ماهان شبکه ایرانیان

کارگردان انیمیشن «فیلشاه»: رقبای« قدری» در اکران داشتیم

کارگردان انیمیشن «فیلشاه»: رقبای« قدری» در اکران داشتیم

 

با وجود اینکه بچه‌های نسل امروز مخاطبان بسیار باهوشی هستند و متفاوت فکر می‌کنند اما نشاندن آن برای یک ساعت روی صندلی سینما کاری بس سخت و دشوار است. کودک است و خاصیت دوران کودکی ورجه‌وورجه کردن است. از سوی دیگر انیمیشن‌های روز هالیوود، دنیای کودکان ایرانی را به قبضه خود درآوردند به همین جهت از هر منظر که به این نوع فیلمسازی نگاه کنیم کار کردن برای کودکان سخت اما لذت‌بخش است و نیاز به پژوهش و مطالعه و همفکری بالا دارد تا بتوان کودک گریز پا را برای ساعتی روی صندلی نشاند.

همان‌طور که هادی محمدیان، کارگردان انیمیشن «فیلشاه» هم می‌گوید: «باید سوژه و داستانی انتخاب کنیم که در عین جذاب بودن بتوانیم کودک را روی صندلی میخکوب کنیم و به هدف‌مان برسیم.» این روزها انیمیشن «فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان روی پرده سینماست که تا حدودی توانسته مخاطب خوبی به خود جذب کند. این فیلم همچنین در کشورهای لبنان، عراق و اردن به نمایش درآمد و همچنین دومین فیلم پر مخاطب و پر فروش باکس آفیس سینمای لبنان شد. گفت‌وگوی «اعتماد» را با او ازنظر می‌گذرانید.

 

در وهله اول کمی درباره مضمون و داستان «فیلشاه» برای‌مان توضیح بدهید... اینکه سوژه این فیلم انیمیشن چگونه انتخاب شد؟

گروه تولیدکننده فیلشاه یک تیم هستیم همچون کمپانی. همان‌طور که می‌دانید در دنیا انیمیشن‌ها توسط کمپانی‌های بزرگ تولید می‌شوند بر این اساس ما هم به‌واسطه گروهی که هستیم مدتی است که ساخت انیمیشن‌ها را در دستور کار خود قراردادیم. این گروه ما از کارگروه‌های مختلف ازجمله ایده‌یابی یا فیلمنامه‌نویسی و... تشکیل‌شده که من هم جزو این کارگروه‌ها هستم. این گروه مشخص می‌کند و تصمیم می‌گیرد که در چه فضایی کار کنیم تا هر سال بتوانیم یک کار سینمایی بسازیم و از آنجایی‌که معتقدم در حوزه ساخت انیمیشن همچنان تجربه می‌کنیم باید قصه‌ای انتخاب می‌کردیم که پیش‌تر شنیده‌شده باشد و به‌گونه‌ای برای مخاطب نوستالژی باشیم. نکته مهم‌تر اینکه برای ما اکران خارجی بسیار مهم است و داستانی باید انتخاب می‌کردیم که جهانشمول باشد به همین منظور تصمیم گرفتیم «فیلشاه» را بسازیم.

«فیلشاه» را هم همچون «شاهزاده روم» بارویکرد و توجه به کودکان و نوجوانان ساختید.

بله. در تولیدات‌مان اولویت‌مان کودکان و نوجوانان هستند و در وهله بعد بزرگ‌ترها به همین دلیل هم بود که زاویه دید خود را فانتزی انتخاب کردیم.

در ابتدای صحبت‌تان به کار تیمی اشاره کردید و کارگروهی که برای ایده یابی یا فیلمنامه‌نویسی تشکیل می‌شود. نکته بسیار مهمی که در سینمای ایران کمتر دیده می‌شود و بیشتر شاهد آن هستیم که فردیت در نگارش فیلمنامه و سوژه‌یابی حاکم است تا کار گروهی و تیمی. حتی کارگردانان برای اینکه کار تالیفی باشد خودشان نگارش فیلم را بر عهده می‌گیرند.

در دنیا وقتی فیلمی ساخته شود مخاطب برای‌شان بسیار اهمیت دارد. در سال‌های اخیر سینمای ایران به دنبال مکاتب اروپایی بوده و از یک‌زمانی ساخت فیلم‌ها به سمتی رفت که مبنا سرگرمی و جذب مخاطب نبود و فیلم را برای قشر خاص و بیشتر برای پز روشنفکری می‌سازند. همین نکته باعث شد که از اواخر دهه اخیر ما مخاطبین خود را از دست دادیم و از دوران طلایی سینمای ایران فاصله گرفتیم. فیلم‌ها دیگر قهرمان یا ضدقهرمان ندارد و از این مرز فراتر هم رفتیم و برخی فیلم‌ها تحت تاثیر نئورئالیسم ساخته شدند.

