماه رمضان، غسل جنابت، حج بیت الله، اقرار به آنچه رسول الله آورده و اقتدار به ائمه معصومین.
سپس عمرو از حضرت خواهش کرد که اسامی آنها را بگوید، حضرت تا امام باقر شمرد. بعد عمرو پرسید: شما چه، فدایت شوم؟ حضرت جواب داد: [بله] این امر (امامت) تا آخر ماست؛ همان گونه که برای اول ما بود. (اهل البیت فی الکتاب و السنه، محمد محمدی ری شهری، ص 241).
8- معجم الادباء ، ج2، ص 384.
9- دراسات فی علم الدرایه، ص 222.
10- اختیار معرفه الرجال، ج2، ص 522؛ رجال ابن داود، ص 190؛ معجم الرجال الحدیث، ج19، ص 207؛ مستدرکات علم رجال، ج7، ص 439.
11- سیر اعلام النبلاء ، ج8، ص 482؛ فهرست ابن ندیم، ص 71.
12- رعد/ 7.
13- تفسیر طبری، ج16، ص 357؛ شواهد التنزیل ج1، ص 381؛ تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 52؛ تاریخ دمشق، ج42، ص 359؛ لسان المیزان، ج1، ص 285.
ابن حجر به دنبال نقل این حدیث از ابن جریر طبری می گوید: معاذ ناشناخته است و شاید این حدیث از مجعولات وی باشد! کسی نیست بپرسد که چه تضادی با قرآن و سنت در این روایت است که این گونه آرزو می کنی مجعول باشد؟
14- مائده/ 55.
15- الیقین، ص 223.
16- الدعوات، ص 181.
17- الکافی، ج3، ص 316.
18- همان، ج2، ص 111.
19- رجال نجاشی، ص 324.
20- خصال، صدوق، ص 530؛ من لا یحضره الفقیه، صدوق، ج2، ص 17. وی می گوید: «معاذ بن کثیر، یقال له: معاذ بن مسلم الهراء».
21- «وقد عد المفید فی الإرشاد، فصل النص علی إمامة موسی بن جعفر من ابیه الصادق: معاذ بن کثیر من شیوخ اصحاب أبی عبدالله و خاصته و بطانته، و ثقاته الفقهاء الصالحین».
22- ریحانه الادب، ج2، ص 315.
23- معجم الرجال الحدیث، ج19، ص 204؛ جامع الروات، ج2، ص 235.
24- طرائف المقال، ج1، ص 606، برای اطلاع بیشتر از اسم ها و القاب مختلفی که درباره معاذ بن مسلم گفته شده، ر، ک: المفید من معجم رجال الحدیث، محمد جواهری، ص 609؛ الکنی و الالقاب، ج3، ص 19 و 290؛ إکلیل المنهج، ص 85؛ تعلیقه علی منهج المقال، وحید بهبهانی، ص 335؛ القائق فی رواة و أصحاب الصادق (علیه السلام)، ج3، ص 61.
25- کافی، ج2، ص611.
26- استبصار، ج1، ص 376.
27- لسان المیزان، ج1، ص285.
28- معجم الرجال الحدیث، ج19، ص 204 و 209.
29- تاریخ اسلام، ج3، ص 412.
30- وفیات الاعیان، ج5، ص 218؛ الاعلام، زر کلی، ج7، ص 258.
31- أعیان الشیعه، ج10، ص 130.
32- العبر، ج1، ص 55.
33- الفائق فی رواة و اصحاب الصادق (علیه السلام)، ج3، ص 261.
34- فهرست ابن ندیم، ص 71.
35- مجمع الامثال، ج1، ص 218.
36- نور القبس، ج1، ص 102.
37- الحیوان، ج1، ص 28.
38- الکامل، ج3، ص 109.
39- وفیات الاعیان، ج5، ص 221.
40- تاریخ اسلام، ج12، ص 401.
41- ریحانة الادب، ج2، ص 315.
42- وفیات الاعیان، ج5، ص 217.
43- الحیوان، ج2، ص 67.
44- رجال نجاشی، ص 326.
منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره87.