شما با تکیه ‌بر چه رسالتی فیلم‌های انیمیشن را می‌سازید؟

ببینید در ساخت فیلم‌های انیمیشن ما با مخاطب کودک و نوجوان همراه هستیم و محکومیم به اینکه فیلم سرگرم‌کننده بسازیم؛ به همین جهت تفکر فردی نمی‌تواند موردتوجه قرار بگیرد. بچه‌ها مخاطبان بسیار باهوشی هستند و بسیار متفاوت فکر می‌کنند به همین جهت تولید برای کودکان کار یک نفر، دو نفر نیست و نیاز به جهان‌بینی کامل‌تر و فیلمسازی جهانشمول‌تری دارد باید به‌صورت گروهی تولید را در دست بگیریم چون قرار است با انیمیشن‌های روز دنیا رقابت کنیم. از آنجایی ‌که سینمای ایران وابستگی مالی به دولت دارد برای‌شان مخاطب مهم نیست؛ اما برای ما که در بخش خصوصی فعالیت می‌کنیم مخاطب و توجه کودک بسیار مهم است. نزدیک به 220 نفر روی تولید این دست پروژه‌ها فعالیت می‌کنند به همین جهت هزینه کمپانی باید برقرار باشد. باید سوژه و داستانی انتخاب کنیم که در عین جذاب بودن بتوانیم کودک را روی صندلی میخکوب کنیم و به هدف‌مان برسیم به همین منظور با گرفتن مشاوره از بخش‌های مختلف؛ داستانی انتخاب می‌کنیم که مخاطب محور است.

البته با در نظر گرفتن سطح شعور مخاطب؟

دقیقا. قرار نیست مخاطب به ما بگوید چه بسازیم، اما ما به شعور مخاطب احترام می‌گذاریم چون تماشاگر قرار است بلیت بخرد و به تماشای فیلم بنشیند اما تلاش‌مان در ساخت فیلم‌های انیمیشن این است که سطح نگاه مخاطبان را ارتقا ببخشیم. البته ادعای این را نداریم که توانستیم به این نقطه برسیم اما وجه تربیتی کودکان و نوجوانان در ساخت فیلم‌ها برای‌مان اهمیت زیادی دارد.

چقدر برای ساخت انیمیشن «فیلشاه» هزینه شد و چقدر این سرمایه راکد ماند؟

(می‌خندد) رقمی که برای پروژه هزینه شده را نمی‌دانم و اگر هم بگویم ممکن است دقیق نباشد به همین جهت بهتر است صحبتی نکنم؛ اما مجموعا دو سال طول کشید تا این فیلم ساخته شود از زمان نگارش فیلمنامه تا زمانی که فیلم روی پرده نمایش قرار گرفت. خوشحالم که هر مخاطبی که فیلم را دیده آن را با ساخته‌های خارجی مقایسه می‌کند.

آیا این قیاس درست است؟

نمی‌دانم چه نمره‌ای به فیلم تعلق می‌گیرد، منظور من این است که این قیاس صورت می‌گیرد چراکه فیلم از کیفیت خوبی برخوردار است.

قطعا همین‌طور است و گام‌های بلندی در خصوص ساخت فیلم انیمیشن برداشته‌شده...

ممکن است در شمایل انیمیشن‌های خارجی نباشیم اما حداقل نمره مثبت را می‌گیریم و همین مساله کار ما را سخت می‌کند. در کشورهای صاحب سینما و هالیوود حداقل صد میلیون دلار یا دویست میلیون دلار برای ساخت انیمیشن‌های خود هزینه می‌کنند. کل تاریخ سینمای ایران چنین هزینه‌ای برای فیلم‌هایش نکرده است.

البته که هنوز در عرصه انیمیشن‌سازی قابل ‌رقابت نیستیم.

می‌توانم بگویم جنگ نابرابری است که خوشبختانه در بوته قیاس تا حدودی قرار گرفتیم.

به این نکته هم باید اشاره کرد که در هالیوود ساخت فیلم‌های انیمیشن به‌کرات صورت می‌گیرد اما در ایران شاهد معدود فیلم‌های انیمیشن هستیم و همین مساله به نظر می‌آید کار شما را سخت می‌کند چون فرصت تجربه کمتر دارید.

وقتی به فیلم انیمیشن «شاهزاده روم» نگاه کنید متوجه تفاوت‌ها می‌شوید. در هالیوود تولید انیمیشن آتش به آتش صورت می‌گیرد. معتقدم باید در فیلمسازی انیمیشن تجربه کنیم هرچقدر فیلم بسازیم بیشتر تجربه می‌‌کنیم و بیشتر با نگاه‌های روز دنیا آشنا می‌شویم ما به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانیم تجربه را از آن‌طرف دنیا بخریم و آنها تجربه‌شان را در اختیار ما نمی‌گذارند امکانات‌شان را به ما نمی‌دهند چون از دیدگاه آنها ما کشورهای جهان‌سومی هستیم و با آنها خیلی فاصله‌داریم. کل تکنولوژی که ما در کشور داریم بومی است حداقل صد سال با سینمای خارج فاصله‌ داریم؛ اما این ره صدساله به ما کمک می‌کند سرعت رشد ما بیشتر شود. خوشبختانه ما چرخ تولید انیمیشن را اختراع کردیم اما برای اعتلای این مسیر احتیاج به حمایت مخاطبان داریم.

مهم‌ترین نکته در مورد انیمیشن «فیلشاه» این است که فیلمنامه و داستان از یک نوع شلوغی و آشفتگی رنج می‌برد. تعدد کاراکترها بیش‌ازاندازه و اتفاق‌های مختلف در فیلم باعث سردرگمی می‌شود.

این شلوغی که می‌گویید به فیلمنامه ارتباط ندارد. یکی از خصوصیات کار کردن در سینما این است که گروهی که با آنها در یک پروژه هستید هر یک با خود آورده‌ای دارند و ما در قسمت‌های مختلف شاهد اظهارنظرهای مختلف هستیم. در دنیا شاهدیم که برای حضور یک بازیگر در پروژه دعوا یا جنگ می‌شود چون هر بازیگر با خود ارزش‌افزوده‌ای سرکار می‌آورد و به بار فیلمنامه کمک می‌کند. یک بازیگر خوب کار را زیرورو می‌کند حتی ممکن است حضور یک بازیگر درجه چندم کار را به نابودی بکشاند؛ اما در فیلم انیمیشن ما به‌جای بازیگر با انیماتور روبه‌رو هستیم که به مثابه سوپراستار عمل می‌کند. انیماتورهای ما دومین کارشان بود که روی پرده می‌رفت باید کاری کنیم انیماتورهای ما بیشتر شناخته شوند و با مخاطب ارتباط بیشتری داشته باشند. البته از طرف دیگر ما در انتقال حس در فیلم دچار مشکل شدیم.

چطور؟

احساس کردیم انتقال حس به مخاطب در فیلم بیشتر باشد. مجبور شدیم کمی از طول سکانس‌ها و پلان‌ها کوتاه کنیم. شلوغی‌ها به خاطر کوتاه شدن پلان‌هاست. چون فیلم تایم بلندی داشت و بعضی بازی‌ها خوب نبود ما مجبور شدیم بعضی صحنه‌ها را کوتاه کنیم و به‌نوعی روی دور تند فیلم را ببینیم. وقتی هم در فیلم نمای لانگ‌شات نداریم، فیلم تنفس ندارد. اتفاقا من معتقدم فیلمنامه نسبت به «شاهزاده روم» از قوام بیشتری برخوردار است.

چرا باید انیماتورها با مخاطبین ارتباط بیشتری داشته باشند؟

این بچه‌هایی که انیمیشن کارکردند حس و حال مخاطب را تابه‌حال ندیدند و نمی‌دانستند احساس تماشاگر در مواجهه با فیلم چیست. درحالی که انیماتورها هرکدام به‌نوعی بازیگر فیلم ما به‌حساب می‌آیند باید بدانند مخاطب نظر و حس و حالش چیست.

شخصیت‌ها به لحاظ ظاهری خیلی شبیه هم هستند. به عنوان‌مثال بین فیل‌ها تفاوتی نمی‌توان قائل شد همه شبیه هم هستند همه هم یکرنگ.

بخشی از صحبت‌های شما درست است. ما فکر می‌کردیم شبیه به هم نیستند. به لحاظ رنگ‌آمیزی هم‌ روی مانیتور تفاوت رنگ‌ها بیشتر بود و خاکستری‌ها باهم تفاوت داشتند چنین مشکلی به تجهیزات برمی‌گردد. ما وقتی روی مانیتور کار می‌کردیم چنین مشکلاتی نبود ولی وقتی فیلم روی پرده عریض رفت چنین ایراداتی به چشم آمد.

مساله دیگر فیلم تنالیته رنگ‌هاست که در سطح فیلم خاکستری است.

بله موافقم. ما مجبور بودیم سایه‌ها را کمرنگ کنیم. این تفاوت‌ها باعث می‌شود که به تجربه کاری ما افزوده شود. البته شرکت‌های دیزنی هم در ابتدای راه‌شان قطعا با این‌چنین مشکلاتی روبه‌رو بوده‌اند و کم‌کم به‌جایی رسیدند که دیگر اشتباه نکردند. ما در تلاش هستیم ریل تولیدات انیمیشن را ارتقا و بهبود ببخشیم هر بار هم تجربیاتی به ما اضافه می‌شود

در داستان فیلم گریزی هم به تاریخ می‌زنید. همان‌طور که در «شاهزاده روم» هم اینگونه بود.

اساسا قصه «فیلشاه» برگرفته از داستان تاریخی قرآنی ابرهه است و ما این قصه تاریخی مدنظرمان بود اما نمی‌دانستیم سرمنشا آن از کجا باشد و وقتی در نظر گرفتیم که اولویت ما بچه‌ها هستند به نظرمان رسید که داستان قرآنی ابرهه برای بچه‌ها ناشناخته است به همین جهت از ابتدا با داستان فیل‌ها کار را آغاز کردیم.

از ابتدا این‌طور به نظر می‌رسید که داستان صرفا درباره چند فیل است و مشکلاتی که برای‌شان به وجود می‌آید.

ما فکر کردیم که همه قصه‌های تاریخی جذاب و باورپذیر هستند. به نظرمان آمد که قصه سرگرم‌کننده بدون شعارزدگی برای مخاطب روایت می‌شود.

و نکته مهم‌تر اینکه در بعضی صحنه‌ها زدوخورد بین کاراکترها بیش‌ازاندازه است و این خودش باعث شلوغی و سروصدای بیش‌ازحد می‌شود.

به نظر من بچه‌ها زدوخورد را خیلی دوست دارند خصوصا پسربچه‌ها. البته نظرات در مورد فیلم متفاوت است و هر مخاطبی با بخشی از فیلم ارتباط برقرار می‌کند. به عنوان نمونه مخاطبان بزرگسال مضمون و داستان برایشان جذاب بود. درهرصورت تفاوت فاحشی بین این نوع فیلم‌ها و سینمای رئال وجود دارد. مخاطب سینمای رئال برای فیلم وقت می‌گذارد اما برای انیمیشن وضعیت به گونه دیگر است. کودکان بزرگ‌ترهای‌شان را با اصرار به سینما می‌برند به همین منظور ما با وضعیت پیچیده مواجه هستیم.

جناب محمدیان هنر انیمیشن با دوبله جلای بیشتری پیدا می‌کند و انصافا صداهایی که برای کاراکترها انتخاب کردید از دوبلورهای توانمند کشورمان هستند.

بله، هنر دوبله برای بزرگ‌ترها خیلی جذاب بود اما بچه‌ها خیلی اهمیت نمی‌دادند؛ اما سعی کردیم از دوبلورهایی با صدای ماندگار و برجسته انتخاب کنیم و صداهای کاراکترها هم همان افرادی بودند که از ابتدا مدنظر داشتیم.

یعنی هنگام نگارش به صداهای دوبلورها فکر می‌کردید؟

دقیقا و نکته دیگر اینکه ما فیلم را دوبله نکردیم روی فیلمنامه شخصیت‌ها صحبت می‌کردند و همین کار ما را سخت‌تر می‌کرد اما حرکت لب‌ها با صداها دقیق‌تر شده است.

در مورد گیشه فیلم هم کمی صحبت کنید که شروع امیدوارکننده‌ای داشتید اما در ادامه وضعیت تداوم نداشت.

معتقدم فرهنگ مطالبه‌گری برای بچه‌ها وجود ندارد؛ یادم می‌آید زمانی که بچه بودم زیاد سینما می‌رفتیم حتی بعضی فیلم‌ها را چند بار در سینما می‌دیدیم؛ اما در حال حاضر بچه‌ها اصلا سینما نمی‌روند. قیمت بالای بلیت هم باعث شده که خانواده‌ها هزینه زیادی را متقبل شوند تا سینما بروند. سوای از این، مشکلات اکران فیلم ما هم زیاد بود. رقبای قدری در اکران داشتیم به نظر من در بازار فروش «فیلشاه» با نجابت می‌فروشد و رقم‌های فروشش اعداد حقیقی هستند.

با توجه به اینکه خودتان فرزند کوچک دارید و به روحیه کودکان نزدیک هستید این سوال برای من پیش‌آمده که کودک شما که بزرگ شد شما بازهم دغدغه کودکان رادارید؟ یا با بزرگ شدن فرزندتان دغدغه‌های شما هم بزرگ می‌شود؟ چون مشاهده ‌شده که بعضی کارگردانان ما متناسب با سن فرزندان‌شان فیلم می‌سازند که البته آن‌هم بخشی از دغدغه‌های آنها به‌حساب می‌آید اما مهم این است که وقتی فرزندشان بزرگ‌شده دغدغه‌های کودکان هم توسط آنها به فراموشی سپرده می‌شود.

به نکته مهمی اشاره کردید اتفاقا با نظر شما موافقم. معتقدم از آنجایی‌ که ازدواج در نسل جوان ما وجود ندارد و اکثر فیلمسازان ما مجرد هستند به همین دلیل دغدغه‌های آنها بیشتر اجتماعی است حال اگر همین فیلمسازان ازدواج کنند دغدغه‌های آنها تبدیل به خانه و خانواده می‌شود. باید آرزو کرد اهالی سینما ازدواج کنند. (می‌خندد) خیر، من تاجایی که بتوانم فعالیتم را در حیطه کودکان ادامه می‌دهم.

 

 

فیلم ما در اکران نوروز قرار گرفت اما چه فایده که در سانس‌های کم و با سالن‌های محدود فیلم نمایش داده شد. متاسفانه در کشور ما انیمیشن مثل بچه ناخواسته و طفیلی سینما می‌ماند.

 

تینا   جلالی
 

با وجود اینکه بچه‌های نسل امروز مخاطبان بسیار باهوشی هستند و متفاوت فکر می‌کنند اما نشاندن آن برای یک ساعت روی صندلی سینما کاری بس سخت و دشوار است. کودک است و خاصیت دوران کودکی ورجه‌وورجه کردن است. از سوی دیگر انیمیشن‌های روز هالیوود، دنیای کودکان ایرانی را به قبضه خود درآوردند به همین جهت از هر منظر که به این نوع فیلمسازی نگاه کنیم کار کردن برای کودکان سخت اما لذت‌بخش است و نیاز به پژوهش و مطالعه و همفکری بالا دارد تا بتوان کودک گریز پا را برای ساعتی روی صندلی نشاند. همان‌طور که هادی محمدیان، کارگردان انیمیشن «فیلشاه» هم می‌گوید: «باید سوژه و داستانی انتخاب کنیم که در عین جذاب بودن بتوانیم کودک را روی صندلی میخکوب کنیم و به هدف‌مان برسیم.» این روزها انیمیشن «فیلشاه» به کارگردانی هادی محمدیان روی پرده سینماست که تا حدودی توانسته مخاطب خوبی به خود جذب کند. این فیلم همچنین در کشورهای لبنان، عراق و اردن به نمایش درآمد و همچنین دومین فیلم پر مخاطب و پر فروش باکس آفیس سینمای لبنان شد. گفت‌وگوی «اعتماد» را با او ازنظر می‌گذرانید.

 

در وهله اول کمی درباره مضمون و داستان «فیلشاه» برای‌مان توضیح بدهید... اینکه سوژه این فیلم انیمیشن چگونه انتخاب شد؟

گروه تولیدکننده فیلشاه یک تیم هستیم همچون کمپانی. همان‌طور که می‌دانید در دنیا انیمیشن‌ها توسط کمپانی‌های بزرگ تولید می‌شوند بر این اساس ما هم به‌واسطه گروهی که هستیم مدتی است که ساخت انیمیشن‌ها را در دستور کار خود قراردادیم. این گروه ما از کارگروه‌های مختلف ازجمله ایده‌یابی یا فیلمنامه‌نویسی و... تشکیل‌شده که من هم جزو این کارگروه‌ها هستم. این گروه مشخص می‌کند و تصمیم می‌گیرد که در چه فضایی کار کنیم تا هر سال بتوانیم یک کار سینمایی بسازیم و از آنجایی‌که معتقدم در حوزه ساخت انیمیشن همچنان تجربه می‌کنیم باید قصه‌ای انتخاب می‌کردیم که پیش‌تر شنیده‌شده باشد و به‌گونه‌ای برای مخاطب نوستالژی باشیم. نکته مهم‌تر اینکه برای ما اکران خارجی بسیار مهم است و داستانی باید انتخاب می‌کردیم که جهانشمول باشد به همین منظور تصمیم گرفتیم «فیلشاه» را بسازیم.

«فیلشاه» را هم همچون «شاهزاده روم» بارویکرد و توجه به کودکان و نوجوانان ساختید.

بله. در تولیدات‌مان اولویت‌مان کودکان و نوجوانان هستند و در وهله بعد بزرگ‌ترها به همین دلیل هم بود که زاویه دید خود را فانتزی انتخاب کردیم.

در ابتدای صحبت‌تان به کار تیمی اشاره کردید و کارگروهی که برای ایده یابی یا فیلمنامه‌نویسی تشکیل می‌شود. نکته بسیار مهمی که در سینمای ایران کمتر دیده می‌شود و بیشتر شاهد آن هستیم که فردیت در نگارش فیلمنامه و سوژه‌یابی حاکم است تا کار گروهی و تیمی. حتی کارگردانان برای اینکه کار تالیفی باشد خودشان نگارش فیلم را بر عهده می‌گیرند.

در دنیا وقتی فیلمی ساخته شود مخاطب برای‌شان بسیار اهمیت دارد. در سال‌های اخیر سینمای ایران به دنبال مکاتب اروپایی بوده و از یک‌زمانی ساخت فیلم‌ها به سمتی رفت که مبنا سرگرمی و جذب مخاطب نبود و فیلم را برای قشر خاص و بیشتر برای پز روشنفکری می‌سازند. همین نکته باعث شد که از اواخر دهه اخیر ما مخاطبین خود را از دست دادیم و از دوران طلایی سینمای ایران فاصله گرفتیم. فیلم‌ها دیگر قهرمان یا ضدقهرمان ندارد و از این مرز فراتر هم رفتیم و برخی فیلم‌ها تحت تاثیر نئورئالیسم ساخته شدند.

شما با تکیه ‌بر چه رسالتی فیلم‌های انیمیشن را می‌سازید؟

ببینید در ساخت فیلم‌های انیمیشن ما با مخاطب کودک و نوجوان همراه هستیم و محکومیم به اینکه فیلم سرگرم‌کننده بسازیم؛ به همین جهت تفکر فردی نمی‌تواند موردتوجه قرار بگیرد. بچه‌ها مخاطبان بسیار باهوشی هستند و بسیار متفاوت فکر می‌کنند به همین جهت تولید برای کودکان کار یک نفر، دو نفر نیست و نیاز به جهان‌بینی کامل‌تر و فیلمسازی جهانشمول‌تری دارد باید به‌صورت گروهی تولید را در دست بگیریم چون قرار است با انیمیشن‌های روز دنیا رقابت کنیم. از آنجایی ‌که سینمای ایران وابستگی مالی به دولت دارد برای‌شان مخاطب مهم نیست؛ اما برای ما که در بخش خصوصی فعالیت می‌کنیم مخاطب و توجه کودک بسیار مهم است. نزدیک به 220 نفر روی تولید این دست پروژه‌ها فعالیت می‌کنند به همین جهت هزینه کمپانی باید برقرار باشد. باید سوژه و داستانی انتخاب کنیم که در عین جذاب بودن بتوانیم کودک را روی صندلی میخکوب کنیم و به هدف‌مان برسیم به همین منظور با گرفتن مشاوره از بخش‌های مختلف؛ داستانی انتخاب می‌کنیم که مخاطب محور است.

البته با در نظر گرفتن سطح شعور مخاطب؟

دقیقا. قرار نیست مخاطب به ما بگوید چه بسازیم، اما ما به شعور مخاطب احترام می‌گذاریم چون تماشاگر قرار است بلیت بخرد و به تماشای فیلم بنشیند اما تلاش‌مان در ساخت فیلم‌های انیمیشن این است که سطح نگاه مخاطبان را ارتقا ببخشیم. البته ادعای این را نداریم که توانستیم به این نقطه برسیم اما وجه تربیتی کودکان و نوجوانان در ساخت فیلم‌ها برای‌مان اهمیت زیادی دارد.

چقدر برای ساخت انیمیشن «فیلشاه» هزینه شد و چقدر این سرمایه راکد ماند؟

(می‌خندد) رقمی که برای پروژه هزینه شده را نمی‌دانم و اگر هم بگویم ممکن است دقیق نباشد به همین جهت بهتر است صحبتی نکنم؛ اما مجموعا دو سال طول کشید تا این فیلم ساخته شود از زمان نگارش فیلمنامه تا زمانی که فیلم روی پرده نمایش قرار گرفت. خوشحالم که هر مخاطبی که فیلم را دیده آن را با ساخته‌های خارجی مقایسه می‌کند.

آیا این قیاس درست است؟

نمی‌دانم چه نمره‌ای به فیلم تعلق می‌گیرد، منظور من این است که این قیاس صورت می‌گیرد چراکه فیلم از کیفیت خوبی برخوردار است.

قطعا همین‌طور است و گام‌های بلندی در خصوص ساخت فیلم انیمیشن برداشته‌شده...

ممکن است در شمایل انیمیشن‌های خارجی نباشیم اما حداقل نمره مثبت را می‌گیریم و همین مساله کار ما را سخت می‌کند. در کشورهای صاحب سینما و هالیوود حداقل صد میلیون دلار یا دویست میلیون دلار برای ساخت انیمیشن‌های خود هزینه می‌کنند. کل تاریخ سینمای ایران چنین هزینه‌ای برای فیلم‌هایش نکرده است.

البته که هنوز در عرصه انیمیشن‌سازی قابل ‌رقابت نیستیم.

می‌توانم بگویم جنگ نابرابری است که خوشبختانه در بوته قیاس تا حدودی قرار گرفتیم.

به این نکته هم باید اشاره کرد که در هالیوود ساخت فیلم‌های انیمیشن به‌کرات صورت می‌گیرد اما در ایران شاهد معدود فیلم‌های انیمیشن هستیم و همین مساله به نظر می‌آید کار شما را سخت می‌کند چون فرصت تجربه کمتر دارید.

وقتی به فیلم انیمیشن «شاهزاده روم» نگاه کنید متوجه تفاوت‌ها می‌شوید. در هالیوود تولید انیمیشن آتش به آتش صورت می‌گیرد. معتقدم باید در فیلمسازی انیمیشن تجربه کنیم هرچقدر فیلم بسازیم بیشتر تجربه می‌‌کنیم و بیشتر با نگاه‌های روز دنیا آشنا می‌شویم ما به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانیم تجربه را از آن‌طرف دنیا بخریم و آنها تجربه‌شان را در اختیار ما نمی‌گذارند امکانات‌شان را به ما نمی‌دهند چون از دیدگاه آنها ما کشورهای جهان‌سومی هستیم و با آنها خیلی فاصله‌داریم. کل تکنولوژی که ما در کشور داریم بومی است حداقل صد سال با سینمای خارج فاصله‌ داریم؛ اما این ره صدساله به ما کمک می‌کند سرعت رشد ما بیشتر شود. خوشبختانه ما چرخ تولید انیمیشن را اختراع کردیم اما برای اعتلای این مسیر احتیاج به حمایت مخاطبان داریم.

مهم‌ترین نکته در مورد انیمیشن «فیلشاه» این است که فیلمنامه و داستان از یک نوع شلوغی و آشفتگی رنج می‌برد. تعدد کاراکترها بیش‌ازاندازه و اتفاق‌های مختلف در فیلم باعث سردرگمی می‌شود.

این شلوغی که می‌گویید به فیلمنامه ارتباط ندارد. یکی از خصوصیات کار کردن در سینما این است که گروهی که با آنها در یک پروژه هستید هر یک با خود آورده‌ای دارند و ما در قسمت‌های مختلف شاهد اظهارنظرهای مختلف هستیم. در دنیا شاهدیم که برای حضور یک بازیگر در پروژه دعوا یا جنگ می‌شود چون هر بازیگر با خود ارزش‌افزوده‌ای سرکار می‌آورد و به بار فیلمنامه کمک می‌کند. یک بازیگر خوب کار را زیرورو می‌کند حتی ممکن است حضور یک بازیگر درجه چندم کار را به نابودی بکشاند؛ اما در فیلم انیمیشن ما به‌جای بازیگر با انیماتور روبه‌رو هستیم که به مثابه سوپراستار عمل می‌کند. انیماتورهای ما دومین کارشان بود که روی پرده می‌رفت باید کاری کنیم انیماتورهای ما بیشتر شناخته شوند و با مخاطب ارتباط بیشتری داشته باشند. البته از طرف دیگر ما در انتقال حس در فیلم دچار مشکل شدیم.

چطور؟

احساس کردیم انتقال حس به مخاطب در فیلم بیشتر باشد. مجبور شدیم کمی از طول سکانس‌ها و پلان‌ها کوتاه کنیم. شلوغی‌ها به خاطر کوتاه شدن پلان‌هاست. چون فیلم تایم بلندی داشت و بعضی بازی‌ها خوب نبود ما مجبور شدیم بعضی صحنه‌ها را کوتاه کنیم و به‌نوعی روی دور تند فیلم را ببینیم. وقتی هم در فیلم نمای لانگ‌شات نداریم، فیلم تنفس ندارد. اتفاقا من معتقدم فیلمنامه نسبت به «شاهزاده روم» از قوام بیشتری برخوردار است.

چرا باید انیماتورها با مخاطبین ارتباط بیشتری داشته باشند؟

این بچه‌هایی که انیمیشن کارکردند حس و حال مخاطب را تابه‌حال ندیدند و نمی‌دانستند احساس تماشاگر در مواجهه با فیلم چیست. درحالی که انیماتورها هرکدام به‌نوعی بازیگر فیلم ما به‌حساب می‌آیند باید بدانند مخاطب نظر و حس و حالش چیست.

شخصیت‌ها به لحاظ ظاهری خیلی شبیه هم هستند. به عنوان‌مثال بین فیل‌ها تفاوتی نمی‌توان قائل شد همه شبیه هم هستند همه هم یکرنگ.

بخشی از صحبت‌های شما درست است. ما فکر می‌کردیم شبیه به هم نیستند. به لحاظ رنگ‌آمیزی هم‌ روی مانیتور تفاوت رنگ‌ها بیشتر بود و خاکستری‌ها باهم تفاوت داشتند چنین مشکلی به تجهیزات برمی‌گردد. ما وقتی روی مانیتور کار می‌کردیم چنین مشکلاتی نبود ولی وقتی فیلم روی پرده عریض رفت چنین ایراداتی به چشم آمد.

مساله دیگر فیلم تنالیته رنگ‌هاست که در سطح فیلم خاکستری است.

بله موافقم. ما مجبور بودیم سایه‌ها را کمرنگ کنیم. این تفاوت‌ها باعث می‌شود که به تجربه کاری ما افزوده شود. البته شرکت‌های دیزنی هم در ابتدای راه‌شان قطعا با این‌چنین مشکلاتی روبه‌رو بوده‌اند و کم‌کم به‌جایی رسیدند که دیگر اشتباه نکردند. ما در تلاش هستیم ریل تولیدات انیمیشن را ارتقا و بهبود ببخشیم هر بار هم تجربیاتی به ما اضافه می‌شود

در داستان فیلم گریزی هم به تاریخ می‌زنید. همان‌طور که در «شاهزاده روم» هم اینگونه بود.

اساسا قصه «فیلشاه» برگرفته از داستان تاریخی قرآنی ابرهه است و ما این قصه تاریخی مدنظرمان بود اما نمی‌دانستیم سرمنشا آن از کجا باشد و وقتی در نظر گرفتیم که اولویت ما بچه‌ها هستند به نظرمان رسید که داستان قرآنی ابرهه برای بچه‌ها ناشناخته است به همین جهت از ابتدا با داستان فیل‌ها کار را آغاز کردیم.

از ابتدا این‌طور به نظر می‌رسید که داستان صرفا درباره چند فیل است و مشکلاتی که برای‌شان به وجود می‌آید.

ما فکر کردیم که همه قصه‌های تاریخی جذاب و باورپذیر هستند. به نظرمان آمد که قصه سرگرم‌کننده بدون شعارزدگی برای مخاطب روایت می‌شود.

و نکته مهم‌تر اینکه در بعضی صحنه‌ها زدوخورد بین کاراکترها بیش‌ازاندازه است و این خودش باعث شلوغی و سروصدای بیش‌ازحد می‌شود.

به نظر من بچه‌ها زدوخورد را خیلی دوست دارند خصوصا پسربچه‌ها. البته نظرات در مورد فیلم متفاوت است و هر مخاطبی با بخشی از فیلم ارتباط برقرار می‌کند. به عنوان نمونه مخاطبان بزرگسال مضمون و داستان برایشان جذاب بود. درهرصورت تفاوت فاحشی بین این نوع فیلم‌ها و سینمای رئال وجود دارد. مخاطب سینمای رئال برای فیلم وقت می‌گذارد اما برای انیمیشن وضعیت به گونه دیگر است. کودکان بزرگ‌ترهای‌شان را با اصرار به سینما می‌برند به همین منظور ما با وضعیت پیچیده مواجه هستیم.

جناب محمدیان هنر انیمیشن با دوبله جلای بیشتری پیدا می‌کند و انصافا صداهایی که برای کاراکترها انتخاب کردید از دوبلورهای توانمند کشورمان هستند.

بله، هنر دوبله برای بزرگ‌ترها خیلی جذاب بود اما بچه‌ها خیلی اهمیت نمی‌دادند؛ اما سعی کردیم از دوبلورهایی با صدای ماندگار و برجسته انتخاب کنیم و صداهای کاراکترها هم همان افرادی بودند که از ابتدا مدنظر داشتیم.

یعنی هنگام نگارش به صداهای دوبلورها فکر می‌کردید؟

دقیقا و نکته دیگر اینکه ما فیلم را دوبله نکردیم روی فیلمنامه شخصیت‌ها صحبت می‌کردند و همین کار ما را سخت‌تر می‌کرد اما حرکت لب‌ها با صداها دقیق‌تر شده است.

در مورد گیشه فیلم هم کمی صحبت کنید که شروع امیدوارکننده‌ای داشتید اما در ادامه وضعیت تداوم نداشت.

معتقدم فرهنگ مطالبه‌گری برای بچه‌ها وجود ندارد؛ یادم می‌آید زمانی که بچه بودم زیاد سینما می‌رفتیم حتی بعضی فیلم‌ها را چند بار در سینما می‌دیدیم؛ اما در حال حاضر بچه‌ها اصلا سینما نمی‌روند. قیمت بالای بلیت هم باعث شده که خانواده‌ها هزینه زیادی را متقبل شوند تا سینما بروند. سوای از این، مشکلات اکران فیلم ما هم زیاد بود. رقبای قدری در اکران داشتیم به نظر من در بازار فروش «فیلشاه» با نجابت می‌فروشد و رقم‌های فروشش اعداد حقیقی هستند.

با توجه به اینکه خودتان فرزند کوچک دارید و به روحیه کودکان نزدیک هستید این سوال برای من پیش‌آمده که کودک شما که بزرگ شد شما بازهم دغدغه کودکان رادارید؟ یا با بزرگ شدن فرزندتان دغدغه‌های شما هم بزرگ می‌شود؟ چون مشاهده ‌شده که بعضی کارگردانان ما متناسب با سن فرزندان‌شان فیلم می‌سازند که البته آن‌هم بخشی از دغدغه‌های آنها به‌حساب می‌آید اما مهم این است که وقتی فرزندشان بزرگ‌شده دغدغه‌های کودکان هم توسط آنها به فراموشی سپرده می‌شود.

به نکته مهمی اشاره کردید اتفاقا با نظر شما موافقم. معتقدم از آنجایی‌ که ازدواج در نسل جوان ما وجود ندارد و اکثر فیلمسازان ما مجرد هستند به همین دلیل دغدغه‌های آنها بیشتر اجتماعی است حال اگر همین فیلمسازان ازدواج کنند دغدغه‌های آنها تبدیل به خانه و خانواده می‌شود. باید آرزو کرد اهالی سینما ازدواج کنند. (می‌خندد) خیر، من تاجایی که بتوانم فعالیتم را در حیطه کودکان ادامه می‌دهم.

 

 

فیلم ما در اکران نوروز قرار گرفت اما چه فایده که در سانس‌های کم و با سالن‌های محدود فیلم نمایش داده شد. متاسفانه در کشور ما انیمیشن مثل بچه ناخواسته و طفیلی سینما می‌ماند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان